پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا
تکنولوژیزدگی از نوع شرقی
پستمن در تقسیمبندی مراحل ورود انسان به تكنولوژی از دو مرحله تكنوكراسی و تكنوپولی یاد میكند. اگرچه پستمن به خطر جدی تكنوپولی در كشورهای توسعهیافته اروپایی و آمریكایی اشاره میكند، معتقدم این تهدید در كشورهای واردكننده تكنیك و تكنولوژی در چند مرتبه شدیدتر و خطرناكتر است.دلایل اثبات این ادعا را به فرصت مناسب دیگری موكول میكنم اما به این حد بسنده میكنم كه دانشجویان عزیز كشورمان بهخصوص در حوزههایی از قبیل صنعت، هنر، تكنولوژی، ارتباطات و رسانه در معرض آفت ویرانگر تكنیكگرایی و تكنولوژیزدگی از نوع «شرقی» آن هستند.
خوانندگان محترم این نوشته حتماً به یاد میآورند كه اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، طرح علوم اسلامی بهحدی قدرتمند بود كه از گستره علوم انسانی فراتر و چنین ایدهای تمام علوم و دانش بشری را در بر میگرفت، گرچه در همان زمان معتدلاندیشان هم بودند كه طرح ماهیت نوین علم اسلامی را فقط در علوم انسانی اسلامی معنادار میپنداشتند، البته نه از عجایب روزگار بلكه به طبیعت روزگار، چنان شد كه محافظهكاران اندیشه علم اسلامی در طی ۲۵ سال گذشته دچار چنان تحولی گشتهاند كه دیگر هیچ جایگاهی برای علم اسلامی حتی در علوم انسانی قائل نیستند. جای بسی تاسف است كه بهرغم گسترش و رشد قابلتوجه مراكز تحقیقاتی، طرح علوم انسانی اسلامی و تدوین شاخههای مختلف آن از رونق لازم برخوردار نیست و محققان و استادان و نسل انقلاب كه احتمالا راقم این سطور را نیز شامل میشود، اكثرا بهدنبال طرح، ترجمه، بسط و حداكثر نقد علوم انسانی جدید غربی و فلسفههای حاكم بر آنند.
هرچه از زمان حضورم در یك مركز علمی ـ تكنیكی ـ هنری (دانشكده صدا و سیما) میگذرد، میزان تاییدپذیری فرضیه فوق (خطر تكنیك محوری بدون هستیشناسی) قویتر و مسوولیت البته بیشتر میشود. این مقدمه فقط بیان علت (و نه دلیل) پیدایش برخی فعالیتهای جدید دانشكده صدا و سیما در تولید، توسعه و بسط دانش بومی در حوزه مطالعات نظری رسانههاست كه تمایل دارم به یكی از مهمترین آنها اشاره كنم كه موافقین و مخالفینی نیز دارد.
دانش جدید «فلسفه رسانه» كه مطالعهای میان رشتهای است، برای اولین بار در دنیا بهزودی در مقطع كارشناسی ارشد دانشكده صدا و سیما راهاندازی خواهد شد. طراحی و اجرای این دوره مسبوق به فعالیتهای پژوهشی و تحقیقاتی معدودی است كه در چند سال اخیر در برخی مراكز علمی آمریكا صورت پذیرفته است اما قدمت مسائل مربوط به حوزه مطالعات نظری تكنولوژی تا یونان فلسفی قابل كشف و ردیابی است. قرار است در رسانهشناسی فلسفی، مبانی اسلامی حوزه ارتباطات و رسانه نیز نقش مبداسازی داشته باشد و حداقل از این حیث، مبتنی بر فلسفههای حاكم بر ارتباطات و توسعه انسانی اسلامی باشد. در اینجا مناسب است چند كلمهای نیز درباره ماهیت این دانش جدید صحبت شود.
«فلسفه رسانه» یكی از انواع فلسفههای موسوم به «فلسفه مضاف» است. اگرچه پس از ظهور فلسفههای تحلیلی، امكان تمایز جدی و شفافی بین فلسفه مطلق و فلسفه مضاف وجود ندارد اما رسم بر آن است كه فلسفه مطلق (در مقابل فلسفههای مضاف) را دانش پژوهش عقلانی در احكام كلی و عوارض ذاتی وجود بماهو وجود تلقی كردهاند. جدا از اشكالات و ابهامات درونی چنین تعریفی از فلسفه مطلق، مناسبتر است كه با تعریف فلسفههای مضاف، به قلمرو فلسفه مطلق دست یابیم، شاید از این طریق حوزه معرفتشناختی، زبانشناختی فلسفی، معناشناسی، علومشناختی و فلسفه ذهن و حتی فلسفههای تحلیلی و شاخههای آنها نیز در زمره فلسفه مطلق جای گیرد.اما به هر حال فلسفه رسانه، نوعی فلسفه مضاف است. باز رسم بر آن است كه برای تبیین فلسفه مضاف پس از ارائه تعاریفی چون «دانش مطالعه عقلانی و فرانگر احوال و احكام كلی یك علم یا پدیده»، آن را به دو قسم فلسفههای مضاف به علم و فلسفههای مضاف به امور تقسیم میكنند. دانش جدید «فلسفه رسانه» به تنهایی سستی چنین تقسیمی را نشان میدهد. فلسفه رسانه از سویی فلسفه مضاف به علم است و از سویی دیگر فلسفه مضاف به امور. من هم میپذیرم اشتباه محض است اگر فكر كنیم با نامگذاری صرف، یك رشته جدید تاسیس میشود اما اگر حتی ارائه تعریف منطقی جامع و مانع لازم باشد، آن را به آینده موكول كنیم كه این رشته جدید، تعریف منطقی و محل خود را در تقسیم فوق بیابد اما توقع خوانندگان از فردی كه به دلایل مختلف بر تاسیس و توسعه چنین دانشی تاكید میورزد، بحق و شایسته پاسخگویی است. بگذریم كه در نگرشهای غالب امروزی، شباهت خانوادگی میان تعدادی مساله كافی است كه نظام علمی (decipline) جدیدی را پدید آورد. از این حیث، تفاوتی میان معرفتهای درجه اول و درجه دوم و یا علوم، معارف و یا فلسفههای مضاف نیز وجود ندارد.
و اما فلسفه رسانه را میتوان از حوزه قلمرو، مسائل، نگرش و رویكرد، روش و دانش و علوم مرتبط متعلق شناخت قرار داد. در اینجا به چند نكته مقدماتی اشاره میشود. قلمرو دانش فلسفه رسانه، احكام كلی و مطالعاتی بنیادین و مبناساز علوم رسانهای است، بنابراین مبداشناسی، روششناسی، تكوین منابع معرفت بخش موجه، معناشناختی و تحلیل تكون تاریخی، محدوده اصلی این دانش را تشكیل میدهد. همچنین اگرچه تبیین روششناسی مطالعات رسانهای بر عهده علوم درجه اول رسانهای از قبیل ارتباطات و یا مطالعات رسانهای نیست و فلسفه رسانه متولی پاسخگویی به این مساله است، اما فلسفه رسانه نیز همانند تمامی علوم دیگر مبادی و روشهایی دارد كه اصل اعتمادپذیری به آنها از مسائل خود علم نیست. از اینرو فلسفه رسانه نیز از نگرش و روشی بهره میجوید كه مبادی دانش فلسفه رسانه است، نه جزئی از مسائل آن. به اختصار میتوان از نگرش فرانگر و یا بروننگر كه از لوازم ذاتی معرفتهای درجه دوم است و روش عقلانیت (و نه عقلی و یا عقلانی) كه این نیز عنصر اصلی اكثر فلسفههای مضاف است، یاد كرد. از اینرو در مطالعات فلسفی رسانه، عقلانیت، (به معنای اكثری) روش و فرانگری، رویكرد و نگرش این دانش را شكل میدهد. از طرفی یكی از بهترین راههای شناخت حدود فلسفههای مضاف به نسبت و یا ارتباط آن فلسفه با علوم و دانشهای دیگر باز میگردد. اگرچه فلسفه رسانه دانشی فرادستی است اما چون خود تكونی میان رشتهای دارد (میان رشتهای بودن یك دانش با فرادستی بودن غیرقابل جمع نیست) با حوزههای مطالعاتی از قبیل فلسفه تكنولوژی، فلسفه زبان، معرفتشناسی، فلسفه ذهن، معناشناسی، زیباییشناسی، فلسفه هنر، فرهنگشناسی، دینپژوهی و فلسفه تحلیلی در ارتباط چندسویه است. بدیهی است نسبت این دانش با مطالعات رسانهای و ارتباطی نیز نسبت معرفت درجه دوم و درجه اول است.
در پایان این نوشته كوتاه كه نیازمند بسط بیشتر است، مناسب است برخی مسائل مهم دانش فلسفه رسانه نیز مورد توجه قرار گیرد. جبرگرایی تكنولوژیك و جبرگرایی رسانهای، ذاتگرایی رسانهای و امكان تطبیق آن با هویت معنا، نسبت رسانههای مدرن با خلق واقعیتهای جدید نحوه ظهور عصر رسانهها در نسبت آن با پدیده مدرنیته، نحوه ظهور هستیشناسی رسانهها در عصر موسوم به مدرن، نسبت اجزای معرفت به معنای باور صادق موجه با ماهیت و ذات رسانهای، بررسی لوازم پراگماتیستی نظریات ذاتگرایی فلسفی و جامعهشناختی، ابزارگرایی و تعاملگرایی، تحلیل نسبت دین، دموكراسی، جهانی شدن، سكولاریزم با هویت رسانهای، نسبت میان اطلاعات و واقعیت، جهان رسانهای و جهان طبیعی تحلیل، رسانهها به عنوان اختراع ، اكتشاف، اكتشاف یا ظهور، زبان طبیعی و زبان رسانهای، زیباییشناختی رسانهای و زیباشناختی طبیعی، تنها نمونههایی چند از صدها مساله و سوال دانش فلسفه رسانه است. در كنار و یا فوق این مسائل، باید آنچه در نظام رسانهای كشور نیز بدان نیاز است، اضافه شود.
دکتر سید حسن حسینی
* استاد فلسفه دانشگاه صنعتی شریف
و رئیس دانشكده صدا و سیما
منبع: نامه ارتباطات و دین، ش۵.
* استاد فلسفه دانشگاه صنعتی شریف
و رئیس دانشكده صدا و سیما
منبع: نامه ارتباطات و دین، ش۵.
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست