پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

موج سواری در مسیر گرداب


موج سواری در مسیر گرداب
روز چهارم نوامبر زمانی که پیروزی "باراک اوباما" رئیس جمهوری جدید ایالات متحده اعلان گردید وی هرگز فکر نمی کرد که میراث داری "جورج بوش" تا به این اندازه شوم و پردردسر باشد. شاید اینکه پرزیدنت دمکرات خیلی اصرار دارد تا خود را دنباله رو و شبیه به "ابراهام لینکلن" نشان دهد که به خاطر الغای برده داری در تاریخ ماندگار شد و دوره زمامداری خود را همراه با تنش های حاد داخلی گذراند، چندان هم بی ربط نباشد. اگر لینکلن سفید مجبور بود برای الغای برده داری و اعاده حقوق آزادی سیاهان خود را گرفتار خشم برده داران سفید در داخل نماید اوبامای سیاه هم اینک مجبور است برای بحران حاد اقتصادی و جنگ های بازمانده از دوران رئیس جمهوری سفید و جمهوریخواه، خود را در مهلکه و بیم موج داخلی و همچنین گرفتاری های متعدد خارجی قرار دهد. هم زمانی بروز بحران اقتصادی در داخل و تشدید بحران در سیاست خارجی برای تیم جدید حاکم بر کاخ سفید خبر چندان خوشایندی نمی تواند تلقی شود چرا که پتانسیل نهفته در ساختار، هر چند که بزرگترین هژمون بین المللی نیز باشد، توان ملی را برای حل مشکلات به هرز می برد. موج بلند تغییر که اوباما بر بال های آن توانست "جان مک کین" رقیب جمهوریخواه خود را به زانو در آورد به احتمال زیاد بزرگترین برگ برنده وی برای عبور از این شرایط نامساعد خواهد بود. این موج در داخل، اکثریت قدرتمندی از بدنه ی اجتماعی و سیاسی کشور را در پشت سر رئیس جمهوری جدید بسیج کرده است و در خارج از مرزها از اروپا تا خاورمیانه و از آفریقا تا شرق آسیا موجب امید و احساس مشترک ناشناخته یی برای حل بحران های جهانی شده است. این وضعیت پارادوکسیکال با توجه به تاثیر انکارناپذیر حوزه داخلی و خارجی بر یکدیگر دستان اوباما را برای مانورهای لازم و با خیال راحت تا حدود زیادی خواهد بست و او را به اجبار به سمت معامله و همکاری با رقبای بین المللی در بدترین شرایط موجود سوق خواهد داد.
با توجه به اینکه رئیس جمهوری آمریکا با تکیه بر شعار اولویت حل بحران افغانستان و تمرکز بر آن جهت پوشش منطقی برای خروج از ورطه جنگ عراق پای به درون کاخ سفید گذاشته است، مسایل حول و حوش این کشور از اهمیت دوچندانی برای واشینگتن و دیگر بازیگران رقیب برخوردار شده است. سیاست تازه اوباما مبنی بر اعزام حداقل ۳۰ هزار نیروی اضافی به افغانستان و رساندن سطح این نیروها به ۶۰ هزار تن هر چند که شاید بتواند تا حدودی طالبان و متحدین القاعده یی آنان را در تنگنای بیشتری قرار دهد اما به همان نسبت نیز هدایت هوشمندانه و تدارکات لجستیکی این نیروها را به میزان زیادی نسبت به شرایط قبل، الزام آور و گسترده تر خواهد کرد. از آنجا که شطرنج افغانی به روش سریع در حال بازی است بلافاصله نیروهای طالبان در دو سوی مرزهای افغانستان و پاکستان موضوع ناامن کردن راه های تدارکاتی تامین لجستیکی نیروهای ناتو در این کشور که تاکنون بخش عمده و اصلی آن از طریق همسایه شرقی تامین می گردید را در دستور کار خود قرار دادند. حمله سریالی به ترمینال های حمل ملزومات تدارکاتی نیروهای ناتو در منطقه پشتون نشین و از جمله پیشاور در پاکستان در طی ماه های اخیر موضوع تدارکات این نیروها از راه های جدید را برای ایالات متحده به یک ضرورت اجتناب ناپذیر تبدیل کرده است. هم زمان با ناامن شدن راه های تدارکاتی و برهم خوردن ثبات در پاکستان در طی هفته های اخیر دولت "قربان بیگ باقی یف" رئیس جمهوری قرقیزستان نیز بعد از دیدار با رهبران مسکو اعلان کرد که قرارداد استفاده از پایگاه نظامی "ماناس" در نزدیکی بیشکک پایتخت این کشور، با آمریکا تمدید نخواهد شد. پایگاه هوائی ماناس که مهمترین مسیر هوائی نیروهای آمریکائی و ناتو برای ارسال نیرو و تجهیزات به افغانستان می باشد ناخشنودی و نگرانی واشینگتن – بروکسل را به همراه داشته است و به گمان آنان مسکو در این بین نقش اصلی را در ترغیب رهبران بیشکک جهت تعطیلی این پایگاه ایفا کرده است.
به خطر افتادن مسیرهای تدارکاتی در پاکستان و قرقیزستان بحث یافتن مسیرهای جایگزین را برای واشینگتن به یک اولویت و موضوع مهم تبدیل کرده که در این خصوص آنان نیز با تبعیت از سیستم شطرنج سریع از مدت ها پیش با جدیت در صدد به نتیجه رساندن مذاکرات خود با کشورهای آسیای میانه و روسیه می باشند. نکته جالب در اینجا خود را بیشتر به رخ می کشد که در طی روزهای گذشته سیاستمداران و فرماندهان آمریکائی و ناتو به آشکارا در شرایطی که بحران هسته یی ایران روابط این کشور با جهان غرب را در وضعیت ناخوشایندی قرار داده است، سخن از مذاکره با تهران برای استفاده از مسیر شرقی ایران به عنوان بهترین مسیر تدارکاتی در افغانستان را در دستور کار خود قرار داده اند. تفاهم با روسیه و ایران به عنوان دو کشور رقیب برای واشینگتن حامل صرف هزینه های سیاسی و پذیرش یک سری واقعیات ژئوپلتیکی می باشد که حداقل در ۸ سال زمامداری جورج بوش نادیده گرفته شده و حتی با تشدید تقابل بین طرفین، به شدت آسیب دیده است. این ضرورت اجتناب ناپذیر تجدید روابط تازه با دو کشور فوق یا حداقل با یکی از آنان در حالی که برای موقعیت هژمونیک آمریکا یک تهدید به حساب می آید می تواند به عنوان یک فرصت برای حل مناقشات بزرگتر منطقه یی و بین المللی هم مد نظر قرار گیرد. تفاهم با مسکو یا تهران در این خصوص مستلزم امتیازدهی در مناسبات تیره بین آنان می باشد و با روس ها باید سپر دفاع موشکی در اروپا را به دور افکند و گسترش ناتو به سمت شرق را فراموش کرد و در خصوص ایران حرکت در مسیر به انزوا کشیدن و تحریم این کشور را بایگانی یا حداقل برای مدتی فریز کرد. واشینگتن هم اکنون در شرایط یک "انتخاب راه" بسیار سخت است که برای عبور از درد این زایمان شاید مجبور به سزارین یا سقط جنین شود.
اردشیر زارعی قنواتی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه