سه شنبه, ۲۲ آبان, ۱۴۰۳ / 12 November, 2024
مجله ویستا

بینوایان - LES MISERABLES


بینوایان - LES MISERABLES
سال تولید : ۱۹۹۵
کشور تولیدکننده : فرانسه
محصول : کلود لولوش
کارگردان : لولوش، بر مبنای رمانی نوشتهٔ ویکتور هوگو
فیلمنامه‌نویس : لولوش، بر مبنای رمانی نوشتهٔ ویکتور هوگو
فیلمبردار : فیلیپ پاوان دو سکاتی و لولوش
آهنگساز(موسیقی متن) : فرانسیس له
هنرپیشگان : ژان پل بلموندو، میشل بوژنا، الساندرا مارتینس، آنی ژیراردو، کلمانتین سلاری، فیلیپ لئوتار، روفوس، ژان ماره، میشلین پرل
نوع فیلم : رنگی، ۱۷۸ دقیقه


ـ سال ۱۹۰۰. مردی اشراف‌زاده خودکشی می‌کند، اما ̎هانری فورتن̎ (بلموندو)، راننده‌اش، به اتهام قتل بازداشت می‌شود و در نتیجه خانواده‌اش از هم می‌پاشد. ̎روژه̎ (بلیموندو)، پسر ̎هانری̎، بزرگ می‌شود، ورزش بوکس روی می‌آورد و قهرمان فرانسه می‌شود. در زمان اشغال فرانسه، ̎زیمان̎ (بوژنا)، وکیل پاریسی، و همسرش (مارتینز) قصد دارند از دست نازی‌ها بگریزند و ̎روژه̎ با وانت خود، آنان را به طرف مرز سوئیس می‌برد. در عوض ̎زیمان̎ هم قول می‌دهد برای ̎روژه̎ که سواد ندارد رمان بینوایان را بخواند. ̎روژه̎ یکبار فیلمی بر مبنای بینوایان دیده و آنرا بسیار دوست داشته است. ̎زیمان̎ به قولش عمل می‌کند و ̎روژه̎ خود را ̎ژان والژان̎ دیگری می‌بیند.
ـ روایت لولوش که پر از حادثه (مثل مسابقه‌های بوکس، فرارهای پرهیجان و نفس‌گیر، تعقیب و گریز، سرقت قطار و جنایت‌های کوچک و بزرگ) و رجوع‌های سینمائی (مثل اشاره به توهم بزرگ، ۱۹۳۷ و قاعدهٔ بازی ژان رنوار، ۱۹۳۹ ... و حتی لک‌لک‌ها پرواز می‌کنند میخائیل کالاتازوف، ۱۹۵۷) است، اصلاً اقتباسی از رمان پر آوازهٔ بینوایان به شمار نمی‌آید. اگر چه خود او معتقد است: ̎می‌خواستم بر مبنای یک اثر ادبی، فیلمی عظیم بسازم و خاضعانه می‌گویم که سعی کردم در قالب هوگو قرار بگیرم. هرچه سنم بالاتر می‌رود بیشتر متوجه می‌شوم که هرچه گفته‌ام یا می‌خواهم بگویم، قبلاً بهتر گفته شده است. از جمله اینکه هوگو در بینوایان می‌گوید: ̎هیچ چیزی شکننده‌تر از آدم‌ها نیست و هیچ چیزی نیز با استقامت‌تر از آدم‌ها نیست.̎ فیلم که به طریقهٔ پرده عریض فیلم‌برداری شده، حماسی به شمار می‌آید. هر کدام از صحنه‌های جنگ جهانی دوم آن داستانی کوتاه را روایت می‌کنند، که لولوش برای جایگزینی آنها در اثری کامل، بسیار می‌کوشد و با فیلمبرداری در لوکیشن‌های متعدد و گنجانیدن صحنه‌های کلاسیک و مدرن موفق می‌شود تا دنیائی کامل را، به معنای واقعی کلمه بیافریند.