دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا
شعری برای چشمهای صغرا بگو
● نامهای امروزی عجیب یا احترام برانگیز
نخستین نام فقط كلمهیی برای نامیدن بود. یك انتخاب خالص، یك ابتكار كاملاً شخصی، اما بعدها به جزیی از زندگی اجتماعی انسانها تبدیل شد و از همه پیچیدگیهای آن از شعر و مذهب و سیاست و عرف، رنگ گرفت. حالا هزاران سال از عمر «كلمه» هر نام، مثل هر انسان یك وجود و یك هویت دارد. نام نخستین، خاطره نداشت.
برسر در یك مغازه مكانیكی اسم «شاملو» آرامشی را كه عادتها به آدم میدهد، در هم میریزد. اگر اسمت «هلیا»، «نازلی»، «رعنا» نباشد هیچ شاعری برایت شعر نمیگوید. «چشمهای صغرا چیزی ندارد كه بخواهند به شعر بگویند!» این را «تینا» شاعر تازه كار بیست ساله میگوید. اگر بپرسید: «چرا؟» نمیداند، فقط معتقد است بعضی اسمها ذاتاً شاعرانه هستند.
از لحاظ آواشناسی مصوتهای بلند طنین نرم و دلنشین دارند.از میان همخوانهای «صامت» نیز همخوانهای روان مثل «ر،م،ل» در مقایسه با همخوانهای انفجاری «پ،ك،چ» كه شدت و خشونت را القا میكند؛ ملایمتر و نرمترند. به این ترتیب كلمهیی كه تماماً از مصوتها و همخوانهای روان تشكیل شده باشد، نرمتر از اسمی است كه با همخوانهای انفجاری ساخته میشود.
البته همه اسامی احساسات یكسانی را بر نمیانگیزند. «گشتاسب، فرنگیس، طهمورث، جاماسب، ارجاسب» در فضای جنگ و قهرمانی و حماسه، خوش مینشینند. از «شاهنامه» تا «شعر نو» اسامی كوتاهتر میشود. خارج از حیطه شعر نیز تحقیقاتی كه روی نامهای ایرانی صورت گرفته، نشان میدهد كه به مرور زمان، گرایش عامه مردم به اسامی با حروف نرم و انتخاب نامهای كوتاهتر، بیشتر شده است.
شاید گرایش مردم به اسامی با حروف نرم به دلیل انعكاس غلبه روحیه رومانتیك در عصر حاضر باشد و شاید بتوان كوتاه شدن اسامی را به افزایش سرعت زندگی، گسترش ارتباط افراد با یكدیگر و ضرورت یادگیری اسامی آنان نسبت داد.
یعقوبی؛ كارشناس ارشد جامعهشناسی در این مورد میگوید: بدون تردید، «سرعت و گسترش ارتباطات روی همه جنبههای زندگی ما اثر گذاشتهاند، اما این تاثیرگذاری الزاماً به صورت مستقیم نیست. به عقیده او با وجود زیاد شدن سرعت زندگی، در طول روز آنقدر حرف میزنیم كه دیگر یكی دو هجا، به حساب نمیآید!
اما میتوانیم فرض كنیم كه دورنمایی یك زندگی سریع و شتابزده، به صورت غیرمستقیم روی روحیات همه آدمهای دنیا، حتی كسانی كه در كشورهای غیرپیشرفته زندگی میكنند، اثر گذاشته باشد.
مثلاً آنها را بیحوصلهتر، سبكتر و یا حتی سطحیتر از گذشته كرده باشد. در قلمرو ادبیات بعضی منتقدان معتقدند: امروزه دوران حماسه و شعر حماسی بسر آمده است و احساس سنگینی و جلالی كه بعضی اسامی قدیم به ما القا میكنند اگرچه در دوران سلطنت و امپراتوری موجه مینمود، اما در دوران جمهوری، نابهجا به نظر میرسد. امروز یك اسم بلند و قدیمی به جای آنكه احترام برانگیز باشد عجیب و گاهی خندهآور است. آدم كه اسم بچهاش را «هوخشتره» بگذارد، دیگر چطور جرات میكند روی دستش بزند؟!...
روناك زندی نویسنده داستان با این جمله طنزآمیز زبان حال این زمانه را بیان میكند: «دیگر دوره شمس الملوك و بدرالزمان و حشمت بانو گذشته است.» و من به پنجاه سال دیگر فكر میكنم كه بچهها مادربزرگهایی به اسم «ندا، الناز و هاله» دارند! مادربزرگهایی بیسماور، بیچارقد، بینقل و نبات و شاید هم بیقصه. مثل اینكه همه موجودیت یك مادربزرگ در یك نام خلاصه میشود.
این روزها، زوجهای جوان دوست دارند اسامی تك روی فرزندان خود بگذارند. این مشكلی است كه ثبت احوال با آن مواجه است و حتی در برابر اسامی خود ساخته ناچارند آنها را به شور بگذارند.
پژوهشهای یك كارشناس ارشد جامعهشناسی نیز شاهد براین مدعاست. در بعضی روستاها هنوز هم طبق سنتهای قدیمی اسامی خاص بین خانوادههایی كه فامیل هستند، شایع است. مثلاص چند خانواده كه با هم نسبت فامیلی دارند همگی نام «محمد» را روی نخستین پسر خود میگذارند. در گذشته افراد از انتخاب نامهای ناشناخته پرهیز میكردند، اما امروز با علاقه به دنبال اسامی جدید میگردند و حتی از تك بودن نام هم استقبال میكنند.
پیشرفت ارتباطات امكان اطلاع از فرهنگهای دیگر را برای مردم فراهم كرده و موجب تنوع نامها شده است، به گونهیی كه در حال حاضر تنوع اسامی برای دختران ایرانی حدود ۷/۱ برابر پسران است. همچنین بالا رفتن سواد در ایران منجر به واژهسازی و ابداع اسامی با مفاهیم زیبا و پذیرش آنها در اجتماع شده است.
در این میان به نظر میرسد علت گرایش به نامهایی چون «نادر» به دلیل فردگرایی و نیاز والدین به تمایز بخشی به خود در مقابل دیگران باشد. در عصر تكنولوژی و ارتباطات و سرعت، فرد احساس میكند در میان انبوه انسانها به حساب نمیآید. گویی در میان جمعیت گم شده است. بنابراین برای اینكه فردیت خود را ثابت كند، به هر وسیلهیی دل میبندد، از جمله یك نام اختصاصی.
مسلماً در شرایط بیثباتی اقتصادی، سیاسی، بحران فرهنگی و اصولاً هر شرایطی كه به احساس ناامنی در جامعه دامن بزند، ترس و اضطراب افراد از اینكه نادیده گرفته شوند و به اصطلاح صفر مطلق باشند بیشتر میشود و در نتیجه، گرایش بیشتری به خاص بودن پیدا میكنند. به عبارت دیگر آدمهای امروزی در واقع با انتخاب نامهای بیهمتا نمیخواهند به كسی سلطه داشته باشند، بلكه فقط میخواهند باشند و موجودیت خود را احساس كنند.
آدمهای زیادی به ثبت احوال میآیند تا خود را برای همیشه از شر بعضی نامهای مزاحم خلاص كنند. «نخواسته» كه حالا از فرط خستگی، روی پله ثبت احوال نشسته، ۳۹ سال دارد و نهمین دختر یك خانواده «نیشابوری» است. بعد از او دو دختر هم به دنیا آمدند «اضافه» و «همین بس». «نخواسته» تا به حال آنقدر بدبختی داشته كه اسم خودش را هم از یاد ببرد، اما حالا بخاطر بچههایش میخواهد اسمش را به «ربابه» تغییر دهد. مشكل لاینحلی نیست طبق قوانین ثبت احوال (مصوب ۱۳۵۵).
تغییراسامی نامناسب براحتی صورت میگیرد و اما آنچه اهمیت دارد و با تغییر نام عوض نمیشود طرز فكری است كه پشت انتخاب یك اسم عجیب خوابیده است.
خشم و نارضایتی از تولد «قزبس، قز تمام و نیخوام» و برعكس نذر و نیاز فراوان برای تولد «بمانعلی، نمرد و خداداد» درست است كه هر از گاهی پدر و مادر روستایی اسم تنها دختر خود را «بمانی» میگذاشتند، اما كسی به دهمین، دوازدهمین و حتی پانزدهمین پسر خانواده هم «پسربس» نمیگفت. منشا بعضی از اسامی عجیب را به آسانی میتوان حدس زد.
یك «تگرگ» سخت و بیسابقه در یكی از روستاهای اردبیل، نامش را به نوزادی داده است كه همان لحظه متولد شده است. «تگرگ» كه امروزه هفتاد سال دارد با نامش می سازد، او میگوید «نوههایم بخاطر این اسم سر به سرم میگذارند و میخندند.» او از این برخورد ناراحت نمیشود اما فكر میكند اگر بار دیگر جوان میشد، اسمش را عوض میكرد.
اگر به خوزستان سری بزنید با نامهایی چون «كشله» برخورد میكنید كه در زبان محلی به معنای قالی پارهیی است كه برای جلوگیری از سرما خوردن الاغ روی او میاندازند! ظاهرا بعضی از مردم برای جلوگیری از چشم خوردن بچه، این اسم را روی او میگذاشتند.
بعد از تصویب قانون شناسنامه (۱۳۰۷ شمسی) در روستاهای آذربایجان كسانی بودند كه فكر میكردند مرگ و میر بچهها ممكن است ناشی از نامگذاری آنها باشد. به همین دلیل از ترس تلف شدن بچه، او را «آرسز» (بینام) صدا میكردند.
گاه بعد از بلوغ، برای او نامی انتخاب میكردند و گاه همین (بینام) تا آخر عمر روی او میماند. در مواردی حتی سنت نیكوی انتخاب نام از سوی قرآن كریم نیز منشا نامگذاریهای عجیب شده است. در زمینه نامهای عجیب، تحقیقات جامع و مدرنی در كشور ما صورت نگرفته است؛ اما میتوان حدس زد كه بیشتر قشرهای كمدرآمد با توقعات پایین جامعه، چنین نامهایی را روی بچههای خود گذاشته باشند.
كسی كه نام دخترش را «لالبانو» (تلفظ بلوچی لعلبانو) میگذارد، هیچ وقت به این فكر نكرده كه فرزندش ممكن است روزی وارد دانشگاه شود و با این اسم مشكل پیدا كند. یك نام عجیب نمایانگر فاصلهیی است كه نام گذارنده با عرف جامعه دارد. البته امكان دارد نامی كه در یك عرف جامعه خاص پذیرفته شده، در جامعه دیگری عجیب به نظر برسد كه موارد آن هم بخاطر مهاجرت فراوان است.
اما در بطن یك جامعه خاص نیز ممكن است ارتباط روحی فرد با اطرافش مختل شود یعنی از لحاظ روانی از مناسبات اجتماعی دور بیفتد، از شركت در آنها ناامید شود، یا اصلا بخاطر تربیت خاصی كه داشته از این مناسبات بیاطلاع باشد... مثلا امكان دارد به حدی در عشق به ادبیات غرق باشد كه بخواهد اسم بچهاش را «دوبیتی، رباعی و یا رمان» بگذارد.
یا دیده میشود كسانی كه مسلك درویشی دارند، اسمهایی مانند: «فقیر یا گداعلی» را انتخاب میكنند. در هر صورت كسانی كه نامهای عجیب و غریب را روی فرزندان خود میگذارند، قطعا از عواقب این كار، ناآگاه هستند و نمیدانند با این كار، سلامت روحی فرزندان خود را نیز به مخاطره میاندازند.
در بسیاری از جوامع بشری این اعتقاد وجود دارد كه اعطای نام میتواند رفتار فرد را تغییر دهد. در احادیث اسلامی نیز بر اهمیت انتخاب نام تاكید شده است. در «نهج الفصاحه» صفحه ۲۲ از قول رسول اكرم(ص) نقل میكند: «وقتی قاصدی پیش من میفرستید نیك صورت و نیك اسم بفرستید.» پیامبر اكرم از نام نیك به عنوان یك حقوقی كه فرزند بر پدر و مادر دارد، یاد كرده است. نخستین شناسنامه در ایران به نام خانم «فاطمه ایرانی» صادر شده است، برخلاف تصور ما این كار بدون طرح نقشه قبلی انجام شده و خانم «فاطمه ایرانی» برحسب تصادف نخستین فردی بوده كه برای گرفتن «سجل» به ثبت احوال مراجعه كرده است.
اما این حسن تصادف كه یكی از رایجترین اسامی اسلامی زنان را با ملیت ایرانی پیوند داده، آینه پیوستگی تنگاتنگ فرهنگ اسلامی با فرهنگ ایرانی است كه در نامگذاری نیز نمود پیدا كرده است. براساس پژوهشهای انجام شده، درصد اسامی اسلامی دو برابر اسامی خنثی و تقریبا نه برابر اسامی ملی بوده است.
در میان اسامی مردان، بیشترین فراوانی متعلق به نامهای محمد و علی و در میان اسامی زنان فاطمه در رتبه اول قرار گرفته است.اما با این وجود اینكه اسامی مذهبی همواره در اكثریت قرار داشتهاند، یكی از مهمترین تحولاتی كه در زمینه نامگذاری روی داده، این است كه درصد اسامی اسلامی در طول دوره مورد مطالعه، كاهش یافته و در مقابل، اسامی غیرمذهبی رو به افزایش است.
مهم نیست نام تو تك باشد و یا همه، همنام تو باشند، میتوانیم گمنام باشیم بدون هیچ نامی اما تك باشیم از هر آنچه كه بتوان از آن به خوبی یاد كرد و بیهیچ نامی سرآمد تمام نامهای شناخته نشده باشیم.
فریدون سگوند
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست