شنبه, ۱۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 1 March, 2025
مجله ویستا

سال پرخطر برای غرب، برای ایران


سال پرخطر برای غرب، برای ایران
برخی صاحبنظران بر این اعتقاد هستند که روسیه خود را مهیا می‌کند تا به‌عنوان یک کشور تأثیرگذار در معادلات بین‌المللی ظهور کند. این سخن، ضمن آنکه از جهاتی درست است، ولی باید توجه داشت که کشورها برای عرض اندام کردن در سطح یک ابرقدرت جهانی، باید دارای خصوصیات ویژه‌ای باشند. جالب آنکه نه اروپا، نه روسیه و نه ژاپن هیچ‌یک دارای چنین ویژگی‌هائی نیستند. در واقع تنها چین و آمریکا از این جایگاه برخوردار هستند. در این میان می‌توان ادعا کرد که توانائی بالقوه چین در این عرصه حتی از آمریکا نیز بیشتر است. چین قادر است پس از ۲۰ تا ۳۰ سال موقعیت خود را چندان ارتقاء دهد که در بسیاری از بازارهای اقتصاد جهانی حضور یابد و به تبع آن بتواند در زمینه علم و فناوری و سپس در امور نظامی، روابط سیاسی و بین‌المللی، قدرت‌های امروزین جهانی را پشت‌سر بگذارد. به بیان دیگر در چارچوب نظام جهنی، قدرتی که هنوز از تمام توانمندی‌های خود بهره نبرده چین است. در عین حال کشوری نیز که همچنان می‌تواند به اقتدار خود ادامه دهد آمریکا است.
در مقابل اروپا و به‌ویژه ژاپن، از نظر بهره‌برداری از امکانات خود به حد اشباع رسیده‌اند. ژاپن تنها با استفاده از انرژی و مواد اولیه دیگران، سیر تحول و تکامل خود را در عرصه فناوری می‌پیماید. حال آنکه چین می‌تواند چنان مسیر صعودی را طی کند که شاید نقطه اوج آن سال‌های بعد از ۲۰۵۰ یا انتهاء این قرن باشد. ایالات متحده آمریکا اوج خود را سپری کرده و اکنون روند عادی خود را در پیش گرفته است.
بر این اساس، از سال ۲۰۵۰ جهان شاهد دو قدرت بزرگ خواهد بود: چین و آمریکا. این دو کشور بر جهان سایه خواهند انداخت و دیگر کشورها، یا به دلایل فنی، مانند اتحادیه اروپا، و یا به‌دلیل اشباع شدن به لحاظ بهره‌برداری از منابع و امکانات خود، مانند ژاپن، قدرت‌های درجه دو محسوب خواهند شد. روسیه، اما هنوز فرصت‌های زیادی برای پیمودن مسیر صعودی خود دارد، گرچه مانند چین از همه عوامل یک دست شدن برخوردار نیست. به همین دلیل نیز ممکن است نتواند در این مسیر پیش رود و بنابراین همواره در حد یک قدرت درجه دو باقی بماند.
● تحولات جهانی و ایران
ایران در زمینه سیاست خارجی قطعاً سال بسیار سختی پیش رو خواهد داشت. در واقع امروز آثار به چالش کشیدن نظام بین‌الملل در ۲۷ سال گذشته خود را به‌طور ملموس آشکار ساخته است. ایران در ۲۷ سال گذشته دو هدف خارجی را برای خود عمده و بقیه هدف‌ها را کم‌رنگ کرده است. اثرات وضعی دو هدف ”محو اسرائیل یا مبارزه با آن“ و ”تخاصم دیرینه با آمریکا“ اکنون بر هدف ”هسته‌ای شدن“ کاملاً آشکار شده است.
قطعاً نمی‌توان این سه هدف را توأمان و همزمان با یکدیگر پیش برد. اگر تقابل جهان با این سه هدف در نقطه‌ای بر یکدیگر منطبق شود اوضاع برای کشورمان سخت می‌شود. از هم‌اکنون و در طلیعه سال ۲۰۰۶ آثار این وضعیت و مشکلات ناشی از آن به روشنی مشهود است. افزون بر کشورهای اروپائی و آمریکائی حتی کشورهای آسیائی، به‌ویژه کشورهای عربی و منطقه‌ای، بی‌آنکه آشکارا بیان کنند نسبت به روند تحولات در ایران بسیار حساس هستند. آنان درباره مسئله هسته‌ای ایران چندین‌بار آشکارا موضع گرفته‌اند، تا جائی‌که وقتی جامعه عرب خواست نسبت به ایران نرمش نشان دهد، خلیج‌فارسی‌ها بیان داشتند که نگرانی نخست‌شان توان هسته‌ای ایران است و نه اسرائیل! این، نشانه‌ای جدی از ماهیت واقعی وضعیت کنونی است.
در پایان دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی، با آغاز به‌کار تأسیسات ”یو.سی.اف“ اصفهان موقعیت هسته‌ای کشورمان شکل تازه‌ای به خود گرفت. همین امر سبب گردید که هم‌اکنون مذاکرات ما از جنبه تدافعی خارج شود و حالتی تهاجمی به خود بگیرد. البته این تحول به معنای آن نیست که در پایان این حالت تهاجمی حتماً یک مدینه فاضله قرار داشته باشد. پایان کار، به چگونگی عمل ما و چگونه طی کردن این راه پرپیچ و خم بستگی دارد. به هر روی تردیدی نیست که هم‌اکنون موضع ما یک موضع تهاجمی دانسته می‌شود و موضع آژانس، اروپا و آمریکا موضعی تدافعی، اما نکته مهم دقت در این احتمال جدی است که روند کنونی چگونه و چه زمان گسیخته می‌شود و غرب به این نتیجه می‌رسد که باید با ایران برخورد جدی داشته باشد. هنوز آن نقطه معلوم نیست و چنانکه پیدا است ایران تا زمان رسیدن به آن نقطه، رویکرد تهاجمی خود را حفظ و جای پای خود را محکم می‌کند.
در چالش کنونی هسته‌ای طرف اصلی در برابر ایران، آمریکا است. اروپائیان نیز با آمریکا برای مقابله با کشورمان هم‌آواز شده‌اند. در عین حال آنان مرتباً گوشزد می‌کنند که اگر قرار به انجام عملیات نظامی علیه ایران باشد، باید به پایان آن فکر کرد. در واقع همه نگران چگونگی به پایان بردن نزاع احتمالی هستند. بنا بر پیش‌فرض‌ها ایران تاب تحمل و پاسخ دادن به ضربه‌های اول و دوم را دارا است. بنابراین آمریکا ناچار خواهد شد در جنگی تمام‌عیار وارد شده و ضربه سوم خود را با تمام قوا به ایران وارد شده و ضربه سوم خود را با تمام قوا به ایران وارد آورد. ایران نیز ساکت نخواهد نشست و به مقابله و تهاجم علیه آمریکا در عراق و افغانستان و نیز اسرائیل دست خواهد زد. به‌ویژه که ایران خود را مهیای چنین رویاروئی کرده است. به اعتقاد آنان در صورت تحقق چنین امری از یک سو زیر ساخت‌ها، تأسیسات و امکانات ایران یکسره از بین می‌رود و از سوی دیگر بن‌لادن و القاعده پیروز اصلی جنگ خواهند شد؛ زیرا جبهه‌ای از عراق، ایران تا افغانستان برای القاعده علیه آمریکا گشوده می‌شود و آن کشور ناچار به اداره چنین کارزاری خواهد شد.
البته ایده انجام عملیات نظامی علیه ایران به همین‌جا ختم نمی‌شود و برخی در این اندیشیده‌اند که چگونه می‌توان پس از وارد آوردن ضربه دوم قدرت تحرک را از ایران گرفت و مانع تبدیل شدن جنگ، به جنگی تمام‌عیار شد. به بیان دیگر آنان در فکر چگونگی از میان بردن توان دفاعی ایران هستند. از همین‌رو نیز بحث تحریم علیه ایران در میان است.
اما این سؤال مطرح است که آیا این تحریم می‌تواند مؤثر واقع شود؟ باز به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران غربی، این تحریم در فاصله یکی دو سال اول مؤثر واقع نخواهد شد، حال آنکه آثار منفی چنین تنبیهی ممکن است در نهایت به زیان غرب تمام شود. آنها چنین تحلیل می‌کنند در صورت تحریم جدی، به اجبار ارتباط ایران با جامعه جهانی قطع می‌شود، در نتیجه ایران از پیمان ”ان.پی.تی“ خارج شده، خود انزوائی در پیش گرفته و برای ایجاد چتر امنیتی در صورتی‌که توان تکنولوژیک داشته باشد در غیاب بازرسان سازمان بین‌المللی انرژی اتمی سرگرم تولید سلاح هسته‌ای می‌شود. به این ترتیب تحریم، در میا‌ن‌مدت، نتیجه موردنظر را عاید نخواهد کرد.از نظر یک استراتژیست، در چنین فضائی ایران می‌تواند بازیگری بسیار قوی باشد، به‌نحوی که حتی پس از ۲۵ سال، در صورت برخورداری از قدرت تکنولوژیک برای هسته‌ای شدن و مدیریت صحیح، بتواند جایگاه خود را در صحنه بین‌المللی باز بیابد. این امر لاجرم نتیجه برخورداری ایران از توان هسته‌ای نیست، بلکه محصول موقعیت نامساعد غرب است؛ موقعیتی که مانع تحرک غرب می‌شود و ایران هم تا حدودی بدان واقف است. بر این اساس موقعیت کنونی را می‌توان بسیار حساس و متضمن ریسک بالا ارزیابی کرد. موقعیتی که می‌تواند به آسیب جدی ایران و یا پیش بردن سیاست هسته‌ای کشورمان بینجامد و جهان با یک واقعیت غیرقابل‌بازگشت روبه‌رو کند.
طرح موضوع همزیستی با ایران هسته‌ای از سوی برخی تحلیلگران آمریکائی نیز از همین رو است. در واقع آنان می‌کوشند راه کم‌هزینه‌تر را برگزینند و از هم‌اکنون حقیقت آتی را پذیرفته‌اند. به هر روی هر دو سناریو یعنی عملیات نظامی و تحریم، سناریوهائی محتمل‌ هستند. در واقع مهم تشخیص این نکته است که در چه نقطه‌ای تخاصم با اسرائیل و آمریکا و چالش هسته‌ای می‌تواند به یک فرصت و یا به یک تهدید و خطر جدی برای ایران تبدیل شود؛ زیرا برای هر دو حالت دلایلی وجود دارد.
● چشم‌انداز ۲۰ ساله
در زمینه چالش‌های داخلی، مهم‌ترین موضوع چشم‌انداز ۲۰ ساله است. چندانکه عدم توفیق در تحقق سند چشم‌انداز به اعتبار داخلی و خارجی نظام جمهوری اسلامی لطمه‌ای جدی وارد می‌آورد. ایران در حال طی کردن سال نخست از چشم‌انداز ۲۰ ساله است و این در حالی است که تلاش جدی برای محقق کردن هدف‌های پیش‌بینی‌شده به چشم نمی‌خورد. اگر وضع به منوال کنونی پیش برود از هم‌اکنون باید نگران از دست رفتن فرصت‌ها بود.
براساس سند چشم‌انداز ۲۰ ساله، امید این است که اقتصاد ایران از همسایگان خود همچون ترکیه، عربستان، کویت و امارات پیشی بگیرد. این در حالی‌ است که امارات، عربستان، کویت حتی ترکیه هر یک با بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی در حال فعالیت هستند. اماراتی‌ها به سرمایه‌گذاری خارجی در کشورشان بسنده نکرده‌اند بلکه خود در ترکیه و از جمله در استانبول سرمایه‌گذاری می‌کنند. براساس قرارداد اعلام‌شده، حجم این سرمایه‌گذاری در مرحله نخست، ۵ میلیارد دلار و سپس تا ۱۵ میلیارد دلار خواهد بود. اما ایرانی‌‌ها برعکس سرمایه‌ها را به امارات برده‌اند و ده‌ها میلیارد دلار به عناوین مختلف در آنجا سرمایه‌گذاری کرده‌اند. شاید بتوان گفت سپرده‌های ارزی ایرانیان به نام امارات در ترکیه سرمایه‌گذاری می‌شود. شاید دلیل خروج چنین حجمی از سرمایه‌ ایرانی نتیجه ناامیدی از نظام اقتصادی داخلی باشد که خطر بزرگی است. ایران هنگامی‌که نتواند از خروج سرمایه‌ها جلوگیری کند طبعاً نخوهد توانست سرمایه خارجی جذب کند. بدین‌ترتیب تحقق اهداف چشم‌انداز ۲۰ ساله و دستیابی به قدرت نخست منطقه ناممکن خواهد شد.
در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی رشد اقتصادی ایران حدود ۵ تا ۸ درصد بود. اکنون این رشد دچار افت شده است. در واقع اگر عامل افزایش غیرمنتظره و اتفاقی نفت در میان رخ نمی‌داد کاهش تولید ناخالص ملی و کاهش رشد اقتصادی و فرسودگی و رکودش به مراتب بیشتر نمایان می‌شد. اکنون این افزایش قیمت نفت است که وضعیت تصنعی در مورد تولید ناخالص ملی و رشد اقتصادی ایجاد کرده است و به مدد آن است که دولت جدید احساس کمبود نمی‌کند.
پرسش نگران‌کننده این است که اگر روند افزایش قیمت متوقف شود چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ همه کشورهای نفت‌خیز از موقعیت تاریخی افزایش قیمت نفت برای رشد و توسعه و جهش اقتصادی استفاده می‌کنند. ما نیز نباید اجازه دهیم ثروت ملی‌مان بی‌محابا تلف شود. جهش قیمت نفت فرصتی طلائی در اختیار کشورمان قرار داده است تا دست کم بخشی از اهداف چشم‌انداز ۲۰ ساله را محقق سازد.
روزمرگی و بی‌برنامگی می‌تواند این فرصت طلائی را به بروز توقعات دست‌نیافتنی در مردم و ایجاد شکافی عمیق در دستیابی به هدف‌های عالیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل کند. اگر بودجه سال آینده را بر مبنای ۴۰ دلار پی‌ریزی کنیم، هرگونه کاهش بهاء نفت، بودجه را به مشکل روبه‌رو می‌کند. در آن‌صورت دیگر مازادی در صندوق ذخیره ارزی نخواهد ماند. براساس بودجه کنونی سطح توقعات در کشور بالا می‌رود و دیگر نمی‌توان آن را پائین آورد. این خطر جدی است و ممکن است به‌صورت تورم و یا بیماری‌های اقتصادی دیگر خود را نمایان سازد.
حاصل اینکه باید از انتخاب مسیر قهقرائی برای رسیدن به هدف‌های سند چشم‌انداز خودداری کرد و طرحی نوئی درانداخت. گام‌های کنونی نگران‌کننده هستند.
تردیدی نیست که سیاست خارجی و سیاست داخلی بر سیاست اقتصادی‌مان برای نیل به چشم‌انداز ۲۰ ساله تأثیر خواهند نهاد.
اگر می‌خواهیم سند چشم‌انداز ۲۰ در عمل به اجراء درآید باید سیاست آرام و معتدل را در پیش بگیریم؛ زیرا شرط نخست برای اجراء سند چشم‌انداز جلب سرمایه‌گذاری عظیم خارجی است. کارشناسان اقتصادی رقم این سرمایه‌گذاری را حدود ۴۰۰ میلیارد دلار برآورد می‌کنند. این رقم باید ظرف ۲۰ سال وارد اقتصاد ایران شود. ضمن آنکه در این مدت کشورهای دیگر از حرکت باز نمی‌مانند و آنها نیز می‌کوشند بر توان خود بیفزایند. برای مثال بودجه عربستان با جمعیتی یک‌سوم تا یک‌چهارم ایران حدود ۹۰ میلیارد دلار است. باید در نظر گرفتن این رقم و افزودن حجم سرمایه‌گذاری خارجی می‌توان به خطریر بودن هدف‌های بیان‌شده در سند چشم‌انداز پی برد. دقت در این آمار و ارقام، یک محاسبه معمولی و ساده نیست، آینده کشورمان در گرو ارزیابی دقیق و مسئولانه از موقعیت خود در جهان پرتلاطم کنونی است.

علی خُرم
منبع : سایر منابع