چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
پیروزی ناکام؛ فمنیسم در گذشته و حال
برخلاف شعارهای خوش آب و رنگ بنیان گذاران جنبش فمنیسم، امروزه نتایج آن شعارها تا سطحی بسیار مبتذل و پیش پا افتاده سقوط کرده است. این جنبش رادیکال که به دنبال شکلگیری تغییراتی بنیادین در عرصههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دنیای ما بود، اهدافی نظیر تمایز قائل شدن میان جنسیت و سکس، پایان دادن به تبعیض و برهم زدن استانداردهای رایجی همچون زیبایی و تصویر آرمانی عروسک باربی برای زنان را برای خویش برگزیده بود. چرا که زنان از تبدیل خویش به کالایی سکسی که از سوی رهبران صنعت مد هدایت میگردید، خسته شده بودند. اما امروزه دوباره ما شاهد بازگشت عروسک باربی، گسترش جراحیهای زیبایی سینه و بینی در میان دختران، فروش لباسهای وقیح و سکسی و رویکرد زنان به تبدیل خود به ستاره فیلمهای پورنوگرافی هستیم. نویسنده معتقد است که شعارهای جنبش فمنیسم امروزه به بیراهه رفته و با وجود بسیاری از مسایل مهم در دنیای امروز، این شرایط تنها به تأمین منافع ابر شرکتهای صنعت مد و زیبایی کمک خواهد نمود.
در تابستان سال ۲۰۰۲ میلادی و در خلال سفرم به یک شهر متوسط لهستان، دختری جوان که به سوی من میآمد، نظرم را جلب کرد. دختری ۱۵ یا ۱۶ ساله که پیراهنی را بر تن کرده بود که علناً او را به عنوان "دختری کثیف" نشان میداد.
شش ماه بعد در فیلادلفیا، وقتی در حال سخنرانی در یک کنفرانس مطالعات زنان بودم، در آن جمع، چند دختر جوان حضور داشتند که پیراهنهایی که عبارات "سکسی" و "پتیاره" به صورتی کج و معوج بر آن نقش بسته بود، به تن داشتند. کمی پس از آن، در پاناما دختر ۱۷ سالهای را دیدم که او نیز لباسی شرمآور بر تن داشت و از دیگران تقاضایی شرم آور مینمود.
آیا دخترانی که چنین لباسهایی میپوشند، زنانی آزاد هستند که کنترل بدن خود را به دست آوردهاند و از منافع جنبش زنان بهرهمند گردیدهاند؟ و یا آنان، تنها زنانی سادهلوح و فریب خوردهاند؟ این تجربه و دهها مورد مشابه، سؤال بزرگتری را برای من پدید آورد. چرا اهداف و دورنمای شکلگیری جنبش زنان، تا چنین سطح نازلی در زندگی روزمره و فرهنگ مبتذل و پیشپا افتاده امروز تنزل کرده است؟
جنبش آزادی زنان که در دهه ۶۰ میلادی شکل گرفت، در ابتدا جنبشی رادیکال بود که تغیراتی بنیادین و عمیق را دنبال میکرد. آنان به دنبال تغییراتی بنیادین در عرصههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بودند تا سروری نژاد سفید، طبقهبندیهای اجتماعی و تقسیمبندیهای جنسیتی را بر هم بزنند. به علاوه، آنان به دنبال ایجاد تغییراتی رادیکال در همه مؤسسات جامعه ما بودند. آنان از زنان میخواستند که در همه ابعاد زندگیشان و سازمان دهی جامعه خویش و در نهایت، ارزشهایی که به آنها آموخته شده است، تفکر نمایند.
کانون مرکزی این پروژه، تمایز قائل شدن میان جنسیت و سکس بود. در جهت به چالش کشیدن این دیدگاه محافظهکارانه که نقش اجتماعی زنان توسط طبیعت آنها تعیین شود، بسیاری از فمنیستها اعلام نمودند، هنگامی که یک فرد متولد میگردد، چه مرد و چه زن، نقشهای جنسیتی وی توسط جامعه تعیین میگردد. زنان به این نکته توجه نمودند که چه چیزی به آنان آموخته شده است تا جایگاه خود را مشخص نمایند و آنچه که به معنای شکلگیری یک زن واقعی بود، علاقه مردان و سرمایه سالاری را به خود جذب نمود. بدین ترتیب، ما وادار شدیم که درباره دو واژه "آزادی" و "طبیعت"، بیشتر بیندیشیم.
یکی از مقالات مهم آن دوره، توسط ساندرا بیم و داریل بیم منتشر گردید. در آن مقاله که با عنوان "همگن کردن زن آمریکایی؛ قدرت یک ایدئولوژی ناآگاه" نگاشته شده بود، نویسندگان به این نکته اشاره کرده بودند که "حتی با پایان یافتن تبعیض در آینده، همه مشکلات زنان حل نخواهد شد؛ چرا که تبعیض، تنها بخشی از مسأله است. تبعیض گزینههای کنونی موجود را نیز از بین میبرد و این نکتهای ناآگاهانه در مورد جنس مونث است."
جنبش آزادی زنان در موج دوم خویش، استانداردهای رایجی همچون زیبایی و تصویر عروسک باربی [لاغر و بلوندی] را که برای غیرسفیدپوستان غیرقابل دسترسی بود [و حتی برای اکثر ما سفیدپوستان] برهم زد. زنان موج دوم با به چالش کشیدن روشهای مرسوم زیبایی، پوشش و دکوراسیون که بر مبنای نژاد و طبقه نژادی و جنسیت شکل گرفته بود، اقدامات خود را آغاز نمودند. آنان از تبدیل خود به کالایی سکسی که از سوی صنعت مد تعیین میگردید، خسته شده بودند و خواهان یک رژیم غذایی سالم برای خود و کره زمین بودند.
اگر شما به فرهنگ رایج امروز بنگرید، چه میبینید؟ بله، عروسک باربی با شدت بیشتر و با هدف انتقامجویی به صحنه باز گشته است. دختران کوچک هم به رژیمهای غذایی روی آوردهاند و از آن دست نمیکشند. این مسأله، چیزی بیش از یک مشکل در میان دختران سفیدپوست به شمار میرود، چراکه در میان سایر گروههای نژادی نیز ما شاهد گسترش آن هستیم؛ و البته گرایش به سوی چنین رژیمهایی، همه مسأله فراروی ما نیست، چرا که ما شاهد مشکلاتی نظیر سوء تغذیه و بیاشتهایی هم میباشیم که وضعیتی بغرنج را فراهم نموده است.
امروزه بسیاری از دختران جوان تمایل دارند که همچون پاریس هیلتون، بریتنی اسپیرز، لیندسای لوهان، ماریا کاری و لیل کیم لباس بپوشند. البته این امر تنها به زنان و دختران نوجوان محدود نمیشود، چرا که دختران چهارساله و شش ساله ما نیز همانند یک شیء سکسی لباس میپوشند. لباسهای چاکدار هم روز به روز وقیحتر میشوند و زنان دیگر از لباسهای پیشین خود استفاده نمیکنند. به علاوه، تمایل به استفاده از لباسهای زینتی و وقیح در میان زنان ۷۰ ساله ما هم رواج پیدا کرده است.
امروزه، تعداد مجلاتی که در مطالب خود روشهای جراحی بزرگ کردن سینه را منتشر مینمایند، رشد فزایندهای یافته است. حتی اهدای هدایایی مالی برای زیبا کردن سینه و بینی دختران در جشنهای فارغالتحصیلی و یا تولد آنان، به شدت رواج پیدا کرده است. به علاوه، مانکنهای بلوندی نظیر جسیکا سیمپسون، پامیلا آندرسون و پاریس هیلتون به عرصه اجتماع بازگشتهاند. حتی کفشهای گران قیمت طراحی شده توسط طراحان مد هم در میان زنان طرفداران زیادی پیدا کرده است. از سوی دیگر، بازار کار جراحان پلاستیک هم بسیار پر رونق میباشد.
اما دنیا همچنان مکان خطرناکی است و وقایع ناگواری برای دختران و زنان در حال وقوع است. در دنیایی که برای ما ایمن نیست، چرا شما به فرزند خود لباسهایی که او را به یک کالای سکسی تبدیل میکند، میپوشانید؟ و چرا شما همانند یک ستاره فیلمهای پورنوگرافی لباس میپوشید؟ همچنین در دنیایی که خشونت علیه زنان رواج دارد، چرا شما باید تیشرتی بپوشید که بر روی آن چنین نگاشته شده است؟ "مرا مجازات کنید!"
البته گاهی این سؤال مطرح میشود که چرا زنان نباید همان گونه که دوست دارند، لباس بپوشند؟ پاسخ این سؤال روشن به نظر میرسد. بله، آنان حق این کار را دارند. اما ما نیازمند ایجاد دنیایی هستیم که زنان آزادانه حق انتخاب داشته باشند. ولی امروزه بسیاری از زنان و دختران ما معتقدند که باید آزادی خود را با پوشیدن لباسهایی که آنان را به سرگرمی جنس مذکر تبدیل میکند، نشان دهند. مردان ما هم عادت کردهاند که به فروشگاهها رفته تا زنان و دخترانی را که همه روزه در کوچه و خیابان میبینیم، مشاهده نمایند.
در حقیقت، زنان ما لیست بلندی از کالاها را فروختهاند. ما گفتهایم که "جنبش زنان" در مورد حق انتخاب آنان تشکیل شده است. سرمایه سالاری ابر شرکتها با خوشحالی از شعار شکلگیری موج دوم استقبال نموده تا انتخابهایی آزادانه و متنوع برای زنان به وجود آید. البته همان طور که من به خاطر دارم، آزادی انتخاب زنان در آن دوره، به آزادی ازدواج، بچهدار شدن، لباس پوشیدن، نوع مقاربت جنسی، حق اشتغال و غیره محدود میشد. هرچند امروزه ما با وضعیتی متفاوت روبهرو شدهایم.
در سالهای پایانی دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی، شکلگیری مشکلات مختلف زنان وارد مرحله جدیدی گردید. تبعیض جنسیتی و نژادی در محل کار و دریافت دستمزد کمتر در مقایسه با کار برابر با مردان، از مهمترین مسایل زنان در آن دوره بود. در آن دوره، زنان دریافتند که انتخابهای فردی آنان، در حقیقت یک مسأله اجتماعی به شمار میرود و ارزشها و علایق صاحبان قدرت را نشان میدهد. هرچند برای این مشکلات، راه حلهای اندکی وجود دارد.
چندی پیش در یک برنامه تلویزیونی صبحگاهی، یکی از پزشکان اعلام نمود که زنان در مقایسه با گذشته از اضطراب و فقدان تمرکز حواس بیشتری رنج میبرند. وی توضیح داد که آنان با از این شاخه به آن شاخه پریدن، از همه چیز احساس نارضایتی میکنند. البته وی راه حل این مشکل را در درمانهای دارویی میدانست، ولی من معتقدم که این وضعیت، ریشه در شرایط اجتماعی جامعه ما دارد.
در تابستان سال ۲۰۰۲ میلادی، کلارا هریس، به دنبال افشای روابط پنهانی همسرش با منشی دفتر وی، به کار خارج از خانه، رنگ کردن موهای بلوندش و مراجعه به یک پزشک جراح پلاستیک روی آورد. وی خود را در موقعیتی اجتماعی قرار داد؛ هرچند از روشهای زیبایی لیپوساکشن و تزریق ژن هم برای زیبایی بیشتر خود بهره برد. اما در دورهای که زنان از نرخ بالای بی کاری، دستمزدهای غیرعادلانه، عدم وجود سیستم مناسب مراقبت از کودکان و مشکلات تحصیلی رنج میبرند، آیا آنان نباید پیرامون موضوعاتی نظیر تبعیض و فقر به مبارزه بپردازند؟ و آیا سرگرم شدن زنان به مد، آنان را از حل مشکل فقر در دنیا باز نمیدارد؟
البته باید دانست که در دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی، لوایحی در جهت از بین بردن تبعیضهای جنسی و نژادی در میان زنان و مردان در کشورهای مختلف به تصویب رسید و آثار خوبی نیز به همراه داشت.
من انقلاب جنسیتی دهه ۶۰ میلادی را به خوبی به یاد دارم. به نظر میرسید که این امید در زنان به وجود آمده که زنان بالاخره میتوانند کنترل بدن خویش و کنترل جنسیت خویش را در اختیار داشته باشند. اما به زودی آشکار گردید که این آزادی جنسیتی نوین، به معنای اعطای فرصت بیشتر برای کام جویی مردان و نه یک تجربه جدید برای زنان خواهد بود. زنان در آن دوره اعتقاد داشتند که فرهنگ رایج آن دوره، فرهنگ مرد محور است و زنان به عنوان کالایی جنسی در آمدهاند. هرچند در نهایت زنان دریافتند که هیچ اتفاق جدیدی روی نداده است.
اگر شما به وبسایت "دیدهبان حقوق بشر" بروید، این مطالب را خواهید خواند: "میلیونها نفر از زنان در سراسر دنیا در شرایط فقر و عسرت زندگی میکنند و تنها به دلیل زن بودنشان مورد تجاوز و تحقیر قرار میگیرند... سوء استفاده از زنان و تبعیض و خشونت، به یک واقعیت رایج و عادی در سراسر دنیا تبدیل شده است... ما در دنیایی زندگی میکنیم که در آن، زنان فاقد کنترل بر آنچه بر بدنشان روی میدهد، هستند." در چنین دنیایی، آنچه که به نام فمنیسم و توانمندسازی اجرا گردیده، نتایج وارونهای به همراه داشته است. آنچه که امروزه توانمندسازی نامیده میشود، ارتباطی با تحصیل، استقلال اقتصادی، کنترل بدن، حفاظت محیط زیست و فعالیت در جهت عدالت اجتماعی ندارد، بلکه تنها به پوشیدن لباسهای بدن نما و وقیح محدود میگردد. اما این شرایط، منافع چه کسانی را تأمین میکند؟ امروزه نژادپرستی، جنسیتگرایی و طبقه گرایی اقتصادی همچنان زنده است و جریان دارد. آنان انتخابهای ما را شکل داده و به آنچه ما انتخاب میکنیم، معنا میدهند. جنبش زنان در موج دوم نه به دنبال "برابری" که به دنبال آزادی بود، چرا که برابری کافی نخواهد بود. همچنین فمنیسم گزینههایی را در اختیار ما قرار میدهد که فاقد مسئولیتپذیری اجتماعی و مضامین اجتماعی میباشد. ما امکان پیدایش یک تغییر گسترده را بررسی نمودیم، اما بسیاری میدانند که منافع آن نصیب چه کسانی گردیده است.
نویسنده: پل روزنبرگ
منبع: www.Commondreams.org
منبع:ماهنامه سیاحت غرب ،شماره ۵۱
مترجم:محسن داوری
منبع: www.Commondreams.org
منبع:ماهنامه سیاحت غرب ،شماره ۵۱
مترجم:محسن داوری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست