سه شنبه, ۲۶ تیر, ۱۴۰۳ / 16 July, 2024
مجله ویستا


گسترش فارسی در پاکستان


گسترش فارسی در پاکستان
اگرچه ایران و پاكستان در طول تاریخ و حتی پیش از تاریخ همواره ارتباطهای قومی و نژادی و ملی و زبانی داشته اند اما آنچه كه در این مقاله مورد نظر ماست روابط و گسترش زبان و ادبیات فارسی در پاكستان و تأثیر و نفوذ آن در زبانهای پاكستان می باشد.
مسلم است كه اگر دو سرزمین روابط سیاسی بسیار نزدیك نداشته باشند از نظر روابط فرهنگی و زبانی نیز نمی توانند به همدیگر تأثیر زیادی داشته باشند پس لازم است در این مقاله پیش از همه به طور خلاصه روابط سیاسی دو كشور را بررسی كرد و آنگاه به روابط فرهنگی پرداخت. در سال ۹۲- ۹۳ هجری بود كه محمدبن قاسم یكی از سپه سالاران اموی از راه دریا به دبیل(كراچی كنونی) یورش برد و بتدریج همه استان سند را گشوده نخستین حكومت اسلامی را در آن كشور بنا نهاد اما به عللی پس از این پیروزیها به پایتخت، دمشق برگشت و زندگی را بدرود گفت. گفته اند كه بیشتر لشكریان وی از بصره و شیراز گردآوری شده بودند و اكثر فارسی زبانان بودند. (۱)
پس از وی فرمانداران زیادی در زمان حكومت امویان و عباسیان به آن منطقه فرستاده می شدند ولی حكومت آنان از سرزمینی كه محمد بن قاسم فتح كرده بود. توسعه نیافت. پایتخت آن حكومت شهر جدیدالاحداثی به نام منصوره بود. بعد از چند سال حكومت اعراب تا ملتان گسترش یافت كه سر یعنی مرز سند و پنجاب را تشكیل می داد و برای همین زبان ملتان و سند را سرائیكی(زبان مرزی) می گویند.
پس از فتح سند مهاجرت اعراب و ایرانیان بطور گسترده و وسیع به آن منطقه آغاز شد. زیرا آن منطقه بتازگی اسلام آورده و حكومت اسلامی در آن دایر شده بود بنابراین نیازهای مبرم علمی و تبلیغی و فرهنگی و سیاسی داشت لذا از سوی مراكز خلافت، فرمانداران، سپه سالاران، ارتشیان و عمال دولت همچنین مبلغان اسلام به آنجا فرستاده می شدند ولی بدون شك ایرانیان و فارسی زبانان در میان آنها اكثریت داشتند(۲)
با با پایان رسیدن حكومت امویان، خلافت عباسیان آغاز گردید. بنیانگذاران این خلافت ابوالعباس عبدالله السفاح (۱۳۲ تا ۱۳۶ هـ) بود كه با كمك ابو مسلم خراسانی به مقام خلافت رسید. ابو مسلم خراسانی یكی از سرداران معروف بود كه در خراسان حكومت داشت او فرمانداران و والیان سند را تعیین می كرد و نخست مفلس العبدی و سپس موسی ابن كعب التمیمی را به حكومت سند منصوب كرد. (۳) و همچنین در زمان خلافت عباسیان از سوی دربار خلافت، حاكمان و والیان برای آن منطقه فرستاده می شدند و ایتگونه اعزام استانداران تا آخر زمان خلیفه مأمون ادامه داشت. یكبار فضل بن ماهان نیز به آنجا مسافرت كرده و سندان را فتح كرد و مسجدی آنجا ساخت. (۴)
منطقه سند و باطیه و پنجاب مدتی در زیر حكومت سامانیان نیز بود و سپس این نواحی از طرف خلیفه عباسی المعتضد بالله به یعقوب لیث و عمرولیث صفاری واگذار شد.
بدون شك زمان حكومت ساسانیان و صفاریان بسیاری از فارسی زبانان به آن منطقه رفته، اقامت گزیده اند.
خلفای عباسی كه سرزمین وسیع اسلامی را نمی توانستند مستقیماً اداره كنند ظاهراً سیاستی را در پیش گرفتند كه در هر منطقه یا كشوری كه كسی قدرت پیداكرده و حكومتهای محلی دیگر را شكست داده، خود را پادشاه اعلام می كرد، حكومت آن دیار و اطراف و جوانب را به او واگذار می كردند و بعنوان تأیید و تصدیق و پشتیبانی برای او خلعت و پرچم و سند تفویض امارت از مركز خلافت فرستاده می شد. بنابراین در سال ۲۸۵ هجری حكومت سند علاوه بر ایالتهای ایرانی به یعقوب لیث صفاری داده شد.(۵)
تقریباً در ۳۲۰ هجری /۱۹۳ میلادی تا ۴۰۱ هجری = ۱۰۱۰ میلادی، اسماعیلیان كه آنها ر اقرامطه می گفتند در ملتان و باطیه و اطراف آن حكومت داشتند. این افراد چنانكه نوشته اند از قبایل اعراب بلكه از افغانان سوری بودند كه به مذهب اسماعیلی درآمده بودند و به ملتان مهاجرت كرده به قدرت رسیده بودند و بزرگ این خاندان جلم بن شیبان بود در زمان سلطان محمود غزنوی ابوالفتح داودبن نصر یا نصیر بن شیخ حمید سوری حكومت می كرد كه از دست سلطان محمود شكست خورده نخست به كشمیر گریخت و سپس مجبوراً به اطاعت سلطان درآمد ولی بالاخره در ۴۰۱ اسیر و به كابل برده شد و در همانجا درگذشت (۶)
حكومت غزنویان از یورشهای سلطان محمود غزنوی در پاكستان آغاز گردید. او حملات خود را از سال ۳۹۲ هجری شروع كرده و ۱۷ یا ۱۹ بار سرزمین پاكستان و هند را مورد تاخت و تاراج قرار داده تبلیغ و بنیان حكومت وسیع اسلامی را پی ریزی كرد. اگرچه سلطان محمود نتوانست بطور دایم در پاكستان مستقر شود بلكه هر سال برای پیشبرد اهداف خود از غزنین به آنجا حمله می كرد اما در زمان او شهر لاهور به عنوان پایگاه نظامی بزرگ و دایم و سپس به عنوان پایتخت دوم برگزیده شده بود لذا مردم خراسان و ایران و ماوراءالنهر و كشورهای دیگر به آنجا روی آورده و رحل اقامت می افكندند كه بعداً تا ۱۵۰ سال حكومت غزنویان به آبادی آن شهر افزوده می شد.
ورود زبان فارسی در پاكستان و پیدایش شاعران و نویسندگان فارسی زبان مسلم است هنگامیكه پاكستان از سوی سلطان محمود غزنوی فتح گردید و شهر لاهور بصورت مركز پایتخت دوم آن سلسله درآمد و نیروهای آنان به طور دایم در آنجا استقرار یافتند و فرمانداران و استانداران از دربار غزنین منصوب و اعزام می شدند راهی برای مهاجرت و رفت و آمد خراسانیان و ایرانیان و به طور كلی فارسی زبانان باز شد و آزادانه مسافرت می كردند. شاید هر سال صدها هزار نفر برای كسب و كار و بازدید و بخت آزمایی به آن سرزمین می رفتند و چون جذابیت های متنوع می یافتند، زیرا ثروت و نعمت و سرسبزی و فراوانی و خوشحالی و آسایش در آن سرزمین زیاد بود، اكثر مهاجران به كشورهای خود بر نمی گشتند؛ مخصوصاً كسانیكه در آنجا كسب و كاری پیدا می كردند و به علاوه به عنوان فارسی زبان و فاتح بودن غرور و افتخار و برتری نسبت به افراد محلی داشتند. و اما گفته می شود چون زبان دری زبان فاتحین بود بنابراین در اردوگاه و پایگاههای نظامی همین زبان به كار می رفت و طولی نكشید كه زبان دری به صورت یك زبان رسمی و فرهنگی درآمد.
كسانیكه پس از فتح لاهور توسط غزنویان به پاكستان رفته در آنجا بطور موقت یا دایم سكنی گزیدند طبعاً افرادی از طبقات مختلف بودند. چنانكه گفته اند در میان آنان شاعر و ادیب و صنعتكار و منجم و طبیب و هنرمند و كاسب و تاجر و سیاح و پیشه ور و سپاهی و سیاستمدار و افرادی از هر طبقه اجتماعی دیده می شدند كه با اختلاط و آمیزش با مردم محلی پنجاب، جامعه جدید را بوجود آوردند كه آن جامعه و حكومت اسلامی بود و زبان فارسی یا دری به عنوان زبان زبان رسمی و نظامی و درباری قرار گرفت. طبعاً كسانیكه با دربار و حكومت می خواستند ارتباط داشته باشند این زبان را فرا می گرفتند. از سوی دیگر پادشاهان و دولتمردان نیز نیاز به شاعران و ادیبان داشتند كه در مدح و ستایش آنان بنویسند. دربار لاهور از دربار غزنی جداگانه بود كه نایب السلطنه ها یا فرماندهان در آنجا زندگی می كردند و نام بسیاری از این نایب السلطنه ها در تاریخ مانده است:
۱- ساروغ ۲- یكی از امیران ۳- عبدالله قراتگین ۴- ابوالفتح دامغانی ۵- ابوالفرج كرمانی ۶- اریاق ۷- احمد ینالتگین ۸- مجدود و ایاز ۹- ابوالقاسم محمود ۱۰- علی بن ربیع از سوی دیگر از سلطان یمین الدوله سلطان محمود گرفته تا علاءالدوله مسعود سوم(۵۰۸۰۴۹۲ هـ)، یازده پادشاه اول این سلسله كه دو پایتخت غزنی و لاهور را با هم داشتند، اكثر اوقات در لاهور به سر می بردند و شوكت و جلال دربارهای آنان در اشعار شاعران توصیف گردیده است و همچنین آخرین سه پادشاه غزنوی فقط به عنوان پادشاه لاهور یا پاكستان حكومت داشتند زیرا متصرفات آنان در غزنی و كابل و اطراف آن بدست سلجوقیان افتاده بودند آنان را باید پادشاه پاكستان دانست و نه خراسان.
در دربار این یازده پادشاه كه در سده پنجم هجری قمری می زیستند، شاعران زیادی قصیده سرایی می كردند و علاوه بر شاعرانی كه در دربار سلطان محمود و مسعود و محمد در غزنی بودند، در دربار لاهور نیز شاعرانی قوی و نیرومند پیدا شدند و شهر لاهور، مركز زبان و ادب فارسی و تصوف و عرفان اسلامی شناخته شد.
معمولاً شاعرانی كه با دربارها وابسته بودند، نامهایشان در كتب تاریخی و ادب ثبت شد و شاعرانی كه بدون سرپرستی دربار به سخنوری اشتغال داشتند كمتر كسی با نامهای آنان آشنایی دارد و اكثراً همچون نام آنان اشعارشان نیز از میان رفته اند.
به همین علت از شاعرانی كه در سده پنجم هجری(زیرا در سده چهارم هجری قمری هنوز زبان فارسی به طور گسترده به پاكستان سرایت نكرده بود و شاعران و نویسندگانی فارسی زبان دیده نمی شوند) بوجود آمده بودند نام عده بسیار كمی بما رسیده است كه از میان آن ها: ابو عبدالله روزبه نكتی لاهوری، ابوالفرج رونی، مسعود سعد سلمان را می توان نام برد.
از میان صوفیان و عارفان و مبلغان اسلام: شیخ صفی الدین كازرونی(م۳۹۸ هـ = ۱۰۰۷ م) شیخ اسماعیل لاهوری (بخاری)، سید علی بن عثمان هجویری لاهوری(معروف به داتا گنج بخش)(م۴۶۵ هـ) و شاه یوسف گردیزی ملقانی م ۵۴۷ هـ را نام برد.
علاوه بر آنها علامه ابوریحان بیرونی(كه در غالب غزوات سلطان محمود غزنوی به هندوستان در ملازمت او بود و با دانشمندان و حكیمان هند مخالفت كرد و آثار زیادی به عربی و كمی بفارسی هم نوشت) در ملتان زندگی می كرد و بنابراین می توان نام او را در تاریخ فارسی پاكستان آورد.
اما كسانیكه در شعر و سخن و تصوف و عرفان پیشرو همه در سرزمین پاكستان بودند و باعث بوجود آمدن ادبیات فارسی در آنجا شدند مختصری پیرامون آنها آورده می شود.
شیخ صفی الدین كازرونی(متوفی ۳۹۸ هـ ۱۰۰۷)
منطقه ای در سرزمین پاكستان به نام اوچ در نزدیكی ملتان از لحاظ پذیرش صوفیان عظام و عارفان كرام بسیار معروف است و این شهر به خاطر سر راه بودن افغانستان و ایران و پاكستان و هند به صورت مركز تصوف و عرفان درآمده بود و هر صوفی و عارفی كه از سمت غرب یعنی افغانستان و ایران وارد می شد او را به سوی خود جلب
می نمود بنابراین صدها صوفی و عارف بزرگ كه بعضی از آن ها مؤسس سلسله ها نیز شده اند. از این شهر برخاسته در سراسر شبه قاره پراكنده گشته اند. (۷)
شیخ صفی الدین كازرونی نیز از راه افغانستان و سند به اوچ رفت و خواهرزاده ابواسحاق كازرونی، عارف معروف بود و در ۹۶۲ م (۳۵۲هـ) متولد شد. در هفده سالگی به دستور پیر و مرشد و دایی خویش به سند و اوچ رسیده كار تبلیغ دین و عرفان را شروع نمود. شیخ صفی الدین كازرونی را نخستین عارف و صوفی می شمارند كه به خاك پاكستان پا نهاد و همانجا بسال ۱۰۰۷م (۳۹۸ هـ) درگذشت مقبره وی هنوز در اوچ پابرجاست. معجزات و كرامات زیادی به او نسبت می دهند. (۸)
شیخ اسماعیل بخاری لاهوری
در زمانی كه او به شهر لاهور وارد شد، هنوز پادشاهی هندو در آنجا حكومت داشت و شاید او باجگذار سلطان محمود غزنوی بوده باشد زیرا هیچ نائب السلطنه ای در لاهور منصوب نشده بود. شیخ سید اسماعیل بخاری نخستین كسی است كه در لاهور (بسال ۲۰۰۵=۳۹۶) وعظ كرده و صدها نفر را با اسلام آشنا ساخت. در تذكره علمای هند آمده كه از عظمای محدثین و مفسرین بود. اول كسی كه علم تفسیر و حدیث به لاهور آورده هزارها مردم در مجلس وعظ وی مشرف به اسلام شدند. او در چهارصد و هشت هجری(۴۴۸ هـ) در لاهور درگذشت. (۹)
شاه یوسف گردیزی
شاه یوسف گردیزی بسال ۴۶۲ هـ در گردیز افغانستان متولد شد و در سال ۵۴۷ هـ در ملتان وفات یافت او به عهد زیاد حكومت بهرام شاه غزنوی به ملتان رفته بود. مزارش در شهر ملتان(پنجاب) زیارتگاه بزرگ است.
شیخ علی بن عثمان هجویری لاهوری معروف به " داتا گنج بخش"
كسی كه در لاهور (پنجاب) بلكه در همه شبه قاره پاكستان و هند از بالاترین شهرت و احترام برخوردار شد علی بن عثمان هجویری لاهوری است كه تقریباً در سال ۱۰۰۹م =(۴۰۰هجری قمری) در غزنین متولد شد و پس از مسافرت به كشورهای مختلف اسلامی و كسب فیض از بزرگان دین و تصوف و عرفان در سایر بلاد همراه با دو تن از رفقای خود به نامهای شیخ احمد حماد سرخسی و ابو سعید هجویری وارد لاهور شد. او در زمان سلطان مودودبن مسعود غزنوی وارد این شهر شد و حكمران محلی رای راجوز را مسلمان كرد. داتا گنج بخش در سال (۴۶۵ هـ / ۱۰۷۲ م) در همان شهر به آخرت شتافت مزار وی مرجع خلایق است.
داتا گنج بخش نخستین صوفی و عارفی در پاكستان است كه كتابهای زیادی را تألیف كرده است مانند كشف المحجوب، كشف الاسرار، منهاج الدین، البیان الاهل العیان و غیره، او شعر نیز می سروده است و علی تخلص می كرد.
اشتیاقت روز و شب دارم دلا
عشق تو دارم نهان و بــرمـلا
جان بخواهم داد اندر كوی تو
گــر مــرا آزار آیــــد یــا بــلا
سوز تو دارم میان جان و دل
می دهم از عشق تو هر سو صلا
دلبرا از تو همی خواهم لقا
آن تو «آری» و مكن هرگز تو «لا»
كشف المحجوب نخستین كتاب تصوف به زبان فارسی است كه به تقاضای دوستش ابوسعید هجویری نوشته شده است. غیر از كتابهای كشف المحجوب و كشف الاسرار كه بزیور طبع آراسته شده اند بقیه كتابهای دیگر او نایاب هستند.
بدون شك در همین زمان به علت مهاجرت فارسی زبانان، بسیاری از صوفیان و عارفان دیگر نیز به همان سرزمین رفته اند و چون نمی خواستند میان مردم شهرت كسب كنند بلكه به اصول تصوف گوشه گیری را ترجیح دادند و نامهای آنان در كتب نیامده و
نوشته ای بجا نگذاشته اند، اكنون از احوال آنها بی خبر هستیم مانند: نثار شاه متوفی ۴۳۲ (ترچناپلی) حسام الدین لاهوری، حسین زنجانی متوفی ۴۳۱ ، ابوسعید هجویری و شیخ احمد حماد سرخسی و دیگران.شاعران و ادیبان زبان در پاكستان
علاوه بر صوفیان و عارفان كه باعث ترویج و رونق دین اسلام و زبان و فرهنگ ایرانی در پاكستان شده بودند، عده ای شاعران و نویسندگان نیز در سده های چهارم و پنجم هجری در آن سرزمین بوجود آمدند؛ البته در سده چهارم شاعری كه نامش در كتب آمده باشد نبوده اما از قرائن بر می آید كه فارسی /دری زبانان از منطقه خراسان و افغانستان كنونی همیشه در حال رفت و آمد به آنجا بوده اند و مخصوصاً در استانهای مرزی غربی تأثیری داشته اند. گفته می شود كه نزدیك به سیصد شاعر و گوینده و نویسنده در ركاب سلطان محمود غزنوی حركت می كردند و احوال جنگها و شجاعتهای لشكریان را ثبت می كردند.(۱۰)
اما در سده های پنجم هجری از نامهایی كه بر ما معلوم شده آنها را در زیر نقل
می كنیم. اشخاصی دیگر دور از دربار با ذوق و سلیقه شخصی بفارسی می نوشتند و شعر می سرودند كه تاریخ نتوانست نان آنان را در دل خود ثبت كند؛ و حتی بعضی از گویندگان كه نامشان در كتب آمده زندگی آنان در پرده ابهام مانده است مانند مسعودی رازی یا غزنوی و مسعود مسعودی پدر ابوالفرج رونی و امثال آنها. در آن زمان چند گوینده كه زندگیشان روشن تر است در زیر می آوریم:
ابوالفرج رونی
نخستین شاعر فارسی زبان پاكستان در سده پنجم هجری ابوالفرج رونی است كه در دوران پادشاهی ظهیرالدوله ابراهیم بن مسعود غزنین(۴۵۱- ۴۹۲) و سیف الدوله بن سلطان ابراهیم نائب السلطنه لاهور و علاءالدوله ابو سعد مسعود بن ابراهیم بن مسعود نائب السلطنه (۴۹۲- ۵۰۸) پادشاه زندگی می كرد. احوال ابوالفرج رونی در هیچ كتابی بطور كامل دیده نمی شود. اما مسلم است كه بیشتر عمر وی در لاهور گذشته است و روزگار نیز با او سازگار نبوده؛ زیرا همیشه از تنگی معیشت شكایت دارد.
او به ۱۲ تن از بزرگان و وزیران و نوابان و امیران مدح گفته است. او شاعر زبردستی بود كه بسیاری از شاعران بعدی حتی در ایران از او پیروی و تقلید كرده اند مانند مسعود سعد سلمان، انوری، ظهیر فاریابی، ابوالفضل فیضی، او در قصیده و غزل و رباعی و قطعه استاد مسلم بوده و نوآوریها و ابتكارهای زیادی در شعر او دیده می شود. وفاتش محقق نیست اما باید پس از سال ۴۹۷ هـ اتفاق افتاده باشد. (۱۱)
مسعود سعد سلمان
ابا و اجداد مسعود سعد سلمان چنانكه گفته اند از همدان به لاهور رفته و ساكن شده بودند. پدرش تا شصت سال خدمت دربار غزنوی می كرد و در زمان سلطان مسعود بن محمود در سال ۴۲۷ هـ به پایتخت دوم غزنویان رسید. تاریخ تولد مسعود سعد سلمان معلوم نیست اما به حدس و گمان ۴۳۸ هـ برشمرده اند. (۱۲)
او دوران جوانی را در لاهور و خدمت سیف الدوله محمود و با خوشحالی و سعادتمندی سپری كرده و حتی به امارت جالندر نیز رسید. اما این شادی و خوشحالی دیری نپایید و او به تهمت و اتهام حاسدان به زندان افتاد و این زندان پشت سر هم تا ۱۹ سال ادامه یافت. او درین فلعه ها و سیاه چالها چه رنجها كشیده فقط كسی می داند كه دچار این بلاها شده باشد. و رنجها و دردهای خود را از طریق نوشتن حبسیات به ما نشان می دهد.
در دیوان مسعود سعد سلمان انواع شعر مانند قصیده و غزل و قطعه و رباعی و تركیب بند و ترجیع بند و غیره دیده می شود و حبسیات او بسیار مشهوراند. شعر فارسی در آن زمان در پاكستان بسیار گسترش یافته بود. اگر شعرای پخته كار چون ابوالفرج و مسعود سعد را در نظر داشته باشیم، پیداست كه شاعران دیگری نیز بوده اند كه اشاره ای رفته است. مانند: غرابی و راوی و ابوالكلام و غیره كه مسعود سعد می گوید:
ای غرابی غریب نظمی تو
آن غرابی كه اهل دام نه ای
نیستی بوالفضول چون راوی
نیز چون بوالكلام نه ای
بد كنند ایندو با تو، تو نكنی
زانكه با حقه و انتقام نه ای
علاوه بر آن همه امیران و استانداران و متصدیان دولت و علما و فضلای زمان همانند قوام الملك نظام الدین ابونصر هبهٔالله الفارسی، مؤسس خانقاه عمید در لاهور و الحمید الاجل افضل العصر مطابق یعقوب الكاتب ۴۹۱ هـ ذوق شعری داشتند زیرا در آن زمان یكی از لوازمات دربار بوده است.
ابو عبدالله روزبه نكتی لاهوری
یكی از شاعران دیگر آن زمان بوده است كه اگرچه تاریخ تولد و وفات وی معلوم نیست اما بعضی اشعارش از طریق لباب الالباب به ما رسیده كه سبك زمان غزنویان را نشان می دهد.
به نرگس بنگری چون جام زرین
بریزد جام زرین چشمه چشمه
تو گویی چشم معشوقست مخمور
زناز و نیكویی گشته كرشمه
اما از سده ششم به بعد دوران شكوفایی زبان و ادبیات در پاكستان در هند بود و در آن زمان صدها شاعر و نویسنده پیدا شدند ولی زیر بنا و اساس ادبیات فارسی در آغاز حكومت غزنویان ریخته شد كه تا هشتصد سال بعد ادامه داشته و امروز نیز ادامه دارد.
آثار فارسی در سده های چهارم و پنجم هجری در پاكستان
اگرچه زبان فارسی پیش از سده چهارم هجری به سرزمین سند و ملتان رسیده بود چنانكه از نوشته های جهانگردان و جغرافیدانان مسلمان مانند ابن حوقل و بشاری بر می آید كه در آن زمان زبان فارسی در مكران و ملتان تكلم می شده است.(۱۳) اما آثاری از آن سده ها بدست ما نرسیده است. زیرا در این زمان هنوز حكومت فارسی زبانان در آن سرزمین تشكیل نشده بود. لذا شاعران و نویسندگانی كه پشتیبانی درباری نداشتند این موقعیت را بدست نیاورده بودند و فقط در سده پنجم بود كه مجمع های شعر و سخن تصوف و عرفان را می كردند و این تبلیغ سینه به سینه نقل می شد زیرا به نظرشان علم همان بود كه با كشف و مجاهده حاصل شود؛ تا اینكه شیخ علی بن عثمان هجویری (داتا گنج بخش) نخستین كتاب بنام كشف المحجوب را در این زمینه نوشت و پس از وی این روش و سنت ادامه پیدا كرد. لذا كشف المحجوب را باید نخستین كتاب فارسی در پاكستان و اولین تصوف و عرفان در جهان شمرد.
كشف المحجوب
نخستین كتاب در موضوع تصوف و عرفان می باشد البته پروفسور دكتر مولوی محمد شفیع می نویسد كه نخستین كتاب در موضوع تصوف بنام «شرح تعرف» نوشته ابراهیم اسماعیل بخاری بود كه در سال ۳۳۴ هـ نوشته شد كه از دیوبند منتشر شد اما اكنون نایاب است (۱۴)
گفته می شود كه شیخ علی بن عثمان هجویری لاهوری كتب زیر را نیز برشته تحریر درآورده بود. اما بجز كشف المحجوب و كشف الاسرار همه از میان رفته اند.
۱- كتاب فنا و بقاء ۲- آثار الخرق و المخلوقات ۳- الرعایهٔ بحقوق الله تعالی ۴- كتاب البیان لاهل العیان ۵- كتاب در شرح كلام حسین بن منصور حلاج ۶- منهاج الدین اندر طریق تصوف(درباره ی این كتاب نوشته كه شخصی آن را دزدیده بنام خودش منسوب ساخته است) ۷- نحوالقلوب ۸- كتاب الایمان ۹- دیوان اشعار (مؤلف تصریح نكرده كه این دیوان بفارسی بوده یا بعربی. اصل نسخه آنرا نیز شخصی مجهول برده و نام و تخلص خود را بر آن گذاشته بنام خودش منتشر ساخته است یك بیت عربی از آن دیوان در كشف المحجوب آمده است.
فینت فتائی بفقد هوائی
فصار هوائی فی الامور هواك (۱۵)
دیوان ابوالفرج رونی: قبلاً درباره ی این شاعر نوشته شده است. بهر حال او نخستین شاعران سرزمین است كه در پاكستان بوجود آمده و دیوانش تاكنون چندین بار در پاكستان و ایران چاپ گردیده است. (۱۶)
دیوان سعد سلمان
دومین دیوان از دومین شاعر پاكستان است كه بارها منتشر شده است. (۱۷)
آمیزش زبان پنجابی و فارسی در لاهور و اطراف آن
همین كه زبان فارسی در سده چهارم و اوایل سده پنجم هجری به لاهور وارد شد، فارسی زبانان آن شهر را به عنوان مركز و پایگاه نظامی خود ساختند، طبعاً زبان پنجابی كه آنرا هندی یا هندوی و سانسكریت می گفتند نمی دانستند اما نیازهای روزمره زندگی را بایستی از مردم بومی لاهور و اطراف آن تأمین می كردند لذا اجباراً واژه های زبان پنجابی را یاد می گرفتند و مردم بومی نیز با اختلاط با فارسی زبانان واژه ها و جمله های فارسی را می آموختند تا بتوانند با آنان دادو ستد و كارهای ضروری را انجام دهند.اینگونه واژه ها و بویژه نامهای خاص را در نوشته های شاعران و نویسندگان دوره بوضوح می توان دید مانند دیوانهای فرخی و عنصری و منوچهری و عسجدی و دیگران كه همراه با لشكر كشی های سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی به پاكستان
می رفتند، برای نمونه، برخی واژه ها در زیر آورده می شود.
آهار دلهرا گنگ
بیك رام مندهیر
بهار(بهیار) بهاطیه هند
پالاهنگ ـ پالهنگ تردچپال مولتان
پوپل جودهیور لاهور
تراك (صدا) جیپور كجور
طوطك جیلم سندروس
كرته چنبل بیاه
گرگ(كرگدن) راون بیاس
ننگهن سومنات بهت
نال(نی) قزدار برسكال(برشكال)
چندال كنوج چیپتا
كشمیر چندن كنده(دیوار)
علاوه بر نامهای خاص، واژه های پنجابی در زبان فارسی به كار برده می شوند كه بعضی از آنها اكنون متروك شده اند اما برخی دیگر در گفتگوهای مردم رواج دارند. چنین واژه ها كه تعداد آنها نزدیك به ۸۰۰ كلمه می باشد گردآوری شده اند(۱۸) و همچنین واژه های فارسی، بسیار زیاد در زبان پنجابی داخل شده اند و هم اكنون تقریباً ۱۵ تا ۲۰ در صد در زبانهای ادبی و نوشتاری و دست كم ده در صد در زبان عمومی كلمات فارسی وجود دارند و نزدیك به چهار هزار واژه فارسی در پنجابی شناخته شده اند كه انشاالله به صورت یك فرهنگ گردآوری خواهند شد.
زبان پنجابی در آثار شاعران آن زمان مخصوصاً مسعود سعد سلمان تأثیر ادبی نیز دارد و آن اینكه او در پیروی از زبان پنجابی اشعاری سروده است مثلاً نسبت به ماههای فارسی و روزهای فرس وروزهای هفته اشعاری ساخته، (۱۹) كه روش پنجابی است و هركدام یكی از انواع شعر در زبان بشمار می آید یعنی درباره ی ماه (دوازده ماه سال) اتهواره (هشت روز هفته) ستواره(هفت روز هفته). شاعر در اینگونه شعرها از درد و رنج عشق معشوق می سوزد و نام هر روز یا هفته یا ماه را بر زبان آورده، نسبت به آن ها اشعار پر سوز می سراید و آرزوی وصال با محبوب می كند. اینگونه شعر امروز نیز در زبان پنجابی رواج دارد و شاعران فارسی زبان شبه قاره از این روش تقلید كرده اند و همچنین است سرودن شعر با عنوان شهرآشوب كه این نوع در میان شاعران و شعر فارسی رواج ندارد و مخصوص شبه قاره است.(۲۰) شیوه دیگر سرایش شعر بنامهای معشوقان و دلیران و یاران با پیشه های مخصوص و صفات آنان است كه این نوع نیز مخصوص پنجاب و شبه قاره می باشد و شاعران بعدی مانند امیر خسرو و دیگران از این روش پیروی كرده اند.(۲۱)
مسعود سعد سلمان و امیر خسرو، هر دو شاعر نامدار، دیوانهای شعر پنجابی را داشته اند كه دیوان هندوی گفته می شدند. دیوان هندوی مسعود سعد از میان رفته است اما اشعار هندوی امیر خسرو موجود است. (۲۲)
تأثیر زبان فارسی بر زبانهای محلی پاكستان
زبانهای محلی پاكستان را بلوچی، پشتو، پنجابی، سندی و كشمیری تشكیل می دهند. این زبانها در مناطق و استانهای مخصوص تكلم می شوند. همه اینها از لحاظ بافت و لهجه از یكدیگر جدا هستند ولی از یك ریشه مشتق شده اند. از میان آنها زبان پنجابی بسیار گسترده است كه در زبانهای محلی دیگر تأثیر دارد و در سراسر پاكستان شنیده و گفته می شود از سانسكریت و سپس هندی استخراج گردیده است اما سپس با آمیزش با فارسی یك قالب جدیدی را فراگرفته است. رسم الخط زبان پنجابی در پاكستان (۲۳) همان خط عربی ـ فارسی می باشد اما صداهای مخصوص این زبان نیز در خط گنجانده شده اند. همچنین زبان سندی كه ریشه آن از هندی و سانسكریت است در منطقه و استان سند تكلم می شود و تأثیر قابل ملاحظه ای از فارسی دارد و شاید ۱۰ در صد واژگان را از فارسی به قرض گرفته است.
زبان بلوچی كه همجوار ایران تكلم می شود و دارای لهجه ها و گویش های زیادی می باشد، در مناطق بلوچستان تأثیر متفاوتی از فارسی پذیرفته است. مناطقی كه به ایران نزدیكترند فارسی بیشتر تأثیر دارد و تقریباً ۳۰ تا ۴۰ در صد می رسد و نواحی كه هم مرز زبانهای سندی و پنجابی و پشتو هستند از آن زبانها تأثیر می پذیرند.
زبان كشمیری كه اصل ان نیز از از هندی و سانسكریت می باشد بعلت دورانهای مختلف حكومت اسلامی در كشمیر و داشتن صوفیان برجسه فارسی زبان مانند میر سید علی همدانی و غیره رواج زبان فارسی در آن منطقه تأثیر قابل ملاحظه ای از فارسی پذیرفته است. در زمانی حكومت مسلمان شیعه در آنجا تشكیل شد كه برای زبان فارسی و مذهب خود تبلیغ و گاهی در این مورد سخت گیری ها نیز داشتند بنابراین زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در آن منطقه از سایر جاها بیشتر شد. اكنون زبان كشمیر با زبانهای پنجابی و پشتو بیشتر روابط دارد.
زبان پشتو كه به دلیل هم مرز بودن با ایران و اساساً هم ریشه بودن با فارسی و سانسكریت كلمات زیادی از فارسی گرفته است اما این واژه ها اكثراً در گویشهای محلی، صداهای متفاوت دارند. از سوی دیگر زبان پنجابی (هندكو) در مناطق پشتو زبانان صحبت می شود. بنابراین بصورت یك زبان مخلوط درآمده است. (۲۴)
پیدایش زبان اردو با آمیزش زبانهای پنجابی و فارسی
زبان اردو بزرگترین زبان شبه قاره پاكستان و هند است. هم چنانكه پیش از این گفته شد زبان اردو با آمیزش زبانهای پارسی و پنجابی بوجود آمد. (۲۵) و همان طوری كه زمان بر این اختلاط می گذشت و زبان فارسی گسترش پیدا می كرد و به هر منطقه ای كه می رسید با زبان آنجا مخلوط می شد، اما اساس زبان اردو از همان روز شروع شد كه زبان فارسی به لاهور وارد شد. چون این زبان جدید و مخلوط در اردوگاهها و لشكرها و پایگاههای نظامی بیشتر مورد استفاده بود، آنرا زبان اردو نامیدند.
اما كلمه اردو به عنوان یك زبان را در سده های بعدی به كار برده اند زیرا نخست همین زبان را هندی، هندوی ریخته، ریختی، لاهوری، دهلوی، دكنی،گوجری و زبان هندوستان و غیره می گفتند كه در سده های ۱۰ و ۱۱ نخست آنرا اردوی معلی و سپس اردو نامیدند.
زبان اردو بواسطه ی روابط بسیار نزدیك با زبان فارسی نفوذ بسیار زیادی از آن پذیرفته است كه از الفبا و رسم الخط گرفته تا واژه ها و اصطلاحات و پسوندها و پیشوندها، ضرب المثلها و بحور و اوزان شعری و قیدها و صفتها و تركیب ها و انواع و اقسام شعر مانند قصیده و غزل و رباعی و قطعه و مثنوی و نظم و نثر و تركیب بند و ترجیع بند و ترصیع دو بیتی و مثلث و مربع و مخمس و مسدس و غیره: خلاصه كلام از ۳۰ تا ۵۰ درصد واژه های فارسی در این زبان به كار برده می شوند، و هر قدری كه زبان اردو، ادبی تر نوشته شود، تأثیر واژه های فارسی بهمان اندازه بیشتر می شود و گاهی تا صد در صد می رسد مانند سرود ملی پاكستان كه به عنوان نمونه در زیر آورده می شود.
پاك سرزمین شاد بــاد كشور حسین شاد باد
تو نشان عزم عالیشان ارض پـــــــاكستــــــان
مركز یقین شاد باد
پاك سرزمین كانظام قــوت اخوت عوام
قوم ملك ســــلطنت پـــاینده، تابنده باد
شاد باد منزل مراد
پرچم ســـتاره و هــــلال رهبری ترقی و كمال
ترجمان ماضی شان حال جـــــان استقـبـــــال
سایه خدای ذوالجلال
اگرچه این موضوع بسیار زیاد می توان نوشت اما بنده بخاطر طولانی شدن مقاله در همین جا بپایان می برد و خوانندگان گرامی را به منابع و مآخذ مربوط دعوت نماید. (۲۶)
پانوشت:
۱- تاریخ ادب اردو دكتر جمیل جالبی جلد اول، چاپ مجلس ترقی ادب لاهور، صفحه ۸ سال ۱۹۸۷
۲- تاریخ ادبیات مسلمان پاكستان و هند جلد سوم، دانشگاه پنجاب لاهور سال ۱۹۷۱ م صفحه ۶۱
۳- همان مآخذ صفحه ۶۲
۴- فتوح البلدان و صورت الارض ابن حوقل ص ۳۲۵ و احسن النقاسیم مقدسی تا ۳۷۰ هـ ص ۳۸
۵- تاریخ ادبیات مسلمانان پاكستان و هند جلد ۴ دانشگاه پنجاب لاهور سال ۱۹۷۱ صفحه ۲۵۹
۶- تاریخ فرشته ملا محمد قاسم هندو شاه چاپ ۱۲۸۱ هـ نولكشور صفحه ۲۴
۷- خط پاك اوح مسعود حسن شهاب اردو آكادمی بهاول پور سال ۱۹۶۷ م از بررسی فهرست این كتاب روشن میشود كه بسیاری از صوفیان و عارفان بزرگی كه در سراسر قاره شهرتی بس عظیم دارند از این شهر برخاسته اند و اگر از خارج وارد شده اند مدتی در آن جا توقف كرده و از بزرگان آنجا كسب فیض نموده به هر گوشه و كنار شبه قاره پراكنده گردیده اند.
۸- آب كوثر دكتر شیخ محمد اكرام، فیروزه سنز لاهور ۱۹۶۸ م صفحه ۷۲
۹- تذكره علمای هند مولوی رحمان علی چاپ نولكشور مكهند ۱۳۳۲ هـ صفحه ۲۳ و تحقیقات چشمی از مولوی نوراحمد چشتی باهتمام سید احسان علی انتشارات پنجابی ابی آكادمی لاهور ۱۹۶۴ صفحه ۱۹۷.
۱۰- تاریخ ادبیات مسلمانان پاكستان و هند جلد ۳ دانشگاه پنجاب لاهور سال ۱۹۷۱ م صفحه ۱۷۱.
۱۱- تاریخ ادب فارسی در پاكستان دكتر ظهورالدین جلد اول سال ۹۷۱ صفحه ۵۳.
۱۲- دیوان مسعود سعد سلمان به تصحیح رشید یاسمی مقدمه صفحه تهران سال ۱۳۳۹ شمسی .
۱۳- كتاب صدره الارض جلد ۲ صفحه ۳۲۵ م نقل از تاریخ ادبیات مسلمانان پاكستان و هند ۳
۱۴- مقالات دینی و علمی دكتر پرفسور مولوی محمد شفیع بخش اول ۱۹۶۰ م چاپ لاهور صفحه ۱۹۹.
۱۵- تاریخ ادب فارسی در پاكستان دكتر ظهورالدین احمد جلد اول صفحه ۱۳۶ م چاپ لاهور ۱۹۷۱ م .
۱۶- دیوان ابوالفرج رونی به تصحیح محمود مهدوی دامغانی، كتابفروشی باستان ۱۳۴۷ شمسی.
۱۷- دیوان مسعود سعد سلمان به تصحیح رشید یاسمی از صفحه ۶۵۲ تا ۶۶۹.
۱۸- روابط زبانهای پارسی و پنجابی دكتر شاهد چوهدری پایان نامه برای دریافت دكتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران ۱۳۵۶
۱۹- دیوان مسعود سعد سلمان به تصحیح رشید یاسمی از صفحه ۵۶۲ تا ۶۶۹
۲۰- البته هر نوع شعر به نام شهرآشوب بعداً به صورت صنف مستقلی درآمد و آن اینست كه شاعر بر خرابی و تباهی شهر و كشور بواسطه حملات خارجی و كشت و كشتارهای مردم، گریه و زاری می نماید و این رنج و درد می سوزد و این نوع را شهر آشوب می گویند.
۲۱- كلیات غزل امیر خسرو مقدمه، بكوشش و تصحیح دكتر اقبال صلاح الدین صفحه ۷۰ و ۱۴۲ یك مثنوی شهرآشوب، به او نیز منسوبست كه در تقلید مسعود سعد سلمان نوشته شده است.
۲۲- كلیات غزل امیر خسرو، به تصحیح دكتر اقبال صلاح الدین چاپ پیكیچر تمتد لاهور سال ۱۹۷۲ م مقدمه صفحه ۷۰ – ۷۱
۲۳- زبان پنجابی از لحاظ رسم الخط به دو بخش تقسیم گردیده است. پنجابی اسلامی و پنجابی غیر اسلامی یعنی زبان پنجابی كه در پاكستان است و بخش دیگری در هند كه زبان مخصوص سیكها
می باشد. زبان پنجابی در هند در اثر تأثیرات هندوان و رهبران مذهبی سیكها خط دواناگری كه آنرا گورموكهی نیز می گویند پذیرفته و این خط از زبان هندی گرفته شده است.
۲۴- برای بررسی دقیق واژه های دخیل فارسی در زبانهای محلی باید به واژه نامه ها و فرهنگهای دو زبانه كه در پاكستان و افغانستان نوشته شده اند مراجعه شود.
۲۵- اردو در پنجاب، پروفسور محمودخان شیرانی باهتمام دكتر وحید قریشی لاهور ۱۹۷۲ م صفحه ۱۵.
۲۶- (الف) اردو در پنجاب پرفسور حافظ محمودخان شیرانی به اهتمام دكتر وحید قریشی چاپ لاهور ۱۹۷۲م .
(ب) تاریخ ادبیات مسلمانان پاكستان و هند جلد ششم دانشگاه پنجاب لاهور ۱۹۷۱ م
(ج) تأثیر زبان فارسی بر زبان اردو تألیف دكتر محمد صدیق خان شبلی چاپ مركز تحقیقات فارسی ایران و پاكستان اسلام آباد سال ۱۳۷۰ شمسی و مقالات پرفسور محمودخان شیرانی جلد ۱ و ۲ چاپ مجلس ترقی ادب لاهور پاكستان سال ۱۹۸۷ م.
(هـ) تاریخ ادب اردو، دكتر جمیل جالبی جلد اول و دوم ۱۹۸۷ مجلس ترقی ادب لاهور پاكستان.
(و) فرهنگ واژه های فارسی در زبان اردو، دكتر شاهد چوهدری، شركت انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۷۵.
محمد سرور مولایی
برگرفته از: كتاب مجموعه مقالات همایش سالانه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه هرمزگان)
منبع : شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی