پنجشنبه, ۱۹ مهر, ۱۴۰۳ / 10 October, 2024
مجله ویستا

شخصیت و شخصیت‌ستانی


شخصیت و شخصیت‌ستانی
شناخت تاریخ با شناخت شخصیت‌های برجسته و رهبران بزرگ، گره خورده ا ست. در این مقاله، دو نوع از گونه‌های نادرست در مطالعه شخصیت‌ها را تحت عنوان شخصیت‌ستایی و شخصیت‌ستانی، مورد بحث و نقد قرار گرفته است شخصیت‌ستانی حاکی از رویکردی به شخصیت و تاریخ است که در آن، نقش شخصیت، عمده و برجسته است، به طوری که رخدادهای تاریخی، همچون نتیجه اراده و خلاقیت وی نگریسته می‌شود. این رویکرد، در بعد نظری، از هر دو جهت قابل انتقاد است زیرا نه چنان است که نقش عوامل دیگر قابل اغماض باشد و نه چنین که تعیین کنندگی شخصیت، عامل بی‌رقیبی باشد. شخصیت‌ستایی، از حیث عملی و تربیتی نیز قابل انتقاد است، زیرا به نحو تناقض‌آمیزی، خود مانع شکل‌گیری شخصیت‌ها یا پرورش استعدادهاست و این در اثر تقسیم انسان‌ها به قهرمان و افراد عادی صورت می‌پذیرد نمونه ای از به کارگیری این دیدگاه، در بدفهمی نسبت به انتظار مهدی(عج) مورد نقد قرار گرفته است در مقابل، رویکرد شخصیت‌ستانی دیدگاهی است که شخصیت ادعا شده برای شخصیت‌ها را از آنها می‌ستاند و می‌کوشد هرگونه برجستگی فردی را به منزله تعیین کننده امور، نفی کند و شخصیت را به اقتضای شرایط و موقعیت‌های تاریخی کاهش دهد. این دیدگاه تقدیرگرا و جبرگرا نیز دارای آفات نظری آن، ناشی از فرض دستی نامرئی و تقدیری در پس حوادث است با اینکه دیدگاه حاضر در برابر دیدگاه شخصیت ستایی است اما از حیث عملی، همانند آن، به نفی عاملیت افراد منجر می‌شود تفاوت در این است که در شخصیت‌ستایی، افراد در برابر شخصیت‌های برجسته خلع سلاح می‌شوند، اما در این دیدگاه، در برابر تقدیر. در حاصل کار به لحاظ تربیتی، یکی است: افراد،‌ از خود،‌ انتظار نقش‌آفرینی ندارند بلکه آن را به شخصیت یا تقدیر احاله می‌کنند نمونه‌ای از به کارگیری این دیدگاه در تاریخ اسلام، در بدفهمی نسبت به قیام عاشورا مورد نقد قرار گرفته است در رویکرد مطلوب، یعنی شخصیت‌شناسی، نظر براین است که مطالعه‌ای حتی‌الامکان عینی در مورد شخصیت‌های تاریخی انجام شود. شخصیت برجسته تاریخی را می‌توان چون فعلیتی معقول و معمول از امکان‌های در دسترس تعریف کرد. مولفه‌های شخصیت‌شناسی عبارتند از: بازپردازی شخصیت در شرایط محیطی و اجتماعی مربوط به وی، مشخص کردن سهم عوامل دیگر (به جز شخصیت)
منبع : روزنامه رسالت