چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

احیای طالبان استراتژی جدید آمریکا


احیای طالبان استراتژی جدید آمریکا
هرچند اوضاع امنیتی در افغانستان به علت تشدید مشکلات کشور بر اثر ضعف دولت مرکزی و ناکار آمدی مقامات محلی به نحو چشم گیری در حال بدتر شدن است اما چرخش دراستراتژی آمریکا و پاکستان در حمایت از طالبان که با اهداف خاص انجام می شود باعث پیچیده تر شدن اوضاع و وگسترش تنش دراین کشور شده است .بنابراین می توان به جرات گفت که تجدید حیات طالبان نتیجه سیاستهای غلط این دو کشور چه قبل از فروپاشی و چه بعد از آن است .
روند تحولات افغانستان بیانگر سیال بودن شرایط و سرعت قابل توجه تغییرات و پیچیده و ابهام آمیز بودن آن است . پس از حمله آمریکا به افغانستان در سال ۱۳۸۰ تصور این بود که نیروهای طالبان و القاعده به بایگانی تاریخ پیوسته اند اما این روزها واقعیات چیز دیگری را نشان می دهد و شرایط به گونه دیگری رقم خورده است . اگر زمان حمله آمریکا و متحدانش از احتمال قدرت گیری مجدد طالبان سخن به میان می آورد کمتر کسی به آن توجه می کرد اما اینک چنین شده و آنها در حال بازسازی قدرت خود هستند. این گروهها دوباره نیروهای خود را سازماندهی و بهتر از گذشته مجهز کرده اند و از نظر تاکتیکی پیشرفت هایی داشته اند.
بهر حال طالبان که از حمایت خارجی و همچنین بخش مهمی از مردم افغانستان برخوردار است دیگر بار به صحنه سیاسی بازگشته و تهدیدی جدی برای افغانستان و منطقه محسوب میشود. افغانستان بار دیگر در آستانه تحولاتی است که تاثیرات منطقه ای و بین المللی چشمگیری به همراه خواهد داشت . با این وجود ارتقا جایگاه طالبان از یک سو فرصتی را برای ایفای نقش فعالتر آن در مسائل افغانستان فراهم می آورد و از سوی دیگر به دلیل وجود بحران سیاسی در داخل و نیز اختلافات فزاینده وضعیت جدیدی در حال شکل گیری است .
براساس واقعیات موجود طالبان حضور نیرومند در ۵۴ درصد خاک افغانستان دارد و سرزمینهایی که ناتو از آن عقب نشینی می کند به سرعت از سوی طالبان اشغال می شود. علیرغم حضور دهها هزار نیروی تحت رهبری ناتو و پرداخت میلیاردها دلار کمک به این کشور شورشیان قسمت وسیعی از خاک افغانستان از جمله بخشهای روستایی بعضی از مراکز و راههای مهم آن را در اختیار دارند. سرزمین تحت کنترل طالبان افزایش یافته و خط مقدم جبهه مدام به کابل نزدیکتر می شود هشداری که سازمان ملل متحد هم وقتی اعلام می کند : « مناطق ممنوعه برای گروههای غربی فعال در زمینه کمک و توسعه مدام بیشتر می شود » آن را تایید می کند.
مع الوصف اوضاع جاری درافغانستان موضوع غم انگیزی است . سوالی که در اینجا مطرح است این است که چه علل و عواملی موجبات روند شکل گیری قدرت طالبان و بازگشت به گذشته شده است می توان گفت در صحنه تحولات سیاسی افغانستان بازیگران زیادی وجود دارند که هر یک از این بازیگران اهداف خاص و منافع خود را پیگیری می کنند که بخشی از شرایط پیچیده و پرتنش امروز افغانستان حاصل حضور همین بازیگران سیاسی است
الف ) پاکستان
یکی از بازیگران اصلی صحنه تحولات سیاسی افغانستان بویژه بازیابی قدرت طالبان پاکستان است . برخی از تحلیلگران معتقدند که عامل اصلی پرورش و قدرت گرفتن دوباره گروه طالبان پاکستان است و بدون حمایت این کشور طالبان قادر نیست که بار دیگر قدرت پیدا کنند و وارد صحنه شوند.
ارتباط قوی برخی از گروههای پاکستانی با طالبان وتمایل این گروه برای رسیدن به قدرت باعث شد تا آنها به منافع دراز مدت خود در افغانستان بیندیشند. در سالهای اول پس از سقوط طالبان تمام تحلیلگران بر این باور بودند که برنامه حمایتی پاکستان در رابطه با طالبان ناکام است . اما به تازگی اغلب آنان نظریات و تحلیلهای خود را پس می گیرند. آنان پذیرفته اند که سرمایه گذاری پاکستان در آن شرایط دشوار امروزه دست آورد خاص خود را دارد. بنابراین پاکستان دو هدف عمده را در این خصوص پیگیری می کند.
۱) با توجه به وضعیت پاکستان در منطقه و بویژه چالشهایی که با هند دارد در صدد حفظ و گسترش پایگاه دائمی خود در افغانستان با نگاه خاص خود است
۲) امروز پاکستان در رابطه با بنیادگرایی با غرب معامله می کند و در صدد امتیازگیری از غرب بویژه آمریکاست . غربیها بر این باورند که همکاری و عدم همکاری این کشور در رابطه با بنیادگرایی برای آنان مهم و سرنوشت ساز است . در این خصوص می توان به اعزام هیات کره جنوبی برای آزادی ۲۱ تبعه خود به اسلام آباد اشاره کرد که برای رفع این مشکل از پاکستان خواهان کمک شد . این نشانگر نفوذ و ارتباط پاکستان با طالبان است .
ب ) آمریکا
ایالات متحده آمریکا یکی دیگر از بازیگران عمده صحنه تحولات افغانستان است . اطلاعات موجود خبر از همکاری آمریکا با طالبان می دهد. روزنامه ملی چاپ افغانستان به نقل از روزنامه الوطن چاپ عربستان نوشت که آمریکا همکاری مخفی خود با گروه طالبان در این کشور را آغاز کرده است . به نوشته این روزنامه آمریکا در حال حاضر مشغول مذاکره سری با رهبران طالبان است . این روزنامه می افزاید : تاکنون چندین دور مذاکرات طالبان با اعضای سیا صورت گرفته است . این مذاکرات در ابتدا با هدف مشارکت این گروه در حکومت افغانستان میان سازمان سیا و رهبران طالبان در کویته مرکز بلوچستان برگزار شده است . « بارنت روبین » تحلیلگر آمریکایی و کارشناس افغانستان در مقالهای تحت عنوان « تجدید حیات طالبان » در مجله فارین افیرز به موافقت ضمنی آمریکا در تجدید سازماندهی بیسر و صدای طالبان با اهداف خاص اشاره می کند.
آمریکاییها به دنبال دستیابی به طالبان میانه رو و معتدل هستند تا پس از توافق در حکومت افغانستان شریک سازند و حتی به حامد کرزای هم گفتند که از طالبان برای شرکت در حکومت و واگذاری بخشی از خاک افغانستان به او دعوت کند. نکته قابل توجه اینکه آمریکائیها اهداف خاصی از این روند دنبال می کنند که به اختصار بیان می کنیم
۱) کنترل روابط ایران و افغانستان
وقتی « حامدکرزای » به آمریکا سفر می کند آمریکائیها به او توصیه می کنند که از نزدیکی با ایران پرهیز نماید و روابط خود با ایران را محدود سازد اما او از ایران بعنوان یک کشور دوست و همسایه قابل اعتماد نام می برد. این موضوع باعث شده است که آمریکائیهابه طالبان و گروههای شورشی نزدیک شوند و او را در جهت بازسازی قدرت خودش مساعدت نماید تا به نوعی کرزای را هم کنترل نمایند.
۲) بی ثباتی منطقه
ناامنی و بی ثباتی هدف توجیهی ایالات متحده آمریکا برای حضور فعال در منطقه است . هر نوع آرامش و امنیت وثبات در تضاد با حضور آمریکا در منطقه و افغانستان است بنابراین احیای قدرت طالبان البته بصورت مهار شده و در اختیار آمریکا نوعی ناامنی و بی ثباتی بوجود می آورد که توجیه گر حضور آنها و پیگیری سیاستهای خاورمیانهای آنهاست .
۳) انداختن سایه ترس در داخل آمریکا
با توجه به اینکه آمریکائیها به انتخابات سال آینده ریاست جمهوری نزدیک می شوند نئومحافظه کاران حاکم بر کاخ سفید به دنبال حفظ قدرت خود در عرصه تحولات سیاسی آمریکاو به نوعی به چالش کشاندن حزب رقیب در کنگره و کم کردن فشارهای سیاسی آنها هستند. رویکرد امنیت گرایی جمهوری خواهان باعث شد تا آنها در آمریکا قدرت را در دست بگیرند و سالها یکه تاز میدان باشند.
۴) مهار قدرت ایران
ایالات متحده آمریکا شاهد قدرت روزافزون ایران در منطقه و حضور فعال ایران در عرصه مناسبات بین المللی و معادلات منطقه ای و جهانی است بنابراین به خاطر مهار ایران موافق احیای مجدد طالبان بعنوان یک عامل ناامنی در مرزهای شرقی و همچنین گفتمان ایدئولوژیک است .
۵) اختلاف افکنی قومی و مذهبی
با توجه به افراط گرایی طالبان در آموزه های سلفی گری مذهبی آمریکائیها متوجه این موضوع شده اند که یکی از عوامل ایجاد تفرقه و اختلاف در بین مسلمانان تقویت گروههای شورشی از نوع طالبان است .
۶) ایجاد ناامنی در مرزهای روسیه
با توجه به اینکه روسیه در حال بازسازی ساختار قدرت خود برای ایفای نقشی فعالتر در مناسبات بین المللی است و از طرفی موفق شده است ساختار اقتصادی خود را بازسازی و در سیاست داخلی مشروعیت لازم را کسب نماید و نیز سیاست خارجی خود را با مواضع تقابلی فعال سازد آمریکا در صدد است تا طالبان را حمایت و بعنوان یک گروه شورشی پردردسر برای مرزهای روسیه و حتی ایالتهای چچن ـ با توجه به همسانی ایدئولوژیکی طالبان و شورشیان چچن ـ احیا نماید.
۷) ناکامی آمریکا در عراق
ناگفته پیداست که آمریکا در شرایط بسیار سختی در منطقه قرار دارد. ناکامیهای آمریکا در عراق و افغانستان و گسترش موج نفرت از سیاستهای خاورمیانه ای آن کشور در بین مردم منطقه و از طرفی ظهور موج بیداری و آگاهی اسلامی از جمله شکستهای آمریکا محسوب می شود.
در واقع اصرار آمریکایی ها بر سیاست های غلط خود در منطقه و برخورد ایدئولوژیک آنان با تحولات منطقه باعث شده که فرصت های موجود برای حل و فصل منازعات منطقه ای به تهدیدات جدی برای بروز ستیزهای نوظهور تبدیل شود و افراط گرایان شورشیان و تروریست هایی که پس از حادثه ۱۱ سپتامبر از صحنه افغانستان خارج شدند مجددا به این کشور باز گردند و روزبه روز بر دامنه نفوذ خود بی افزایند.
آمریکا به همراه متحدان استراتژیک و حامیان منطقه ای خود موجب تقویت گروهی می شوند که دیدگاهها و عملکرد آنها برای همه مردم دنیا روشن است . آنها بزرگترین اشتباه استراتژیک خود را مرتکب می شوند زیرا بدون شناخت و آگاهی از واقعیات منطقه و افغانستان به پیگیری تصورات واهی و ایدئولوژیک خود پرداخته اند.
ابهام استراتژیک آمریکا و بی توجهی به شرایط موجود سیاستمداران آن کشور را به جایی کشانده است که برای مبارزه ادعایی خود با تروریسم راهی جز معامله با تروریستها ندارند. آمریکایی ها در عراق با تروریست ها علیه حکومتی که براساس شعار دموکراسی بر سر کار آمده است همراه می شوند و دست دولت را در مقابله با تروریست ها می بندند و در افغانستان هم با فراموش کردن توافقات « بن » که نتیجه ی یک اجماع منطقه ای و بین المللی برای صلح ثبات و امنیت افغانستان بود به بازیهایی روی آورده اند که نتیجه ای جز افزایش ناامنی در منطقه ندارد. این مسائل به پیشگیری شرایط سیاسی و امنیتی منطقه بویژه افغانستان دامن خواهد زد. آنها تصور می کنند که می توانند به همراه برخی حامیان منطقه ای خود در مبارزه با روند شکل گیری به اصطلاح هلال شیعی به رهبری ایران از گروههای سلفی و رادیکال نظیر طالبان استفاده نمایند. اما واقعیت امر این است که چیزی به نام طالبان میانه رو وجود ندارد. طالبان میانه رو همان افراط گرایان پشتون هستند که اهداف قومگرایانه آنان موجب بی ثباتی ناامنی گسترش خشونت در منطقه و افغانستان شده است .
ج ) رژیم صهیونیستی
یکی دیگر از بازیگران عرصه تحولات افغانستان رژیم صهیونیستی است . رژیم صهیونیستی به هیج وجه قائل به ثبات خاورمیانه نیست و هر نوع ثبات و امنیت منطقه را زنگ خطری برای خود و بیشتر شدن اقتدار ایران می داند. بنابراین برای گرفتاری و ایجاد خود مشغولی میان مسلمانان خواستار نوعی ناامنی و بی ثباتی است . در این راستا به نوعی با نفوذ در بین طالبان به دنبال احیای مجدد آنها براساس سازوکارهای خودشان هستند.
ه ) عربستان و برخی از شیوخ منطقه : عربستان امارات اردن و... کشورهایی هستند که هم به لحاظ ایدئولوژیک به طالبان نزدیک اند و هم قائل به تعریف نقش و جایگاه خود در منطقه بویژه در مهار شیعیان و ایران و همچنین پیدا کردن جای پای بیشتر در افغانستان هستند. بنابراین تقویت طالبان ابزار مفیدی برای تحقق خواسته های آنان است .
و) عملکرد ناتو در افغانستان
یکی دیگر از مولفه های قدرت گیری طالبان روی آوردن مردم به سمت آنها به سبب ناخرسندی از وضعیت موجود است . وضعیت موجود نیز حاصل عملکرد منفی ناتو در افغانستان است . ناتو عملکرد مناسبی در طول این مدت نداشته است نه به لحاظ تامین امنیت و نه به لحاظ بهبود وضعیت اقتصادی مردم .
ز) مخالفان دولت افغانستان
دولتمردان سیاسی سابق گروهها و احزاب افغانی که در دایره قدرت نیستند از دیگر صحنه گردانان احیای قدرت طالبان برای بهره برداری از آنها هستند. این مخالفان همراهی برخی از گروههای مبارز افغان را به همراه خود دارند و با استفاده از وضعیت موجود و مشکلات امنیتی و اقتصادی و اجتماعی افغانستان تصمیم بر به هم زدن وضعیت موجود دارند.
ـ طالبان که از حمایت خارجی و همچنین بخش مهمی از مردم افغانستان برخوردار است دیگر بار به صحنه سیاسی بازگشته و تهدیدی جدی برای افغانستان و منطقه محسوب می شود
ـ چرخش دراستراتژی آمریکا و پاکستان در حمایت از طالبان که با اهداف خاص انجام می شود باعث پیچیده تر شدن اوضاع و وگسترش تنش دراین کشور شده است
علیرغم حضور دهها هزار نیروی تحت رهبری ناتو و پرداخت میلیاردها دلار کمک به این کشور طالبان قسمت وسیعی از خاک افغانستان از جمله بخشهای روستایی بعضی از مراکز و راههای مهم آن را در اختیار دارد
ـ برخی از تحلیلگران معتقدند که عامل اصلی پرورش و قدرت گرفتن دوباره گروه طالبان پاکستان است و بدون حمایت این کشور طالبان قادر نبود بار دیگر قدرت پیدا کنند و وارد صحنه شوند
ـ ایالات متحده آمریکا یکی دیگر از بازیگران عمده صحنه تحولات افغانستان است . اطلاعات موجود خبر از همکاری آمریکا با طالبان میدهد
آمریکایی ها به دنبال دستیابی به طالبان میانه رو و معتدل هستند تا پس از توافق در حکومت افغانستان شریک سازند و حتی به حامدکرزای هم گفتند که از طالبان برای شرکت در حکومت و واگذاری بخشی از خاک افغانستان به او دعوت کند
آمریکایی ها در عراق با تروریست ها علیه حکومتی که براساس شعار دموکراسی بر سر کار آمده است همراه می شوند و در افغانستان هم با فراموش کردن توافقات « بن » که نتیجه ی یک اجماع منطقه ای و بین المللی برای صلح ثبات و امنیت افغانستان بود به بازی هایی روی آورده اند که نتیجه ای جز افزایش ناامنی در منطقه ندارد
منبع : باشگاه اندیشه