شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا
معادلات سیاسی _ امنیتی در جنوب آسیا و تأثیر آن برامنیت و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران
مقدمه
جنوب آسیا یكی از شكننده ترین و بحران خیزترین مناطق جهان است. این منطقه شامل كشورهای هند، بنگلادش، پاكستان، سریلانكا، نپال، بوتان و مالدیو است. نزدیك به یك میلیارد و سیصد میلیون نفر از جمعیت جهان در این منطقه مستقر است. در عین حال نیمی از جمعیت این منطقه در زیر خط فقر زندگی می كنند و به لحاظ شاخص های توسعه انسانی یكی از عقب مانده ترین مناطق جهان است. این منطقه دو قدرت اتمی به نام هند و پاكستان را در خود جای داده و بحران چركینی به نام بحران كشمیر در آن واقع شده است. كشورهای منطقه اغلب دارای بی ثباتی سیاسی و ناامنی های اجتماعی تجزیه طلبانه هستند. آنچه بنیادگرایی خوانده می شود خواه در شكل اسلامی آن و خواه در شكل هندوئیسم آن در این منطقه رشد قابل ملاحظه ای دارد. نفس این مسائل از جنوب آسیا یك حوزه خطرناك و مهم را به نمایش گذاشته و باعث شده است كلیه كشورهای جهان و همین طور نهادهای بین المللی نسبت به آن حساسیت نشان دهند.
تردیدی وجود ندارد مسائل جنوب آسیا اعم از نظامی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی اصولاً متأثر از روابط هند و پاكستان است. اختلاف دو كشور بر سر كشمیر باعث شكل گیری بلوك بندی های منطقه ای و بین المللی شده است.
سئوال اصلی این مقاله آن است كه بلوك بندی های منطقه ای در جنوب آسیا كدامند و این بلوك بندی ها چه تأثیری بر منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران می گذارد؟ در سطح جنوب آسیا چهار معادله منطقه ای قابل تشخیص است. الف: مثلث چین- پاكستان _ میانمار ب: مثلث چین _ پاكستان- بنگلادش ج: معادله هند _ میانمار د: معادله هند ویتنام .تردیدی وجود ندارد كه معادلات دیگری كه جنبه فرامنطقه ای دارند نیز در جنوب آسیا قابل تصورند كه از آن جمله معادله هند _ اسرائیل، معادله هند- ژاپن، معادله هند _ آمریكا، معادله آمریكا _ پاكستان. تأكید ما در این مقاله به معادلات منطقه ای است.
این معادلات به ویژه به دلیل چهار عنصر امنیت، جغرافیا، تاریخ و سیاست بر جمهوری اسلامی ایران تأثیرگذار است. بنابراین ضروری است به این معادلات از منظر جمهوری اسلامی ایران و تهدیدات و فرصت های آن برای جمهوری اسلامی ایران نیز نگریسته شود. آنچه مسلم است اینكه شكل گیری معادلات سیاسی _ امنیتی موجود در جنوب آسیا تأثیر مثبتی بر منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران می گذارد و قدرت مانور جمهوری اسلامی ایران را در محیط منطقه ای جنوب آسیا افزایش می دهد.
هدف از ارائه این مقاله بررسی ابعاد و زوایای سیاسی _ امنیتی یك سیستم تابع منطقه ای است كه در همسایگی بلافصل جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته و همانگونه گفته شد بر منافع و امنیت ملی ایران نیز تأثیرگذار است. علاوه بر این و در چارچوب مطالعات مقدماتی نگارنده، به نظر می رسد مطالعه اندكی دست كم در سطح مراكز و مؤسسات مطالعاتی و تحقیقات ایران درباره این موضوع صورت گرفته است. براین اساس نگارنده تلاش نموده در یك پژوهش توصیفی _ تحلیلی، ابعاد و زوایای این پدیده را در حد مقدورات این مقاله به تصویر كشد.
بهره اول: مثلث چین _ پاكستان- میانمار
چین، پاكستان، میانمار یكی از معادلات سه وجهی مهم را در منطقه پیرامونی پاكستان شكل می دهند و این معادله به طور قطع در موقعیت بین المللی پاكستان نقش مهمی دارد. روابط چین و پاكستان (كه در بخش مربوط به محیط بین المللی آن می پردازیم) به دلایل مختلف روابط حسنه و استراتژیك است. اما وقتی بازیگر دیگری وارد این معادله شود و معادله را از حالت دو وجهی به سه وجهی تبدیل كند بازتاب ها و تأثیرات آن متفاوت خواهد بود. در ذیل سعی می شود جنبه های گوناگون این معادله سه وجهی را كه در اصل گویای شش نوع رابطه است تشریح و تحلیل كنیم.
الف: روابط چین و پاكستان
نمی خواهم در این قسمت در مورد روابط چین و پاكستان مباحث زیادی را مطرح كنم در اینجا فقط در ارتباط با روابط دوجانبه چین و پاكستان و تعامل آن با میانمار بحث خواهم كرد. به رغم گسترش روابط آمریكا و پاكستان پس از حادثه یازده سپتامبر، پاكستان هنوز برای رفع نیازهای نظامی خود به چین متكی است. هر گاه بنا به دلایل مختلفی روابط اسلام آباد و دهلی نو به تیرگی می گراید، به همان میزان روابط پكن و اسلام آباد ابعاد استراتژیك به خود می گیرد. بدین ترتیب و همانگونه كه در مقدمه نیز اشاره كردیم، روابط هند و پاكستان با سایر كشورها به شدت متأثر از اختلاف حاكم بر روابط اسلام آباد و دهلی نو است.
در هر حال، چین تأمین كننده اصلی تسلیحات غیرهسته ای پاكستان است و حتی نقش اصلی را در بسیاری از جنبه های اصلی برنامه های هسته ای پاكستان ایفا می كند.
مطابق آنچه سازمان «سیا» برآورده كرده است، چین همچنان به كمك های خود به پاكستان برای تولید موشك های بالستیك ادامه می دهد و پاكستان نیز به تولید متوالی سوخت جامد(SRBMS) می پردازد. چین از گذشته حمایت گسترده ای را از برنامه های موشكی بالستیك و سلاح های هسته ای پاكستان به عمل آورد و پاكستان هم با تكیه بر چین و فرانسه برنامه های موشكی، هوایی و هسته ای خود را تقویت كرد. گزارش های موجود نشان می دهد كه در یازده ژانویه ،۲۰۰۲ پاكستان اولین محموله از جنگنده های چینی ۱۰,FZ.PG و ۴۰FZ را دریافت كرد.
در هر حال به نظر می رسد چند عامل، چین و پاكستان را به هم نزدیك كرده و باعث شكل گیری نوعی پیوند استراتژیك میان آن دو شده است: ۱- چین و پاكستان در صددند فضای استراتژیك هند را در آسیای جنوبی محدود كنند. ۲- چین از پاكستان می خواهد كه به این كشور در شناسایی و سركوب استقلال طلبان ایغور در سین كیانك كمك كند. ۳- چین با حضور در منطقه گوادر پاكستان،به تلاش برای ایجاد موازنه دریایی با آمریكا در منطقه خلیج فارس مبادرت خواهد كرد. ۴- حضور دریایی چین در گوادر این امكان را برای پكن فراهم می كند تا در صورت مسدود شدن احتمالی تنگه مالاكا، از خلیج گوادر بتواند برای دسترسی به آسیای غربی استفاده كند. ۵- در تمامی احوال، رقابت با هند و آمریكا یكی از اهداف اصلی چین در توسعه مناسباتش با پاكستان است.ب: روابط پاكستان و میانمار
در دسامبر ،۲۰۰۱ هنگامی كه مقامات اطلاعات آمریكا در مورد همكاری دانشمندان هسته ای پاكستان با القاعده تحقیق می كردند، مشخص شد كه دو دانشمند هسته ای پاكستان به نام های سلیمان اسد و محمدعلی مختار به میانمار رفته اند. علاوه بر این خبر، نكته مهم دیگری وجود داشت كه نشان از تحولی تازه در روابط اسلام آباد با رانگون می داد. این سه تحول عبارت بود از: الف) در همان زمان روسیه سرگرم ساخت راكتور هسته ای در میانمار بود و این احتمال وجود داشت كه دانشمندان هسته ای پاكستان نیز سعی دارند از جزییات امر اطلاع یافته، منفعتی عاید كشور خود بنمایند. ب) رئیس جمهوری پاكستان، ژنرال مشرف، از یكم تا سوم می ۲۰۰۱ از میانمار دیدن كرد و قبل از آن دولت رانگون بندرگاه های خود را برای توقف ۳ كشتی، یك زیردریایی، یك نفت كش و یك ناوشكن پاكستان در اختیار اسلام آباد قرار داد. این در حالی بود كه پیش از آن، میانمار به هیچ وجه اجازه چنین كاری را به هیچ كشوری نمی داد. ج) بعدها نیز مشخص شد كه اساساً پاكستان یكی از تأمین كنندگان اصلی تسلیحات میانمار است. در این خصوص، اسلام آباد در تجهیز ارتش میانمار به سلاح های غیر اتمی و آموزش نظامیان میانمار نقش مهمی دارد. در مجموع ژنرال خین نی یونت، رئیس اطلاعات ارتش میانمار رابطه نزدیك و صمیمی با نظامیان پاكستان دارد.
ج) روابط چین- میانمار
چین اولین كشوری بود كه در سال ،۱۹۸۸ هنگامی كه نظامیان در میانمار قدرت را به دست گرفتند، از آنها حمایت كرد. از آن زمان به بعد روابط بسیار نزدیكی بین پكن و رانگون شكل گرفته به طوری كه بخش اصلی احتیاجات تسلیحاتی میانمار را پكن تأمین می كند. از این منظر میانمار بازار فوق العاده پرسودی برای پكن است. علاوه بر این و همان گونه كه برتیل لینتر گفته است از مدتها پیش، پكن، برمه را به عنوان عامل حیاتی رفاه برای ایالت های فقیرنشین چین در منطقه جنوب غربی(یوفا، سی هوان، گوئیز هو) قلمداد می كرده است. در این جهت، پكن قرارداد كلانی با میانمار برای ساخت بزرگراه ها، لایروبی رودخانه ها و مدرنیزه كردن برخی از بندرگاه های میانمار منعقد كرده كه هدف اصلی آن تسهیل ارتباط میان میانمار با ایالت های جنوب غربی چین است.
به طور قطع، رقابت با هند یكی از انگیزه های مهم گرایش چین به میانمار است. (همان گونه كه بعداً توضیح خواهیم داد هند نیز تلاش وسیعی را برای توسعه مناسبات با میانمار به كار برده است). چین به مدرنیزه كردن پایگاه های دریایی میانمار در هانگی، كوكو، آكیاب و مرگویی مبادرت ورزیده است. در همین حال با قراردادهای نظامی دوجانبه رانگون، هواپیماهای چینی با استقرار در این پایگاه ها موفق شده اند بخش وسیعی از اقیانوس هند را تحت كنترل قرار دهند. این مسأله به شدت دهلی نو را نگران ساخته و چنان كه ارزیابی مؤسسه بین المللی مطالعات و تحقیقات استراتژیك لندن تأیید می كند برمه به خطوط اصلی دریایی در اقیانوس هند و آسیای جنوب شرقی نزدیك است و لذا می تواند به چین كمك كند تا قلمرو نظامی خود را تا منطقه ای كه برای نظام های اقتصادی آسیا اهمیت دارد، گسترش دهد.
جی موهان مالیك نیز در مقاله ای در روزنامه پیونر نوشته است: در استراتژی چین برای محدود و محصور كردن هند، میانمار همان جایگاهی را در آسیای جنوب شرقی برای چین دارد كه پاكستان در آسیای جنوبی.
د) نتیجه گیری: بیم و امید هند
در معادلات جنوب آسیا هر امتیازی برای پاكستان، ضرری برای هندوستان قلمداد می شود؛ بنابراین روابط سه جانبه پاكستان، چین و میانمار موجب نگرانی هند است. به رغم گسترش روابط میان دهلی نو و پكن، چین، پاكستان را به عنوان متحد درازمدت خود تلقی می كند و به همین دلیل به یاری رساندن به پاكستان در برنامه های نظامی اش ادامه می دهد. نفس این عمل برای هند نگران كننده است. علاوه بر این، مشكل شورش در ایالت های شمال شرق هند را بدون همكاری مؤثر میانمار نمی توان كنترل كرد. از این منظر، میانمار و اتحاد آن با چین و پاكستان كه هر دو رقیب هندوستان قلمداد می شوند، مشكلی جدی بر سر راه برقراری امنیت داخلی هند است. به رغم این كه هند سعی كرده است با اتخاذ سیاست نگاه به شرق توجه میانمار را به خود معطوف كند اما روابط پاكستان و چین با میانمار در حدی است كه می توانند رانگون را برای ایجاد مشكل برای هند در هر زمانی تحت تأثیر قرار دهند. آنچه به ویژه به این اتحاد سه جانبه اهمیت می بخشد همكاری دانشمندان پاكستانی و چینی برای ساخت راكتور هسته ای در میانمار است. علاوه بر این گزارش هایی وجود دارد كه نشان می دهد سه كشور توافقنامه اطلاعاتی مشتركی به امضا رسانده اند كه هدف آن كنترل نیروهای هند در شمال شرق و خلیج بنگال است.
بهره دوم: معادله هند- میانمار: امید به شكل گیری یك رابطه استراتژیك
همان گونه كه در قسمت قبلی گفته شد دهلی نو از این كه میانمار این همسایه كلیدی خود را متحد رقبایش می بیند بیمناك است اما هند این امید را دارد كه بتواند رانگون را به چرخه دوستان هند وارد كند. تحلیل گران هندی دولت وقت این كشور را به خاطر انجام یك عمل نسنجیده سرزنش می كنند: در سال ۱۹۸۸ وقتی نظامیان قدرت را در برمه به دست گرفتند سیاست هند می بایست بر حل مسالمت آمیز بحران استوار می گشت این در حالی بود كه هند به مخالفان دولت نظامی برمه پناه داد و برعكس، چین دولت جدید را به رسمیت شناخت.
این مهم باعث برد چین و باخت هند شد. در یك مدل عقلایی تصمیم گیری، سیاست هند در آن زمان اشتباه محض بود، زیرا دهلی نو با توجه به اهمیت جایگاه میانمار، صرف نظر از هر حكومتی در آن، باید با آن كشور رابطه حسنه برقرار كند. دلایل زیر این الزام را بر هند تحمیل می كند:
۱- میانمار دومین همسایه بزرگ هند و بزرگترین كشور در جناح شرقی هند است.
۲- نیروی دریایی میانمار و متحدینش در كرانه شرقی خلیج بنگال مستقرند و این می تواند تهدیدی علیه هند باشد.
۳- میانمار مرز وسیعی با هند در شمال دارد. این مرز مشترك در بعضی موارد با مرزهای مورد اختلاف هند و چین قاطی می شود و خود می تواند منشأ بروز اختلافات مرزی و در نتیجه بروز رفتارهای غیردوستانه میان دو كشور گردد.
۴- میانمار پل ارتباطی آسیای جنوبی و آسیای جنوب شرقی است. این كشور در عین حال منطقه ای حائل میان ایالت های شمال شرقی هند و ایالت های جنوب چین می باشد. بدین ترتیب در هر حالت دارای اهمیت استراتژیك برای هند و چین است.
۵- میانمار دارای مرز مشترك با لائوس و تایلند است. همكاری نزدیك با این كشور می تواند سیاست نگاه به شرق آقای« ناراسیم ها رائو» نخست وزیر وقت هند را عملی سازد.
۶- اكنون این تصویر منفی در ذهن بسیاری از افراد، گروه ها و كشورها وجود دارد كه هند با تمام همسایگانش مشكل دارد. میانمار از جمله كشورهایی است كه استعداد اصلاح و بهبود روابط را دارد. از این طریق می توان آن تصویر منفی را از اذهان زدود.
۷- میانمار یك كشور به لحاظ منابع طبیعی غنی محسوب می شود. این كشور دارای ذخایر مهمی از نفت و گاز است، دو كالای استراتژیك كه هند دقیقاً برای مناطق شمالی خود به آن نیازمند است. علاوه بر این منابع غنی مس، سرب، قلع، تنگستن، فولاد و طلای میانمار می تواند برای هند جاذبه داشته باشد.۸- رشد منفی اقتصاد میانمار معكوس شده است و از سال ۱۹۹۳ به بعد سیر صعودی به خود گرفته است. صادرات تا حدود ۱۴%، استخراج معادن حدود ۲۱%، برق ۱۴% و مالی ۱۸% رشد داشته است.
۹- به كمپانی های نفتی خارجی امتیاز تولید و استخراج داده شده است، توریسم رونق و شكوفایی دوباره ای یافته است، كشورهای آسه آن، ژاپن و كره جنوبی به سرمایه گذاری های كلان در میانمار مبادرت ورزیده اند.
تمامی این موارد نشان می دهد كه میانمار نه تنها یك كشور« تنها افتاده »،«رو به شكست »و«به حاشیه رانده شده» نیست بلكه توجهات منطقه ای و بین المللی را به خود جلب كرده است.
با توجه به مسائل فوق الذكر، دهلی نو سعی كرده است تلاش های تازه ای را برای احیای روابطش با میانمار صورت دهد كه البته قصد اصلی هند ایجاد شكاف در مثلث چین، پاكستان و میانمار و بهره گیری از فرصت های سیاسی، اقتصادی و دفاعی رانگون است:
الف) همكاری های سیاسی: حوزه های سیاسی كه دهلی نو و میانمار می توانند از طریق همكاری با یكدیگر منافع ملی خود را افزایش دهند عبارتند از :
۱ _ آسه آن و گردهمایی های حاشیه ای آن فرصتی برای همكاری دهلی نو و رانگون بوجود می آورد تا از طریق مشاوره های سیاسی، راه حلی برای رفع سوء ظن ها و افزایش سطح همكاری ها بیابند.
۲ _ میانمار می تواند به پیشبرد منافع هند در شكل گیری گروههای مؤثر منطقه ای مثل حوزه مكونگ _ كنگ و (BIMSTECH) كمك كند.
۳ _ هند و میانمار می توانند در سازمان های بین المللی از جمله سازمان ملل متحد همكاری و هماهنگی داشته باشند. رانگون می تواند از نامزدی هند برای عضویت دائم در شورای امنیت سازمان ملل حمایت كند.
ب) همكاری های اقتصادی: منافع ملی هند اقتضا می كند میانمار از نظر اقتصادی كشوری توسعه یافته باشد. میانمار اگر چه از نظر منابع طبیعی غنی است اما از نظر صنعتی، كشوری توسعه نیافته محسوب می شود. این كشور به سطوح متوسط تكنولوژی ها برای بنا نهادن پایه های صنعتی خود نیازمند است. هند در موقعیتی است كه می تواند در مقیاس وسیعی این نیاز را برآورده سازد. بخش هایی كه دهلی نو می تواند از نظر اقتصادی به سود رشد صنعت در میانمار كمك كند عبارتند از:
- صنایع متالوژی
- اكتشاف نفت و گاز
- صنعت دوچرخه و اتومبیل
- صنایع ارتباطی مثل فرودگاه ها و راه آهن بخصوص آنهایی كه می توانند ایالت های شمالی هند مثل مانیپور و ناگالند را به هم متصل سازد.
- تكنولوژی اطلاعاتی و ارتباطی
- صنعت هتل داری و توریسم.
در مجموع توسعه همكاری های اقتصادی هند با میانمار می تواند به پیشرفت و توسعه ایالت های شمال شرقی هند بیانجامد؛ زیرا میانمار كوتاه ترین فاصله را با بازارهای آسیایی جنوب شرقی از طریق هوا، زمین و دریا دارد.
ج ) همكاریهای دفاعی
برای هند این نكته روشن است كه نیروهای مسلح، نیروی اصلی نوسازی در میانمار محسوب می شوند. از این رو هرگونه همكاری با میانمار در گرو همكاری دفاعی با این كشور است. زمینه هایی كه می تواند از نظر دفاعی بین هند و میانمار رابطه برقرار كند عبارتند از:
- تقویت تماس های نظامی در بالاترین سطوح
- گسترش فروش سلاح و كمكهای تسلیحاتی برای تأمین نیازهای تسلیحاتی میانمار
- كمك به میانمار در ایجاد تأسیسات زیربنایی تولیدات دفاعی مطابق با شرایط طبیعی این كشور
- تأكید ویژه بر همكاری دریایی به منظور ایجاد پیشرفت بندرگاههای سواحل خلیج بنگال و آماده كردن تسهیلات آموزشی در هند و كمك به صنعت كشتی سازی میانمار
- همكاری های ضدشورش و ضدتروریسم
- تسهیلات آموزش فنی و حرفه ای
سیاستگذاران هند توصیه می كنند كه همكاری های دفاعی هند با میانمار باید طوری بنا شود كه رانگون تصور كند هند می تواند به عنوان یك منبع مطمئن و درازمدت برای نیازهای دفاعی آن كشور تلقی شود؛ آن هم بدون هیچگونه اعمال فشار سیاسی و یا محدودیت های دیگر. هند امیدوار است با حركت در راستای همكاری های سه جانبه به شكلی كه توضیح داده شد، میانمار را به یك شریك استراتژیك تبدیل كند بگونه ای كه این همكاری تأمین كننده نیازهای امنیتی و منافع ملی دو كشور باشد. در استراتژی هند، میانمار در هر حال نباید مثل پاكستان یك قلمرو بی ثبات كننده برای هند تبدیل شود.
بهره سوم: مثلث چین _ پاكستان _ بنگلادش
مثلث چین _ پاكستان _ بنگلادش نیز دقیقا براساس این ملاحظه امنیتی شكل گرفته كه هند می تواند برای هر سه كشور، دشمن قلمداد شود. این مثلث جنبه های گوناگونی از همكاریهای سیاسی، اقتصادی و نظامی را در خود جای داده است.
الف» روابط پاكستان و بنگلادش
بنگلادش قبلا ایالت شرقی پاكستان و یا پاكستان شرقی نام داشت. در سال ،۱۹۷۱ ارتش پاكستان به قتل عام هموطنان بنگالی خود دست زد تا از پیروزی بنگالی ها در انتخابات عمومی جلوگیری كند. ارتش پاكستان نمی توانست بپذیرد یك بنگالی یعنی شیخ مجیب الرحمان نخست وزیر پاكستان شود. این موضوع كه به جنگ داخلی انجامید، منجر به ظهور بنگلادش به عنوان یك دولت مستقل شد.
بنگلادش جمعیتی بالغ بر ۱۳۰ میلیون نفر دارد و مساحت آن ۹۹۸/۱۴۳ كلیومتر مربع است بنگلادش از طرف غرب و شمال توسط هند، از شرق توسط هند و برمه و از جنوب بوسیله خلیج بنگال احاطه شده است.بنگلادش یك مرز طولانی و نفوذپذیر به طول ۳۹۰۱ كیلومتر با هند دارد. این مهم بیش از ۲۰ میلیون بنگالی را قادر ساخته به عنوان مهاجر بطور غیرقانونی به سمت هند حركت كنند. بنگلادش یك كشور مسلمان است. دوازده میلیون نیز هندو دارد كه رفته رفته از جمعیت آنها كاسته می شود.آنچه در رابطه بنگلادش و پاكستان قابل توجه است اینكه تاریخ گذشته بنگلادش نشان می دهد كه این كشور بخشی از پاكستان بوده و جمعیت عمدتا مسلمان آن، این كشور را به سمت موقعیت سیاسی و استراتژیك پاكستان سوق می دهد. بنابراین، بنگلادش در رویارویی پاكستان و هند، عامل مهمی در بخش استراتژیك پاكستان به حساب می آید. علاوه بر این، بنگلادش مانند پاكستان تحت تأثیر بنیادگرایی اسلامی قرار دارد و لذا تلقی هند به عنوان دشمن، بخشی از یك استراتژی ثابت آنها است. پاكستان در عین حال، بنگلادش را محیط مناسبی برای قراردادن تجهیزات جنگ نیابتی خود برای از میدان به در كردن همسایگان شرق و شمال شرقی هند می داند. این مهم از پیوندهای مذهبی مشترك با پاكستان و اشتراك در عملكردهای نظامی و ضد اطلاعاتی با پاكستان نشأت می گیرد. همزمان تأثیر پیوندهای استراتژیك چین و پاكستان در آسیای جنوبی، بطور منطقی به بنگلادش نیز سرایت كرده است. از دید تحلیل گران سیاسی و نظامی، ساده انگارانه است كه بگوییم پاكستان در تحریك بنگلادش برای همكاری استراتژیك با چین و تسهیل كار پكن بی تأثیر بوده است. البته پاكستان به دلایل تاریخی با بنگلادش مشكل داشته است اما معذرت خواهی پی در پی مقامات پاكستان این نگرانی را از دل مقامات داكا بیرون آورده است. بدون تردید همكاری پاكستان و بنگلادش بخشی از طرح های استراتژیك اسلام آباد علیه هند است. در این خصوص ورود چین به این معادله كه به نظر می رسد به تشویق پاكستانی ها صورت گرفته بر اهمیت موضوع افزوده است.به نظر می رسد پاكستان قصد دارد با توسعه مناسبات خود و چین با بنگلادش، توجه استراتژیك هند را از غرب (پاكستان) به شرق (بنگلادش) معطوف كند. این مهم موجب كاهش فشار هند بر پاكستان خواهد شد. علاوه بر این پاكستان سعی كرده است به عنوان مكمل چین در همكاری دفاعی با بنگلادش خصوصا در حوزه آموزش، حفظ و نگهداری و آخرین تولیدات نظامی برای بنگلادش عمل كند. همچنین رشد بنیادگرایی اسلامی به پاكستان این امكان را می دهد تا احساسات ضد هندی را در این كشور تشویق و تحریك كند.ب ) روابط چین و بنگلادش
در خلال جنگ داخلی پاكستان در سال ،۱۹۷۱ چین مخالف استقلال بنگلادش بود. به همین دلیل، پكن تا سال ۱۹۷۵ یعنی چهار سال پس از شكل گیری بنگلادش از رسمیت شناختن آن خودداری كرد. آنچه چین و پاكستان را به سمت قبول بنگلادش به عنوان یك هویت سیاسی مستقل وادار كرد واقعیت های استراتژیك بود: واقعیت های استراتژیك آن بود كه در هر حال بنگلادش شكل گرفته و اگر پاكستان و چین از آن دوری جویند، هند خلاء آنها را پر خواهد كرد. همین مسأله، چین را به سمت توسعه مناسبات با بنگلادش سوق داد به گونه ای كه امروزه نیروهای نظامی بنگلادش عمدتا تجهیزات نظامی خود را از چین دریافت می كنند. تانك های بنگلادش، كشتی های جنگی بنگلادش و هواپیماهای جنگی این كشور همه چینی هستند. بطور خلاصه، چین، بنگلادش را همانند پاكستان به یك كشور وابسته به تجهیزات نظامی چینی تبدیل كرده است. تحلیل های استراتژیك حكایت از آن دارد كه بنگلادش به همراه پاكستان و میانمار بخشی از سیاست چین برای احاطه هند است .
بارزترین علامتی كه نشان از تحول استراتژیك در روابط چین و بنگلادش دارد توافقنامه همكاری دفاعی است كه در خلال دیدار نخست وزیر بنگلادش از چین در ۲۳ تا ۲۷ دسامبر ۲۰۰۳ منعقد گردید.
در بیانیه صادره از سوی دو كشور گفته شد هدف این توافق برآوردن نیازهای كنونی نیروهای دفاعی بنگلادش است. این توافق نامه امضا شد تا به نهادینه كردن قراردادهای موجود در بخش دفاعی چین و بنگلادش كمك كند و به پیمان های پراكنده موجود انسجام بخشد. اگرچه تردیدی در این نیست كه توسعه مناسبات دفاعی چین با بنگلادش به زیان هند تمام خواهد شد اما وزیر خارجه بنگلادش در اظهاراتی دیپلماتیك از این نگرانی ها كاست: «بنگلادش احتیاج به نیروهای مسلح مناسب دارد. چین می تواند در نیل به این هدف بنگلادش را یاری كند. مقصود توافقنامه دفاعی بنگلادش و چین، همكاری در بخش دفاعی است و این همكاری علیه هیچ كشوری نیست و بنگلادش به روابط خود با هند ادامه خواهد داد.»
از دیدگاه تحلیلی از همه آنچه گفته شد و به انجام رسیده می توان نتیجه گرفت كه ۱- بنگلادش طرح هایی برای توسعه، ارتقاء و مدرنیزه كردن نیروهای مسلح خود دارد ۲- چین برآن است كه هزینه طرح های نظامی بنگلادش را متقبل شود ۳- تأكید بر افزایش همكاری در آموزش، حفظ و نگهداری و برخی از بخش های تولید دفاعی، به طور طبیعی مستلزم تولید بیشتر تجهیزات نظامی مدرن است؛ زیرا این فعالیت ها با نسل قدیمی تر تجهیزات سازگار نیستند. ۴- به نظر می رسد توافقنامه دفاعی چین و بنگلادش مبنایی برای همكاری استراتژیك دو كشور در آینده خواهد بود. اگر این همكاری استراتژیك شكل گیرد نتایج ذیل را به دنبال خواهد داشت:
- چین یك جای پای استراتژیك در جناح شرقی هند در بنگلادش پیدا می كند.
- احاطه هند به وسیله چین تكمیل می شود.
- به زودی شاهد طرح های چین برای گسترش پایگاه دریایی چیتاگونگ (بنگلادش) به موازات گوادر (پاكستان) خواهیم بود.
- چین در بنگلادش تسهیلات پایگاه دریایی به دست خواهد آورد.
د) نتیجه گیری: نگرانی هند
اگرچه بنگلادش تأكید كرده است همكاری دفاعی اش با چین به معنی شكل گیری مثلث چین- پاكستان- بنگلادش آن هم علیه هند نیست اما نفس توافقنامه دفاعی میان داكا و پكن و ارتقای سطح مناسبات نظامی این دو كشور به دلایل ذیل برای دهلی نو نگران كننده است: ۱- با توسعه مناسبات نظامی- دفاعی چین و بنگلادش، درگیری ها و توجهات استراتژیك پكن به جنوب آسیا افزایش خواهد یافت ۲- افزایش توانایی نظامی بنگلادش، برای هند هزینه بردار خواهد بود و این مهم در طرح های نظامی دهلی نو به عنوان یك «مسأله» باید همواره مورد توجه باشد. ۳- این كه در صورت درگیری هند با پاكستان یا چین، بنگلادش چه موضعی خواهد داشت از این پس یك دغدغه برای دهلی نو است. ۴- این نگرانی به طور جدی برای هند وجود دارد كه از این پس نفوذ چین به خلیج بنگال توسط بنگلادش تسهیل گردد. ۵- ضعف استراتژیك منطقه شمال شرق هند (مخصوصاً در خطوط ارتباطی) بیشتر خواهد شد ۶- استقرار موشك های میانبرد هند در شمال شرقی علیه چین، نیاز به حفاظت و امنیت بیشتری پیدا خواهد كرد.بهره چهارم: همكاری های استراتژیك هند و ویتنام؛ امید به ایجاد توازن منطقه ای
ویتنام از جمله كشورهایی است كه هند می تواند از آن در ایجاد توازن منطقه ای بهره جوید. نقطه امیدواركننده برای برقراری همكاری استراتژیك با ویتنام، حمایت دهلی نو از هانوی در جنگ علیه آمریكا بود. همین موضوع به دهلی نو كمك می كند تا در برقراری روابط استراتژیك با ویتنام مشكل چندانی نداشته باشد. علاوه بر این هند و ویتنام در بخش وسیعی از همگرایی منافع كه می تواند زمینه ساز یك همكاری استراتژیك محكم و پایدار باشد، شریك هستند.
شاید تلاش هند برای برقراری روابط استراتژیك با ویتنام بیشتر متأثر از چین باشد اما بدون تردید وقتی معادلات منطقه ای شكل می گیرند خود به خود آثارش را بر پاكستان نیز برجا می گذارد. بنابر این در گرایش هند و ویتنام عامل چین و پاكستان هر دو نقش دارند. با این حال طبیعی است چین در این عرصه عامل تعیین كننده تری است هانوی و دهلی نو هر دو نسبت به چین مظنون هستند. در سال ۱۹۹۸ هم نخست وزیر هند آقای واجپایی، و وزیر دفاع این كشور یعنی جورج فرناندز، چین را تهدید اصلی علیه هند قلمداد كردند. اخیراً مقامات رسمی ویتنام نیز می گوید: «به چین اعتماد ندارند ظاهراً ویتنام نسبت به اهداف چین مظنون است و توسعه طلبی پكن نگران می باشد. هم هند و هم ویتنام دلایل خوبی برای به تصویر كشیدن چین به عنوان» عامل تهدید «دارند:
۱- هند و ویتنام مرزهای زمینی طویلی با چین دارند هند در مرزهای خشكی و فیلم در مرزهای دریایی با چین اختلاف دارند.
۲- هند و ویتنام به ترتیب در سال های ۱۹۶۲ و ۱۹۷۹ مورد تجاوز چین قرار گرفته اند.
۳- در سال های اخیر چین بارها به مواضع ویتنام در جزایر اسپراتلی حمله كرده و در یك مورد با زور شش پادگان را اشغال كرد.
۴- اظهار تمایل رهبران چین برای روابط دوستانه به هند و ویتنام با سیاست های تهاجمی و اعمالی چین ناسازگار است.
۵- نگرانی های استراتژیك چین در خصوص هند و ویتنام، پكن را مجبور كرده است تا نقاط فشار استراتژیك را به منظور تضعیف این دو كشور به وجود آورد. در مورد هند، چین، تهدید پاكستان را به وجود آورده و در مورد ویتنام، چین مبارزات نیابتی را در كامبوج شكل داد. به علاوه این كه چین در مرزهای زمینی و دریایی ویتنام نیز نیروی نظامی به منظور مقابله با ویتنام بسیج كرده است.
بدین ترتیب هند و ویتنام یك همگرایی استراتژیك طبیعی دارند و آن این كه چگونه می توانند در حالی كه چین را از نظر دیپلماتیك متعهد نگهدارند، آن را از اعمال خشونت بار در آینده باز دارند. دهلی نو بر این باور است كه برای نیل به چنین هدفی، ویتنام باید به یك كشور قدرتمند مبدل شود و در این مسیر هند به لحاظ نظامی، دفاعی، سیاسی و اقتصادی آن را تقویت كند. بدیهی است، برای یك همكاری استراتژیك، همكاری دفاعی و نظامی یك عنصر كلیدی است.
الف: همكاریهای دفاعی
سالها است كه همكاری های دفاعی هند و ویتنام در قالب محدود مبادله هیأت های نظامی و بازدید كشتی های جنگی از سواحل یكدیگر خلاصه شده است. بعد از جنگ چین در ویتنام در سال ،۱۹۷۹ اولین هیأت های نظامی هند از ویتنام دیدن كردند. این روند ادامه داشت تا این كه در سال ۱۹۹۴ در راستای سیاست نگاه به شرق، یك توافقنامه همكاری دفاعی میان هند و ویتنام منعقد گردید اما به طور جدی دنبال نشد. ضرورت همكاری های دفاعی با ویتنام، به بازدید وزیر دفاع وقت هند، جرج فرناندز، در مارس ۲۰۰۰ از هانوی شد. در این سفر پروتكل تازه ای در خصوص همكاری های دفاعی دو كشور به امضا رسید كه براساس آن:
- چارچوب نهادینه شده ای برای بحث های منظم و با ثبات بین وزرای دفاع هند و ویتنام شكل می گرفت.
- مباحثاتی برای تبادل اطلاعات استراتژیك صورت می پذیرفت.
- بین نیروهای دریایی و گارد ساحلی دو كشور مانورهایی برای تقویت همكاری های دفاعی برگزار می شد.
- نیروی هوایی هند به آموزش خلبانان ویتنام مبادرت می ورزید.
اینها اقدامات مطلوبی بود كه هند برای توسعه همكاری های دفاعی اش با ویتنام در چهارچوب یك هدف استراتژیك صورت داده است. با این حال از دید سیاستگزاران هندی، ویتنام دارای قابلیت های دیگری نیز می باشد كه دهلی نو می تواند با فعال شدن در آن زمینه ها،«سیاست ویتنام قوی و مستقل » را پیش ببرد.
- نیروی هوایی و دریایی ویتنام دارای جنگ افزارهای روسی هستند كه با توجه به فقدان قطعات یدكی و حفاظت و تعمیرات پیشرفته، عملاً محدود شده اند. هند می تواند در این زمینه كمك مؤثری به ویتنام كند.
- هند دارای تأسیسات دفاعی قابل توجهی است و می تواند آنها را به عنوان كمك های بلاعوض و یا با قیمت ارزان و مناسب در اختیار ویتنام قرار دهد.
- هند می تواند در سطح وسیعی به آموزش فنی نیروهای ویتنام مبادرت ورزد.
- حتی هند تلاش دارد تكنولوژی مونتاژ موشك های هسته ای را برای حفظ توازن در مقابل همكاری های چین و پاكستان در اختیار ویتنام قرار دهد.
ب- همكاری های سیاسی
چین، عاملی است كه همگرایی منافع بر سر آن، هند و ویتنام را به سوی همكاری سیاسی با یكدیگر سوق می دهد. «كنت. ای- كالدر» در این باره می نویسد: «مسلماً ناچیز شمردن چین یا شك داشتن در مورد توانایی های بلند مدت آن احمقانه خواهد بود. چین تهدیدی نه تنها علیه هند بلكه تهدیدی علیه متحدین آمریكا در حوزه آسیا- پاسیفیك و همین طور كشورهایی نظیر ویتنام است.»
عامل اصلی در نگرانی از چین، همانا عدم اطمینان همه جانبه در مورد اهداف ژئو-استراتژیك بلند مدت این كشور است. بی ثباتی، تغییر و ناپایداری در سیاستهای چین به ویژه، طی نیم قرن اخیر، و نیز برنامه های نظامی بلند پروازانه این كشور، هند و ویتنام را به سوی همكاری های سیاسی و دیپلماتیك ناگزیر می سازد.محورهای عمده ای كه هند و ویتنام می توانند در عرصه سیاسی و دیپلماتیك بر روی آن كار كنند عبارتنداز:
- حمایت ویتنام از نامزدی هند برای عضویت دائم در شورای امنیت.
- حمایت ویتنام از عضویت هند در آسه آن
- همكاری دوجانبه اپك (APEC)
- توسعه همكاری های سیاسی هند و ویتنام می تواند به همكاری جمعی این دو كشور با بعضی از كشورهای دیگر حوزه آسیا- پاسیفیك كه آنها هم نگرانی هایی نسبت به چین دارند، بیانجامد.ج- همكاری های اقتصادی
همانند حوزه های دفاعی و سیاسی، حوزه اقتصادی نیز چشم اندازهای امیدواركننده ای را برای همكاری هند و ویتنام در بردارد. ویتنام مدتی است گام های اساسی را برای بازسازی اقتصاد جنگ زده خود آغاز كرده است. اگرچه این كشور در تلاش است برای بازسازی خود از تكنولوژی سطح بالا مثل تكنولوژی ژاپنی استفاده كند اما در بسیاری از عرصه ها تكنولوژی متوسط هند جوابگوی بسیاری از نیازهای بازسازی ویتنام است. در مجموع، در عرصه اقتصادی، هند می تواند در این حوزه ها به نیازهای اقتصادی ویتنام پاسخ دهد: اتومبیل، دوچرخه، مخابرات، تكنولوژی اطلاعات، صنایع تكنولوژی كشاورزی، صنایع تولید كودهای شیمیایی، دارو، تجهیزات مصرفی الكتریكی، ساخت خط آهن، تهیه لوكوموتیو و واگن، هواپیمایی كشوری و... علاوه بر این، ویتنام دارای منابع نفت و گاز به ویژه در حوزه های ساحلی است. هند، همان گونه كه با بعضی از كشورهای حوزه خلیج فارس از جمله عراق، در حوزه اكتشاف نفت، همكاری دارد، می تواند همین همكاری را نیز با ویتنام داشته باشد.
نتیجه
به نظر می رسد دهلی نو سعی دارد از «وجود دشمن مشترك» یعنی چین به عنوان عاملی برای توسعه همكاری هایش با ویتنام و ایجاد تعادل و توازن قدرت در حوزه جنوب و جنوب شرق آسیا استفاده كند. بدون تردید هرچه سطح تعاملات هند و ویتنام به درجه بالاتری صعود كند به همان میزان سطح تعامل ویتنام با چین و پاكستان كاهش پیدا خواهد كرد. بدین ترتیب، در ترتیبات امنیتی منطقه جنوب آسیا، توسعه مناسبات هند و ویتنام به تضعیف موقعیت پاكستان در این ترتیبات منجر خواهد شد.بهره پنجم: ایران یك قدرت موازنه دهنده
ایران با وسعت جغرافیایی ۱۶۴۸۱۹۵ و جمعیتی بالغ بر ۸۲۷۵۸۲۹ یك كشور قابل محاسبه در عرصه منطقه ای و یبن المللی به حساب می آید. كلیه شاخص های موجود، نشان می دهد كه ایران یك قدرت منطقه ای است و بنابراین هر كشوری تمایل دارد با این قدرت منطقه ای رابطه ای قوی داشته باشد. تردیدی وجود ندارد كشوری با ویژگی های ایران، هنگامی كه در منطقه متشنج مثل خاورمیانه و جنوب آسیا واقع است، به عنوان وزنه توازن بخش در معادلات منطقه ای ایفای نقش خواهد كرد.
علاوه بر این ، ایران از نظر شاخص هایی مثل موقعیت استراتژیك، دوستی و دشمنی با كشورهای منطقه، قرار داشتن در اتحادیه ها، پیمان ها، ائتلاف ها و سازمانهای منطقه ای و... در موقعیت ممتازی قراردارد. از نظر عضویت در سازمان های منطقه ای، ایران عضو سازمان كنفرانس اسلامی است. قدرت تأثیرگذاری ایران در این سازمان كه نزدیك به ۵۶ كشور اسلامی را در خود جای داده است باعث می شود كشورهای دیگر برای اثرگذاری به این سازمان به ایران نزدیك شوند. همچنین ایران جزو پیمان اكو است. اكو دارای ۱۰ عضو كلیدی در منطقه استراتژیك آسیای جنوب غربی، جنوب آسیا، آسیای مركزی و قفقاز است و ایران یكی از مؤثرترین این اعضا است. در همین حال، ایران عضو اوپك نیز می باشد. اوپك مجموعه ای از كشورهای نفتی است كه كنترل بخش مهمی از این كالای استراتژیك را در دست دارند. در این مجموعه، ایران نیز از مهمترین كشورهای تأثیرگذار است.
از جهت موقعیت استراتژیك نیز ایران به دلیل سواحل طولانی خلیج فارس به ویژه سلطه بر تنگه هرمز تأثیر قابل توجهی را بر جریان انتقال نفت می گذارد. علاوه بر این، ایران حلقه وصل شش سیستم تابع منطقه ای خلیج فارس، آسیای مركزی، قفقاز، جنوب آسیا، خاورمیانه و حوزه دریای خزر است. هر یك از این حوزه های شش گانه دارای پتانسیل هایی است كه قدرت مانور ایران را بر مسائل پیرامونی خود افزایش می دهد.
از جهت میزان نفوذ فرهنگی منطقه ای، ایران به دلیل برخورداری از سه ویژگی قابلیت تأثیرگذاری بر حوزه جغرافیایی وسیعی را دارد. ایران در درجه اول یك كشور فارسی زبان است. بنابراین از این منظر قلمرو جنوب آسیا و آسیای مركزی را تحت تأثیر قرار می دهد. در همین حال ایران یك كشور اسلامی است و از این جهت قلمرو وسیعی از كره زمین را تحت تأثیر قرار می دهد و بالاخره ایران یك كشور شیعه مذهب است و از این جهت نیز از تأثیرگذاری بالایی برخوردار است.
در مجموعه برخورداری ایران از موقعیت ژئو- استراتژیك، برخورداری ایران از موقعیت ژئوپلیتیك، برخورداری ایران از موقعیت ژئواكونومیك و بالاخره برخورداری ایران از موقعیت ژئوكالچریك باعث شده است این كشور از جایگاه بالایی در عرصه منطقه ای و بین المللی برخوردار باشد و همین عوامل زمینه را برای ایجاد رقابت در كشورهای منطقه برای هم پیمانی و داشتن روابط دوستانه و استراتژیك فراهم كرده است.
نتیجه گیری
معادلات سیاسی- امنیتی جنوب آسیا را می توان به دو دسته كلی تقسیم بندی كرد. الف «معادلات پاكستان محور كه شامل مثلث پاكستان- چین- میانمار و معادله پاكستان- چین- بنگلادش است. معادلات هند- محور كه شامل معادلات هند- ویتنام و هند- میانمار است.
آنچه مسلم است اینكه در سطح منطقه ای، كشورهای رقیب در جنوب آسیا بی میل نیستند واحدهای سیاسی دیگری را برای تقویت موضع یكی از این اتحادها و یا ایجاد توازن منطقه ای وارد این معادلات كنند. جمهوری اسلامی ایران یكی از كشورهایی است كه به ویژه به دلیل بلافصل بودن موقعیتش با قلمرو جغرافیایی جنوب آسیا و پتانسیل هایش در تأثیرگذاری بر معادلات این منطقه، همه كشورهای رقیب در منطقه جنوب آسیا رقابت پنهانی شدیدی را برای كشاندن رسمی و غیررسمی ایران به این اتحادها و ائتلاف های منطقه ای صورت داده اند. وجود چنین رقابتی یك فرصت طلایی برای ایران جهت ایفای نقش منطقه ای در جنوب آسیا است. این مهم به جمهوری اسلامی ایران امكان می دهد قدرت مانور خود را در محیط پیرامونی اش افزایش دهد بدون آنكه قصد داشته باشد هزینه ای برای آن پرداخت كند.
با این حال باید توجه داشت كه جمهوری اسلامی ایران بایستی تلاش كند نقش یك قدرت موازنه دهنده را از منظر تئوری رئالیستی و نقش یك میانجی با حسن نیت را از منظر تئوری های آرمانگرایانه ایفا نماید. از این جهت، سیاست جمهوری اسلامی ایران بایستی بر حفظ ثبات و آرامش در جنوب آسیا و ایفای نقش سازنده برای حل اختلافات منطقه ای باشد و از سوی دیگر در عمل از فرصت موجود برای ارتقای موقعیت منطقه ای و تأمین منافع ملی خود استفاده لازم را به عمل آورد.
منبع : روزنامه همشهری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست