شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

سرکرده - Kapo


سرکرده - Kapo
سال تولید : ۱۹۶۰
کشور تولیدکننده : فرانسه، ایتالیا و یوگسلاوی
محصول : موریس ارگاس
کارگردان : جیلو پونته کوروو.
فیلمنامه‌نویس : فرانکو سولیناس و پونته کوروو.
فیلمبردار : گوفردو بلیزاریو و الکساندر سکولوویتی.
آهنگساز(موسیقی متن) : کارلو روستیکلی.
هنرپیشگان : سوزان استراسبرگ، لوران ترزیف، امانوئل ریوا، دیدی پرگو و جانی گارکو.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۱۶ دقیقه.


جنگ جهانی دوم. "ادیت" (استراسبرگ) ـ دخترک چهارده‌ساله یهودی ـ با خانواده‌اش از پاریس به یک اردوگاه مرگ فرستاده می‌شوند. به‌زودی پدر و مادرش کشته می‌شوند، اما دکتر اردوگاه نام و لباس‌های "نیکول" ـ دخترک غیریهودی و زندانی سیاسی را که در درمانگاه مرده ـ به "ادیت" می‌بخشد و او را از مرگ نجات می‌دهد. "نیکول" به اردوگاهی در لهستان منتقل می‌شود و روزهای زجرآوری را می‌گذراند، تنها دوستی "ترز" (ریوا)، یک پارتیزان فرانسوی، او را به زندگی امیدوار نگه می‌دارد. تا این‌که برای "سرگرم کردن" سربازان آلمانی انتخاب می‌شود و بالاخره از ترس مرگ، می‌پذیرد که با نازی‌ها همکاری کند و یک "کاپو" ـ نگهبان اردوگاه ـ باشد. با غرق شدن "نیکول" دراین شرایط تازه، هم‌بندهایش از او منزجم می‌شوند. "نیکول" دل‌باخته یک زندانی روس به‌نام "ساشا" (ترزیف) میشود، ولی او هم مثل رفقایش از این "کاپو"ی بی‌رحم متنفر است. آلمانی‌ها جیره عذائی را کم می‌کنند و "ترز" خودکشی می‌‌کند. "نیکول" که به شدت تکان‌خورده و از همکاری با آلمانی‌ها پشیمان شده، به‌سوی زندانی‌های روس کشیده می‌شود. با نزدیک شدن ارتش شوروی، او نقشه یک فرار دسته‌جمعی را مطرح می‌کند و هویت واقعی‌اش را به "ساشا" می‌گوید. سپس دچار تزلزل می‌شود، ولی در لحظه موعود عشقش به "ساشا" به او نیرو می‌دهد و خودش را برای نجات زندانی‌های دیگر قربانی می‌کند.
٭ پونته کوروو، روزنامه‌نگار و کمونیست سابق، خیلی کم (طی چهل و دو سال، پنج فیلم) و با فاصله فیلم می‌سازد (آخرین فیلمش، عملیات اوگرو را در سال ۱۹۷۹ روی پرده می‌برد). آثارش، همه ملودرام‌هائی هستند (از جمله، به لطف موسیقی انیو موریکونه در نبرد الجزیره، ۱۹۶۶، سبک بازیگری استراسبرگ در همین سرکرده یا ایو مونتان در راه بزرگ آبی رنگ، ۱۹۵۷، یا اصلاً حضور ستاره‌ای مثل مارلون براندو در کیمادا! ۱۹۶۹) با دست مایه‌های مثلاً انسانی، چاشنی شعارهای سیاسی برابری طلبانه و اداهای واقع‌گرایانه که دقیقاً به سبک آثار تبلیغاتی دوره یوسیف استالین، صرفاً احساسات را تحریک می‌کنند. با این همه، سرکرده بیشتر از افراط در نمایش صداقت آسیب می‌بیند و تمام غلوها (از جمله مرگ روی سیم خاردار، هم‌جنس بازی زنان و رابطه سرکرده / کاپوها با اسیران) در سطح باقی می‌مانند.


همچنین مشاهده کنید