جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا
مقایسه عصر حسنین از دیدگاه شهید مطهری
۱) سؤال: اینكه فرمودید: «اگر امام حسن صلح نمیكرد، تاریخ او را ملامت میكرد كه چرا با اینكه میتوانستی شرایط خود را در صلحنامه بگنجانی، این كار را نكردی؟» درست به نظر نمیرسد، زیرا مردم فرستادن كاغذ سفید امضاء برای امام حسن را یك نیرنگ تلقّی میكردند؛ چرا كه این كار بدین معنی است كه تو هرچه میخواهی بنویس، من كه حرفهای تو را قبول ندارم. معاویه را مردم در زمان حضرت امیر شناخته بودند...
▪ جواب: اتّفاقا در آن [كاغذ] سفید امضاء، معاویه میتوانست نیرنگ دیگری بهكار ببرد و آن این است كه ببیند شرایطی كه امام حسن مینویسد، یك شرایط اسلامی است یا شرایط غیراسلامی؟ چون معاویه از نظر وضع و موقعیّت خودش ـ از نظر واقعیّت هم همینطور ـ میخواست روشن شود كه امام حسن چه میخواهد؟ (هم امام حسن میخواست این كار بشود و هم معاویه) آیا شرایط او به نفع خودش است یا به نفع مسلمین؟ ما دیدیم همه شرایط به نفع مسلمین بود، و غیر از این، امام حسن نه میتوانست بكند و نه میكرد. شما میگویید كه: مردم این را نیرنگ تلقّی میكردند. اتّفاقا مردم میگفتند: چه آدم خوبی است! (و به امام حسن میگفتند:) حرفهایت را بزن، ببینیم آخر تو چه میخواهی؟ آیا حرفت فقط این است كه من باید خلیفه باشم یا حرف دیگری داری؟ اگر حرف دیگری داری، اینكه حاضر است كه واقعا مسلمین را به سعادت برساند.
شما بعد فرمودید كه: معاویه را مردم در زمان حضرت امیر شناخته بودند. اتّفاقا قضیّه این طور است كه مردم معاویه را بد آدمی شناخته بودند و خوب حاكمی، و اینكه مردم كوفه سست شدند، یكی به همین خاطر بود ... آنهایی كه معاویه را شناخته بودند، به این صورت شناخته بودند كه درست است كه آدم بدی است امّا حاكم خوبی است، اگر او حاكم شود، هیچ فرقی میان مردم كوفه و غیر كوفه نخواهد گذاشت. مخصوصا معروف شده بود به حلم و بردباری.
معاویه یك حلم سیاسی داشت و مورّخین به او عیب گرفتهاند كه نتوانست حلم سیاسی خود را در مورد كوفه عملی كند، و اگر میكرد، از نظر معنوی هم پیروز میشد. معاویه معروف بود به حلم سیاسی. مردم میرفتند به او فحش میدادند، میخندید و در آخر پول میداد و آنها را جلب میكرد. میگفتند: برای حكومت بهتر از این، دیگر نمیشود پیدا كرد؛ حالا آدم بدی است، آدم بدی باشد. امام حسن هم بر همین اساس (تصمیم به صلح گرفت، و گوئی به مردم میگفت:) بسیار خوب، ما این آدم بد را آوردیم كه كارها را خوب انجام دهد، حال ببینید آن طور كه شما انتظار دارید كه این آدم بد، كارها را خوب انجام دهد، انجام خواهد داد یا انجام نخواهد داد.
هرگز معاویه بهعنوان یك حاكم جائر شناخته نشده بود، بهعنوان یك مرد جاه طلب شناخته شده بود نه بیش از آن. معاویه را واقعا دوران صلح امام حسن شناساند، از نظر اینكه چگونه حاكمی است.۱
معاویه با آن دستپاچگی كه داشت، تمام شرایط صلح را پذیرفت، نتیجهاش این شد كه معاویه فقط از جنبه سیاسی پیروز شد؛ یعنی نشان داد كه یك مرد صد در صد سیاستمداری است كه غیر از سیاستمداری هیچ چیز در وجودش نیست. زیرا همین قدر كه مسند خلافت و قدرت را تصاحب كرد، تمام موادّ قرارداد را زیرپا گذاشت و به هیچ كدام از اینها عمل نكرد و ثابت كرد كه آدم دغلبازی است. و حتّی وقتی كه به كوفه آمد، صریحا گفت: مردم كوفه! من در گذشته با شما نجنگیدم برای اینكه شما نماز بخوانید، روزه بگیرید، حجّ بكنید، زكات بدهید؛ «وَلكِنْ لاَِتَأَمَّرَ عَلَیْكُمْ؛ من جنگیدم برای اینكه امیر و رئیس شما باشم.» بعد چون دید خیلی بد حرفی شد، گفت: اینها یك چیزهایی است كه خودتان انجام میدهید، لازم نیست كه من راجع به این مسائل برای شما پافشاری داشته باشم.
شرط كرده بود كه خلافت، بعد از او تعلّق داشته باشد به حسن بن علی، و بعد از حسن بن علی، به حسین بن علی. ولی بعد از هفت هشت سال كه از حكومتش گذشت، شروع كرد مسئله ولایتعهدی یزید را مطرح كردن. شیعیان امیرمؤمنان را كه در متن قرارداد بود كه مزاحمشان نشود، به حدّ اَشد، مزاحمشان شد و شروع كرد به كینهتوزی نسبت به آنها.۲
۲) سؤال: حال كه بحث به اینجا كشیده شد، بفرمایید واقعا چه فرقی میان معاویه و عثمان هست؟
▪ جواب: هیچ فرقی نیست، ولی عثمان كم و بیش مقام خودش را در میان مسلمین (غیر شیعه) حفظ كرد بهعنوان یكی از خلفای راشدین كه البتّه لغزشهایی هم داشته است؛ ولی معاویه از همان اوّل بهعنوان یك سیاستمدارِ دغلباز معروف شد كه از نظر فقها و علمای اسلام عموما (نه فقط ما شیعیان؛ از نظر شیعیان كه منطق، جور دیگر است) معاویه و بعد از او، از ردیف خلفا، از ردیف كسانی كه جانشین پیغمبرند و آمدند كه اسلام را اجرا كنند، به كلّی خارج شدند و عنوان سلاطین و ملوك و پادشاهان به خود گرفتند.۳
۳) سؤال: آیا نمیتوان بر اساس روایتی كه از پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل نمودید، منطقی رسا برای امام حسین علیهالسلام منظور نمود كه این منطق برای امام حسن علیهالسلام وجود نداشت؟
▪ جواب: (بله، برای) امام حسین یك منطق بسیار رسا و یك تیغ برندهای (وجود) داشت. ... «مَنْ رَأی سُلْطانا جائِرا مُسْتَحِلاًّ لِحَرامِ اللّهِ ...كانَ حَقّا عَلَی اللّهِ اَنْ یُدْخِلَهُ مُدْخَلَهُ...»؛ اگر كسی حكومت ستمگری را ببیند كه چنین و چنان كرده است و سكوت بكند، در نزد پروردگار گناهكار است.
امّا برای امام حسن این مسئله هنوز مطرح نیست. برای امام حسن حدّاكثر این مطرح است كه اگر اینها بیایند، بعد از این چنین خواهند كرد. اینكه «اگر بیایند، بعد از این چنین میكنند» غیر از این است كه یك كاری كردهاند و ما الآن سند و حجّتی در مقابل اینها بالفعل داریم.
این است كه میگویند: «صلح امام حسن زمینه را برای قیام امام حسین فراهم كرد.» لازم بود كه امام حسن یك مدّتی كنارهگیری بكند تا ماهیّت امویها كه بر مردم مخفی و مستور بود، آشكار شود، تا قیامی كه بناست بعد انجام گیرد از نظر تاریخ، قیام موجّهی باشد.
پس از همین قرارداد صلح، كه بعد معلوم شد معاویه پایبند این موادّ نیست، عدّهای از شیعیان آمدند به امام حسن عرض كردند: دیگر الآن این قرارداد صلح كَأنْ لَمْ یَكُنْ است ـ و راست هم میگفتند زیرا معاویه آن را نقض كرد۴ ـ و بنابراین، شما بیایید قیام كنید. فرمود: نه، قیام برای بعد از معاویه. یعنی كمی بیش از این، باید به اینها مهلت داد تا وضع خودشان را خوب روشن كنند، آن وقت، وقت قیام است. معنی این جمله، این است كه اگر امام حسن در آن وقت نبود و بعد از شهادت امیرالمؤمنین، امامحسین خلیفه شده بود، قرارداد صلح امضا میكرد، و اگر امام حسن تا بعد از معاویه زنده بود، مثل امام حسین قیام میكرد، چون شرایط مختلف بوده است.۵
۴) سؤال: اگر امیرمؤمنان به جای امامحسن علیهالسلام میبود، آیا صلح میكرد یا نه؟
▪ جواب: این سؤال را كه اگر حضرت امیر علیهالسلام در جای حضرت امام حسن بود، صلح میكرد یا نه؟ به این شكل نمیشود جواب داد. بله، اگر شرایط حضرت علی مثل شرایط حضرت امامحسن میبود، صلح میكرد، اگر بیم كشته شدنش در مسند خلافت میرفت. ولی میدانیم كه شرایط حضرت امیر با شرایط امام حسن خیلی متفاوت بود، یعنی این نابسامانیها در اواخر دوره حضرت امیر پیدا شد، و لهذا جنگ صفّین هم جنگی بود كه در حال پیشرفت بود و اگر خوارج از داخل انشعاب نمیكردند، مسلّم امیرالمؤمنین پیروز شده بود. در این جهت، بحثی نیست.۶
۵) سؤال: حضرت علی علیهالسلام میفرمود: «من حاضر نیستم یك روزِ حكومت معاویه را تحمّل كنم.» چگونه امام حسن راضی به حكومت معاویه شد؟
▪ جواب: اینكه شما فرمودید: چرا امیرالمؤمنین حاضر نیست یك روزِ حكومت معاویه را قبول كند ولی امام حسن حاضر میشود؟ شما این دو را با همدیگر مخلوط میكنید. حضرت امیر حاضر نیست یك روز، معاویه بهعنوان نایب او و بهعنوان منسوب از قِبَل او حكومت كند، ولی امام حسن كه نمیخواهد معاویه را نایب و جانشین خود قرار دهد، بلكه میخواهد خود كنار برود. صلح امام حسن كنار رفتن است نه متعهّد بودن. در متن این قرارداد هیچ اسمی از خلافت برده نشده، اسمی از امیرالمؤمنین برده نشده، اسمی از جانشین پیغمبر برده نشده، سخن این است كه ما كنار میرویم، كار به عهده او، ولی به شرط آنكه، اینكه شخصا صلاحیّت ندارد (معاویه)، كار را درست انجام دهد، و متعهّد شده كه درست عمل كند.
پس این دو خیلی تفاوت دارد. امیرالمؤمنین گفت: من حاضر نیستم یك روز كسی مثل معاویه از طرف من و نایب من در جایی باشد. امام حسن هم حاضر به چنین چیزی نبود، و شرایط صلح نیز شامل چنین چیزی نیست.۷۶) سؤال: آیا امیرمؤمنان راجع به چگونگی برخورد با معاویه، وصیّتی به امام حسن كرده بودند؟
▪ جواب: یادم نمیآید كه تا به حال برخورد كرده باشم در وصیّتهای حضرت امیر كه چیزی راجع به این جهت گفته باشند، ولی ظاهرا وضع روشن بوده؛ اگر در متن تاریخ هم نیامده باشد، وضع روشن بوده است. امیرمؤمنان خودش تا آخر طرفدار جنگ با معاویه بود و حتّی همان اواخر هم كه وضع امیرمؤمنان نابسامان بود، باز چیزی كه امیرمؤمنان را ناراحت میداشت، وضع معاویه بود و معتقد بود كه باید با معاویه جنگید تا او را از میان برد. شهادت امیرالمؤمنین مانع جنگ جدید با معاویه شد. آن خطبه معروفی كه در نهجالبلاغه است كه حضرت مردم را دعوت به جهاد كرد و بعد از اصحاب با وفایش كه در صفّین كشته شدند، یاد كرد و فرمود: اَیْنَ اِخْوانِیَ الَّذینَ رَكِبُوا الطَّریقَ، و مَضَوْا عَلَیالْحَقِّ، اَیْنَ عَمّارٌ؟ وَ اَیْنَ ابْنُ التَّیِّهانِ؟ وَ اَیْنَ ذُوالشَّهادَتَیْنِ؟۸ و بعد گریست، این خطابه را در نماز جمعه خواند، مردم را دعوت كرد كه حركت كنند؛ و نوشتهاند: هنوز جمعه دیگر نرسیده بود كه ضربت خورد و شهید شد. امام حسن هم در ابتدا تصمیم به جنگیدن با معاویه داشت۹ ولی اموری كه از مردم كوفه ظهور و بروز كرد مانع شد كه امام به جنگ ادامه دهد. حتّی امام لشكرش را به همان مقدار كمی هم كه آمدند، بیرون از شهر برد، گفت: بروید در نُخَیله كوفه. خودش هم خطبه خواند، مردم را دعوت كرد. و وقتی هم كه خطبه خواند، یك نفر جواب مثبت نداد تا «عدیّ بن حاتم» بلند شد و مردم را ملامت كرد و بعد گفت: من خودم كه راه افتادم. و خودش راه افتاد، یك هزار نفری هم داشت، بعد دیگران راه افتادند، و بعد خود امام حسن راه افتاد رفت به نخلیه كوفه، ده روز آنجا بود، فقط چهار هزار نفر جمع شدند. بار دوم حضرت آمد مردم را بسیج كرد. این بار جمعیّت زیاد آمدند، ولی باز در همانجا ضعف نشان دادند، به یك عدّه از رؤسایشان پول دادند، شب فرار كردند و رفتند، یك عدّه به شكل دیگر، و یك عدّه به شكل دیگر؛ حضرت دید زمینه، دیگر زمینه جنگیدن افتخارآمیز نیست.۱۰
۷) سؤال: آیا امام حسین هم صلحنامه را امضاء كردهاند یا خیر؟ و آیا ایشان به صلح امام حسن اعتراضی داشتهاند یا خیر؟
▪ جواب: من جایی ندیدهام كه امام حسین هم صلحنامه را امضاء كرده باشد، از باب اینكه ضرورتی نداشته كه امام حسین امضاء كند، چون امام حسین، آن وقت بهعنوان یك نفر تابع بود و تسلیم امام حسن، و هر چه كه امام حسن میكرد، آن را قبول داشت و متعهّد بود. حتّی یك عدّهای كه با صلح امام حسن مخالف بودند، آمدند نزد امام حسین كه: ما این صلح را قبول نداریم، آیا بیاییم با تو بیعت كنیم؟ فرمود: نه، هرچه برادرم امام حسن كرده، من تابع همان هستم.
از نظر تاریخ، مسلّم این است كه امام حسین صد درصد تابع صلح امام حسن بود؛۱۱ یعنی كوچكترین ابراز مخالفتی از امام حسین نسبت به این صلح ابراز نشده، و دیده نشده كه جایی اعتراض كند كه من با این صلح موافق نیستم، و بعد كه ببیند امام حسن مصمّم به صلح است، تسلیم شود؛ نه، هیچ اعتراضی از او دیده نشده است.۱۲
۸) سؤال: چرا امام حسن صلح كرد، یا چرا امام حسین صلح نكرد؟ اصلاً چرا ما درباره این دو امام بگوییم، قدری جلوتر برویم. چرا علی بن ابیطالب در زمان خلافت ابوبكر قیام نكرد؟ چرا در زمان خلافت عمر قیام نكرد؟ چرا در زمان خلافت عثمان قیام نكرد؟ ولی بعد از عثمان كه آمدند با او بیعت كردند، محكم ایستاد، در صورتی كه از نظر علی بن ابیطالب همانطوری كه ابوبكر غاصب بود، معاویه هم غاصب بود؟!
▪ جواب: برای اینكه آنچه كه در نظر اسلام اصالت دارد، مطلب دیگری است و آن، این است كه آن اقدامی كه حفظ حوزه اسلام با او بشود، بر هر اقدام دیگری مقدّم است. ... حال اگر مردم و صحابه پیغمبر به حرف پیغمبر گوش میكردند و با علی علیهالسلام بیعت میكردند و علی در یك همچو شرایطی خلیفه میشد، منظور پیغمبر حاصل بود؛ یعنی تصدّی خلافت، سبب تقویت اسلام بود. ولی پیغمبر حضرت علی را برای خلافت نامزد كرده است، یك دفعه بعد از پیغمبر به فكر میافتند كه از این قضیّه استفاده بكنند. در همان حال مردمی تازه مسلمان هستند كه هنوز اسلام در دل آنها نفوذ نكرده است، تازه شهرت اسلام به دنیای خارج عرب كشیده شده است. حالا مصلحت اسلام ایجاب میكند كه یك آرامش كاملی برقرار باشد. اوّلاً باید غائله مرتدها خوابانده شود. ثانیا آنها كه از دور میآیند كه این حسابها سرشان نمیشود. از نظر آنها علی بن ابیطالب و ابوبكر علیالسّویّه هستند. مصلحت اسلام اینطور ایجاب میكند كه حالا كه اینها عمل ناشایستی مرتكب شدهاند، آن كسی كه در اینجا ذی حقّ است، دندان روی جگر بگذارد البته نه بهخاطر جان خودش، بلكه بهخاطر مصلحت اسلام.
مصلحت اسلام این طور ایجاب میكند كه علی علیهالسلام دندان روی جگر بگذارد و در صف مأمومینِ ابوبكر هم شركت بكند و با عمر نیز همین طور رفتار كند و به سؤالات و اشكالات مردم جواب بدهد. چیزی كه از نظر علی اصالت دارد، حیثیّت و آبروی اسلام است. در اینجا دندان روی جگر گذاشتن، بهتر آبروی اسلام را حفظ میكند یا لااقلّ كمتر آبروی اسلام را میبرد.
امّا قضیّه میگذرد، اوضاع زمان تغییر میكند، اسلام جهانگیر میشود. زمان معاویه پیش میآید، معاویه حیثیّت عمر و ابوبكر را ندارد. او كسی است كه خودش و پدرش سالها علیه اسلام جنگیدهاند. حسابها عوض شده است. در اینجا علی علیهالسلام با معاویه میجنگد. زمان امامحسن پیش میآید. در این زمان در اثر جریانهای زیادی كه در زمان امیرمؤمنان پیش آمد و از همه بالاتر، آن حالت سست عنصریای كه اصحاب امام حسن به خرج دادند، اگر امام حسن مقاومت میكرد، كشته میشد ولی نه كشته شدنِ شرافتمندانه و افتخار آمیز آن گونه كه حسینبنعلی كشته شد.
حسین بن علی با هفتاد و دو نفر كشته شد، یك شهادت آبرومندانه و در یك وضع و شرایط خاصّ كه هزار و سیصد سال دارد اسلام را آبیاری میكند. در زمان امام حسن یك حالت رخوت و سستی و خستگی در شیعیان پیدا شده بود كه اگر این كار (مقاومت در مقابل معاویه) ادامه پیدا میكرد، یك وقت خبردار میشدند كه حضرت را دست بسته تحویل معاویه دادهاند. هنوز صابون معاویه و بنیامیّه درست به جامه مردم نخورده بود. بیست سال معاویه حكومت كرد، «مغیرهٔ بن شعبه» و «زیاد بن ابیه» كه به جان مردم افتادند، آن وقت مردم فهمیدند كه اشتباه كردند كه در زمان حضرت علی دعوت او را لبّیك نگفتند، اشتباه كردند كه امام حسن را تحویل معاویه دادند. لهذا بعدها (بعد از حادثه كربلا) عدّهای پیدا شدند و «توّابین» را به وجود آوردند كه همانها بودند كه دور «مختار» را گرفتند.
این امر؛ یعنی آگاه شدن مردم از ماهیّت حكومت اموی، از عواملی بود كه شرایط را برای قیام امام حسین علیهالسلام مساعد میكرد. گذشته از این، وضع یزید با وضع معاویه فرق میكرد. معاویه در لباس نفاق كار میكرد، یزید در لباس كفر. معاویه لااقل روی كارهایش سرپوش میگذاشت، علنا شراب نمیخورد، علنا سگ بازی نمیكرد، صورت ظاهر را حفظ میكرد، ولی یزید جوانی بود دیوانه و پردهدر كه حساب موقعیّت خودش را نمیكرد كه هر چه هست بالأخره مردم او را خلیفه پیغمبر میدانند. این قدر شراب میخورد تا مست میشد و در حضور جمعیّت به پیغمبر ناسزا میگفت. واقعا اگر قضایای كربلا نبود و امام حسین قیام نمیكرد و سبب نمیشد كه یزید از بین برود و او همان بیست سالی را كه معاویه خلیفه بود، خلافت میكرد، اصلاً حوزه اسلام منقرض میشد.
پس «شرایط زمان» خیلی فرق میكند. بنابراین، امام حسن همان برنامه را اجرا كرد كه امام حسین اجرا كرد و امام حسین همان برنامه را اجرا كرد كه امام حسن اجرا كرد، فقط شكل كارشان با هم فرق داشت، ولی روح هر دو یكی بود.۱۳
نویسنده:سعید روحانی
پینوشتها:
۱. سیری در سیره ائمّه اطهار(ع)، ص ۱۰۶ ـ ۱۰۸.
۲. همان، ص ۹۴ و ۹۵.
۳. همان، ص ۹۵.
۴. همین كه (معاویه) روی كار آمد و سوار شد، در اوّلین خطابهای كه میخواند، میرود بالای منبر و اعلام میكند: ایّها النّاس! از حالا به شما بگویم تمام موادّ قراردادی را كه با حسن بن علی بسته بودم، زیر پا گذاشتم. با پایش هم روی آن كوبید و گفت: این طور زیر پا گذاشتم. گفتند: عجب آدم سیاستمداری است، آنجا كه مصلحتش است كه پیمان ببندد، پیمان میبندد، امضاء بكند، امضاء میكند، قسم بخورد، قسم میخورد، وقتی كه به اصطلاح خرش از پل گذشت، میگوید: همه را زیر پا گذاشتم. آن زرنگی نیست، اسمش را زرنگی و زیركی نگذارید، آن بیدینی است. فرق است میان بیدینی و زیركی. آدم دیندار همه این راهها را میداند ولی نمیكند، امّا آدم بیدین این كارها را انجام میدهد. تفاوتش در پابند نبودن است، نه اینكه او چیزی درك میكند كه دیندار درك نمیكند. (آشنایی با قرآن، ج ۳،ص۱۵۴).
۵. سیری در سیره ائمّه اطهار(ع)، ص ۹۵ و ۹۶.
۶. همان، ص ۱۰۲.
۷. همان، ص ۱۰۲ و ۱۰۳.
۸.نهجالبلاغه،ترجمهفیضالاسلام،خطبه۱۸۱،ص۵۹۶ .
۹. سیری در سیره ائمّه اطهار(ع)، ص ۱۰۳ و ۱۰۴.
۱۰. همان، ص ۱۰۵ و ۱۰۶.
۱۱. از نظر تاریخ عرض میكنیم و الاّ از نظر امامت كه ما نمیتوانیم تفكیك كنیم.
۱۲. سیری در سیره ائمّه اطهار(ع)، ص ۱۰۸.
۱۳. اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۷.
منبع:ماهنامه كوثر
پینوشتها:
۱. سیری در سیره ائمّه اطهار(ع)، ص ۱۰۶ ـ ۱۰۸.
۲. همان، ص ۹۴ و ۹۵.
۳. همان، ص ۹۵.
۴. همین كه (معاویه) روی كار آمد و سوار شد، در اوّلین خطابهای كه میخواند، میرود بالای منبر و اعلام میكند: ایّها النّاس! از حالا به شما بگویم تمام موادّ قراردادی را كه با حسن بن علی بسته بودم، زیر پا گذاشتم. با پایش هم روی آن كوبید و گفت: این طور زیر پا گذاشتم. گفتند: عجب آدم سیاستمداری است، آنجا كه مصلحتش است كه پیمان ببندد، پیمان میبندد، امضاء بكند، امضاء میكند، قسم بخورد، قسم میخورد، وقتی كه به اصطلاح خرش از پل گذشت، میگوید: همه را زیر پا گذاشتم. آن زرنگی نیست، اسمش را زرنگی و زیركی نگذارید، آن بیدینی است. فرق است میان بیدینی و زیركی. آدم دیندار همه این راهها را میداند ولی نمیكند، امّا آدم بیدین این كارها را انجام میدهد. تفاوتش در پابند نبودن است، نه اینكه او چیزی درك میكند كه دیندار درك نمیكند. (آشنایی با قرآن، ج ۳،ص۱۵۴).
۵. سیری در سیره ائمّه اطهار(ع)، ص ۹۵ و ۹۶.
۶. همان، ص ۱۰۲.
۷. همان، ص ۱۰۲ و ۱۰۳.
۸.نهجالبلاغه،ترجمهفیضالاسلام،خطبه۱۸۱،ص۵۹۶ .
۹. سیری در سیره ائمّه اطهار(ع)، ص ۱۰۳ و ۱۰۴.
۱۰. همان، ص ۱۰۵ و ۱۰۶.
۱۱. از نظر تاریخ عرض میكنیم و الاّ از نظر امامت كه ما نمیتوانیم تفكیك كنیم.
۱۲. سیری در سیره ائمّه اطهار(ع)، ص ۱۰۸.
۱۳. اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۷.
منبع:ماهنامه كوثر
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست