یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
مجله ویستا
واژگان جبر

یک عمل دو تایی روی مجموعه ی ناتهی G عبارت است تابعی چون f از G.G به G به طوری که در آن G.G به شکل { a,b):a,b belongs to G)} تعریف شده باشد. Twice Action
● بسته
مجموعه ی ناتهی G تحت عمل * بسته است هرگاه به ازای هرb,a متعلق به a*b ، G نیزعضوی از G باشد. Close
● شرکت پذیر
(*,G) شرکت پذیر است هرگاه به ازای هر سه عنصر c,b,a متعلق به G، رابطه ی (a*b)*c=a*(b*c) برقرار باشد. Associative
● نیم گروه مجموعه ی
(*,G) یک نیم گروه است هرگاه تحت * بسته و شرکت پذیر باشد. Semi Group
● جا به جایی مجموعه ی
(*,G) واجد خاصیت جابه جایی است هرگاه برای هر b,a متعلق به G شرط a*b=b*a برقرار باشد. Commutative
● عضو خنثی
اگر (*,G) تعریف شده باشد،درصورتی که عنصری مانند e در G یافت شود به طوری که به ازای هر a متعلق به G داشته باشیم: a*e=e*a=a، آنگاه e را عضو خنثی G می نامند. Identify Element
● عنصر وارون
اگر (*,G) تعریف شده باشد و e عضو خنثی G تحت * باشد،برای هر a در G، عنصر ۰۳۹;a را که خود نیز به G تعلق دارد،وارون a نامند هرگاه:a*a۰۳۹;=a۰۳۹;*a=e Inverse Element
● گروه
اگر G یک مجموعه ی ناتهی باشد، دراینصورت (*,G) گروه است هرگاه G تحت * بسته، شرکت پذی، دارای عضو خنثی و همچنین هر عضو G دارای وارون باشد. Group
▪ گروه جا به جایی
گروهی که در آن قانون جا به جایی برقرار باشد گروه جا به جایی ( آبلی) نام دارد. Abelian Group
▪ زیر گروه
هر زیر مجموعه ی ناتهی از اعضای گروه که با عمل گروه خود یک گروه باشد، زیرگروه نام دارد. Subgroup
▪ مرکز گروه
مجموعه ی {C(G)={c belongs to G: g*c=c*g ; for all g belongs to G را که گاهی با (Z(G نیز نمایش داده می شود، مرکز گروه نام دارد. Center of Group
▪ گروه دوری
گروه G دوری است هرگاه توسط یک عنصر خودش تولید شود. Cyclic Group
● مولد
گروه اگر عنصر x متعلق به گروه دوری G بتواند آن را پدید آورد، آنگاه x را مولد G می خوانند. Generator of Group
● مرتبه ی گروه
تعداد اعضای هر گروه را مرتبه ی آن گروه می نامند. Order of Group
● مرتبه ی عضو
مرتبه ی عضو a متعلق به گروه G ،کوچکترین عدد طبیعی است که اگر a به توان آن رسد، با عنصر خنثی گروه برابر باشد. Order of Element
● تابع
اگر دو مجموعه ی A و B که عناصرشان اشیاء دلخواهی هستند، به طوری مفروض باشند که به هرعنصر x از A، عنصری از B که آن را با (f(x نشان می دهند، مربوط شده باشد، آنگاه f را یک تابع از A به B گویند. Function
▪ برد
در تعریف تابع، (f(x ها را مقادیر f و مجموعه ی تمام مقادیر f را برد f می خوانند. Range
▪ دامنه
در تعریف تابع، مجموعه ی A را دامنه تابع f می نامند. Domain
▪ تابع معکوس
در تعریف تابع، هرگاه مجموعه E زیر مجموعه ای از B باشد، تابع معکوس E، مجموعه ی تمام xهایی در A است که مقادیرشان در E باشد. Inverse Function
▪ تابع
یک به یک در تعریف تابع، هرگاه به ازای هر عنصر دلخواه y در B، تابع معکوس f حداکثر شامل یک عنصر از A باشد، آنگاه f یک نگاشت ۱-۱ از A به توی B نام دارد. Injective Functoin (one-to-one)
▪ تابع پوشا
در تعریف تابع، اگر f(A)=B آنگاه f را یک تابع پوشا گویند. Surjective Function
● همریختی
اگر G و G دو گروه باشند، آنگاه نگاشت f از G به G یک همریختی است اگر به ازای هر a و b متعلق G به داشته باشیم: f(ab)=f(a).f(b) Homomorphism
▪ تکریختی
همریختی f را تکریختی نامیم اگر f یک به یک باشد. Monomorphism
▪ برو ریختی
همریختی f را برو ریختی نامیم اگر f پوشا باشد. Epimorphism
▪ یکریختی
هر تکریختی که برو باشد یکریختی نام دارد. Isomorphism
▪ خودریختی
هر یکریختی از G به خود G یک خودریختی نامیده می شود. Automorphism
زیرگروه نرمال زیر گروه N از گروه G نرمال است هرگاه برای هر عنصر a متعلق به G خاصیت aN=Na برقرار باشد. Normal Subgroup
● گروه خارج
قسمتی اگر N در G نرمال باشد، آنگاه می توان G/N را تعریف کرد. G/N که یک گروه خارج قسمتی نامیده می شود زیر گروهی از G است. Quotient Group
ضرب مستقیم گروه ها اگر (*,G) و (G,o) دو گروه باشند،مجموعه ی {G.H={(g,h): g belongs to G & h belongs to H حاصل ضرب مستقیم آن ها نامیده می شود. Direct Products of Group
▪ گروه جایگشتی
اگر Sn را مجموعه ی تمام توابع یک به یک و پوشا از {n,...,۲,۱} به {n,...,۲,۱} در نظر بگیریم، آنگاه مجموعه ی Sn همراه با عمل ترکیب توابع یک گروه جایگشتی نامیده می شود. Permutation Group
● حلقه
(R,*,o) را یک حلقه گوییم هرگاه (*,R) گروهی جا به جایی و (R,o) نیم گروه باشد و همچنین به ازای هرc,b,a متعلق به R دو خاصیت (ao(b*c)=(aob)*(aoc و(b*c)oa=(boa)*(coa) برقرار باشد. Ring
▪ حلقه جا به جایی
اگر R نسبت به عمل دوم جا به جایی باشد، آن را حلقه ی جا به جایی نامند. Commutative Ring
▪ حلقه ی تقسیم
اگر در حلقه ی یکدار R همه ی عناصر(به جز عنصر صفر) وارون پذیر باشند، آنگاه R حلقه ی تقسیم نامیده می شود. Devise Ring
▪ میدان حلقه ی
تقسیم جا به جایی را میدان گویند. Field
▪ زیر حلقه
زیر مجموعه ی نا تهی S از حلقه ی R یک زیر حلقه است هرگاه با همان اعمال R تشکیل حلقه دهد. Subring
▪ ایده آل
زیر مجموعه ی نا تهی I از حلقه ی R یک ایده آل است هرگاه به ازای هر b,a متعلق به I و هر r متعلق به R : الف) a+b متعلق به I باشد.ب) a- متعلق به I باشد.ج) r.a متعلق به I باشد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست