جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

وحدت ملی یا نجات ملی؟


وحدت ملی یا نجات ملی؟
«یک شعاری ما دادیم، اما در نطفه خفه شد.» این جمله کوتاه علی‌اکبر ناطق‌نوری، ‌صریح‌ترین گفته‌ای است که این چهره باسابقه درباره ایده اخیر سیاسی‌اش مطرح کرده است. ناطق‌نوری که از حدود یک سال قبل و با دریافت واقعیت‌های سیاسی کشور به طرح بحث «وحدت ملی» پرداخته بود، با مخالفت‌ها و شک و تردیدهایی که درباره ایده‌اش در محافل سیاسی و به ویژه در نزد طیف نوپای جناح حاکم شکل گرفت،‌ حداقل در ظاهر از پیگیری الگوی ذهنی‌اش فاصله گرفت و با اعلام «در نطفه خفه شدن» بحث وحدت ملی، آن را به بایگانی سپرد. با این حال، ‌طرح دوباره این شعار و این‌بار از سوی علی لاریجانی،‌ عالی‌ترین چهره کنونی راست سنتی در حاکمیت، نشان از جدیت این طیف از بلوک قدرت در طرح بحث و پیگیری ایده «وحدت ملی» دارد. این جدیت هنگامی قابل تامل‌تر می‌شود که برخلاف ناطق‌نوری، ‌لاریجانی به شکلی صریح تعریف خود از مفهوم «وحدت ملی» را تشریح می‌کند و با محترم شمردن تمایزها و تفاوت‌های موجود بین نیروهای سیاسی، از ضرورت وحدت سخن می‌گوید. البته از نظر تعاریف موجود در الگوهای سیاسی، «وحدت ملی» عبارتی رسا و گویا برای آنچه لاریجانی و ناطق‌نوری مدعی آن شده‌اند، نیست.
در مقام تبیین موضوع باید گفت که «وحدت ملی» اقدامی است که اصولا از بالا و با هدف مقابله با تهدیدهای خارجی صورت می‌گیرد و عملا این وحدت نه به معنای همراه شدن نیروهای مختلف با دیدگاه‌های متمایز حول منافع ملی که به معنای کنار گذاشتن اختلافات و ظاهر شدن همه نیروها در قالب شعار و گفتمان رسمی است که طبعا از سوی کانون قدرت به طیف‌های مختلف دیکته می‌شود. بدین معنا، وحدت ملی نه «همه با هم» که «همه با من» است و این «من» در اینجا کسی نیست، جز آنکه ابزارهای قدرت بیشتری را در اختیار دارد. در مقابل این نوع تعریف از وحدت ملی، شعارهای جاافتاده‌تر و جامع‌الاطراف‌تری چون «آشتی ملی» و «وفاق ملی» نیز وجود دارد که به کار بردن آنها، از شبهات و تردیدهایی که اکنون حول ایده مطرح شده دیده می‌شود، خواهد کاست. «آشتی ملی» و «وفاق ملی» برخلاف «وحدت ملی»، نه ایده و شعاری برای مقابله با تهدید بیرونی و در نتیجه ناچار ساختن نیروها و جریان‌های مختلف برای کنار گذاشتن اهداف و برنامه‌های متمایز خویش، که شعارهایی برای عبور کشور از وضعیتی بحرانی و خارج شدن از راهی اشتباه است که عموم نخبگان و صاحب‌نظران، مهلکه‌ای در پایان آن راه برای ملک و میهن تصویر و تصور می‌کنند. از این منظر، «آشتی ملی» و «وفاق ملی» راهکارهایی هستند برای اجرا و تحقق ایده و هدفی فوری به نام «نجات ملی». وقتی عموم نیروهای سیاسی معتقد باشند که راه موجود بیراهه‌ای بیش نیست و منافع ملت و امنیت کشور را - حتی بیشتر از تهدیدهای خارجی - تهدید می‌کند، طبعا باید مرکبی تازه را سوار شوند که گرچه ممکن است راننده آن، ایده‌آل آنان نباشد، اما ناجی آنها می‌تواند باشد. بحث وحدت ملی از سوی راستگرایانی چون لاریجانی و ناطق‌نوری اگر با این نگاه به وضعیت کشور مطرح شده باشد،‌ طبعا هدف اصلی آن چیزی جز «عبور از احمدی‌نژاد» و خروج از وضعیت حاکم شده بر کشور طی سه سال گذشته نخواهد بود.
از این منظر، طیف‌های مختلف دو جناح که چنین نگاهی به وضعیت کشور دارند، به جای نقد و نفی چهره‌های واجد پتانسیل برای مقابله با احمدی‌نژاد،‌ باید منطق پیشه کنند و با پذیرش واقعیت‌های موجود به حمایت و همراهی (حتی با سکوت) نامزدی برآیند که بیش از دیگران، شانس پیروزی بر احمدی‌نژاد را داراست. طبعا در این راه، چهره‌ها و نامزدهایی از جناح راست نیز می‌توانند به میدان بیایند و به سهم خویش با جذب آرای فروریخته احمدی‌نژاد به پروژه عبور از وضعیت کنونی و «نجات ملی» ‌یاری رسانند؛ اما در عین حال،‌ این طیف از نامزدها نباید هدف غایی و برنامه نهایی را فراموش کنند و در گرماگرم رقابت، خواسته یا ناخواسته، تخریب و تضعیف نامزد اصلی و رقیب واقعی احمدی‌نژاد را پیشه کنند. هرچه باشد هدف اصلی در ایده «نجات ملی» آن است که باید روند حاکم بر کشور را تغییر داد و این واقعیتی است که جناح‌بندی‌های مرسوم سیاسی را درمی‌نوردد و چهره‌ها و جریان‌هایی متمایز و رقبای سابق را به هم می‌پیوندد. تا جایی که از محافل سیاسی خبر می‌رسد، آقای ناطق‌نوری این واقعیت را درک و حتی در جهت تحقق آن، با بزرگانی از اصلاح‌طلبان گفت‌وگو کرده بود؛ امیدواریم طرح دوباره بحث از سوی آقای لاریجانی هم ادامه همان روند مثبت و واقع‌بینانه باشد.
محمدجواد روح
منبع : روزنامه کارگزاران