شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا
دل را چو انار ترش و شیرین
در تاریخ نهم مردادماه، نمایشگاهی از آثار محمدمهدی رسولی تحت عنوان <شوق شرقی> در نگارخانه رسولی گشایش یافته است. نمایشگاه مذکور، مروری است بر چندین دوره از فعالیتهای این نقاش، دورههایی که در کتابی تحت همین عنوان <شوق شرقی>، در سال گذشته گردآوری و منتشر شده است. مرور و دیدار دوباره از این آثار، فرصتی است تا از منظری دیگر به جهان نقاش نظر اندازیم. رسولی، خود درباره پیشینهاش چنین میگوید: <تصاویر دنیای ذهنیام در سالهای کودکی شکل گرفت. نقشها، از همان روزهای کودکی از درختهای اناری که هر سال، پدر به مناسبت سالگرد تولدم یکیشان را در باغچه میکاشت، سر برمیآوردند.
گلنارهای آتشین، بنفشهها و نهالهای سیب، هر روز در خانه چشم من تکرار میشدند و بر سینه خاطراتم میماندند و به خوابها و خیالهای ماندگار کودکی میپیوستند. نقشهای دیگر، هلالیها و جناغیهای خانه پدری بودند با حوض آبی رنگ که ماهیهای سرخ عید تا خردادماه هر سال در سفره نقرهایاش میگشتند و بعد قالیها بودند و خلوص و پاکی نقشهایشان. پس، نقشهایی که امروز، هراز گاه بر پردههایم میآیند، گشتی میزنند و میروند، از رهگذر آن روزها به جا ماندهاند.>
درباره فضای عمومی کارهای رسولی به نظر میرسد که حرکت برای دستیابی به یک وحدت صوری در آثار مهمترین ویژگی ملموس سیر تکوینی نقاشیهای وی است. کنار هم بودن رمزها و نشانههایی که گاه دارای دو معنای متضادند در همین راستا صورت گرفته است. در نقاشیهای رسولی میل به نوآوری، پایبندی به هویت بومی و فرهنگی و نیز تعلقآخر به نقشها و مضامین و باورهای دینی و اسلامی بهگونهای چیرهدستانه جلوهگر شدهاند. نقاشیهای وی ایرانی است اما تکراری و کلیشهای و یکسره قدیمی به نظر نمیآید. آنچه در تابلوهای این هنرمند دیده میشود، همان عناصر چشمآشنای مانوس است اما در فرمی و قالبی نو، با ساخت و پرداختی دگرگونه. اشیای عناصر و مفاهیمی برگرفته از نقاشی ایرانی ولی با کنار هم قرار گرفتنی تازه. رسولی خود میگوید: <پشتوانه قوی من فرهنگ بصری خودمان است که از هر شاخهای گاه استفادههای مستقیم و گاه غیرمستقیم کردهام. برایم مهم است که بگویم، ایرانیام، مسلماننم و امروز زندگی میکنم.>
رسولی بر این باور است که شرط لازم ایرانی بودن کار یک هنرمند آن است که بداند ایرانی است. وی در این باره میگوید: <همین که کسی بداند ایرانی است، ایرانی کار میکند. کسی که باور کرده ایرانی است حتی اگر بیاید کارهای مثلا ورمیر را هم کپی کند، دیگر آن کار، هلندی نخواهد بود، ولی اگر نداند ایرانی است، حتی مینیاتور هم بکشد، ایرانی نخواهد بود.>
وی معتقد است: <اثری دارای ارزش هنری است که بتواند به مخاطب آگاهی بدهد و ذهن او را شخم بزند. در این صورت، میتوان بهعنوان یک اثر هنری از آن یاد کرد اما اگر تاثیری روی مخاطب نگذارد، یک حلقه گمشده دارد.>
او میگوید: <گاهی پیش میآید که برخی آثار، پس از مرگ هنرمند شناخته میشوند. علت این امر آن است که تا حد زیادی آن آثار تحتتاثیر گذشت زمان بودهاند و گوهر درون آنها در ساحت و منظر نسلهای بعدی کشف شده است.>
از نظر سهراب هادی، نویسنده و منتقد، در آثار رسولی کتیبهها مستطیل هستند و نقشها نمایانگر حسرت از دست دادهها و رنگ مفهوم برتری چهره بیرونی انسان را حکایت میکند. این نمایشگاه سه دوره از آثار مهدی رسولی را در بردارد. دوره اول کارهای تلفیق <قاب و بوم> است که بیشتر جنبههای <پاتینهای> دارد و حکایت حسرتهای از دست رفته، گذشته را روایت میکند. دوره دوم آثار <پایبندیهای انسانی> و بیان امید به زیستن را در مفاهیم و معانی قابها و بومها تعریف میکنند که عموما روییدن، آغاز کردن، تداوم بخشیدن و دامن زدن در نگاه و ترسیم افقهای دور، دستمایههای آثار این دوره از کارهای وی است. ابعاد کارها در این دوره بزرگتر شدهاند و رنگها برگرفته از زردها، آبی نیلی و بافتهای ترکیب طلایی و قهوهای است. دستمایههای تکنیکی این دوره از آثار بیشتر رئالیسم و نزدیک شدن به فرمهای طبیعتگرایی را در خود دارد.
دوره سوم کارهای رسولی نسخههایی هستند از کلاژهای باقیمانده صنایع ظریف، جستوجو در پیرامون و حول و حوش انسانهای خسته دلبریده و در سکوت واقع شده. شیر یک بشکه قدیمی، قابی سوخته و سنجاقی خم شده یا ساعتی در اسکلت باقی مانده و بیعقربه، سگک کمربندی فرسوده و رنگهای پریده اشیای زنگزده. آنچه هست فرسودگی و کهنگی و از یاد رفتن است. اما تلفیق آنها با نگارههای دیگر و تصویرپردازیهای جذابیت هستی، بنمایه دوم این دوره از آثار این نمایشگاه است. خطوط و ترکیبهای تناسب سطح در این دوره از آثار نیز به کلی متفاوت از آثار دوره اول و دوم کارهای رسولی است. اختصار در رنگ، اختصار در طرح، موجز بودن و عمیق شدن بر مفاهیم، از ویژگیهای آثار دوره سوم نقاش است. در ادامه به پارهای از عناصر و ویژگیهای موجود در تابلوهای این هنرمند به اختصار میپردازیم.
سیب، تمثیلی از این دنیا و جهان است. همان میوه ممنوعه و داستان هبوط. سیب نشانه پایبندی و تعلق به زمین است. انار میوه بهشت، زخم هزار دانه عشق، شعر ناب خورشید و آینه رازهای مگو، میوهای آسمانی و ایدهآل است. رسولی مفهوم انار را با این بیت مولانا مرتبط میبیند که به نوعی مفهوم جوهر و ذات هر کس نیز میتواند باشد: دل را چو انار ترش و شیرین / خونبسته و دانهدانه دیدم. انار و سیب در اغلب آثار، جابهجا در کار نقش تصویری از وصل و هجرانند. پرنده، واسطه بین رساندن سیب به انار است. راندهشدگان از بهشت که سعی میکنند در باغها و بهشتهای تمثیلیای که برای خود میسازند، از هجران بگویند و غم غریب غربت.
اگر این فرضیه را بپذیریم که رنگها آرامآرام به جای برخی عناصر انسانی نشستهاند، درباره رنگها در آثار رسولی اتفاق مهمی رخ داده. او قبل از هر چیز میکوشد به کمک رنگها به این دو پرسش پاسخ دهد که <کجایی هستم؟ و که هستم؟.> خطی از رنگ اکر در تمام کارها وجود دارد، که نمادی از فضاهای خاکی بوده که نقاش در آنجا زندگی کرده است. همچنین از ورق طلا در بعضی کارها استفاده شده است. در اکثر تابلوها رنگ هارمونی دارد. زیاد کنتراست نداریم. در مجموع یک خط هارمونیک در نقاشیها وجود دارد. نور چون وابسته به تجلی است، تاریکی و ظلمات را در آثار رسولی درمینوردد و بر قاعده تاثیر نور بر طبیعت، تفکر و طبیعت کل، مظهر تجلیات و معنایی مفهومی انسان از کلمه و تصویر بیان میشود و این هر چیز میتواند باشد و مظهری مینماید که <اعجاز> نور و هستی را رنگ در جهان میتاباند.
نقاش با تاکید بر فلسفه نور و جهان هستی نقش کیمیایی رنگ را، آنگونه که از تیرگی به روشنی میرسد ترسیم کرده است و بیان اندیشهای آثارش نیز از نفرت به عشق ورزیدن مخاطب را پیام و پیغام میدهد.
در کارهای رسولی قابها پویا و فعالند و ظاهرا از آنها تنها توقع زیبایی نمیرود و گاه تا انتهای بوم و رنگ و نقش سهیم در نقش و ادراکهای نقاش هستند.
وی در اینباره میگوید: <من با این تصور عمومی که میگویند قاب برای تزئین کار استفاده میشود، موافق نیستم. در این کارها نقاشی از محدوده خود فراتر میرود و در قاب هم ادامه مییابد، اگر کمی انتزاعیتر به این قضیه نگاه کنیم، میتوانیم بگوییم حتی نقاشی از قاب هم فراتر میرود و در بیرون از قاب و در ذهن مخاطب ادامه پیدا میکند. اینجا قاب برای من به مفهوم قاب نیست. نوعی چارچوب است، اگر دقت کنید، در کارهای من پرنده زیاد میبینید. این به خاطر این است که من سطح تابلو را مثل جهانی میبینم که درآن مشغول زندگی هستیم و چارچوب قاب، مثل همان جبری است که در مقابل اختیار ما است
منبع : روزنامه اعتماد ملی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
سیستان و بلوچستان چین دولت انتخابات مجلس شورای اسلامی جنگ دولت سیزدهم حسن روحانی نیکا شاکرمی رهبر انقلاب معلمان رسانه
سیل هواشناسی ایران تهران آتش سوزی باران هلال احمر سازمان هواشناسی اصفهان روز معلم شهرداری تهران پلیس
خودرو قیمت خودرو قیمت دلار تورم مسکن قیمت طلا بازار خودرو حقوق بازنشستگان سهام عدالت دلار ایران خودرو بانک مرکزی
صدا و سیما مهران غفوریان تلویزیون ساواک صداوسیما سریال موسیقی سینمای ایران دفاع مقدس رضا عطاران
رژیم صهیونیستی جنگ غزه فلسطین غزه آمریکا ترکیه روسیه حماس اوکراین انگلیس نوار غزه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر سپاهان جواد نکونام علی خطیر باشگاه استقلال بازی تراکتور باشگاه پرسپولیس لیگ قهرمانان اروپا
آیفون اپل ناسا گوگل صاعقه عکاسی تماس تصویری تلفن همراه
کبد چرب فشار خون