چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
کتابخانه تاریخ معاصر
فرا رسیدن نوروز و آغاز سال نو یادآور اضافهشدن برگی بر دفتر ایام تاریخ است. دفتری كه در خود تلخیها، پیروزیها و شكستها را بیكم و كاست بایگانی میكند تا با گذشت سالها و تاثیر گذر زمان این وقایع رنگ و بوی تاریخی به خود بگیرند. هرچند تاریخ معاصر از نظر قدمت، بهاران بیشماری را بر خود ندیده است اما از حیث اهمیت و تاثیر بیگمان ارج و منزلتی بسیار داشته و جایگاه آن در سرنوشت فردی و جمعی ما ایرانیان بر كسی پوشیده نیست. ما نیز ضمن تبریك فرارسیدن سال نو بر تمام هممیهنان و بهویژه خوانندگان گرانقدر «زمانه» بر آن شدیم تا جهت شادباش این روزها تحفهای هرچند اندك به رسم عیدی خدمتتان عرضه داریم. امیدواریم ارایه مطالب در این ویژهنامه كه اختصاص به معرفی برخی كتابهای منتشره در حوزه تاریخ معاصر و سیاست دارد بتواند ضمن افزودن بر اطلاعات شما اوقات فرحبخشی در این ایام برایتان فراهم سازد.
●تراز سیاست
تراز سیاست، با عنوان فرعی «جلوههایی از سیاست و مدیریت شیخ انصاری قدس سره»، آخرین اثر منتشرشده از مجموعه نگاشتههای استاد ابوالحسنی (منذر) میباشد.
علی ابوالحسنی (منذر) را بیشتر با تحقیقات و پژوهشهای پردامنهاش پیرامون زندگی و حیات سیاسی شیخفضلالله نوری میشناسیم. نویسنده كتابهای پایداری تا پای دار، آخرین آواز قو، آیینهدار طلعت یار، اندیشه سبز؛ زندگی سرخ و. . . اینبار به سراغ بررسی شیخ مرتضی انصاری رفته است تا ضمن ارائه تحقیقات خود در قالب كتاب فوق، سیاستورزی و مدیریت این عالم برجسته شیعه را مورد بررسی و دقت قرار دهد.
مرحوم حاجشیخمرتضی انصاری (متولد هیجدهم ذیحجه ۱۲۱۴ و متوفی به تاریخ هفدهم جمادیالثانی۱۲۸۱.ق) از مراجع بزرگ شیعه در طول تاریخ است كه با شیوه خاص و منحصربهفردی مباحث فقهی را مطرح مینمود. از شیخ انصاری كتابهایی به یادگار مانده كه هریك گنجینهای بیهمتا در زمینه دروس و مباحث معمول در حوزههای علمیه محسوب میشوند. از جمله مهمترین تقریرات شیخ میتوان به كتابهای رسائل (فوائدالاصول) و همچنین مكاسب اشاره كرد. موقعیت و جایگاه شیخ انصاری در آسمان فقها و علمای شیعه بهقدری رفیع و بلندمرتبه است كه حاجشیخعبدالكریم حائری ــ موسس حوزه علمیه قم ــ درخصوص جایگاه و شان وی میگوید: «ما پس از شیخ به لحاظ علمی و تحقیقی) سیر نزولی داشتهایم و سالهاست كه بهاصطلاح از مایه میخوریم.» به اهمیت كلام فوق، هنگامی بیشتر پیخواهیم برد كه بدانیم پس از شیخ و تا زمان حیات حاجعبدالكریم حائری فقهای بزرگی نظیر میرزای شیرازی، صاحب عروهٔ و میرزای نائینی به عرصه ظهور رسیدند كه هریك مكتب خاص و جدیدی را در فقه و اصول بهوجود آوردند. جالب آنكه خود میرزای شیرازی درباره شیخ انصاری نظری را ابراز میدارد كه ضمنا اهمیت و علت توجه و رویكرد نگارنده كتاب تراز سیاست به شیخ مرتضی انصاری را نیز آشكار میسازد. میرزای شیرازی بزرگ میگوید: «نمیخواهیم بگوییم شیخ در زهدش بینظیر یا در علمش بیمانند یا در ریاستش بیهمتا بوده است، ولی قدر مسلم این است كه از شروع غیبت كبری تاكنون، هیچ یك از علما به جامعیت شیخ در علم و زهد و ریاست نبوده است.» به نظر میرسد مقام خاص و بینظیر شیخ انصاری در فقه و اصول و حتی زهد و عرفان تاحدود زیادی در بین اهل فن، علماء، محققان و حتی مردم عصر كنونی شناخته شده و آشكار است و معرفی او در زمینههای یاد شده به چندان تحقیق و توجیه خاصی نیاز ندارد؛ اما ازآنجاكه هنوز بخشهایی از زندگی این مرد بزرگ نهتنها از اطلاع و آگاهی عموم پوشیده مانده بلكه خواص و اهل تحقیق و دقت نیز چندان به آن نپرداختهاند، تدوین كتابی نظیر آنچه نگارنده تراز سیاست انجام داده است، بهواقع شایان تقدیر بوده و ارزش خاص خود را دارد.
هرچند افقهای غیرمكشوف زندگی شیخ انصاری جهت بهرهبرداری و مطالعه بهلحاظ قدر و منزلت وی و تعدد برجستگیهایش، گسترده میباشد اما میتوان ازاینبین مهمترین و مستندترین آنها را سیاستورزی و نحوه مدیریت او دانست. اهمیت پرداختن به این موضوع زمانی دوچندان میشود كه دریابیم برخی در تلاش هستند آن مرحوم را فردی بهدور از موضوعات و مسایل اجتماعی و بیتوجه به وضعیت زندگی مسلمانان و سرنوشت آنها معرفی كنند. این گروه سعی دارند شیخمرتضی انصاری را برای نسل امروز و حتی در میان حوزویان جوان و تقریبا ناآگاه از ریزهكاریهای تاریخ معاصر، عالمی دور از مسایل سیاسی زمانهاش و فردی گوشهگیر و عزلتنشین جلوه دهند. بهواقع در مخالفت با چنین نگرشی است كه نویسنده كتاب «تراز سیاست»، مجموعهای از شواهد تاریخی و استدلالات را فراهم آورده و در اختیار خوانندگان كتابش قرار میدهد. ابوالحسنی (منذر) باتوجه به قرائن و شواهد متعدد ــ كه متاسفانه بسیاری از آنها تاكنون ناشناخته و محجور ماندهاند ــ نتیجه میگیرد كه شیخمرتضی انصاری نهتنها همچون دیگر شهروندان به سیاست در معنای عام آن میپرداخته بلكه سیاستورزی به معنای خاص آن ــ كه بیشتر در مورد حاكمان بهكار میرود ــ نیز در حالات و اعمال وی مصداق مییابد. بااینوجود، نویسنده كتاب سعی ندارد شیخ را همچون یك سیاستمدار در معنای رایج و امروزی آن معرفی كند، بلكه درصدد است آن مرحوم را به لحاظ قرارگرفتن در جایگاه مرجعیت عام و فقیهی مطاع، دارای شان سیاستورزی و مدیریت بداند. بدیهی است فقیهی كه سالها رهبری شیعیان را برعهده داشته و حكم و فتوایش چراغ راه و حجت قاطع زندگی امت بوده و هر فتوا و نظرش بر بخشی بزرگ و شاید بتوان گفت بر تمام شیعیان لازمالاجرا بوده، نمیتواند از شان سیاستورزی و مدیریت بهدور باشد. اصولا هرگز فردی بدون ویژگیهای تبحر در سیاست و اعمال سیاستهای پر مغز و پخته نمیتواند به چنین مرجعیتی دست یابد و آن را تداوم بخشد و در عین حال به مسایل و مشكلات دینی و اجتماعی مردم نیز پاسخگو باشد. ابوالحسنی (منذر) میكوشد با ذكر شواهد مستند، برخی سیاستهای بهموقع، عاقلانه و پخته شیخ را در معرض دید خوانندگان قرار دهد. بااینوجود وی در دایره موضوع فوق باقی نمانده و به فراخور بحث، به مقولات دیگر ــ البته مرتبط با موضوع اصلی كتاب ــ نیز میپردازد.
ساختار و سامان مباحث كتاب «تراز سیاست» در یك مقدمه، پنج بخش و همچنین قسمت ضمائم ــ كه در نوع خود جالب و پرمحتواست ــ ارائه میگردد. علاوهبراین در انتهای كتاب، كتابنامهای تقریبا مفصل به همراه نمایه و تصاویری جالب بهویژه از بزرگترین علماء و فقهای شیعه در تاریخ معاصر ارائه گردیده است.
لازم به ذكر است كه كتاب «تراز سیاست» شكل تكمیلشده تحقیقی میباشد كه نخستینبار در سال۱۳۷۳ توسط نویسنده در كنگره بزرگداشت دویستمین سالگرد تولد شیخ مرتضی انصاری و البته اینبار با انجام پارهای اصلاحات و افزودن برخی مطالب جدید به چاپ رسیده است. كتاب «تراز سیاست؛ جلوههایی از سیاست و مدیریت شیخ انصاری قدس سره» در سیصدوبیست صفحه، به قیمت سههزاروچهارصد تومان و در شمارگان هزاروپانصد جلد توسط موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، در سال۱۳۸۳ منتشر شده است.
در ابتدای كتاب نویسنده در بخشی تحت عنوان شیخ انصاری «دانشمند شناخته، سیاستمدار ناشناخته» كه میتوان آن را بهنوعی مقدمه كتاب دانست، ضمن اشاره مختصر به زندگی شیخ انصاری بر این نكته تاكید میكند كه علیرغم آشكار و مشهوربودن وجه علمی و فقهی شیخ انصاری، بْعد سیاستمداری وی تقریبا ناشناخته مانده است. ابوالحسنی منذر در این بخش كوتاه لزوم پرداختن به مقوله سیاستورزی شیخ را مطرح كرده و فرضیه خود را توضیح میدهد. وی بهصراحت سیاست را نیمه پنهان زندگی و شخصیت شیخانصاری معرفی میكند. او در این مقدمه همچنین درخصوص طرح كلی ارائه مطالب در كتاب خود توضیحاتی ارائه میدهد. بخش اول ــ از بخشهای پنجگانه ــ كتاب تراز سیاست، در عین كمحجمبودن از جایگاه ویژهای برخوردار است. نویسنده در این قسمت بسیار كوتاه، ضمن تعریف و توضیح مدیر و مدیریت، خصوصیات یك مدیر شایسته ــ البته در عرصه اجتماع و سیاست اسلامی ــ را بیان میكند و هفت ویژگی را در این خصوص برمیشمارد. جالبآنكه وی در همین قسمت با طرح هفت دلیل بیان میكند كه شیخمرتضی انصاری واجد ویژگیهای لازم جهت یك مدیر لایق، شایسته و البته سیاستورز و سیاستمدار بوده است. وی هرچند در بخش اول كتاب این دلایل را به اجمال بیان میكند، اما درواقع آنچه شاكله اصلی كتاب تراز سیاست را در بخشهای بعدی تشكیل میدهد، تفصیل و توضیح همین هفت مورد است. بخش دوم كتاب تحت عنوان «علل و شواهد شایستگی شیخ برای زعامت بر جهان تشیع» دارای سه قسمت فرعی میباشد. در اولین قسمت از بخش دوم كتاب تحت عنوان «دیدار و آشنایی با رجال دین و سیاست» یكی از دلایل شایستگی شیخ جهت زعامت، آشنایی و مؤانست وی با علمای بنام و بزرگ زمانه خویش عنوان شده است. ازاینمیان، نویسنده به شرح مختصر احوالات سه تن یعنی سیدمحمد مجاهد، ملااحمد نراقی و حجتالاسلام شفتی میپردازد و سپس شرح آشنایی مرحوم آیتالله شیخ محمدحسن نجفیاصفهانی معروف به صاحب جواهر را با شیخ توضیح میدهد. صواحب جواهر كه مقام و شهرت او بر كسی پوشیده نیست، سالها در جایگاه استاد شیخ انصاری بوده و بنابر مستندات ارائهشده در این بخش، آشكارا و در جلسهای كه در آن تمام اعیان و علمای شیعه در نجف حاضر بودهاند، شیخ انصاری را بهعنوان مرجع پس از خود معرفی میكند. همچنین میرزای شیرازی، رهبر و پرچمدار جنبش ضداستعماری تحریم تنباكو، نیز در عٍداد شاگردان شیخانصاری بود كه میتوان وی را مشهورترین شاگرد وی برشمرد كه در تمام تحركات اجتماعی و سیاسی زمانه خویش همچون استادش شركت داشت. بخش سوم كتاب تراز سیاست، «ابعادی از منشور چندپهلوی سیاست و تدبیر شیخ» نام دارد كه آن را میتوان مهمترین و بزرگترین بخش كتاب دانست. نویسنده در این بخش سعی میكند به برخی رفتارها و خصائص اخلاقی و رفتاری شیخانصاری اشاره كند كه علاوه بر بعد ارزشی و اخلاقی دارای ابعاد دیگری از جمله جنبه سیاسی هستند. در این بخش ذكر میشود كه ریاست، مدیریت و رهبری جامعه اسلامی از نگاه شیخانصاری چیزی جز امانت نبود و وی هرگز به آن همچون یك طعمه و وسیلهای جهت نیل به مطامع شخصی و دنیوی نمینگریست. در ادامه، زهد و سادهزیستی شیخ و احتیاط شدید وی در مصرف بیتالمال مورد توجه و بررسی قرار میگیرد. نویسنده همچنین شیخ انصاری را فردی معرفی میكند كه تنها به فكر خدمت به دین خدا و خلق خدا بود و در این مسیر از هرگونه تشریفات نابجا و غیرضروری دوری و پرهیز میكرد. در این فراز از كتاب، رمز ترقی و توفیق شیخ انصاری در طی مدارج علمی و همچنین خدمت به شیعیان و پرورش شاگردان بزرگ همانا زهد و وارستگی و رعایت حقوق مردم ذكر میشود. جالب است بدانیم كه امامخمینی(ره) نیز دقیقا همیننظر را درخصوص شیخ و موفقیتهایش دارد: «زندگی شیخ انصاری را همه شنیدهاید چه وضعی داشته است در زهد. اگر نبود آن وضع، نمیتوانست آن شاگردهای بزرگ را تربیت كند و نمیتوانست آن كتابهای ارزنده را تحویل جامعه بدهد.» با مردم، برای مردم و به سود مردم، عنوان بخش دیگری از كتاب تراز سیاست است كه مطالب ارائهشده در این بخش را میتوان بهراحتی از عنوان آن حدس زد. به استناد مطالب این بخش، اهتمام شیخ به امور مردم و شیعیان بهحدی بوده كه ایشان از محل وجوهات و هدایا مبالغی را صرف آزادنمودن اسرایی میكرد كه در راه مشهد مقدس به اسارت تركمانان درمیآمدند. همچنین سعی در رعایت و حفظ حرمت عالمان شدیدا مورد توجه شیخ انصاری بوده و نویسنده در این راستا به شش مورد از اقدامات ایشان اشاره میكند. از دیگر نكات در خور توجه این كتاب، آن است كه مولف در این بخش و نیز تاحدودزیادی در سایر بخشهای كتاب، ضمن پرداختن به موضوع و شخصیت اصلی كتاب، سایر بزرگان و علمای شیعه را نیز به فراخور بحث معرفی میكند. البته از این انتقاد هم نمیتوان چشم پوشید كه در این زمینه بعضا تاحدودی افراط شده، بهگونهای كه گاه شرح حال سایر عالمان و بزرگان دینی موضوع اصلی بحث ــ شیخ انصاری ــ را تحتالشعاع خود قرار داده است.نویسنده در ادامه گوشزد میكند كه خضوع شیخ نسبت به علماء و فقهای بنام شیعه هرگز وی را از نقد دقیق، عالمانه و شجاعانه نظریات آنان بازنمیداشته بلكه شیخ انصاری با رعایت همه جوانب، از جمله با حفظ حرمت عالمان، به نقد آراء ایشان میپرداخته است و جالب آنكه حتی عالمان بزرگ و شهیری همچون محقق كركی و صاحب جواهر نیز از نقدهای شیخ انصاری بهدور نماندهاند. پرواضح است كه شیخ در نقدها و ایراداتش به برخی آراء و نظرات علماء و فقهاء پیش از خود، فقط قصد رشد و تعالی مباحث شرعی و فقه پویای شیعه و ایجاد قوت در باورهای دینی مردم را داشته است و گرنه سعی مینموده تا حد امكان ایرادات و نقدهایش ضمن عدولنكردن از چهارچوب منطق و عدالت، از حدود رعایت حرمت اشخاص نیز تجاوز نكند. بد نیست بدانیم شیخ علاوه بر انتقاد علمی از سایر علماء و فقها، خود نیز شخصا از روحیه نقدپذیری برخوردار بود؛ تاجاییكه به سخنان شاگردان مبتدی خود و نظرات آنان بهدقت گوش فرامیداد و حتی اذعان میكرد كه برخی نظراتش را با شنیدن رای همین شاگردان مبتدی تغییر داده است. از دیگر ابعاد ویژگی شیخ انصاری در تكریم و رعایت حال علما، میتوان به حمایت وی از علماء در برابر حكام و سلاطین و همچنین تلاش جهت رفع اختلاف بین علما اشاره كرد؛ كه نویسنده نیز بهخوبی به آنها پرداخته است. همچنین در قسمتی تحت عنوان «پرهیز از مواضع تهمت»، برخی اقدامات شیخ انصاری و همچنین سایر علماء در دوری از موضع تهمت و بدبینیهای ایجادشده در جامعه نسبت به مقام و جایگاه روحانیت ذكر گردیده است. هرچند این قسمت فینفسه دارای توضیحات مفید و خواندنی است، اما به نظر میرسد تاحدودی فاقد ارتباط منطقی با مباحث پیشین و موضوع اصلی كتاب باشد. در ادامه و در قسمتی مجزا، نویسنده ضمن یادآوری جایگاه و شان شعائر مذهبی، خوانندگان را به توجه، اهتمام و باور شیخ انصاری نسبت به حفظ و دفاع از شعائر تشیع متذكر میسازد.
هرچند از محذورات و تنگناهای نگاشتن یك كتاب آگاه هستیم، اما شاید بهتر بود كه نویسنده محترم بر حجم قسمت «دفاع از شعائر مذهبی» كمی میافزود و مثالها و نمونههای مبسوطتری را درخصوص دفاع شجاعانه شیخ از اركان دین و مذهب ارائه میكرد. بههرحال، در همین بخش با احترام شیخ به سادات و همچنین موقعشناسی شیخ انصاری آشنا میشویم و سپس مناعت شیخ در برابر زورمندان مورد توجه قرارمیگیرد. در بخش سوم كتاب، تأنّی و پختگی شیخ در برخوردها و اقداماتش مورد بررسی قرار میگیرد. با خواندن این قسمت خواننده متوجه خواهد شد كه سرپرستی و مرجعیت شیخ بر جامعه شیعیان و تصمیمات ایشان در این راستا بدون پختگی و هوشمندی و درایت نبوده است. یكی از مهمترین فرازهای كتاب، در قسمت «سد رخنه و نفوذ استعمار» گنجانده شده است. نویسنده، شیخ را عالمی معرفی میكند كه در برابر رخنه استعمارگران و بهویژه بریتانیا به جامعه مسلمین و بهخصوص شیعیان همچون سدی نفوذناپذیر عمل میكرد. در همین راستا داستان موقوفه اود به اختصار ذكر میشود اما ازآنجاكه این واقعه محل بحث فراوان دارد، نویسنده خوانندگان را جهت اطلاع بیشتر، به قسمت ضمائم كتاب راهنمایی میكند تا در آنجا موضوع اود را به تفصیل مطالعه كنند.
از دیگر وجوه منشور سیاست و تدبیر شیخ پرهیز وی از تایید و تقویت بدعتگذاران میباشد كه ابوالحسنی (منذر) در ادامه مطالب كتابش به آن میپردازد. روزگار زندگی و مرجعیت و زعامت شیخ تقریبا همعصر ظهور فٍرُق ضاله در كشور است. در این دوره شیخ با خود موسسین فرق ضاله یا با اساتید این عده و یا با شاگردان آنان همعصر بود. بااینوجود وی در تمام موارد موضع سخت و قاطعی در برابر این گروه اتخاذ كرد. در ادامه این بخش، به نقطه مقابل این بحث پرداخته میشود و آن جذب و پرورش استعدادها جهت تصدی مسئولیتهای بزرگ آتی در جهان تشیع از سوی شیخ انصاری میباشد. نویسنده، بهعنوان نمونه به شرح حال چند تن از بزرگترین و مشهورترین شاگردان شیخ انصاری میپردازد و این بخش را با ذكر احوال میرزای رشتی و میرزای شیرازی ــ تحریمگر تنباكو ــ به پایان میبرد.
بخش چهارم كتاب تحت عنوان «اندیشه سیاسی و راهبرد عملی شیخ انصاری» را میتوان بهنوعی اصلیترین بخش كتاب تراز سیاست دانست. این بخش به چهار جزء ۱ــ اندیشه سیاسی شیخ ۲ــ شیخ و نظریه ولایت فقیه ۳ــ دغدغه و درد اصلاح جامعه ۴ــ راهبرد عملی شیخ، تقسیم میشود. هرچند شیخ انصاری كتاب و اثر مستقل و جداگانهای پیرامون اندیشه سیاسیاش باقی نگذاشت، اما در لابهلای آثار وی خصوصا در كتاب مكاسب و همچنین در بخشی از كتاب خمس و زكات به ارائه برخی آراء سیاسی خود میپردازد. یكی از مهمترین وجوه اندیشه سیاسی شیخ، نحوه نگرش وی به نظریه ولایت فقیه است. مشهور است كه شیخ ولایت فقیه را به صورت عام و كلی نمیپذیرفته است اما نویسنده كتاب با ذكر برخی ادله تاكید میكند آنجا كه شیخ با ولایت عام فقیه مخالفت میكند منظورش همان ولایتی است كه معصوم داشته است و لذا تداوم آن را درخصوص فقیه جائز ندانسته و فقیه را دارای حق دخالت و تصرف در امور شخصی و خصوصی نمیداند. اما وی معتقد است كه شیخ به ولایت فقیه در امور عمومی نظیر تصرفات حاكم و والی ــ البته به اعتبار شخصیت حقوقی ــ اعتقاد داشته است.
از نظریه ولایت فقیه كه بگذریم، شیخ انصاری نسبت به مسایل اجتماعی و سیاسی زمانه خویش بسیار حساس بوده و همواره از ضعف مبانی و كمبود آگاهیهای دینی مردم رنج میبرده است. در ادامه كتاب، علاوهبر تشریح حساسیت شیخ درخصوص اوضاع مردم، بازتاب آموزشها و نظرات وی نیز ــ كه بیشتر در عملكرد شاگردان و نزدیكانش متجلی است ــ مورد توجه قرار میگیرد.
برای خواننده كتاب این سوال پیش میآید كه راهبرد عملی شیخ در برخورد با مسایل اجتماعی و سیاسی زمانهاش چه بوده است؟ ابوالحسنی (منذر) پاسخ به این پرسش اساسی را منوط به بررسی پیشزمینه و اوضاع و احوال روزگار پیش از شیخ و دوره وی میداند. نویسنده تقریبا بهتفصیل به نحوه دخالت علمای پیش از شیخ انصاری ــ بهویژه در زمان حكومت فتحعلیشاه ــ در مسایل سیاسی اشاره میكند. مهمترین وجه حضور مستقیم برخی علمای پیش از شیخ در مسایل سیاسی بیشازهرچیز در ماجرای جنگهای ایران و روس و همچنین عزل و نصب امرای محلی جلوهگر بود. پسازآنكه نویسنده به شرح جنگهای ایران و روس و نقش علما در این وقایع میپردازد، به این نكته متذكر میگردد كه نسبتدادن علت اصلی شكست ایران از روس به علما و روحانیت یك اشتباه بزرگ و جعل تاریخ است. در این بخش علل اصلی شكست ایران ازیكسو و نقش ممتاز روحانیت در بسیج مردم و مقاومت علیه تجاوزات روسیه ازسویدیگر بهخوبی تبیین میشود. توجه به همین سابقه نزدیكی علماء به دربار در دوره فتحعلیشاه و جنگهای ایران و روس است كه شیخ را در اتخاذ روشی مناسب هوشیار و آگاه میسازد. اصولا شیخ انصاری از همكاری علماء با حكومت قاجار، بهویژه در جریان جنگهای ایران و روس، تجربه خوشایندی نداشت و ازسویدیگر، اختلاط و درآمیختگی علماء با دستگاه دولت را نیز در مجموع برای سلامت استقلال و صلابت نهاد روحانیت زیانبخش میدید. به همین دلیل است كه نویسنده كتاب «تراز سیاست» نحوه تعامل و عملكرد شیخ را در این خصوص اجتناب از گرداب و شنا در كرانه مینامد. در ادامه مثالهایی تاریخی بر این حزم و احتیاط شیخ ارائه میشود. به عقیده نگارنده كتاب، یكی دیگر از دلایل دوریگزینی شیخ از دخالت مستقیم در سیاست و یا پرهیز ایشان از نزدیكی بیمحابا به دربار، مساله قضا بود.
شیخ به آن دلیل كه برخی روحانیون متصدی امر قضا را از حیث علم و تقوا شایسته این مسند نمیدانست، سعی میكرد تاحدامكان در این مساله دخالتی نداشته باشد و حتی شاگردانش را نیز از پذیرفتن آن برحذر میداشت. ابوالحسنی (منذر) معتقد است كه استراتژی و راهبرد شیخ را میتوان تقلیل و فروكاستن از گستره ارتباط و اختلاط روحانیت با حكومت برای حفظ خلوص و استقلال نهاد روحانیت و افزودن بر عمق و نفوذ و كارایی اجتماعی و سیاسی آن دانست. علاوهبراین وی هرچند انتقادات و ایرادات فراوانی را متوجه حكومت قاجارها میدانست اما باتوجه به اوضاع آن دوره و خطر روس، انگلیس، افاغنه و. . . سعی داشت تاحدامكان بدون دلیل به تضعیف مستقیم این سلسله ــ كه درهرصورت مسئول امور كشور و تامین نظم و امنیت بودند ــ مبادرت نورزد. اما لازم به ذكر است كه این مساله تنها در ظاهر و جهت حفظ مصالح مسلمین صورت میگرفت، وگرنه وی در نهان و به اقتضای موقعیت بارها به انتقاد از حكومت قاجار اقدام كرده بود و موضع انتقادی خود را از دست نمیداد. فرمولی كه میتوان بر این قضیه وارد دانست، همان سیاست محلی و حسابشده روحانیت شیعه در طول تاریخ، یعنی حفظ حقیقت در كنار رعایت مصلحت، میباشد.
«قهرمان نشسته» عنوانی است كه نویسنده برای پنجمین بخش از كتاب انتخاب كرده است. ابوالحسنی (منذر) شیخ مرتضی انصاری را در زمره قهرمانان نشسته معرفی كرده و در پرتو این تعبیر سعی میكند وجوه تمایز رجال معنوی شرق را از قهرمانان غربی عرصه سیاست جدا سازد. وی معتقد است كه بزرگان مشرقزمین و از جمله شیخ انصاری، قهرمانانی هستند آرام، صبور، تاریخساز، ایثارگر، بردبار، پردوام، رنجكش و. . . . در نقطه مقابل قهرمانان نشسته شرق، با مدعیان و قهرمانان پوشالی غرب روبرو هستیم كه بسیار پرسروصدا، تندمزاج، هوچیگر، خشمگین، حساس، شتابزده، بیصبر و. . . هستند. نویسنده كتاب معتقد است كه رجال معنوی شرق در برخی وجوه كاملا از قهرمانان پوشالی و تندرو غرب متمایز هستند. او معتقد است كه مردان بزرگ مشرقزمین همواره پیروزی را در سایه شكست جستجو میكنند و از شكستهای ظاهری ترسی به دل راه نمیدهند. درحالیكه قهرمانان غربی با شكستهای ظاهری ناامید و دلسرد میشوند. دومین وجه تمایز این دو گروه، در اتكای زعمای شرقی به سلاح عشق و ایمان در برابر تجهیزات و تسلیحات مادی قهرمانان غرب است. كنارهمقراردادن و توامدرنظرگرفتن دین و سیاست از سوی مردان بزرگ شرق، از دیگر وجوه تمایز ایشان با قدرتمندان غربی است. علاوهبراین، عشق به صلح و ستیز با تجاوز، اعتقاد به كرامت انسانها و تربیت و ارشاد ایشان از دیگر مشخصات قهرمانان نشسته مشرقزمین در برابر همتایان غربی آنان است. نویسنده در ادامه نتیجه میگیرد كه در جنگ بین این دو گروه، پیروزی همواره با قهرمانان واقعی و بزرگ شرق بوده و مثالهای جالب و خواندنی جهت اثبات مدعای خود ذكر میكند و مهمتر از موضوع تفوق و چیرگی زعمای شرق بر حریفان قهار غربیشان، مساله جاودانگی این قهرمانان است. نویسنده در پایان نتیجه میگیرد كه مرحوم شیخ انصاری نیز در عداد همان بزرگان و پیشوایان شرقی مذكور میباشد و درهمینراستا شواهدی از زندگی و روش سیاستورزی و مدیریت و زهد وی ارائه میدهد كه با ویژگیهای خاص قهرمانان نشسته شرق كاملا تطابق دارد. قسمت اصلی كتاب در اینجا به پایان میرسد. اما نویسنده در پایان كتاب ضمائمی را در اختیار خوانندگان قرار میدهد كه در نوع خود جالب و خواندنی است.
این ضمائم مربوط به برخی مطالب ارائهشده در متن كتاب میباشد كه در اینجا توضیحات بیشتری درباره آنها ارائه میشود. اولین ضمیمه كتاب، توضیحاتی را درخصوص سخن میرزای رشتی درباره وراثت میرزای شیرازی از شیخ انصاری ارائه میدهد. ضمیمه دوم به ذكر مواردی از پرهیز مدبرانه علمای هوشمند شیعه از فتح باب ارتباط بیگانگان با آنان و بالتبع با محیطهای دینی و مذهبی میپردازد. نویسنده در این ضمیمه نحوه برخورد و عمل آقانجفیاصفهانی و شهید مدرس را با بیگانگان بیان میدارد. آخرین و بزرگترین ضمیمه كتاب مربوط به موقوفه اود میباشد كه در نوع خود بسیار جالب و خواندنی است. وی در این ضمیمه به ریشه و روند تاریخی این موقوفه معروف در هند میپردازد.
خوانندگان را به مطالعه تمام كتاب تراز سیاست از جمله ضمیمه شماره (۳) آن دعوت میكنیم. این نكته را متذكر میشویم كه در صورت تمایل و جهت اطلاع از موقوفه اود میتوانید به مطالب ارائهشده در این خصوص در ماهنامه زمانه شماره ۲۰ از سوی همین نویسنده نیز مراجعه فرمایید.●نظریه تحول در اسلام
بارها شنیدهایم كه از انقلاب اسلامی بهعنوان پدیدهای نادر در میان انقلابها و تحولات اجتماعی چند قرن اخیر یاد میشود و برخی صاحبنظران و تحلیلگران ابراز میدارند كه این انقلاب را نمیتوان با چارچوبها و رهیافتهای رایج تبیین كرد. از این میان، طرفداران انقلاب اسلامی بر نارسایی و ناتوانی چارچوبهای نظری مادیگرایانه و بیشتر غربی در تحلیل انقلاب اسلامی ایران تاكید میكنند؛ اما بهراستی تاكنون چه الگو و رهیافتی برای تحلیل انقلاب بزرگ سال۱۳۵۷ ایران ارائه شده است. این، همان پرسشی است كه علی ذوعلم جهت یافتن پاسخی برای آن، تحقیقی را سامان داده و حاصل آن پژوهشی است با نام «نظریه تحول در اسلام؛ رهیافتی در باب گفتمان دینی انقلاب» كه در قالب كتابی به همین نام در سال۱۳۸۳ از سوی سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در صدوهشتادوشش صفحه و در شمارگان هزار نسخه منتشر شده است. ذوعلم تحقیقات و یافتههای خود را در یك مقدمه، چهار فصل و یك نتیجهگیری در معرض استفاده و مطالعه خوانندگان قرار میدهد. وی در مقدمه كتاب بهصراحت بیان میكند كه رهیافتهای مطرح شده در آثار منتشره، هیچكدام نتوانستهاند پاسخی جامع و چارچوبی كامل برای تبیین این پدیده بزرگ ــ انقلاب اسلامی ایران ــ ارائه دهند. به نظر او، تجربیبودن و استناد به نظریههای رایج غربی ــ لااقل غیراسلامی ــ در تحلیل انقلاب اسلامی و همچنین استفاده آنها از مبانی اندیشه و فلسفه مادیگرایانه و غیرالهی در تحلیل پدیدهای برخاسته از مبانی فكری دین، همگی موجب تناقض و ضعف آنها گردیده است. نویسنده در همین بخش از كتاب، سوال بسیار جالب و در نوع خود پرمحتوایی را مطرح كرده و میگوید: چگونه میتوان پدیدهای را كه به اذعان و تصریح همه تحلیلگران و در چارچوب نظریههای رایج تحولات اجتماعی، غیرمترقبه، غریب و شگفتانگیز است، با كمك همان چارچوبهای نظری بررسی و تحلیل كرد؟!
بااینوجود، ذوعلم حاصل تلاش محققان علوم اجتماعی و سیاسی را در تحلیل و تبیین انقلاب بیهوده نمیداند اما به نظر او نكته مهم آن است كه نباید خودمان را در این چارچوبها محدود كنیم بلكه ما باید در تجزیه و تحلیل این پدیدهای كه صفت «اسلامی» جزء لاینفك آن به شمار میرود، تاحدامكان از رهیافتهای برخاسته از خود دین اسلام بهره بگیریم. برای پیبردن به نوع نگاه نویسنده به انقلاب اسلامی و رهیافت دقیق او در تحلیل پدیده انقلاب اسلامی، كافی است به این گفته وی كه انقلاب اسلامی را معجزه اسلام در عصر جدید میداند، از سر دقت و تمركز بیشتری نگاه شود. ازهمهمهمتراینكه نویسنده كتاب تنها درصدد آن نیست كه به منظور تبیین انقلاب اسلامی ایران به ارائه یك چارچوب نظری جامع اكتفا كند بلكه سعی دارد این چارچوب نظری را مبتنی بر عقل و وحی ارائه دهد و اسلام را فراتر و مهمتر از یك عامل و زمینه فرهنگی در كنار سایر عوامل، بهعنوان اصلیترین و مهمترین عامل ایجاد انقلاب، حركتهای تعالیجویانه و تحولات سیاسی مطرح كند. از دیدگاه مولف، بیتردید اسلام در وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال۱۳۵۷ نیز این نقش و تاثیر ویژه را دارا بوده است.
فصل نخست كتاب «نظریه تحول در اسلام»، تحت عنوان تعاریف و كلیات، در ابتدا به بازكاوی مفهوم انقلاب میپردازد. پسازآن، تعریف انقلاب در قرآن و سنت مورد بررسی قرار میگیرد و سپس ارزش انقلاب ارزیابی میشود. در اینجا نویسنده سعی میكند به این پرسش پاسخ دهد كه آیا یك حركت و تحول اجتماعی صرفا بهخاطر اینكه انقلاب شمرده میشود، ارزشمند و قابل دفاع است؟ آیا انقلابها به صرف اینكه انقلاب هستند، تقدس ذاتی دارند؟ وی سپس رابطه انقلاب و ایدئولوژی را بررسی میكند. به نظر میرسد كه نویسنده در این قسمت با تعریفی كه از ایدئولوژی ارائه میدهد و ضمنا بر لزوم برخورداری انقلابها از یك پشتوانه فكری، نظام بینشی و روش مشترك بین انقلابیون تاكید میكند، درواقع سعی دارد پیوند میان عوامل، زمینهها و امكانات رشد فرایند انقلاب را فراهم نموده و انگیزه قیام و حضور سیاسی مردم را تبیین و توجیه كند. نویسنده هرچند بر نقش ایدئولوژی در انقلابها تاكید دارد اما میپذیرد تاكید بر نقش ایدئولوژیها بههیچوجه مستلزم انكار نقش آموزهها و انگیزههای فطری جهت ایجاد تحول و تعالیجویی در انسان و اجتماع نیست. وی نهایتا اسلام را یك ایدئولوژی جامع، منطقی و مطلق معرفی میكند كه به تقویت و تحكیم انگیزههای فطری میپردازد.
مولف كتاب در فصل دوم، مبانی مشروعیت انقلاب را مورد بررسی قرار میدهد. نكته مهم مطرح در این فصل، آن است كه هرچند در بیشتر نظامهای سیاسی و خصوصا در جوامع غیردینی، مشروعیت نظامهای سیاسی از مقبولیت آنها در نزد مردم ناشی میشود ولی در اسلام مقبولیت به تنهایی حقانیت و مشروعیت یك نظام سیاسی را تامین نمیكند. ذوعلم در ادامه در راستای پاسخ به سوالاتی از این قبیل كه آیا اصلا در انقلابات مبحث مشروعیت و مقبولیت موضوعیت دارد یا خیر و نیز آیا اگر انقلابی به وجود آید حضور یك مسلمان در آن مجاز است؟ سعی میكند در چارچوب شرع بحث را دنبال كند. وی در این راستا، برخی احتمالات و نظریههای مطرح در زمینه مشروعیت انقلاب را كه در چارچوب فكر و فقه اسلامی ارائه شدهاند، برشمرده و مورد تبیین و نقد قرار میدهد. مهمترین این نظریهها عبارتند از: مشروعیت انقلاب از باب وجوب امربهمعروفونهیازمنكر، مشروعیت انقلاب از باب جهاد دفاعی، مشروعیت انقلاب از باب تأسی به نهضت امامحسین(ع)، مشروعیت انقلاب از باب حكم فطرت، مشروعیت انقلاب از باب مجازات محارب، مفسد و متجاوز، مشروعیت انقلاب از باب حرمت پیروی از ظالم یا كمك به او، مشروعیت انقلاب از باب وجوب تاسیس حكومت اسلامی، مشروعیت انقلاب از باب جهاد داخلی و سرانجام مشروعیت مطلق انقلاب و ضروری بودن آن. از نظر نویسنده، مباحث مطرحشده در زمینه مشروعیت انقلاب دارای این ضعف هستند كه اولا معنای واژه انقلاب و كاربرد آن را به دقت موردتوجه و تبیین قرار نمیدهند و ثانیا در مباحث مذكور از این نكته مهم غفلت شده است كه اساسا انقلاب امری جدید و مربوط به دوران جدید میباشد و باید به عنوان یك موضوع مستحدث مورد توجه قرار گیرد. وی برهمیناساس معتقد است كه مبانی مشروعیت فوقالذكر بهتنهایی نمیتوانند مشروعیت انقلاب را بهطوركامل تبیین و توجیه كنند.
از آنجاكه واژه انقلاب در قرآن، روایات و احادیث به كار نرفته است، نگارنده بهناچار آیات و روایاتی را مورد بررسی قرار میدهد كه در آنها واژههای صلاح و اصلاح دیده میشود. وی در پایان این بررسی، به نتیجهگیری مهمی دست میزند، بهاینمعناكه مبنای مشروعیت انقلاب را وجوب اصلاح در جامعه ذكر میكند؛ چنانكه میگوید: «در حقیقت از نظر اسلام، انقلاب بهعنوان یك امر مقدس و تنها راهكار مطلوب برای تحول مثبت در اوضاع سیاسی و اجتماعی شمرده نمیشود، بلكه آنچه اصل است، اصلاح به معنی عمیق، گسترده و جامع آن است كه در هر زمان و مكانی به فراخور شرایط و مقتضیات حاكم بر آن، شكل و قالب مناسب خود را باید پیدا كند و از جمله این قالبها، انقلاب است.»
یكی از مهمترین فرازهای كتاب «نظریه تحول در اسلام» بهویژه در اواخر فصل دوم، بررسی رابطه انقلاب و اجتهاد میباشد. در این قسمت، ضمن تعریف اجتهاد، جایگاه حساس و ارزشمند آن در تشیع نیز مورد بررسی قرار میگیرد و در ادامه، مساله انقلاب و مصلحت مطرح میشود. پسازآنكه معلوم گردید تشخیص شرایط مناسب جهت فراخوان مردم برای قیام اجتماعی و تحقق انقلاب منوط به اجتهاد فقهای جامعالشرایط است، این پرسش مطرح میگردد كه یك فقیه در چه شرایطی میتواند انقلاب را تجویز كند و آنرا مورد تایید قرار دهد؟ در این جا است كه در كنار سایر عوامل فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی و. . .، مساله «مصلحت» بهعنوان مهمترین معیاری كه رعایت آن برای فقیه عادل در مقام رهبری اجتماعی مسلمانان و تشخیص راهكار بهینه و موثر اصلاح اجتماعی الزامی است، مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. از مطالب ارائهشده در این بخش میتوان چنین نتیجه گرفت كه نویسنده، انقلاب را بهعنوان یك راهكار قاطع، سریع و بنیادین جهت اصلاح امور جامعه، تنها زمانی مشروع تلقی میكند كه علاوهبر رعایت تمام اصول و جوانب، به حكم و تشخیص مجتهد جامعالشرایط مستند و متكی باشد. این تشخیص البته باید مبتنی بر رعایت اصل مصلحت باشد، ضمنآنكه لازم است وجوب امر (انقلاب) به لحاظ شرعی حجیت و احراز یابد. نویسنده پس از ارائه پارهای توضیحات درخصوص اتخاذ راهكار انقلاب جهت ایجاد تحول و تكامل اصلاحی در جامعه، سوالات زیر را مطرح میكند: آیا انقلاب تنها راهكار مناسب جهت رشد و اصلاح امور جامعه است؟ آیا در اسلام و آموزههای عملی آن، جایی برای اندیشه تحولخواهی و اصلاح پیشبینی نشده است؟ آیا اسلام صرفا به تجویز انقلاب در برخی شرایط حساس اكتفا میكند یااینكه زمینههای فكری و عملی لازم جهت تحولخواهی و اصلاح امور جامعه را نیز فراهم نموده است؟ بدینگونه و با تلاش نویسنده جهت پاسخ به این سوالات، به فصل سوم كتاب تحت عنوان «اسلام دین تحول» وارد میشویم. بنابر توضیحات نگارنده كتاب در این فصل، انقلابیبودن و حركتزایی اجتماعی، ذاتی اسلام به شمار میرود؛ چنانكه وی حتی تعبیر اسلام انقلابی را ناكافی و نادرست میداند. او معتقد است كه اسلام نه یك دین انقلابی، بلكه دین انقلاب است؛ به این معنا كه اسلام نهتنها انقلاب را در شرایط لازم تجویز و زمینهسازی میكند، بلكه فراتر از آن با اعمال سازوكارهایی كاملا منسجم و هماهنگ، عملا مسلمانان را برای اقدام به انقلاب آماده ساخته و با تربیت انقلابی آنان، درواقع به خلق انقلاب میپردازد. البته این به آن معنا نیست كه اسلام همواره انقلاب میآفریند و برای ایجاد هر تحول مثبت اجتماعی، میبایست انقلاب رخ دهد بلكه به آن معناست كه اگر شرایطی فراهم آمد كه انقلاب تجویز گردید و ضرورت یافت، آنگاه تمام عناصر لازم برای تئوریپردازی انقلاب و ایجاد انگیزه در انقلابیون و. . . همگی از اسلام اخذ خواهد شد و اصولا یك جامعه اسلامی برای انقلاب به چیزی خارج از اسلام نیاز ندارد. پس از آنكه مشخص شد عناصر تحولگرا در اسلام ذاتی و جزء لاینفك آن هستند، نوبت به شناسایی و نیز تجزیه و تحلیل دقیق نحوه عملكرد این عناصر انقلابساز و تحولبرانگیز در اندیشه و احكام اسلامی میرسد.
در كتاب «نظریه تحول در اسلام» عناصر تحولزای اسلام در پنج بخش دستهبندی شدهاند: عناصر بینشی، سلوك فردی، رفتار و ارزشهای اجتماعی، عبرتهای تاریخی، روشها و راهكارهای كلان. در هر یك از موارد پنجگانه فوق، آیات و روایتهای متعددی ارائه میگردد كه بر وجود ویژگی تحولگری و تعالیجویی و اصلاح در بطن و متن دین مبین اسلام دلالت دارد. بهعنوانمثال آنجا كه نویسنده، رفتار و ارزشهای اجتماعی موجود در اسلام را بررسی مینماید تا نشان دهد در دستورات، احكام عملی و ارزشهای اخلاقی اسلام نیز اندیشه عمل اجتماعی بهصراحت بیان شده است تا جامعه اسلامی شكل تعالیجو، تحولطلب و انقلابی به خود بگیرد، به وجود موارد زیر در آیین اسلام اشاره میشود: قاعده نفی سبیل، حق دفاع، انتقام و قصاص، مذمت ظلمپذیری، فضیلت و ارزش هجرت، جهاد و مبارزه، جایگاه متعالی شهادت در راه خدا، ضرورت تلاش برای اصلاح اقتصاد و فرهنگ جامعه، امر به معروف و نهی از منكر، تولی و تبری، تعاون، همكاری و انفاق.
نویسنده كتاب در ادامه این بخش، به نقد دیدگاه مخالفان میپردازد و این نظر را كه انقلاب و انقلاب اسلامی صرفا به شیعیان محدود میشود و یااینكه آموزهها و اصول انقلاب اسلامی را امامخمینی ابداع نموده است، رد كرده و میگوید: «اقتضای مسلمانیِ حقیقی، حساسیت نسبت به محیط پیرامون خود و تلاش برای نزدیككردن شرایط اجتماعی ــ سیاسی به نظام مطلوب اسلامی است و حتی همین سنخ مسلمانان هم در شرایطی كه هجوم و جنگ علیه اسلام را جدی حس كنند به میدان مبارزه گام مینهند و از كیان اسلامی خود دفاع میكنند. . . بنابراین همان خصوصیات ذاتی اسلام كه پیشتر مطرح شد دارای چنان توانمندی و تاثیری هست كه بتواند هر مسلمانی را با همه كاستیها در جریان تحولطلبی اجتماعی، فعال ساخته در مجموع جامعه اسلامی را به سوی كمال پیش ببرد.»آخرین فصل كتاب، «نظریه تحول در اسلام»، به بررسی دیدگاه امامخمینی(ره) درخصوص تایید یا ردّ پیوند میان انقلاب و اسلام میپردازد. آراء امامخمینی(ره) دراینباب با نظر به این دیدگاه كه ایشان رهبر بزرگترین انقلاب اخیر جهان قلمداد میشود كه در تمام مراحل آن بهوضوح از آموزههای اسلام بهره گرفته شده، اهمیت خاصی مییابد. دیدگاههای امام(ره) درخصوص پیوند میان اسلام و انقلاب، از مطالعات و تاملات فلسفی، عرفانی، قرآنی، فقهی و تجربیات بسیار گرانقدر سیاسی و اجتماعی پنجاهساله ایشان نشات میگیرد. در این بخش از كتاب دیدگاههای رهبر و بنیانگذار فقید انقلاب اسلامی در سه بخش: درباب مشروعیت انقلاب، درباب تحولسازی اسلام، درباب عوامل اصلی شكلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی، مورد بررسی قرار گرفته است. برای علاقمندان به مباحث مربوط به انقلابها و از جمله انقلاب اسلامی، مطالعه نظریات رهبر انقلاب شكوهمند ایران در سال۱۳۵۷ ــ امامخمینی ــ درخصوص رابطه میان اسلام و انقلاب بسیار جالب و خواندنی خواهد بود؛ كه میتوانند آن را در فصل چهارم كتاب «نظریه تحول در اسلام» پی بگیرند. درواقع این فصل از كتاب را میتوان بهنوعی مطالعه تطبیقی نظریات امامخمینی با موضوع اصلی تحقیق، از سوی نویسنده كتاب برشمرد. در این بخش نقلقولهای جالبی از حضرت امام مشاهده میشود. بخشی از گفتار امام كه به فرضیه نویسنده نیز بسیار نزدیك است، در این كتاب چنین آمده است: «این قدرت اسلامی بود و ایمان سرشار ملت بود كه ما را پیروز كرد. . . چه شد كه این ملت همچو متحول شد؟ جز عنایت خدا چه بود؟ جز اینكه خدای تبارك و تعالی توفیق داد، به بركت اسلام، به بركت قرآنكریم كه شما متحول شدید از یك ملت ضعیف به ملت قوی، از یك اراده ضعیف به یك اراده قوی، از یك ایمان ضعیف به یك ایمان قوی، این دست غیبی بود كه این تحول را پیشآورد.»
آقای علی ذوعلم از مطالب ارائهشده در كتاب، در قسمت نتیجه و خاتمه خلاصهای ارائه میدهد و در پایان چنین نتیجه میگیرد: «حاصل مباحث و بررسیهای انجامشده در این تحقیق، این است كه اسلام بدون هیچ نیازی به تئوریها، اندیشهها و مكتبهای دیگر، ذاتا فرد و جامعه مسلمان را به تحولخواهی اجتماعی و سیاسی برمیانگیزد و بدون جمود و تعصب در مورد روش و راهكار خاص، متناسب با شرایط امكانات و محدودیتها همواره جامعهاسلامی را به سوی جامعه مطلوب سوق میدهد. این پژوهش[كتاب نظریه تحول در اسلام] بر این است كه با اثبات این نظریه، چارچوب مناسب و جامعی را برای تحلیل روند انقلاب اسلامی ایران در سال۱۳۵۷ ارائه داده در عین حال سایر روشهایی را كه در مقاطع پیشین كشور ما و یا در دیگر جوامع و كشورهای اسلامی برای اصلاح و تحول اجتماعی به كار گرفته شد، در كنار روشهای انقلابی، توجیه و بینش نماید. . . به نظر میرسد روند تحولات اجتماعی و سیاسی دهههای اخیر ــ كه تحت تاثیر انقلاب اسلامی ایران از شتاب و عمق مضاعفی برخوردار شده است و گوناگونی، اختلاف و حتی تضاد در راهكارها به خوبی نشان میدهد كه چه توان و ظرفیتٍ سیاسی عظیمی در متن و بطن اسلام وجود دارد. این توانمندی خودبهخود چالش بزرگی را رویاروی نظام سلطه جهانی ایجاد میكند، چالشی كه در چشمانداز آینده آن، نقطه پایانی جز فروپاشی نظام سلطه و استقرار نظام جهانی عادلانه قابل ترسیم نیست.»
●اسلام و ایران
«اسلام و ایران» عنوان كتابی است از حجتالله ابراهیمیان كه از سوی كانون اندیشه جوان در سال۱۳۸۳ منتشر شده است. كتاب فوق را كه در دویستوسه صفحه تدوین گردیده، میتوان بهنوعی خلاصه و چكیده كتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» نوشته استاد شهید مرتضی مطهری دانست؛ چنانكه در عنوان روی جلد كتاب نیز به این موضوع اشاره شده است. ابراهیمیان در این كتاب با بهرهبرداری از كتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» درواقع سعی میكند به پرسشهای زیر پاسخ دهد: آیا حس مسلمانبودن یك جوان با حس وطندوستی و ایرانیبودن او در تضاد است؟ هنگامیكه دین اسلام حدود چهارده قرن قبل وارد كشورمان شد، چه تحولات و دگرگونیهایی در كشورمان بهوجود آورد؟ آیا ورود این دین به میهن ما موهبت بود یا فاجعه؟ ایرانیان در ساختن تمدن عظیم اسلامی چه نقش و سهمی داشتهاند و اصولا انگیزه آنان از این خدمات چه بوده است؟
به نظر میرسد روی سخن نویسنده در پاسخ به پرسشهای فوق، جوانان باشد و شاید دلیل اصلی وی در اختصار و دستهبندی مطالب كتاب شهید مطهری، جلب و جذب آنها به خواندن مطالب گرانسنگ این كتاب بوده باشد. اصل كتاب شهید مطهری چیزی حدود ششصدصفحه است كه علاوه بر حجم بسیار آن از نظر محتوا نیز تاحدودزیادی برای اهالی فن و خوانندگان حرفهای نگاشته شده است. نویسنده كتاب اسلام و ایران درواقع سعی كرده است كتاب شهید مطهری را تلخیص كند و با آوردن میانتیترهای متعدد، انگیزه و رغبت به مطالعه آن را در جوانان ایجاد نماید. لازم به ذكر است كه نویسنده در موارد ضروری سعی كرده است حتیالامكان قلم خود را با نحوه نگارش و بیان شهید مطهری هماهنگ و یكسان سازد و در لابهلای بحث نیز هرجا كه نیاز بوده به ذكر نقلقولهای مستقیم از كتاب ایشان پرداخته است.
ابراهیمیان پس از مقدمهای كه بر كتاب خود مینویسد، تلخیص كتاب شهید مطهری و بحث درخصوص خدمات متقابل اسلام و ایرانیان را در سه بخش كلی ارائه میدهد. این سه بخش عبارتند از: اسلام و مساله ملیت، خدمات اسلام به ایران و خدمات ایران به اسلام. مهمترین مباحث مطرح شده در بخش اول (اسلام و مساله ملیت) عبارتند از: ما و اسلام، ملتپرستی در عصر حاضر، واژه ملت، ملیت از نظر اجتماعی، تعصبات ملی، ناسیونالیسم، مذهب تشیع و تشیع ایرانیان. در بخش خدمات اسلام به ایران نیز مباحث مهمی ارائه میشود كه برخی از مهمترین سرفصلهای آن عبارتند از: ادیان و مذاهب، عقاید آریایی، معبود یا محراب عبادت، نظام اجتماعی، نظام خانوادگی و كارنامه اسلام در ایران. اما بخش سوم كتاب را میتوان بهنوعی مهمترین و بزرگترین بخش كتاب دانست. همانگونهكه از عنوان این قسمت برمیآید، قصد و نیت اصلی نویسنده معرفی بیشتر خدمات ایران به اسلام میباشد ــ كه معمولا از نگاه بسیاری از مسلمانان و حتی غیرمسلمانان پوشیده مانده است ــ و البته اطلاعات جالبی نیز در این راستا ارائه میدهد. برخی از سرفصلهای این بخش عبارتند از: تمدن ایران، فعالیتهای اسلامی ایرانیان، فعالیت اسلامی ایرانیان در هند، اسلام در چین، اسلام در جنوب شرقی آسیا، علم و فرهنگ، نخستین حوزه علمی، ادبیات، فلسفه و حكمت، عرفان و تصوف، ذوق و صنعت.
در پایان كتاب، بخش كوتاهی نیز تحت عنوان دو قرن سكوت و سپس كتابنامه به چشم میخورد. بهكسانیكه قصد دارند با سهولت بیشتر و در وقت كمتری با محتوای غنی كتاب ارزشمند خدمات متقابل اسلام و ایران نوشته استاد مطهری آشنایی پیدا كنند، مطالعه كتاب اسلام و ایران ــ كه برگرفتهای از همان كتاب شهید مطهری است ــ توصیه میشود. انتشارات كانون اندیشه جوان این فرصت را توسط حجتالله ابراهیمیان در اختیار شما قرار داده است تا بتوانید از این طریق با مطالب ارزشمندی درخصوص خدمات اسلام به ایران و متقابلا خدمات و یاریهای كشورمان به آیین پاك اسلام بیشتر آشنا شوید. ذكر بخشی از مطالب كتاب كه در پشت جلد آن نیز آورده شده است، این كاركرد كتاب را بهتر نشان میدهد: «عكسالعمل ایرانیان در برابر اسلام از نوعی توافق طبیعی میان روح اسلامی و كالبد ایرانی حكایت میكند. اسلام برای ایران و ایرانی در حكم آب گوارایی بود كه به كام تشنهای ریخته شود. در ابتدای ورود اسلام به ایران پس از مدت كمی ایرانیان گوی افتخار را نصیب خویش ساخته و برای اولینبار در تاریخ، پیشوای علمی، ادبی و مذهبی دیگر ملل شده و آثاری جاویدان آفریدند. اسلام نیز با ورود به ایران رونق بیشتری گرفت و در حوزههای گوناگون پیشرفتهای شگرفی نمود.» لازم به ذكر است، كتاب اسلام و ایران در دوهزار نسخه، به قیمت هزاروپانصد تومان، مدتی است كه توسط انتشارات كانون اندیشه جوان منتشر شده و در اختیار علاقمندان قرار گرفته است.●نقش مساجد و دانشگاهها در پیروزی انقلاب اسلامی
همانگونه كه در مطالعات مختلف پیرامون انقلاب اسلامی مشخص شده است و مهمتر از آن در عرصه عینی مبارزات مردم علیه رژیم پهلوی مشهود بود، این انقلاب عظیم مختص به یك گروه یا طبقه خاصی نبوده و تمام اقشار مردم در آن مشاركت و حضور فعال داشتند. بیتردید در كنار حضور میلیونی و فراگیر توده مردم، مراكز و مكانهای مختلفی نیز به تبع همین حضور گسترده درگیر موضوع مبارزه و انقلاب بودند. از جمله همین اماكن و شاید بتوان گفت مهمترین آنها مساجد و دانشگاهها میباشند. جهت تبیین این موضوع یعنی نقش مساجد و دانشگاهها در پیروزی انقلاب اسلامی سه تن از محققان و نویسندگان حوزه تاریخ معاصر؛ خانمها مهناز میزبانی، منیژه صدری و آقای حشمتالله سلیمی دست بهكار شده و تحقیقی جالب تهیه كردهاند. حاصل كار این عده در قالب كتابی تحت عنوان «نقش مساجد و دانشگاهها در پیروزی انقلاب اسلامی» از سوی انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی در سیصدونوزده صفحه منتشر شده است. چاپ اول این كتاب در بهار سال۱۳۸۳ و در شمارگان دوهزار جلد صورت گرفت. این اثر یكی از موضوعات طرح تدوین تاریخ انقلاب اسلامی در مركز اسناد انقلاب اسلامی میباشد. كتاب «نقش مساجد و دانشگاهها در پیروزی انقلاب اسلامی» از سه مقاله تشكیل شده است كه هریك از این مقالات خود سرفصلهای متنوعی را دربرمیگیرد. در پایان هر مقاله و پس از نتیجهگیری، اسناد مرتبط با موضوع آن مقاله ارائه شده، همچنین فهرست منابع هر مقاله به صورت مجزا و در پایان مقاله مربوطه ذكر گردیده است. بخش اعظم اسناد ارائهشده در این كتاب به تبیین تلاشهای رژیم پهلوی برای دوركردن جوانان از مساجد و كنترل و مراقبت دقیق بر انجام فعالیتهای مذهبی و سیاسی در این اماكن میپردازد. جالبآنكه ترس و هراس سران رژیم پهلوی و ماموران امنیتی آن از فعالیتهای دانشجویی و علاقه جوانان و دانشجویان به فعالیتهای مذهبی و سیاسی بهویژه در مساجد و دانشگاهها، در اسناد بهجامانده از مراكز امنیتی رژیم پهلوی ـ خصوصاً ساواك ـ بهوضوح دیده میشود. رژیم پهلوی جهت توقف مبارزات مردم و جوانان بهویژه در مساجد و دانشگاهها به اتخاذ سیاستهایی اقدام نمود كه برخی از آنها توسط سه نویسنده كتاب «نقش مساجد و دانشگاهها در پیروزی انقلاب اسلامی» مورد بررسی، تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. خانم مهناز میزبانی مقاله نخست كتاب را تحت عنوان «رژیم پهلوی و نقش مساجد در انقلاب اسلامی» تالیف كرده و در آن به سرفصلهای زیر پرداخته است: شكستن حرمت مساجد، استفادههای خاص از مساجد، كنترل مسجد و مراقبت از فعالیتهای آن، بستن مساجد، نماز جماعت و بهرهگیری علما از آن، مسجد پایگاه مبارزه مردم در انقلاب، مسجد مركز اطلاعرسانی، مسجد محل دادخواهی، شعارهای انقلابی و سخنرانی، مسجد آغازگر حركتهای انقلابی، حمله به مساجد، مسجد محل تجهیز مبارزان انقلابی.
خانم میزبانی در پایان مقاله خویش چنین نتیجه میگیرد: «هیچكدام از شگردهای رژیم نتوانست در بهزیرسلطهدرآوردن امور مساجد، بهانزواكشیدن آنها، ایجاد محافل و مجالس موازی و دستگیری روحانیون، مسدودساختن درهای مساجد، شكستن حرمت آن و قتل و خونریزی و بهآتشكشیدن این مكان مقدس موثر افتد و مسجد را برای همیشه در سكوت و خمودی نگاه دارد، بلكه با رشد بینش سیاسی و مذهبی مردم و اوجگیری نهضت، مسجد جایگاه ویژه مبارزاتی خود را بازیافت.»
مقاله دوم كتاب كاری است از منیژه صدری كه خوانندگان ماهنامه زمانه با برخی مقالات ایشان بهخوبی آشنا هستند. «نگاهی به جنبش دانشجویی در ایران از آغاز تا پیروزی انقلاب اسلامی»، عنوان مقاله خانم صدری میباشد. وی پس از ذكر پیشگفتار، موضوعات زیرا را مورد بررسی قرار میدهد: مروری كوتاه بر تاریخچه مبارزات دانشجویی، جریان ماركسیستی، جریان ملی، جریان اسلامی، حركتهای مهم دانشجویی، اعتراضات صنفی، تكاپوهای متناوب با تحولات سیاسی، دانشگاه و قیام پانزدهم خرداد، تحول روند حركت مبارزات دانشجویی در دهه پنجاه، گسترش فضای باز سیاسی و حركتهای دانشجویی.
صدری در مقاله نسبتا كوتاه خود، بر این مطلب تاكید دارد كه بیشتر دانشجویان در دوره پهلوی خواستار ایجاد دگرگونیهای بنیادین اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیك در نظام حكومتی پهلوی بودند. باتوجه به اسناد موجود، آنها خواهان مبارزه با استبداد سلطنتی سرناسازگاری داشتند، رژیم را دشمن آزادی، برابری و برادری میدانستند و در ضمن این فعالیتها، مبارزه با امپریالیسم خارجی را نیز مدنظر قرار داده بودند. صدری بر این باور است كه دانشجویان و جنبش دانشجویی در دوره پهلوی خواستار بازگشت به اصول اساسی دین اسلام و مبارزه با هجوم فرهنگی غرب بودند. نویسنده مقاله «نگاهی به جنبش دانشجویی در ایران از آغاز تا پیروزی انقلاب اسلامی»، معتقد است كه ایجاد حكومت پلیسی، ایجاد جو خفقان در دانشگاهها، تشكیل كانونهای وابسته به حزب رستاخیز و نخستوزیری، دایركردن كلوپهای مختلف تفریحی، دستگیری و زندانینمودن دانشجویان و استادان توسط رژیم پهلوی نهتنها از پویایی مبارزه دانشجویان نكاست بلكه تنشهای اجتماعی و مخالفتهای سازمانیافته را پنهان كرد، در نتیجه این تنشها تداوم یافت و تحت رهبری امام(ره) به پیروزی انقلاب منجر شد. خانم صدری در پایان مقالهاش اسنادی مربوط به مبارزات دانشجویان با رژیم پهلوی ارائه میدهد كه در بیشتر آنها وحشت و هراس ساواك از اقدامات انقلابی دانشجویان بهخوبی نمایان است. نكته جالب در این مقاله آن كه، حجم اسناد ارائهشده در پایان مقاله بیش از متن آن میباشد.
مقاله سوم كتاب، «نقش مساجد و دانشگاهها در پیروزی انقلاب اسلامی» را حشمتالله سلیمی نگاشته است. وی نیز همچون خانم صدری به موضوع مبارزات دانشجویان در دوره پهلوی پرداخته اما بااینتفاوتكه حشمتالله سلیمی در تحقیق خود بهطورخاص مبارزات دانشجویان دانشگاه تهران را مورد بررسی قرار داده است. وی در مقاله خود به طرح مباحث ذیل پرداخته است: مبارزات دانشجویان از تاسیس دانشگاه تهران تا پایان دهه ۱۳۲۰، دانشگاه تهران پیشگام مبارزات دهه سی، نقش دانشجویان دانشگاه تهران در نهضت اسلامی، ارتباط دانشجویان با اعتراضهای مردمی و اعتصابهای كارگری، فعالیتهای فرهنگی و مذهبی دانشجویان، ادامه مبارزه تا پیروزی.
در پایان آخرین مقاله این كتاب، اسنادی مربوط به فعالیتهای مبارزاتی دانشجویان دانشگاه تهران در معرض دید و استفاده خوانندگان قرار گرفته است. بیشتر اسناد بهجامانده از ساواك كه در این بخش ارائه شده است، دربردارنده نامهها و اطلاعیههای منتشره از سوی دانشجویان دانشگاه تهران در سالهای مبارزه بر علیه حكومت پهلوی میباشد. در سند شماره پنج كه به موضوع اعتراض دانشجویان به تبعید امامخمینی(ره) و درخواست بازگرداندن ایشان میپردازد، چنین آمده است: «. . . ما به دنیا اعلام میداریم كه دولت جبار ایران علیرغم خواستههای ملت برای بازكردن راه به روی اربابان امریكایی خود، حضرت آیتاللهالعظمی خمینی، مرجع تقلید شیعیان را كه. . . طبق ماده ۱۷ قانون مطبوعات مصوب۱۰/۱/۱۳۳۴ این شخصیت بزرگ اسلامی مصونیت قانونی داشته و طبق اصل دوم قانون اساسی (متمم) حاكم بر مجلسین میباشد، به جرم حقگویی و دفاع از حقوق ملت و حریم مقدس قرآن و مخالفت با كاپیتولاسیون (سند بردگی ملت ایران به دولت امریكا) نیمهشب بهطور وحشیانه دستگیر و تبعید نمودهاند. . . درود به رهبر زندانی ملت. برقرار باد پیوند ناگسستنی روحانیت و ملت. پیروز باد مبارزات دلیرانه ملت ایران. . . دانشجویان دانشگاه تهران به تاریخ۱۱/۱۰/۱۳۴۳»●سیر تطور تفكر سیاسی امامخمینی
چندی پیش یكی دیگر از محققان و پژوهشگرانی كه همكاری نزدیك و صمیمانهای با ماهنامه زمانه دارد و مقالات او را بارها در ماهنامه زمانه مشاهده كردهاید، نگارش كتابی درباب بررسی تفكر سیاسی امامخمینی(ره) را به پایان رساند. دكتر نجف لكزایی اینبار به سراغ بررسی سیر تطور در تفكر سیاسی امامخمینی رفته و حاصل كار خود را در كتابی به همین نام در اختیار علاقمندان قرار داده است. كتاب «سیر تطور تفكر سیاسی امامخمینی(ره)» را سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی چاپ و منتشر كرده است. چاپ اول این كتاب در سال۱۳۸۳ در پانصد نسخه و به قیمت هزارونهصدوپنجاهتومان صورت گرفته است.
تردیدی وجود ندارد كه در تمام نقاط جهان بهدرستی انقلاب اسلامی با نام حضرت امام گره خورده است. اندیشه سیاسی ایشان نیز بهعنوان برپاكننده و بنیانگذار انقلاب اسلامی معمولا بهعنوان یكی از اصلیترین منابع و شاخصهای بررسی و شناخت انقلاب اسلامی و تفكر آن مورد استفاده و بهرهبرداری پژوهشگران حوزه انقلابها بوده است. نظرات، عقاید و آراء حضرت امام علاوه بر تاثیرگذاری بر روند پیروزی انقلاب اسلامی و تشكیل جمهوری اسلامی به لحاظ برخورداری از جایگاه یك رهبر بزرگ در منطقه و جهان اثراتی بس ژرف و عمیق بر مسائل مطرح در حوزه روابط بینالملل نیز برجایگذاشت. دكتر لكزایی در كتابش سعی میكند ضمن مشخصنمودن حیطه و ساختار اندیشه سیاسی حضرت امام بر این نكته تاكید ورزد كه این اندیشه متطور بوده است. وی در ادامه میكوشد تطور آراء و اندیشههای سیاسی حضرت امام و منطق حاكم بر آن را بیشتر روشن سازد. پیشازآنكه نگاهی هرچند گذرا به ارائه مباحث در كتاب سیر تطور تفكر سیاسی امامخمینی بیندازیم، بهتر است ساختار ارائه مباحث در كتاب فوق را توضیح دهیم. دكتر لك زایی مطالب خود را در یك مقدمه، شش فصل و نتیجهگیری سامان داده است. فصل نخست تحت عنوان كلیات و مفاهیم، موضوعات زیر را دربرمیگیرد: مفهوم دین، مفهوم سیاست، رابطه دین و سیاست، مفهوم اندیشه سیاسی. عنوان فصل دوم كتاب ماهیت اندیشه سیاسی اسلام است. در فصل دوم سرفصلهای: طبقهبندیهای عام، طبقهبندیهای ویژه اندیشه سیاسی شیعه، ملاحظات و طبقهبندی پیشنهادی به چشم میخورد. در فصل سوم كتاب، باعنوان «ثبات یا تحول»، میتوان بررسی نظریههای نظام سیاسی در اندیشه امامخمینی و منطق تحول اندیشه و عمل سیاسی امامخمینی را مطالعه كرد. فصل چهارم، گذار از اندیشه سیاسی اصلاحی به اندیشه سیاسی انقلابی نام دارد. موضوعات اصلی و سرفصلهای مورد بحث در این فصل عبارتند از: آسیبشناسی نظام سلطنتی صفویه از نگاه محقق سبزواری شامل آسیبهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و اخلاقی، آسیبهای دینی، اداری و نظامی. قسمت دوم فصل چهارم به آسیبشناسی نظام پهلوی از نگاه امامخمینی میپردازد كه شامل آسیبهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، دینی، اخلاقی، فرهنگی و نظامی میباشد. در ادامه همین بخش اسباب دوام و ثبات مملكت ذكر شده و همچنین مقایسه دو رویكرد اصلاحی و انقلابی ارائه میگردد. فصل پنجم به اصول ثابت در اندیشه سیاسی امامخمینی میپردازد. این فصل شامل یك مقدمه و بررسی موضوعات ذیل است: اصل تكلیف، اصل مصلحت اسلام و مسلمین، اصل دعوت و گسترش اسلام، اصل تقدم اهم بر مهم، اصل عمل به قدر مقدور، اصل عدالت، اصل تدریجیبودن امور، اصل توجه به مقتضیات زمان و مكان. ششمین و آخرین فصل كتابِ سیر تطور تفكر سیاسی امامخمینی، گذار از فقه سیاسی به كلام سیاسی نام دارد كه شامل بخشهای زیر است: عبور از اندیشه سیاسی فقهی به اندیشه سیاسی ــ كلامی، تاثیرات اندیشه سیاسی امامخمینی. در پایان كتاب نیز از سوی نویسنده نتیجهگیری ارائه میشود.
نویسنده كتاب «سیر تطور تفكر سیاسی امامخمینی»، در مقدمه كتاب بر اهمیت اندیشه و به تبع آن اندیشه سیاسی تاكید كرده و بنیاد هر زندگی سیاسی را اندیشهای سیاسی ذكر میكند. وی به همین دلیل پایگاه عمده و اصلی تغییر و تحولات سیاسی یا همان انقلابها و تغییر و تحولات جوامع بشری را «اندیشه» میداند. وی در ادامه مقدمه، توضیحاتی را ارائه میدهد كه میتوان این توضیحات را بهنوعی همان فرضیه وی دانست. آنجا كه میگوید: «یكی از موضوعاتی كه بایسته است در مورد آن پژوهشها و تحقیقات گسترده و عمیقی صورت گیرد، فلسفه سیاسی اسلام است. فلسفه سیاسی به معنی اعم و اندیشه سیاسی بهطور اخص، از آن جهت كه اگر بهدرستی عرضه شود و مورد قبول جامعه قرار گیرد، میتواند موجد و موجب نظم سیاسی مطلوب باشد، از اهمیت بسیاری برخوردار است. باتوجه به این نكته، اثر حاضر عهدهدار ارائه سیر تطور اندیشه سیاسی امامخمینی(ره) خواهد بود. به نظر نگارنده، بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امامخمینی، قیام و نهضت اسلامی خویش را از نظر فكری، با احیای اندیشه سیاسی اسلام بهویژه احیای تئوری حكومتی اسلام، آغاز كرد و این درواقع یكی از تفاوتهای اساسی نهضت بیدارگرانه و حیاتبخش امام راحل با دیگر نهضتهای اسلامی قرون اخیر در جهان است و همین تفاوت اساسی یكی از عوامل مهم موفقیت و پیروزی انقلاب اسلامی بوده است. در حالیكه از نظر رفتار سیاسی، ایشان در آغاز مبارزات براساس عمل به قدر مقدور در قالب و چارچوب اصلاح رژیم[پهلوی] عمل میكرد، از حدود اواخر دهه چهل شمسی بود كه وارد گفتمان انقلابی شد و به این نتیجه رسید كه لازم است در جهت نفی رژیم سلطنتی و استقرار نظام اسلامی عمل كند. در این مرحله امامخمینی(ره) علاوه بر مبارزه برای نفی استعمار و استبداد، به ارائه نظاممند فلسفه سیاسی اسلام پرداخت و به این دو پرسش اساسی و مهم فلسفه سیاسی كه چهكسی باید حكومت كند؟ و چگونه باید حكومت كرد؟ پاسخهای صریح و روشنی داد و در عمل نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای جاری كردن این اندیشه، اهتمام ورزید.» بنابر اعتقاد دكتر لكزایی در تاریخ فقه شیعه امامخمینی نخستین فقیهی است كه به توفیق تشكیل دولت نایل میگردد. به نظر نویسنده كتاب، یكی از مهمترین عوامل توفیق امام(ره) بهرهمندی و برخورداری ایشان از یك نظریه خاص درباب حكومت اسلامی است. امام اقامه و تشكیل حكومت اسلامی را بزرگترین معروف میدانست. از سوی دیگر از جمله امتیازات امامخمینی در بحث اندیشه سیاسی این است كه در میان معتقدان به مبنای مشروعیت الهی بدون واسطه، اولین فقیهی است كه با دولت بهعنوان یك «نهاد» برخورد مینماید.
در این كتاب تا حد زیادی منابع مهم جهت مطالعه اندیشه سیاسی امامخمینی مشخص شده و این امر از نقاط مثبت دیگر آن بهشمار میرود. نگارنده كتاب «سیر تطور تفكر سیاسی امامخمینی»، منابع اصلی مطالعه تفكر و اندیشه سیاسی امام را چنین برمیشمارد: كتاب كشفالاسرار، كتابالبیع، مصاحبههای حضرت امام بهویژه در ایام اقامت در پاریس، همچنین نامههای حضرت امام مخصوصا آنچهایشان در اواخر عمر مبارك خویش صادر فرمودند.
بهنظر نویسنده كتاب، به دو روش میتوان چرایی تحول اندیشه سیاسی حضرت امام را توضیح داد: یكی به طریق طبقهبندی محتوای اندیشه سیاسی اسلام یا بهبیاندیگر استفاده از روش گفتمانسازی در حوزه اندیشه سیاسی و دوم از طریق فهم مكانیزم اجتهاد در مكتب شیعه و فضای حاكم بر استنباط احكام اصلاحی. نویسنده برایآنكه بتواند بهطوردقیق به سیر تطور تفكر سیاسی امام(ره) بپردازد در ابتدا تمام محتوای اندیشه سیاسی مسلمانان را در قالب سه گفتمان طبقهبندی میكند. وی دستهای از اندیشهها را برخوردار از ماهیت اصلاحی میداند، دسته دوم را دارای ماهیت انقلابی و دسته سوم را اندیشههای سیاسی سلطهجویانه معرفی میكند. به نظر وی، تمایز اصلی اندیشههای اصلاحی از اندیشههای انقلابی، در موضعگیری آنها نسبت به نظام سیاسی و اجتماعی نهفته است؛ یعنی درحالیكه مصلحان میخواهند ساختار و سیستم حاكم را اصلاح كنند، انقلابیون در فكر دگرگونی بنیادین آن هستند. نویسنده، طبقهبندی ماهیتی اندیشههای سیاسی اسلامی را در سه قالب فوق به مثابه چارچوبی نظری جهت فهم تحول و تطور اندیشه سیاسی امامخمینی در نظر میگیرد. برهمیناساس، میتوان بخشهایی از اندیشه و بهویژه عمل سیاسی امامخمینی را تا سال۱۳۴۸ در حوزه گفتمان اصلاح قرارداد، درحالیكه بخشهای دیگری از اندیشه سیاسی حضرت امام(ره) و نیز بخشی از عمل سیاسی ایشان از حدود سال۱۳۴۸ به بعد در حوزه گفتمان انقلابی قرار میگیرد. دكتر لكزایی جهت تبیین بهتر این موضوع به مقایسه اندیشه سیاسی امامخمینی و محقق سبزواری میپردازد تا هرچهبهتر گفتمان دوگانه مطرحشده از سوی وی ــ اصلاح و انقلاب ــ مشخص و متصور گردد.
نویسنده ازسویدیگر میپذیرد كه در اندیشه سیاسی حضرت امام میتوان به استخراج دو دسته عناصر مبادرت كرد: عناصر ثابت بهعنوان راهنمای اندیشه و عمل سیاسی و عناصر متغیر بهعنوان تاكتیكها و بستری كه براساس اصول ثابت، زندگی سیاسی را مقدور و معقول میسازند تا اهداف به بهترین شكل تامین شوند. اصولی از قبیل عمل به تكلیف، درنظرگرفتن مصلحت، نفی سبیل، وجوب عمل به قدر مقدور و. . .، بهعنوان اصول ثابت، دایره وسیعی از مصادیق متغیر و متنوع را در درون خود قرار میدهند. اصل اجتهاد به مثابه اصلی كلیدی و مرجع به شمار میرود كه عهدهدار تنظیم اصلاح مذكور بوده و تعیین تكلیف و وظیفه را متناسب با شرایط زمان و مكان برعهده دارد. توجه به اصل اجتهاد بهعنوان اصل حاكم بر تمامی اصول دیگر، از جایگاه رفیع رهبری دینی در اندیشه سیاسی شیعه حكایت دارد.
منبع : ماهنامه زمانه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست