چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
ظهور و افول طرح دولت وحدت ملی
در پی استقبال دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی از طرح تشکیل دولت وحدت ملی موردنظر جناح اصولگرا، به عنوان یکی از دو راهبرد اصلی این حزب برای انتخابات آتی، شاهد هجوم بیسابقه هواداران معدود آقای احمدینژاد به این طرح و نیز حزب کارگزاران و عقبنشینی زودهنگام اصولگرایان بودیم. قبل از ادامه بحث یادآوری این نکته لازم است که سیاستمداران، احزاب، گروهها و جناحهای سیاسی با همه پایبندی و وابستگی به شعارها، اهداف و آرمانهای سیاسی خود به دلیل تعلق به مردم و کشور، باید همواره آماده همکاری با جناحهای رقیب برای دفاع از کشور و منافع ملی باشند. مرز جناحبندی و گروهگرایی تا جایی معقول و پذیرفته شده است که منافع ملی مورد تهدید قرار نگیرد. همکاری جناحهای سیاسی رقیب برای دفع تعهدیدات مشترک و حفظ منافع ملی نهتنها فراموش کردن هویت سیاسی تلقی نمیشود بلکه نشانه بارز علاقه و دلبستگی آنان به مردم، نظام و کشور است. ریشه موضوع تشکیل دولت وحدت ملی به مبارزات انتخاباتی دوره نهم ریاستجمهوری برمیگردد. همه به یاد داریم که آقای احمدینژاد در مبارزات انتخاباتی دوره نهم، به نظام جمعی اصولگرایی و نیز تذکرات دلسوزانه دال بر ادامه خدمت در شهرداری بیتوجهی کرده و به رقابت با سایر کاندیداها از جمله آقای لاریجانی که کاندیدای رسمی اصولگرایان و آقای قالیباف که کاندیدای مورد حمایت سرداران دوران دفاع مقدس و نیز پارهای مراکز مهم سیاسی بود، ادامه داد.
صرفنظر از نقش بدنه بسیج و تاثیر هزینههایی که از بودجه شهرداری تهران برای جمعآوری عِدّه و عُدّه ، از لحظه اعلام آقای احمدینژاد به عنوان رئیسجمهور نهم جناح اصولگرا هم تکرویهای ایشان را فراموش و بنای همکاری با ایشان را گذاشته و دولت ایشان را به عنوان یک دولت اصولگرا مورد حمایت قرار داده است. لکن در مقابل همه حمایتهای اصولگرایان از شخص آقای احمدینژاد و دولت ایشان، آقای احمدینژاد همواره به جناح اصولگرا، نگاهی ابزاری داشته و هیچگاه علاقهای به همکاری واقعی و سازمانیافته با اصولگرایان نشان نداده است. بیتوجهی به سیاستهای کلان، زیر پا گذاشتن قوانین مصوب مجلس از جمله قانون برنامه و نیز قانون بودجه، پشت کردن به مجلس و قوه قضائیه، بیاعتنایی به مراجع و نهاد روحانیت، ضعف در اداره کشور، عدم پایبندی به اصول و ارزشها، خودرأیی و خودمحوری، بروز تورم و گرانی، هدر دادن منابع کمیاب ارزی کشور و دهها و دهها ضعف دولت باعث شده است که عقلای جناح اصولگرا نتوانند مسوولیتهای مدیریت کشور و اقدامات نابجای دولت را بپذیرند.
طرح دولت وحدت ملی در واقع راهی آبرومندانه برای نجات اصولگرایی و اصولگرایان از وضع موجود تلقی میشد. طراحان این ایده برای گریز از افتادن در یک انتخابات دوجانبه که در یک طرف آقای احمدینژاد و در سوی دیگر یک اصلاحطلب نظیر سیدمحمد خاتمی باشد به ارائه این ایده اقدام کردند. هرچند چنین ایدهای کمک بزرگی به برونرفت کشور از بحرانهای موجود میکرد ولی بیش از کشور اصولگرایان فرصت مییافتند تا در پناه چنین طرحی، خود را از موضع پذیرش مسوولیتهای دولت نهم برهانند.
آقای ناطقنوری اولین فردی بودند که به نظر من دلسوزانه نسبت به طرح چنین ایدهای اقدام کردند. هرچند به دلیل برخورد سرد جناح اصلاحطلب، آقای ناطق خیلی زود پایان تلاشهای خود را اعلام کردند لیکن متعاقب آن آقایان عسگراولادی، باهنر و حبیبی به جامعه روحانیت رفتند و با ارائه گزارش واقعبینانه از اوضاع کشور بر این نکته پافشاری کردند «که نه کشور با این رئیسجمهور و سیاستهای آن قابل اداره کردن است و نه احمدینژاد قابل اصلاح» و به دنبال این جلسه بود که جامعه روحانیت مبارز به عنوان یکی از اصیلترین کانونهای اصولگرایی بر این وحدت ملی پافشاری و گروهی را مامور پیگیری آن کرد. حمایت صریح و روشن آقای لاریجانی، رئیس مجلس اصولگرا هم نشانه دیگری از نگرانی اصولگرایان از آینده کشور بود.
حال چه شده است که به محض اینکه بخشی از اصلاحطلبان به محوریت کارگزاران به این طرح پاسخ مثبت دادهاند این طرح یک طرح آمریکایی تلقی میگردد. اصولگرایان باید به سوالات متعددی پاسخ دهند. اول اینکه آیا آقایان با فرض اینکه اصلاحطلبان این طرح را نخواهند پذیرفت و صرفا برای بازی با افکار عمومی به طرح موضوع پرداختهاند؟ و دوم اینکه از کی انقلاب، نظام اسلامی، ارزشها و اصول در شخص آقای احمدینژاد خلاصه شده و عبور از احمدینژاد عبور از همه چیز تلقی میشود؟ سوم اینکه چگونه روحانیت و بزرگان کشور و نظام تسلیم این ادعای موهوم شدهاند؟ صدها احمدینژاد خواهند آمد و خواهند رفت و انقلاب و نظام سر جای خود خواهند ماند.
چرا باید همه ضعفها و ناتوانیها، رفتار ناشایست، سیاستهای غلط و... این فرد یا آن فرد را بر گردن نظام انداخت؟ آیا اصولگرایان میتوانند مسوولیت دولت نهم را بپذیرند و اساسا چرا باید چنین مسوولیتی را بپذیرند؟ و اما اکنون که با هجوم تندروهای هوادار رئیسجمهور و عدم پایداری اصولگرایان عملا این طرح منتفی شده است از اصولگرایان انتظار داریم:
۱) خود را برای رقابت با جبهه متحد اصلاحطلبی آماده کرده و به یک رقابت سالم انتخاباتی که به نفع همه خواهد بود تن دهند.
۲) جبهه اصولگرایی را متحد کرده و اجازه ندهند هرکس به نام اصولگرایی هرطور که بخواهد بر این مردم مظلوم حکومت کند. اگر مردم ایران را وفادار به اصولگرایان تلقی میکنید اجازه ندهید به نام شما به این مردم مظلوم اینقدر جفا شود.
ما از یک انتخابات آزاد، رقابتی و پرشکوه که رقابت بین دو جبهه متحد اصولگرایی و اصلاحطلبی باشد استقبال میکنیم.
سیدحسین مرعشی
منبع : روزنامه کارگزاران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست