چهارشنبه, ۱۳ تیر, ۱۴۰۳ / 3 July, 2024
مجله ویستا

حکومت علوی، نظام عدالت محور


حکومت علوی، نظام عدالت محور
معمولا انسان های عالم و زاهد در امور مالی و اقتصادی تفکر و تبحری ندارند و آنها که در جنبه های اقتصادی و مالی تخصص دارند از نظر معنوی و اخلاقی رشد و شکوفایی ندارند، اما انسانی که در اوج معنویت و تقوی باشد و نیز از نظر تفکر و برنامه ریزی اقتصادی و پیاده کردن آن اصول موفق و قوی باشد از نوادر روزگار است.
امیر مومنان (ع) اولین و تنها فردی از ائمه است که به خلافت رسید و این امکان برایش فراهم شد تا عدالت را ولو به مدت اندک به اجرا گذاشته و همچنین به تبیین آن بپردازد، در این مدت کوتاه ایشان آن چنان بنیان نظری و علمی برای عدالت بنا نهادند که در تاریخ پندآموز و نمونه است.
حدود ۳۵ سال از زمان حکومت پیامبر (ص) می گذشت که در طی این مدت رفته رفته اصول اولیه اقتصادی که توسط پیامبر (ص) پایه گذاری شده بود، مندرس شده و بی عدالتی ها و ظلم های فراوانی حادث شده و بسیاری از اصول عدالتخواهانه پیامبر (ص) تعطیل شده بود.
امیر مومنان (ع) اولا با بیان خودش این انحرافات را تشریح کرده و به تبیین اصول اقتصادی اسلام پرداختند، ثانیا به طور عملی به جنگی تمام عیار با بی عدالتی ها برخاستند و در آخر نیز در همین راه شهید شدند.
در سال ۳۵ هجری جامعه سرخورده از ظلم و ستم و اختلاف طبقاتی، تبعیض های ناروا، زد و بندهای سیاسی و اقتصادی و اسیر و گرفتار هوی ها و هوس های باند اموی به دنبال مصلحی می گردد تا خود را از چنین سرنوشت شومی که دچار گردیده برهاند و آب رفته به جویبار حق و حقیقت بازگرداند و عطر دل انگیز و روحبخش مساوات و برادری را که ده سال حکومت پیامبر اکرم (ص) در مدینه به کام جانها چشانیده بود بار دیگر جان های تشنه عدالت و برابری را سیراب سازد و جامعه اسلامی را از انحرافات به وجود آمده در تمام ابعادش پاکسازی نموده و اصلاحات حقیقی را در سایه تامین عدالت، امنیت و دستیابی همگان را به برخورداری از حقوق اجتماعی که خداوند حق مسلم آنها قرار داده و ابتدایی ترین آن برخورداری از زندگی شرافتمندانه انسانی است، محقق سازد.
این مصلح کسی جز فرزند ابی طالب علی (ع) نمی توانست باشد، کسی که به تصریح قرآن کریم در اصلاحات اجتماعی و دفاع و حمایت از محرومین و مظلومین هیچ انگیزه ای جز رضای خدا و اطاعت حق نمی توانست او را به حرکت وادارد.
حال اگر در جامعه اسلامی به سبب اختلافات طبقاتی و شدت نابرابری های اجتماعی و اقتصادی شخصیت حقیقی و واقعی انسان مورد تجاوز قرار بگیرد به گونه ای که هر روز غربت کریه ظلم در قالب انواع و اقسام تبعیض ها و زد و بندهای فردی و گروهی و انواع و اقسام مفاسداجتماعی و فقه و حرمان عمومی خود را نمایان سازد، جای آن نیست که گفته شود «فلوان مات مسلم امات». جای آن دارد که انسان مسلمان و درد آگاه از غم بمیرد، در حالی که حمله دشمن و تجاوز به نوامیس جامعه امری کوتاه مدت و گذرا است، اما متاسفانه گاهی ظلم و فساد در جامعه به صورت فرهنگ ماندگار می گردد.
لذا ضرورت اصلاحات اجتماعی و اقتصادی در بینش علوی از اهمیت ویژه ای برخوردار است بلکه با هیچ مصلحتی قابل مقایسه نیست. در نظام علوی نمی توان پذیرفت که شکاف طبقاتی و برخورداری از امکانات مادی و رفاهی عده ای را آن چنان در ناز و نعمت فرو برد که به عنوان مثال برای به دنیا آوردن فرزندشان بهترین و مجهزترین بیمارستان ها در اختیار آنها باشد و افرادی هم به علت ناتوانی در پرداخت هزینه در مقابل بیمارستان در پیاده رو و خیابان وضع حمل نمایند.
علی نمی تواند ببیند که عده ای مانند طلحه و زبیر و مروان به علت دسترسی به منبع قدرت، سرمایه های نقدی و قابل انتقال آنها به قدری زیاد است که جابه جایی آن از بخشی به بخش دیگر حتی می تواند نظام اقتصادی کشور را دچار تغییرات اساسی سازد و مشکلات فراوانی را به وجود آورد و او تماشاگر صحنه اجتماعی و اقتصادی کشور باشد، آن چیزی نیست که با مسامحه و امروز و فردا کردن آن را به تاخیر انداخت و یا آن را به دست فراموشی سپرد.
باور علی (ع) بر این است که نظامی را که او مسئولیت آن را به عهده گرفته و اختیاراتش به دست اوست نظامی است که باید بر شالوده حق و حقیقت و معیارهای الهی استوار گردد نه بر اساس هوی و هوس و خواسته های نفسانی که ریشه در نظام جاهلیت، کفر و شرک دارد.
● توزیع درآمد و نحوه هزینه کردن درآمدها در زمان پیامبر
سیاست مالی پیامبر از همان ابتدای تشکیل حکومت، همواره بر مساوات و عدالت استوار بود. با تشکیل حکومت اسلامی وضعیت مالی مسلمانان در عرض چند سال بسیار تغییر کرد، اما سیاست پیامبر (ص) همواره یکسان بود.
پیامبر (ص) در تقسیم و توزیع اموال، همواره بر اساس احتیاج، عدالت و مساوات عمل می فرمود. ایشان خود و خانواده خود را نیز مانند بقیه مسلمانان در نظر گرفته و هیچ گاه حتی از حق خود نیز استفاده نکردند.
مسلمانان در ابتدای تشکیل حکومت اسلامی در مدینه در وضعیت بدی به سر می بردند، خصوصا وضعیت مهاجرینی که تمامی اموال و املاک خود را در مکه رها کرده و به مدینه گریخته بودند بسیار وخیم بود، به طوری که برخی از آنها که خانه و کاشانه ای نداشتند روی سکوی مسجد النبی (ص) می خوابیدند و برخی حتی جامه و تن پوش مناسب برای حضور در نماز جماعت را نداشتند. در این ایام، درآمد مسلمانان از زکات و کمک هایی که انصار و اهالی مدینه، به برادران مهاجر خود می کردند و یا در اختیار پیامبر (ص) می گذاردند تا خرج آنان گردد، تامین می شد. از زمانی که غزوات پیامبر(ص) شروع شد پیوسته درآمدهای جدیدی به صورت غنائم، فی، انفال و جزیه نصیب مسلمانان گردید و وضع مالی آنان رو به بهبود گذارد.
در زمان پیامبر (ص) هر مالی که به عنوان غنیمت یا به صورت انواع مالیات سرزمین های اسلامی می رسید، همان روز بین مسلمانان تقسیم می گردید و بیت المال و خزانه ای وجود نداشت.
در نحوه تقسیم نیز به جز خمس که مصرف خاص خود را داشت، پیامبر (ص) بین خود و خانواده و همسران خود و بقیه مسلمانان هیچ تفاوتی را نمی گذارد و مساوات و عدالت را همواره رعایت می فرمود.
ایشان در بستر مرگ نیز دستور دادند چند دیناری از اموال مسلمانان را که نزد ایشان مانده بود هر چه سریع تر بین مسلمانان تقسیم کنند.
در زمان خلیفه اول نیز تغییر چندانی در نحوه تقسیم درآمدها که روز به روز افزایش می یافت به وجود نیامد. بیت المال خلیفه اول اتاقی بود که اموال به صورت موقت و تا هنگام تقسیم در آنجا نگهداری می شد و کمتر پیش می آمد که تقسیم اموال رسیده، به روز بعد موکول شود.
خلیفه اول و همچنین خلیفه دوم از نظر زندگی شخصی نیز به دنبال دنیاپرستی و زراندوزی نبودند و زندگی ساده ای داشتند.
در زمان خلیفه سوم به علت افزایش بسیار زیاد درآمدهای مسلمین چند اتفاق تازه رخ داد که برخی از آنها موجب تنظیم پرداخت ها از مردم شد و برخی دیگر نیز مبنای ثروتمندی عده ای و بروز اختلافات طبقاتی گردید.
یکی از کارهای خوب خلیفه دوم تشکیل دیوان بود. از آنجا که غنائم و مالیات های ممالک اسلامی بسیار زیاد شده بود و ضمنا نیازی به صرف همه آنها نبود، مخارج سپاهیان در آینده تامین می گردید.
خلیفه دوم دستور داد که اموال را در دیوانی که تاسیس نمود ثبت و ضبط کنند و در مکانی به عنوان بیت المال نگهداری نمایند.
در اینجا خلیفه دوم کارهایی را انجام داد که باعث بی عدالتی ها شد. خلیفه دوم به جای تقسیم اموال، برای هر شخص مقرری سالیانه و عطا تعیین کرد و همچنین تغییر درنحوه تقسیم اموال بود. خلیفه دوم در پرداخت مقرری سالیانه بین افراد مختلف، تفاوت قائل شد. همین تفاوت در پرداخت عطایا، موجب اختلاف طبقاتی در جامعه گردید.
ابوبکر به تاسی از پیامبر (ص) در تقسیم اموال به عدالت معتقد بود و می گفت که ملاک عمل باید مساوات و عدالت و احتیاج باشد و پاداش سابقه در اسلام و فضیلت جهاد و غیره با خداوند است، ولی خلیفه دوم معتقد به تفاوت در پرداخت عطایا و مقرری های سالیانه بود.
وی معتقد بود که در تقسیم اموال باید بین سابقین در اسلام و متاخرین، بندگان و موالی و بین زن و مرد تفاوت وجود داشته باشد.
تفاوتی که خلیفه دوم در پرداخت عطایا قائل شد، رفته رفته جامعه را به دو قطبی شدن سوق داد. تفاوت در تقسیم عطایا علاوه بر سپردن فرمانداری به افراد نالایق و منافقان دنیاپرست، بنیان اشرافیت را در جامعه اسلامی پی ریزی کرد.
در حکومت عثمان که در اصل، حکومت قریش، بنی امیه و اشراف بود، عثمان خود را به عنوان خلیفه مسلمانان در خصوص نحوه تقسیم بیت المال، کاملا صاحب اختیار می دانست و معتقد بود خلیفه به عنوان جانشین پیامبر در توزیع بیت المال اختیار تام دارد.
بذل و بخشش بی حد و حصر عثمان به خویشاوندان و نزدیکان خود و کسانی که مورد لعن ونفرین پیامبر بودند موجب تشدید اختلافات طبقاتی و اشرافیت گردید.
امیر مومنین (ع)در مورد عدل و خصوصیات آن سخنان مهم و پرمحتوایی دارد و ایشان در جایی می فرماید: عدل همواره موجب گشایش و رفع فشارها و حل مشکلات می شود و هر کس که از اجرای عدالت احساس فشار و سختی کند یقینا ظلم و جور، فشار و سختی بیشتری برای او به همراه خواهد داشت.
اجرای عدالت و گسترش عدل در جامعه، همواره موجب رفع فشارهای اجتماعی، گسترش و گشایش در همه زمینه های اجتماعی و اقتصادی و نیز موجب رونق خواهد شد.
عدل شاید گروه خاصی را تحت فشار قرار داده و به ضرر آنان تمام شود، اما برای اجتماع موجب آسایش و گشایش خواهد بود.
امیر مومنین در جایی دیگر چنین می فرماید: کسی که شنیدن سخن حق و پیشنهاد اجرای عدالت بر وی مشکل باشد، قطعا اجرای آن برایش مشکل تر خواهد بود.
حاکم باید گوشی شنوا برای حرف حق، پیشنهادها و برنامه های عدالتخواهانه داشته باشد. او باید به این موضوع اعتقاد قلبی داشته باشد که حق و عدالت موجب نجات فرد و جامعه می گردد.چون اگر چنین اعتقادی نداشته باشد، اجرای عدالت بر وی سخت و گران خواهد بود. حق و عدالت در مقام شرح و توصیف امری فراگیر ولی در نظام عمل امری بسیار محدود است.
حق و عدالت مفهومی نیست که در مقام شرح و توضیح، سخت و پیچیده و غیرقابل فهم باشد بلکه حوزه تعریف آن، حوزه ای وسیع است که همه چیز را در برمی گیرد. اما در نظام عمل، حیطه آن بسیار محدود و تنگ می گردد زیرا هر کس منافع خود را بر عدالت ترجیح می دهد و به هر نحوی سعی می کند تا از عدالت بگریزد و داخل حوزه شمول آن قرار نگیرد.
حضرت علی (ع) به تشریح عدالت می پردازد و می فرمایند : در ظلم هیچ جایگزینی برای عدالت وجود ندارد، ظلم هیچ گاه به نفع جامعه نخواهد بود. برخی سیاستمداران در بی عدالتی، کارکردهای عدالت را جست وجو می کنند و موقعی که از آنان خواسته می شود تا عدالت را اجرا کنند از اجرای آن در مورد افراد با نفوذ و صاحبان زر سر باز می زنند.
استدلال آنان نیز چنین است که اینان افرادی دارای ثروت، مکنت و سرمایه هستند و نفوذ زیادی در جامعه دارند و کنترل بخش های بزرگی از بازار در اختیار آنهاست.
اینان سرمایه ها و اموالشان را در جامعه به کار انداخته و آن را با خطر مواجه ساخته اند و هزینه زندگی هزاران نفر را تامین می کنند.
لذا اگر عدالت در مورد آنان اجرا گردد و یا به ایشان امتیازی داده نشود، موجب خواهد شد که آنها برای جامعه مشکلاتی فراهم کنند، اما سخن امام علی (ع) خط بطلان بر تمام این استدلال هاست. ایشان می فرماید که ظالم هیچ گاه نمی تواند کارکرد عدالت را داشته باشد و هیچ گاه به سود جامعه نیست. آنچه به نفع جامعه است همواره اجرای عدالت است.
● توصیه امام علی (ع) به فرمانداران در رعایت عدالت
امام در نامه های خود به حالات فرمانداران اشاره می کند که به حال آنها واقف بوده و از آنها خواسته به جای پرداختن به امور مردم به دنبال ساختن خانه اشرافی برای خود یا شرکت در میهمانی خواص و دوری از فقرا بوده اند و یا آنان که بیت المال را بین اقوام و قبیله خویش تقسیم کرده اند مورد عتاب قرار داده است، اما در یکی از نامه های خود نکته مهمی را تذکر داده که نشان می دهد چرا ایشان تا این اندازه در خصوص زندگی شخصی والیان و فرمانداران حساس بوده اند. اگر والی و فرماندار به دنبال هوی های نفسانی و خواسته های شخصی خود باشد، این کار او را از اجرای عدالت در بسیاری از مواقع دور نگه می دارد. حاکمی که به دنبال منافع شخصی و امیال و هوس های خود باشد، از طرفی بخش مهمی از بهترین اوقات وی صرف آن خواهد شد و مهم تر آن که برای رسیدن به امیال و آرزوهای خود و رسیدن به منافع شخصی باید به عده ای امتیاز داده و با برخی دمساز شود و از اجرای عدالت در مورد بسیاری از این افراد خودداری می کند.
حاکمی که زندگی ساده و بی آلایشی داشته با شد، خود را از بسیاری قیود و موانع نجات داده و چیزی نخواهد داشت که برای حفظ یا افزایش آن نیاز به دادن امتیاز به افراد و عدول از عدالت داشته باشد.
چنین حاکمی در رفتار خود هیچ گونه ملاحظه کاری، سیاست بازی و مصلحت اندیشی دروغین نخواهد داشت.
امیرمومنین در جای دیگری به فرماندارانش چنین توصیه می کند: سعی کن تا بهترین کارها در نزد تو آن اموری باشد که به حق نزدیک تر و از نظر عدالت، عمومیت و شمول بیشتری داشته باشد.
بهترین کارها آن کاری است که عدالت را در مورد افراد بیشتری به اجرا درآورده و عده بیشتری را به حق خود برساند.
ایشان در جایی نیز به حاکم در خصوص ضعفا و فقرا و افراد طبقه پایین که معمولا به چشم نمی آیند و مورد تحقیر قرار می گیرند سفارشات اکیدی نموده و می فرماید: بدان که این ضعفا و فقرا از تمامی اقشار دیگر جامعه به اجرای عدالت محتاج ترند.
لذا با دقت در سیره علی (ع) در راس حکومت در می یابیم که ایشان با اقتدار کامل به اقدام همه جانبه و متوازن بر اصلاحات ساختاری و به کارگماری افراد متعهد و متخصص در راس امور، نظارت بر حسن انجام تعهدات دولت و کارگزاران، رعایت عدالت در به کارگیری بیت المال و نظارت بر حسن اجرا در اموال عمومی، تدوین سیستم اجرایی در امر مالیات و خراج و نظارت بر آن امور، تدوین نظامنامه حسابرسی و نظارت بر عملکرد مالی ادارات دولتی و تنزل و نظارت بر بازار و اجرای تغییرات حکومتی مبادرت ورزید و الگویی برای تمام حاکمان اسلامی در همه اعصار و قرون پدید آورد.
زهرا فیروزی راد، محقق و نویسنده
منبع : روزنامه جوان