شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


آثار کم بهای زنان


آثار کم بهای زنان
تلویزیون انگلستان تنها در موارد معدودی به قضاوت در مورد هنرهای تجسمی می پردازد. هنر، بیش از هر چیز توانایی نگاه كردن به پیرامون است. همان فعالیت خاموشی كه در ذهن رخ می دهد و به سختی در كلام، موسیقی و یا تصویر دوربین می نشیند. فعالیت هنرمندان هم البته بیشتر در ذهنشان جریان دارد. با این تفاوت كه كسی كه می خواهد معروف شود باید سابقه خوبی داشته باشد: اعتیاد یا ترجیحاً مرگ زودهنگام.
«هنرمندان در مورد آثارشان حرف می زنند؟» برای معروف شدن شیوه مناسبی است. «ماتیس» می گوید هنرمندان باید زبانشان را قطع كنند. «حاجكین» هم عقیده دارد: «تصویر، جای چیزی كه اتفاق افتاده می نشیند. هر چه آدم ها بیشتر در جست وجوی دانستن مطلب باشند، كمتر به عكس ها نگاه می كنند. با توجه به این حرف ها، باید گفت آنچه تولیدكنندگان برنامه های تلویزیونی نیاز دارند «حرف زدن به اندازه نگاه كردن» است. یعنی كسی كه كارهای خودش را خیلی راحت و طبیعی و به دور از هیاهو توضیح دهد. مثلاً شخصی به نام تریسی امین.»
«تریسی امین» یكی از چهار فیلم «شك هنر» را ساخته كه از شبكه چهار تلویزیون انگلستان پخش شد. فیلم امین «قیمت هنر چقدر است» نام دارد. او در مورد زنان هنرمند مطرح در دنیا صحبت می كند. در لیست جدیدی كه نام سی نفر از مهمترین هنرمندان دنیا را اعلام كرده است، تنها یك زن حضور دارد. «امین» می خواهد بداند چرا قیمت آثار هنری زنان از قیمت آثار مردان كمتر است. دلیلش كم ارزش بودن آثار زنان است؟ مسلماً نه. به چیز دیگری بستگی دارد. چیزی كه «تریسی امین» نمی تواند به طور صریح به مسئله اصلی بپردازد. پس دنبال راهی است كه بتواند به جواب برسد. به همین دلیل با «مگی همبلینگ» و «راشل وایت رد» ملاقات كرده و نمایشگاه «فریدا كالو» را دیده و با «باربارا هپ ورث» نیز صحبت كرده است. هدفش؟ می خواهد مسئله را حل كند. برای این كار زندگی شخصی خودش را فدا كرده و امیدوار است «هنر» ارزش این فداكاری را داشته باشد.
در مورد فیلمی كه تهیه كرده است می گوید: «شاید بیان من در فیلم احمقانه به نظر برسد.» این هم شیوه ای است كه اتفاقاً «امین» آن را تفكربرانگیز می داند.
اولین صحنه فیلم، تصویر خود «تریسی» است كه بیرون یك نمایشگاه ایستاده و از بازدیدكنندگان می خواهد كه سه هنرمند را نام ببرند. هیچ كس حتی از یك زن هم نام نمی برد. آه، فكر می كردم! چه تحقیق تحقیركننده ای! تلاش های من هم فقط تاییدی بر فیلم تریسی بود. به چند كتاب رجوع كردم. كتاب «آبزرور هنر مدرن». (نخندید. این كتاب، خوب جمع و جور شده است.) حتی یك زن هنرمند هم وجود ندارد. این كتاب در سال ۱۹۶۴ منتشر شده است. پس به كتاب «روبرت هاگز» نگاه كردم. «هیچ، اگر انتقاد نباشد» منتشر شده در سال ۱۹۸۷. تعداد زنان هنرمند؟ فقط چهار نفر. بالاخره یك نسخه از كتاب «اكنون: هنر» را كه در سال گذشته منتشر شده و در آن، نام ۱۳۶ هنرمند گردآوری شده، دست گرفتم. فقط به ۳۹ زن پرداخته است. وحشت كردم. اگر به نیمه اول قرن گذشته و قبل از آن نگاه كنید، به غیبت زنان در هنر پی می برید. در ادبیات و به طور كلی در تاریخ وضعیت همین است.
چه اتفاقی افتاده است؟ مطمئناً یكی از مشكلات، كه «امین» بهتر از هر كسی از آن آگاه است، این است كه این روزها از هنرمندان می خواهند سروصدا كنند و خودشان را خوب نشان دهند. زن ها علاقه چندانی به سروصدا كردن ندارند. حتی می توان گفت اگر هم بخواهند، خوب سروصدا نمی كنند. در برنامه «ترنر پرایس» سال ۲۰۰۵ از چهار هنرمند معرفی شده سه نفر مرد بودند. هر كدام در قسمت های مختلف برنامه در مورد آثارشان صحبت كردند. اما در حركتی كه «ماتیس» بسیار از آن خوشش آمد، «جیلیان كارنگی»- تنها زن انتخاب شده- از ساخت چنین فیلم تبلیغاتی در مورد خودش و آثارش امتناع كرده بود.
چرا زن ها از سروصدا راه انداختن خوششان نمی آید، چون وقتی هم چنین كاری بكنند، مردها انگشت ها را در گوش خود فرو می كنند كه یعنی نمی خواهیم بشنویم.
مشكل دیگر این است كه مجموعه دارهای حرفه ای كه آثار هنری مدرن می خرند بنا به ضرورت حرفه شان متمول و ثروتمند هستند. بیشتر آنها دوست دارند فقط از مردها اثر هنری بخرند. «جكسن پولاك» در این رابطه حرف های زیادی دارد. وضعیت زمانی تغییر خواهد كرد كه زن ها هم به همین اندازه پول داشته باشند. «امین» به این دو نكته توجه دارد. همچنین بسیار زیاد از قیمت گذاری حراجی ها ناراحت است. «من به قیمت های مشابه برای آثاری كه در یك سطح كیفی هستند معتقدم.» اما هنرمند بودن با حسابدار بودن متفاوت است. هنر و هنرمند در یك جریان گفت وگوی دوطرفه قرار دارند و هیچ گروهی در هیچ زمانی نخواهد توانست این گفت وگو را خاموش كند.
به هر حال صحبت از این مشكلات بهتر از این است كه فكر كنیم تفاوت آثار هنری زنان و مردان دلیل كم درآمدتر بودن زن ها است.
منبع: گاردین
راشل كوك
ترجمه: فرناز شهیدثالث
منبع : روزنامه شرق