سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


تزریق شرافت و التهاب به رنگ‌ها


تزریق شرافت و التهاب به رنگ‌ها
سالوادور دالی و رؤیای الهه عشق
”سالوادور دالی“ یکی از مشهورترین هنرمندان قرن بیستم است. منحصربه‌فرد بودن او با رفتارهای تکان‌دهنده‌اش بخشی از شهرت او است و تنها کافی است به عکس او با سبیل تاب‌خورده بلند و نگاه دیوانه‌وارش نگاه کنیم تا به غیرمعمول بودن او پی ببریم.تعداد زیادی از مردم در سراسر دنیا از ”دالی“ به‌عنوان یک نقاش دیوانه یا نقاشی که مشکلات ذهنی دارد، یاد می‌کنند اما حقیقت این است که او بدون شک یک نابغه بود و به خاطر متفاوت بودن افکارش با دیگران نباید او را دیوانه خطاب کرد. همسرش همواره می‌گفت: ”هر صبح که از خواب بیدار می‌شود، شادی دلپسندی را تجربه می‌کنم. شادی ناشی از با سالوادور دالی بودن و با شور از خودم می‌پرسم، امروز دالی قصد انجام چه کارهای فوق‌العاده‌ای دارد؟“به هر روی ”سالوادور فیلیپ دالی“ نقاش، مجسمه‌ساز، گرافیست و طراح برجسته اسپانیائی در ۱۱ ماه مه ۱۹۰۴ در روستائی به نام ”میگرز“ واقع در نزدیکی مادرید چشم به جهان گشود. در سال ۱۹۰۳ برادر بزرگتر او دقیقاً نه ماه پیش از تولد سالوادور، در سن هفت‌سالگی درگذشت و مرگ او تأثیر عمیقی روی والدینش گذاشت و به همین خاطر والدین سالوادور تمام توجه خود را بعد از مرگ او، معطوف فرزند کوچکشان کردند.پدرش یکی از افراد با اعتبار و ثروتمند دفتر اسناد رسمی عمومی بود و امکانات مطلوبی را در اختیار سالوادور قرار داد.در سال ۱۹۰۸ ”آناماریا“ خواهر کوچکش به دنیا آمد که تنها مدل زن در آثار سالوادور قبل از همسرش گالا بود. او از همان سنین کودکی خودش را وقف نقاشی و طراحی کرد. در سال ۱۹۱۴ در یک مدرسه نقاشی خصوصی ثبت نام می‌کند و خیلی زود در سال ۱۹۱۸ اولین نمایشگاه او برپا شد. او در این زمان چهارده سال بیشتر نداشت که آثارش مورد نقد و بررسی قرار گرفتند.پس از این تجربیات ارزشمند، بر آن شد تا برای یادگیری هر چه بیشتر نقاشی به مادرید سفر کند. دقیقاً ۹ سال بعد از آن توانست با پابلو پیکاسو ملاقات و از این هنرمند بزرگ تجربیات بزرگ کسب کند. او با روشن‌بینی خاص خود ضمن گذار از دیگر مکاتب نقاشی توانست احساسات و اندیشه‌های خود را در مکتب نوپای سوررئالیسم بیابد. او در سال ۱۹۲۹ به‌طور رسمی به جمع هنرمندان سوررئالیسم پیوست. دالی طنز و شوخی را دستمایه کار خود قرار داد و از حالت‌ها و مظاهر جدی و پرصلابت جلوه‌های زندگی دوری جست. او با تأثیر از فروید، رنگ‌ها را به شرافت و التهاب کشاند. سوررئالیسم، همانگونه که چراغ راهنمای آن یعنی آندره برتون مطرح می‌کند، هنری بود که از زوایای تاریک شکل گرفت بدون آنکه تفکر منطقی آن را اصلاح کند.دالی و پیروانش، فروید را به‌عنوان معلم هنری خود پذیرفتند و با او هماهنگ شدند. دالی توانست در سال ۱۹۳۸ قهرمان خود یعنی زیگموند فروید را در لندن ملاقات کند. فروید ۸۲ ساله و فرتوت بود اما آنقدر باهوش بود که بعدها در مورد مرد جوانی که روی آن تأثیر گذاشت بگوید: ”آن پسر به‌نظر متعصب می‌آید. اگر اسپانیولی‌ها اینگونه باشند به راحتی می‌توان فهمید که چرا درگیر جنگ داخلی هستند.“سالوادور دالی از تفکرات فروید در خیال و خاطره خود در شناختن حقیقت برتر و تلفیق آن با رویاهایش بهره برد و برای رشد افکار حاصل از ذهن ناخودآگاه خود، شروع کرد به چیره شدن بر اوهام و افکار پوچش که آن را خطرناک توصیف می‌کرد. او به‌عنوان یک نقاش، تکنیک‌های آسان غیرمعمول را نمایش داد. از سال ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۷ تابلوهائی کشید که سبک نقاشی او را با سرعت فوق‌العاده‌ای به کمال رسانید. به‌نحوی ‌که او را بهترین نقاش سوررئالیست جهان ساخت.اگر چه ”سالوادور دالی“ شاید معروف‌ترین هنرمند سوررئالیسم باشد اما او تنها سوررئالیست نیست. آثار او سبک‌های مختلف از ”امپرسیونیسم“ تا سبک‌های قدیمی‌تر را در بر می‌گیرد و بازتاب آنها روی آثارش سلطه هنری فوق‌العاده او را بر روی کارش نشان می‌دهد. او در این دهه نقاشی‌های معروف خود را با نام‌های ”تمناگر بزرگ“، ”ماندگاری حافظه“ و رویای الهه عشق عرضه کرد.سالوادور دالی در سال ۱۹۲۹ با یک دختر روسی با نام ”هلنا ایوانونا دایکونا“ معروف به گالا آشنا می‌شود که بعدها با یکدیگر ازدواج کردند. در همین سال به اتفاق همسرش به پاریش نقل مکان می‌کند. از او برای شرکت در مراسم افتتاحیه نمایشگاه سوررئالیست لندن دعوت می‌شود. دالی نیز با لباس شیرجه حضور می‌یابد. او این اقدام خود را منبع انرژی خلاقانه خودش عنوان می‌کند.دالی علاوه بر نقاشی، مجسمه‌سازی، تصویرگری کتاب، در فعالیت‌هائی همچون طراحی جواهرات و کار برای تئاتر دست داشت. یکی از مهمترین این فیلم‌ها، فیلم ”سگ آندولسی“ بود. با وجود اینکه حقیقت فیلم در کل توسط عموم مردم به خاطر صحنه‌های ناپخته آن قابل هضم نبود و با وجود سرهم‌بندی نامرتب سلسله مراتب فیلم، سوررئالیست‌ها را خوشحال کرد. دومین فیلم همکاری او با بونوئل، عصر طلائی نام داشت. این فیلم به لحاظ خشونت فراوان باعث بروز اختلافات شدیدی بین جناحین مختلف گردید که در این درگیری‌ها سینما آسیب جدی دید و بدین ترتیب پلیس نمایش فیلم را ممنوع کرد.در سال ۱۹۴۴ اولین رمان دالی به‌نام صورت‌های پنهان به چاپ رسید. در سال ۱۹۴۵ ضمن همراهی با آلفرد هیچکاک در تولید فیلم افسون شده یاری رساند و سال بعد تعداد نقاشی برای والت‌دیزنی کشید. در همین سال‌ها آثار دیگری از جمله صلیب یوحنا، کره گالاتیا، کشف امریکا توسط کریستف کلمب و شام آخر خلق کرد و نمایشگاه‌هائی در توکیو، واشنگتن، پاریس، لندن، مادرید و بارسلون برگزار کرد.در طول سال ۱۹۷۴ سالوادور دالی ”موزه تئاتر دالی“ را در فیگرز برپا کرد که مجموعه خانه‌های این محل از آغاز کار این هنرمند در آثارش دیده می‌شوند.بعد از مرگ همسرش در سال ۱۹۸۲ برای مدتی در ”پاپل کستل“ زندگی کرد و بنیاد ”گالا ـ سالوادور دالی“ را در سال ۱۹۸۳ به‌عنوان مؤسسه‌ای برای حفاظت و ترویج میراث ذهنی هنری‌اش تأسیس کرد و در همین سال آخرین تابلوی خود را کشید و در روز بیست و سوم ژوئن ۱۹۸۹ در سن هشتاد و چهار سالگی در فیگرز از دنیا رفت و نزدیکی موزه تئاتر دالی به خاک سپرده شد.گفتنی است ”موزه دالی“ در زادگاهش در شمال ”کاتالونی‌“ برپا شده است. این ساختمان با دیوارهای قرمزرنگش که توسط دالی طراحی شده، با قرص‌های نان سوررئال و تخم مرغ‌های سوررئال روی دیوارهایش، سالانه پذیرای در حدود هفتصدهزار بازدیدکننده است و در حدود سه میلیون دلار درآمد دارد.سالوادور دالی در زندگی‌اش بسیار پرکار بود.دالی از تاریخ، ادبیات، مذهب، اسطوره‌شناسی و علوم سیاسی و روانشناسی برای شکل دادن به آثارش استفاده کرد و به این صورت نقاشی را از فاجعه میانه‌رو بودن در هنر مدرن نجات داد.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید