سه شنبه, ۱۷ مهر, ۱۴۰۳ / 8 October, 2024
مجله ویستا
یادی و خاطرهای از دهخدا
چند سال پیش از این، كتاب دیوان و مقالات شادروان علامه علیاكبر دهخدا را در دست داشتم و به هنگام خواندن مقدمه عالمانه و پُر احساسی كه استاد سید محمّد دبیرسیاقی بر این آثار نوشته است اندوه جانكاهی مرا در بر گرفت و در آن شبگاه دگربار یاد فداكاریها و جانفشانیهای دهخدا در دوران نهضت ملی ایران در خاطرم زنده شد.
درباره مقام شامخ دهخدا و گنجینه فرهنگی گرانبهائی كه از او بجا مانده، كتابها و مقالههای بسیاری نوشته شده است؛ همچنین از مجاهدتها و دلیریهای دهخدا در جنبش مشروطهخواهی - افزون بر مقالات مندرج در روزنامه صوراسرافیل - اسناد و نوشتههائی در اختیار نسل جوان میهن عزیز ما ایران قرار دارد. ولی متأسفانه آنچنان كه باید و شاید به دفاع جانانهای كه دهخدا از اهداف نهضت ملی ایران و دولت دكتر محمّد مصدق نمود؛ و به اذیت و آزاری كه از این رهگذر به این آزادمرد فرزانه رسید - گذشته از چند مقاله پراكنده - توجه نشده است.
باری، آن تألمات مرا به اندیشه فراهم آوردن مجموعهای كشاند كه در آن - تا حدّ مقدور - تمام اسناد و نامهها و مقالات و خاطرات و گفتارهائی كه درباره این دوره از حیات دهخدا است گرد آمده باشد. در پیگیری این امر بود كه در قدم اوّل مصاحبه و مقالهای از مرحوم دهخدا كه در آن دوران در روزنامه »باختر امروز« درج شده بود تهیه كردم. مقاله در روز سهشنبه ۹ تیر ماه ۱۳۳۲ و مصاحبه در ۲۳ تیر ماه همان سال در »باختر امروز« منتشر شده بود؛ یعنی درست ۳۵ روز پیش از وقوع كودتا علیه دولت ملی دكتر مصدق. دهخدا در مقاله مذكور، نهضت ملی را تداوم جنبش مشروطهخواهی میداند و هموطنانش را چنین مخاطب قرار میدهد:
«در این موقع كه وطن عزیز ما لحظات بحرانی عظیمی را طی میكند وظیفه هر فرد است كه آنچه را بخیر و صلاح مملكت میداند بیان كند و هموطنان خود را به جریانات روز و سیاستهای مخرب اجانب متوجه سازد. و بهمین علّت نگارنده این سطور كه عمری از نزدیك ناظر جریانهای وقت بوده و همیشه هدفی در دوره زندگانی خود جز استقلال و آزادی مملكت و ترقی و تعالی ملت نداشته چنین احساس كرد كه در این موقع خطیر باید از اظهارنظر خودداری نكند مبادا در آینده پیش وجدان خود شرمسار شود.
هموطنان عزیز باید بخاطر بیاورند كه نهضت مشروطهخواهی ایران اساساً نهضت ضد استعماری بود و هدفی جز استقلال مملكت نداشت. شاهد این دعوی مقالات سیّدجمالالدین مرحوم در عروهٔالوثقی و روزنامه قانون و ثریا و پرورش و حبل المتین كلكته و كتاب ابراهیمبیك و امثال آن است.
توضیح آنكه مردم وطنپرست مملكت چون میدیدند اجانب دارند بر تمام شؤون مملكت مسلط میشوند و با تحصیل امتیازات دایم خُرده خُرده استقلال اقتصادی و سیاسی ما را از میان میبرند و برای وصول به مقاصد سوء خود با كمال سهولت بر یك تن از مردم ایران كه شاه نامیده میشود بعلت ضعف نفس او یا بوسیله تهدید یا تطمیع او مسلّط میشدهاند در صدد برآمدند كه وضع را تغییر دهند و در مقابل اجانب مردم را بیدار و مجهز كنند و بعبارت دیگر رژیم مشروطه را در ایران مستقر نمایند...
بنابراین چنانكه ملاحظه میشود اساس نهضت مشروطیت ایران اولاً همان نهضت استقلالطلبی و ضد استعماری و برای جلوگیری از دادن امتیازات متوالی به روسیه تزاری و انگلستان بوده و موضوعات دیگر هر اندازه هم مهم باشد در درجه دوم از اهمیت قرار گرفته و از لوازم مشروطیت بوده است. این یادآوری از آن جهت است كه هموطنان عزیز بدانند نهضت ملّی امروز ایران در اساس با نهضت مشروطیت یكسان است و امروز هم ملت ایران هیچ امری را ولو بسیار مم باشد با استقلال اقتصادی و سیاسی مملكت و قطع ایادی بیگانگان برابر نمیكند و همه چیز را در صورت لزوم فدای این هدف عالی خواهد كرد و غیر از آن هم نباید باشد.
زیرا تا سلطه اجانب از مملكت قطع نشود و ملت ایران روی پای خود نایستد هیچیك از مفاهیم آزادی و دمكراسی و ترقی و تعالی مملكت و حتی دیانت و اخلاق و سایر آرزوهای ملی تحققپذیر نیست...
امروز تكلیف عموم ملت ایران از وضیع و شریف، كوچك و بزرگ این است كه با جان و دل به دولت ملی و نهضت ملی كمك كنند و از بذل جان و مال در راه توفیق نهضت خودداری ننمایند.»
بعد از كودتای ۲۸ مرداد نیز دهخدا در دفاع از حقانیت نهضت ملی ایران لحظهای از پا ننشست و با وجود آزار و اذیتی كه بواسطه طرفداری از شخصیت دكتر مصدق بر او روا داشتند، در جریان محاكمه مصدق با جمعآوری اسناد و دلایل به یاری سرهنگ جلیل بزرگمهر، وكیل تسخیری دكتر مصدق برخاست. زیرا دادستان نظامی كه در برابر دفاعیات مصدق و سخنان بیپروای او پاسخی نداشت و عاجز و درمانده بود، دست به حربه ناجوانمردانهای یازید و اتهام بیاساس بیدینی را به مصدق نسبت داد. سرهنگ بزرگمهر در رد این اتهام از یادداشتهائی كه دهخدا در اختیار او گذارد، بهره بسیار برد.
آشنائی دورادور دكتر مصدق با دهخدا به اوایل دوران مشروطه باز میگردد، ولی دوستی و همكاری صمیمانه این دو انسان آزاده در جریان انتخابات دوره سوم مجلس شورای ملی آغاز شد. داستان این آشنائی كه در برگیرنده نكات تاریخی و آموزندهای است از قلم دكتر مصدق خواندنی است:
«مجلس سوم به شادروان حسن پیرنیا مشیرالدوله نمایندهی طهران اظهار تمایل نمود و انتخابات طهران برای آن عده نمایندگانی كه قبل از افتتاح مجلس متصدی بعضی از امور شده و از كار دست نكشیدند و همچنین آنهائی كه از مجلس خارج شدند و در تشكیل دولت شركت نمودند تجدید شد و انجمن مركزی انتخابات مرا بعضویت یكی از انجمنهای فرعی كه در مسجد سراجالملك واقع در خیابان برق تشكیل میشد انتخاب نمود.
در این انجمن با شادروان علام دهخدا كه در اوایل مشروطه از دور آشنا بودم همكار شدم و همكاری صمیمانهای كه بین ما پدید آمده بود سبب شد یكی از روزها كه میخواستیم با هم از مسجد خارج بشویم مرا بخانه حاج میرزا علیمحمد دولتآبادی مقابل مسجد دعوت كند و از من بخواهد كه عضویت حزب اعتدال را بپذیرم و چون سكوت كردم قرآن بیاورند سوگند یاد نمایم.
از حلف وحشت داشتم. چونكه پدرم میرزا یوسف مستوفی الممالك، صدراعظم ناصرالدین شاه و پسر عموی خود را در خصوص یك ملك موروثی موسوم به »اك« واقع در قزوین در محضر شادروان حاج شیخ هادی نجم آبادی قسم داد كه طول نكشید صدراعظم از دنیا رفت و این واقعه در جامعه آنقدر ایجاد رعب نمود كه كمتر كسی برای سوگند حاضر میشد.
و از جریان حزب اعتدال هم كه تشكیل آن مصادف با دورهی دوم تقنینیه بود و من آنوقت در ایران نبودم اطلاعی نداشتم و فقط میدانستم دو حزب در مملكت تشكیل شده كه یكی حزب اعتدال بود و دیگری حزب دموكرات و بعد هم كه به طهران آمدم میشنیدم كه عدهای از افراد حزب اعتدال به رهبری مرحوم آقا سید حسن مدرس و حاج آقا شیرازی و عدهای دیگر به رهبری حاج میرزا علیمحمد دولتآبادی و میرزا محمد صادق طباطبائی سناتور فعلی اداره میشوند. ولی از اینكه این دو دسته از چه اشخاص تشكیل شده و هدف معنوی آنها چیست اطلاعات كافی نداشتم و سكوتم نیز از این جهت بود كه به شادروان دهخدا علاقه داشتم و نمیخواستم دعوت او را قبول نكنم.در قانون شرع قسم وقتی جایز است كه مدعی نتواند برای اثبات ادعای خود دلایل كافی اقامه كند و حاكم برای فصل خصومت به مدعی علیه تكلیف قسم نماید. در صورتیكه تقلید ما از ممالك غرب كه هر كس را برای تامین رفتار آیندهاش قسم بدهند و یادكنندگان وفا به عهد نكنند سبب شده است كه رعب سوگند از دلها برود و این حربه كه در زندگی ما بسیار مؤثر بود بیاثر شود... كسانی كه به حفظ قول معتقدند هرگز نقض قول نمیكنند، اعم از اینكه قسم یاد كنند و یا نكنند.
خلاصه اینكه از خانهی دولتآبادی كه خارج شدم خود را یكی از اعضای با وفای حزب اعتدال میدانستم و روی همین وظیفه جلساتی از رهبران این دو دسته در خانه خود تشكیل دادم كه انشعاب از بین برود و هر دو دسته وظایفی را كه داشتند متفقاً انجام دهند.
ولی مساعیم به نتیجه نرسید. سپس بعضی از اعضا مؤثر حزب من جمله دهخدا از عضویت استعفا نمود و یكی از روزها كه هیئت مدیره »شركت خیریهی پرورش« مركب از رجال و دوستان فرهنگ جلسه خود را تحت ریاست شادروان حسن پیرنیا مشیرالدوله در دارالفنون تشكیل داده بود علامه و من هم در آن عضویت داشتیم، دهخدا از من گله نمود و گفت ما انتظار نداشتیم كه بعد از استعفای ما شما از عضویت حزب استعفا ندهید و باز در حزب بمانید.
چون این حرف منطق نداشت و استعفای آنها دلیل موجهی نبود كه من استعفا بدهم گفتم شما كه از مؤسسین حزب و از همه چیز باخبر بودید چه علت داشت كه مرا به عضویت آن دعوت نمودید؟ گفت از این جهت كه ببینید ما در چه آتشی میسوزیم. گفتم نفهمیده وارد شدم بگذارید فهمیده خارج گردم.
از این مذاكرات چیزی نگذشت كه مهاجرت پیش آمد و عدهای از سران هر دو دسته از ایران رفتند و تا خاتمهی جنگ اوّل جهانی مراجعت ننمودند و بالنتیجه حزب اعتدال از بین رفت.» (كتاب «خاطرات و تألمات مصدق» صفحه ۸۷ - ۸۴)
باری، در ادامه كوشش برای آماده ساختن مجموعهای با عنوان »دهخدا و نهضت ملّی ایران«، نامههائی نیز به شخصیتهائی كه در دوران نهضت ملی با علامه دهخدا و دكتر مصدق دوستی و همكاری داشتند نوشتم. از جمله نامهای به سرور ارجمند آقای دكتر مهدی آذر، وزیر فرهنگ دولت مصدق و یكی از نزدیكان دهخدا، نگاشتم و از ایشان درخواست نمودم تا مطالبی در این باره مرقوم دارند. چیزی نگذشت كه پاسخ محبتآمیزی همراه با خاطرات جالبی از ایشان دریافت كردم كه از هر جهت ارزشمند و حاوی آگاهیهای سودمندی است. امید دارم آنچه تاكنون گرد آوردهام زمانی كامل و آماده چاپ شود.
در دیداری كه اخیراً با دوست مهربانم آقای دهباشی داشتم، آگاه شدم كه ایشان در نظر دارند یادوارهای برای علامه دهخدا انتشار دهند و از بنده نیز خواستند كه بخشی از یادداشتهایم را در اختیارشان بگذارم. این مقدمه و چند خاطره از دكتر مهدی آذر را بدین منظور برگزیدم كه به خوانندگان بخارا پیشكش میشود.
«... من مرحوم دهخدا را از طریق تألیفها و چرند و پرندها و جانفشانیهایش در راه مشروطه و آزادی شناخته بودم. در ایامی كه تازه به وزارت فرهنگ رفته بودم او در ضمن یادداشتی خواسته بود كه دو نفر از آقایان فرهنگیان را تعیین بكنم تا در تنظیم و تدوین لغتهایی كه او در ورقههای كوچك بصورت فیش نوشته بود به آقایان دیگری كه به این خدمت گماشته شده بودند كمك بكنند. من دو نفر فرهنگی را كه انتخاب كرده و در نظر گرفته بودم همراه خود به خدمت او بردم. مرحوم دهخدا در آن ایام خودش در تدوین و تنظیم فیشها شركت نمیكرد و در اطاقش مینشست و در ضمن ملاقات اول از خستگی و ناراحتی قلبی كه موجب عدم شركت او در تنظیم فیشها بود گله كرد. همچنین بیدار خوابیش را اظهار نمود.
من بعنوان طبیب علی العجالت تقلیل صرف چای و قهوه را توصیه كرده و دم كردهی گلبرگ تیول )زیرفون( و برگ شاهپسند كه دوافروشها به اسم فرانسهاش وژون میگفتند و هر دو خیلی رایج بودند تجویز كردم. او از این قبل در نامههایی كه گاهی به من مینوشت طبیب و وزیر عزیزم خطاب میكرد قلم خودنویسی داشت كه كهنه و فرسوده بود و دیگر كار خودنویسی از آن نمیشد و دهخدا با مركب و دوات از آن استفاده میكرد و مینوشت.
روزی با ارائه آن گفت كه در مدت متجاوز از سی سال بیشتر تألیفها و نوشتههای خود را با آن نوشته است. روزی هم ورق كاغذ كبودی كه در آن زمان به كاغذ قند معروف بود )بمناسبت آنكه سابق كله قندهای روسی را در كاغذی مانند آن میپیچیدند( و روی آن اشعاری نوشته شده بود بمن داد و گفت شما چون تركی میدانید خواهید توانست این شعرهای آخر عمری مرا كه به تركی فارسی است بخوانید.
من در خواندن شعر اول كه »شاه گلیب محله میزه خوش حالیمیزا خوش حالیمیزا« بود مردد ماندم چونكه وزن و قافیه آن بنظرم درست نبود. مرحوم دهخدا گفت این شعر به اسلوب رایج محاورات عمومی است و باید اینطور خوانده شود: »شاه گلیب مله میزه خوشالیمزا«. در شعرهای بعد از این شعر صحبت از شاه و چرچیل و حرفهایی از این قبیل بود. دهخدا ورقه اشعار را بیادگار به من لطف كرد. من آن ورقه و نامههای دهخدا را با عكسها و نامهای كه اردشیر زاهدی در زمانی كه مترجم و تقریباً منشی فارسی آقای »وارن« مدیر اصل چهار ترومن Truman و هیئت مشترك آن در ایران بود فرستاده بود و من آنها را دسته كرده با نامهها و درخواستها و توصیههای نمایندگان مجلس و اشخاص مختلف دیگر در گوشه اطاق كتابخانهام گذاشته بودم تا سر فرصت بررسی و تهذیب بكنم.
متأسفانه بعد از كودتای ۲۸ مرداد كه بگیر بگیر و تبعید و اعدام معمول شده بود اهل منزل فقط عكسها و اوراق ضمیمه آنها كه حاكی از تاریخ و محل گرفته شدن عكس بود جدا كرده و بقیه را در كیسهای ریخته بباد فنا داده بودند؛ از بیم آنكه ممكن بود بدست مخالفان افتادن آنها اسباب درد سر برای من و نویسندگان نامهها بشود و به این ترتیب در مدت زندانی بودن من اوراق یادگاری مرحوم دهخدا چنانكه نوشتم بباد فنا رفته بود و دیگر آه و افسوس من درباره از دست رفتن آنها بیحاصل است. اما احتمال این هست كه نسخه شعرهای مذكور دهخدا در میان اوراق باقیمانده از آن مرحوم موجود باشد.
یكی دیگر از خدماتی كه مرحوم دهخدا به من پیشنهاد كرد ساختمان تالار درازی با نیمه پنجرهها در دو طرف و در ورودی در یك سر آن در حیاط بزرگ منزل او بود. او خود اندازه این تالار و وضع نیمه پنجرهها و محل در ورودی را یادداشت كرده بود و مقصودش این بود كه آقایان متصدی تنظیم و تدوین فیشها در دو طرف میز وسط تالار مقابل هم بنشینند و در موقع لزوم براحتی تبادل نظر بنمایند.
من معاون و معمار اداره ساختمان وزارت فرهنگ را بنزد دهخدا بردم تا بار دیگر درباره محل و ابعاد و وضع و جهت و روشنائی و در ورودی مشورت و تبادل نظر كرده و هزینه آنرا برآورد نمایند. من قسمتی از هزینه را بمناسبت آنكه خانه مسكونی مرحوم دهخدا موقوفه وزارت فرهنگ بود از محل درآمد اوقاف و محلهای ساختمانی دیگر وزارت فرهنگ تأمین كردم و ساختمان شروع شد ولی بواسطه كودتا و زندانی شدنم در تعقیب آن از عاقبت آن بیخبر ماندم. چون بعد از آزاد شدنم باز گاهی بملاقات و طبابت او و بستگانش كه در ساختمان و حیاط كوچك طرف دست چپ دالانِ در ورودی بزرگ واقع بود میرفتم دیدم كه ساختمان تالار مورد بحث تمام نشده است. بهانه ناتمام ماندن هم كسر بودجه بود.
شاه بواسطه كینه و عداوتی كه نسبت به آزادی خواهان و مخصوصاً یاران و همكاران مرحوم مصدق و طرفداران او داشت دستور تخلیه آنجا را صادر كرده بود ولی مأموران این كار نظر به بیماری مرحوم دهخدا مسامحه كرده بودند تا موقعی كه او فوت كرد و برحمت حق پیوست. شایع بود كه اجازه نداده بودند در محلی كه او وصیت كرده بود دفن شود و العاقبهٔ للمتقین.
خسرو ناقد
منبع : سایت ناقد
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست