شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

پوست اسرارآمیز - MYSTERIOUS SKIN


پوست اسرارآمیز - MYSTERIOUS SKIN
سال تولید : ۲۰۰۴
کشور تولیدکننده : هلند و آمریکا
محصول : گِرِگ آراکی، جفری لوی ـ هینت و مری‌جین اسکالسکی
کارگردان : آراکی
فیلمنامه‌نویس : آراکی، برمبنای رمانی نوشتهٔ اسکات هایم
فیلمبردار : استیو گینر
آهنگساز(موسیقی متن) : رابین گاتری و هارولد بار
هنرپیشگان : جرج وبستر، چیس الیسن، بریدی کوربت، مری‌لین راجسکاب، بیل سیج، الیزابت شو، جوزف گوردون لویت و میشل تراچتنبرگ
نوع فیلم : رنگی، ۹۹ دقیقه


در تابستان سال ۱۹۸۱، ̎برایان̎ (وبستر) و ̎نیل̎ (الیسن) هر دو هشت ساله‌اند و در تیم بیس‌بالی در شهرکی در کانزاس بازی می‌کنند. یک روز، پس از پایان بازی، ̎برایان̎ پس از گیر افتادن در بارانی سیل‌آسا از هوش می‌رود و پنج ساعت بعد با بینی خون‌آلود و در حالی‌که هیچ از آن‌چه بر سرش آمده به یاد نمی‌آورد، در زیرزمین خانه‌شان چشم باز می‌کند. در طول سال‌ها، این حادثه و به‌خصوص آن پنج ساعت بی‌هوشی، ذهنش را اشغال می‌کند و در این تردیدی ندارد که ربودن او کار موجودات فضائی بوده است. ̎برایانِ̎ نوجوان (کوربت) با ̎آوالین فریسن̎ (راجسکاب) دوست می‌شود، زنی که مدعی است چند بار موجودات فضائی او را ربوده‌اند. ̎آوالین̎ به ̎برایان̎ پیشنهاد می‌کند برای پیدا کردن سرنخ آن‌چه برایش پیش آمده، به خواب‌ها و رؤیاهایش رجوع کند. در همین حال، طی همان تابستان، دوستی صمیمانه‌ای بین ̎نیل̎ و مربی‌اش (سیج) به وجود می‌آید. مادر ̎نیل̎ (شو) موردِ خلافی در زمینهٔ دوستیشان نمی‌بیند و اجازه می‌دهد رابطه‌شان ادامه یابد. بعدها، ̎برایان̎ که با دیدن عکسی به یاد دوران هم‌بازی بودنشان در آن تیم بیس‌بال افتاده، با ̎نیل̎ تماس می‌گیرد و به او خبر می‌دهد که سرنخ‌هائی پیدا کرده که شاید نشان دهد در سال ۱۹۸۱ چه اتفاقی برایش افتاده است...
● ̎پسرِ بد̎ سینمای دههٔ ۱۹۹۰، با این فیلم بازگشتی خیره‌کننده را نشان می‌دهد. آراکی مضمون ̎تابو̎ی سینمای آمریکا، که البته معضلِ غیرقابل لاپوشانی رسانه‌ای این سال‌های آن جامعه نیز بوده، یعنی آزار کودکان را می‌گیرد و طوری به آن می‌پردازد که به‌زعم منتقدان هیچ فیلم دیگری نظیر آن نبوده است. حتی کاری که تاد سولوندز در فیلم برآشوبندهٔ آمریکائی‌ها، خوشبختی (۱۹۹۸)، با این موضوع انجام داد نیز به گرد برخورد شجاعانهٔ آراکی نمی‌رسد. او در پی کشف پیچیدگی ذهنی و روحی قربانیان این آزار است، در صدد گشودن راهی به درون نگاه آنان به دنیا و به گذشته‌ای که برای همیشه با خاطره، حادثه و فراموشی عجین شده و راه گریزی باقی نگذاشته است. نتیجه‌اش، فیلمی است محکوم‌کننده و به شدت تأثیرگذار که در یک چشم به هم زدن، از نکبتِ سرگردانی و ملال پا به رؤیائی شاعرانه می‌گذارد ـ مثل صحنه‌ای که ̎نیل̎ هم‌راه دختری که به‌رغم آگاهی از سرشت او دوستش دارد (یکی از لطیف‌ترین روابط فیلم) در زمین بیس‌بال ایستاده‌اند و ناگهان انگار ریزش برف نوازش و تطهیرشان می‌کند و تنهائی‌شان، پاسخ می‌گیرد. فیلم دو ذهنیت متفاوت نسبت به تجربه‌ای مشابه را در جوار هم قرار می‌دهد و غنی می‌شود ـ ذهنیتِ آگاه و تلخ‌کام ̎نیل̎ و توهم معصومانهٔ ملاقات با موجودات فضائی که ̎برایان̎ را به خود مشغول کرده است. آراکی که معمولاً در کار با بازیگر شگفتی می‌آفریند، این‌جا روی دستِ خودش بلند می‌شود. گوردون لویت و کوربت، فوق‌العاده‌اند و دوربین آرکی بازیگرانش را طبق معمول با حساسیتی فراوان نظاره می‌کند. آن‌چه تازگی دارد، اعتماد به نفس آراکی در مقام کارگردان است در خلق حال و هوائی پُر تلألؤ، در نزدیک شدن به دنیای کودکان و در آکندن تجربهٔ شاقِ زندگی از رمزوراز. مطرودها و حاشیه‌نشینان تنها، کمتر چنین ترانه‌سرای هم‌دل و هم‌زبانی به خود دیده‌اند.


همچنین مشاهده کنید