پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


مروری کوتاه بر ادبیات مشروطیت


مروری کوتاه بر ادبیات مشروطیت
اگرچه ریشه انقلاب مشروطه را باید از هنگام شكست عباس میرزا نایب السلطنه از روس ها و انعقاد قراردادهای ننگین گلستان و تركمانچای جست وجو كرد ولی پایه اصلی انقلاب، همانا در واقعه رژی و تحریم تنباكو و فتوای تاریخی آیت الله میرزای شیرازی نهاده شد و با كشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزارضا كرمانی كه از تربیت یافتگان مكتب سیدجمال الدین اسدآبادی بود، پیروزی آن تسریع شد. عوامل مهمی كه در ایجاد این نهضت نقش داشتند علاوه بر بی كفایتی شاهان نالایق قاجار، عبارتند از: نقش بیداركنندگی روحانیت مبارز شیعه به ویژه چهره هایی چون سیدجمال الدین اسدآبادی، سیدجمال الدین واعظ اصفهانی، آیت الله طباطبایی و آیت الله بهبهانی، وجود نویسندگان روشنفكری مانند طالبوف، زین العابدین مراغه ای، آقاخان كرمانی، میرزا ملكم خان و میرزا علی اكبر دهخدا، تاسیس مدرسه دارالفنون توسط امیركبیر، انتشار روزنامه هایی در داخل و خارج از ایران مانند روزنامه قانون (لندن)، عروه الوثقی (پاریس)، حبل المتین (كلكته)، اختر (استانبول)، ثریا (قاهره)، صوراسرافیل (تهران) و نسیم شمال (رشت) كه البته دو روزنامه اخیر در دوران استبداد صغیر درخشیدند. به هر صورت مجموعه این عوامل به صدور فرمان مشروطیت در سال ۱۲۸۵ ه ش منجر شدند، به طوری كه مظفرالدین شاه در همان سال مجلس یكم را در كاخ گلستان گشود و ده روز پس از امضای قانون اساسی (۵۱ اصل)، درگذشت. محمدعلی شاه در بامداد روز سه شنبه سال ۱۲۸۷ مجلس را به توپ بست. گروهی از آزادیخواهان منجمله میرزا جهانگیر شیرازی مدیر روزنامه صوراسرافیل و ملك المتكلمین واعظ معروف را در باغ شاه به دار كشید و بدین ترتیب دوران استبداد صغیر آغاز شد.
ولی آزادیخواهان از توپ و تشر شاه خودكامه نهراسیدند، مردم تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان، مردم اصفهان به رهبری سردار اسعد و مردم رشت به فرماندهی ولی خان تنكابنی قیام كردند و در سال ۱۲۸۸ تهران را فتح كرده، شاه خیره سر را به سفارت روس در «زرگنده» راندند. از آن پس دولت های ضعیفی در ایران تشكیل شد كه هیچ كدام نتوانستند و یا نخواستند گامی به نفع ملت بردارند.انگلیسی ها چون كه از دولت های ضعیفی كه در تهران روی كار می آمدند راضی نبودند، در سوم اسفندماه ۱۲۹۹ ه. ش با كودتای (سیدضیاء- رضاخان) انتقام خود را از آزادیخواهان ایران گرفتند رضاخان پس از آنكه جمهوری پیشنهادی پوشالی اش به نتیجه نرسید در آذرماه ۱۳۰۴ه ش سلسله قاجار را منقرض و حكومت دیكتاتوری پهلوی را تاسیس كرد. نویسندگان، شاعران و روشنفكران مسئول مشروطه خواه كه می خواستند افكار خود را به كمك بخش عظیمی از مردم علیه استبداد حاكم به كار گیرند، به ناچار در سروده ها و مقالات خود از طنزهای عوامانه و ضرب المثل های رایج بین مردم استفاده كردند مثلاً سروده های طنزآلود سیداشرف الدین گیلانی (نسیم شمال) و علی اكبر دهخدا، زاییده همین ضرورت بود و در شعر این دوره نیز به جای پند و اندرزهای حكیمانه و ارشادهای عارفانه به موضوعات سیاسی و اجتماعی مانند سرنوشت جامعه، تحولات اجتماعی، رشد سیاسی، آزادیخواهی، آزادگی، عدالت و مبارزه با ستم طبقاتی پرداخته شد و حتی شاعران از واژه های ملی و مفاهیمی كه بار میهنی و آزادیخواهانه دربرداشت، سود جستند.
آری، شرایط اجتماعی و سیاسی حاكم بر آن دوران به خوبی به نخبگان و فرهیختگان این دیار آموخته بود كه به جای اینكه بار گناه همه نكبت ها و عقب ماندگی ها را به گردن تقدیر بیندازند، باید ریشه آنها را در طرز تفكر و تدبیر خود جست وجو كنند. یكی از نخستین كسانی كه ضرورت این توجه را دریافت ادیب الممالك فراهانی بود كه همفكرانش را از پرداختن به ثروت اندوزی و دلبستگی های دنیایی هشدار داده و وظیفه اصلی میهن پرستان و مردم باوران را مبارزه با زورگویی طبقات حاكمه، خرافات عامیانه و انحطاط فرهنگی می دانست، كما اینكه بسیاری از آنها بارها به زندان افتادند، تبعید شدند و شكنجه دیدند ولی از پای ننشستند.
دهخدا تبعید شد، عارف دربه دری ها كشید، اشرف الدین گیلانی روانه تیمارستان شد، دهان فرخی یزدی دوخته شد چون ندای مردم را سرمی داد، لاهوتی نیز تبعید گردید، میرزاده عشقی توسط عمال مزدور رژیم شاه به شهادت رسید و ملك الشعرای بهار نماینده مردم خراسان بارها مزه زندان را چشید و البته همه این بزرگان آزاده در قبال همه سختی هایی كه به جان خریدند، هیچ توقعی از مردم نداشتند، در حالی كه نویسندگان و روشنفكران بی مسئولیتی همچون ادیب نیشابوری، در آن زمان می زیستند كه هیچ رنگ و بویی از مشروطه خواهی و احقاق حقوق ملی در آثارشان یافت نمی شود و به قول دكتر شفیعی كدكنی در نوشته های اینها «از صدای پای زمانه اثری نیست». این در حالی است كه اندیشمندان و وطن پرستان دوره مشروطیت كه پناهگاهی جز مردم نداشتند و برای خود وظیفه ای جز پشتیبانی از آرمان های بر حق مردم نمی شناختند، می كوشیدند كه با افشای ضعف حكومت مركزی و دست درازی های بیگانگان، زبان گویای مردم باشند و با روشن اندیشی و آگاهی بخشی رسالت سنگین دفاع از حقوق ملی را بردوش گیرند.
دكتر بابك صبری
از شرق گیلان- بخش رحیم آباد
منبع : روزنامه شرق