چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
عوامل مؤثر در بروز افسردگی چیست؟
عوامل مولد بیماری افسردگی بسیار متنوع هستند اما مهمترین نكته برای پیشگیری از ابتلا به این بیماری این است كه انسان مسؤولیت زندگی را بر عهده بگیرید و تصمیماتی بگیرد كه باعث نشوند احساس بدتری نسبت به زندگی داشته باشد.
سوالی كه در این رابطه از سوی محققان بیشتر مطرح میشود این است كه چه عواملی باعث بروز افسردگی میشوند؟
بهترین جواب برای این سوال این است كه عوامل بسیار زیادی عامل بوجود آورنده این بیماری هستند. اساسا عوامل دخیل در این بیماری روحی در هر فردی نسبت به فرد دیگر متفاوت است.
برای آغاز به فاكتورهای بیولوژی و زیست شناختی اشاره میكنیم. لازم به ذكر است كه عوامل ژنتیكی و شیمیایی - عصبی در بروز افسردگی نقش مهمی ایفا میكنند. تفكری كه به اشتباه در میان مردم رایج شده این است كه ابتدا بینظمی در فعالیتهای شیمیایی سیستم اعصاب بروز میكند و بعد به دنبال آن فرد افسرده میشود.
در واقع این فاكتور از ۲ راه تاثیر میگذارد. در مرحله اول تجربه فرد از زندگی روی تركیبات شیمیایی-عصبی تاثیر میگذارند كه گاهی اوقات این تاثیر از حالت برعكس آن بیشتر است. این تجارب شامل تواناییهای حل مشكلات، نحوه مواجهه با مشكلات به این معنی كه آیا فرد میتواند مستقیما و به طور فعال و یا حتی فكورانه، با مشكلات روبهرو شود یا از این رویارویی اجتناب میكند، نحوه تصمیمگیری به این معنی كه آیا فرد افسرده یا كسی كه در معرض ابتلا به آن قرار دارد تصمیمات غلطی میگیرد كه منجر به ابتلا به این بیماری و یا تشدید آن میشود، درك فرد از كنترل به این معنا كه آیا فرد خود را قربانی تجارب زندگی میداند یا این كه قدرت دارد تا مسؤولیت زندگی خود را بر عهده بگیرد، كیفیت روابط فرد و مهارتهای ارتباطی و بالاخره بسیاری از فاكتورهای شخصیتی دیگر هستند.
باید توجه داشت كه احساس ناامیدی و عدم توانایی كمك كردن به خود بخشی از این اختلال است و به این ترتیب افراد افسرده معتقدند كه هیچ كس و هیچ چیز نمیتواند به آنها كمك كند. این تصور كاملا اشتباه است. وقتی افراد به خودشان آموزش میدهند و گامهای فعال و آزادانه را برای كمك به خودشان بر میدارند احتمال غلبه كردن آنها بر بیماری افسردگیشان بیشتر میشود. از این رو متخصصان توصیه میكنند كه فرد به طور كامل از تعبیرات ضعیف مردم درباره مفهوم افسردگیاش چشم بپوشد و در عوض بر روی موضوعاتی چون كسب آگاهی از وجود فاكتورهای خطرساز و آسیب پذیر در برابر بیماری كه در هر فردی اختصاصی است و آگاهی از استراتژیهایی كه برای كنترل ماهرانهی روحیه مورد نیاز است، تمركز كند.
حتی زمانی كه افسردگی در نهایت از بین میرود فرد باید شرایط روحی خود را با آگاهی و مهارت مدیریت كند.
این در واقع یك توانایی برای زندگی كردن است كه هر فردی به آن احتیاج دارد و تنها مربوط به افراد مستعد ابتلا به افسردگی نمیشود. درمان بیماری میتواند كمك بزرگی برای فرد باشد و باید جایی را در افكار فرد مشخص كند كه بر افسردگی وی غلبه میكند.
اگر بیمار به درستی نداند كه با چه چیزی مواجه است در نتیجه درمان مؤثری صورت نخواهد گرفت.
ژنتیك هم نقش خفیفی در ابتلا به افسردگی شدید ایفا میكند. ژنتیك را میتوان به عنوان یك پیش فاكتور در ابتلا به افسردگی در نظر گرفت اما شواهد علمی رو به افزایش نشان میدهد كه افسردگی ارتباط زیادی با تعاملات معمول و روزمره در میان اعضای خانواده دارد.
هر روحیهای كه فرد داشته باشد خانواده او هم همان روحیه را دارد. آیا فضای خانواده جدی یا با نشاط است؟ آیا اعضای خانواده به لحاظ احساسی نزدیك به هم هستند یا احساساتشان را بیان نمیكنند؟ آیا حامی هم هستند یا با هم رقیب هستند؟ آیا تفاوتهای فردی را تحمل میكنند یا آنها را نمیپذیرند؟ آیا مشكلات را حل میكنند یا از مواجه با آنها اجتناب میكنند؟
هر فردی در زمان رشد تعاملات بیشماری با والدین و سایر اعضای مهم خانواده دارد كه هر كدام این خاصیت بالقوه را دارند كه به ما مهارتها و دورنماهای ویژهای را بیاموزند.
برای مثال اگر شما در كنار والدینی كمالگرا زندگی كنید ممكن است با این ایده بزرگ شوید كه هیچ یك از كارهای شما به اندازه كافی خوب و درست نیستند، اعتقادی كه به تمام تلاشهای شما چه در مدرسه چه در بازار كار و چه در روابطتان آسیب میرساند. این امر میتواند منجر به بروز افسردگی شود. تعاملات در میان خانواده دیدگاه فرد را نسبت به خودش و جهان اطرافش شكل میدهد. واكنشی كه شما از واكنش دیگران در برابر رفتار خودتان دریافت میكنید به شما اجازه میدهد بفهمید كه آنها چه انتظاری از شما دارند، چه نگاهی نسبت به شما دارند، شما چه موضوعاتی را میتوانید بیان كنید و حتی به شما میفهماند كه چطور باید جسم خودتان را اداره كنید.
ذهنیت شما از خودتان به طور عمده محصولی از واكنشهای دیگران است. به علاوه خانوادهها به روشهای دیگری هم آسیب پذیری شما را در برابر افسردگی كاهش یا افزایش میدهند.
برای مثال اگر والدین به خوبی نتوانند مشكلاتشان را حل كنند و نتوانند به طور فعال مهارتهای لازم برای مدیریت كردن مشكلات در زندگی را به كودك بیاموزند، در نتیجه فرد نمیتواند استراتژیهای موثر برای زندگی كردن را بیاموزد.
امروزه بیشترین علت بروز افسردگی این است كه مردم با مشكلاتی احاطه میشوند كه فقط نمیدانند چه طور باید آنها را مدیریت كنند.
ارزشهایی كه والدین به كودكشان میآموزند چه از طریق گفتار و چه رفتار برای كودك یك بنیان محكم یا متزلزل در تصمیمگیریهای زندگی ایجاد میكند. اگر شما یاد بگیرید كه به پول برای سرویس دادن به دیگران و یا به رقابت برای همكاری اهمیت بدهید، بسیاری از انتخابها و البته نه تمام آنها در زندگیتان بهتر تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
در پایان باید گفت خانواده شما نقش بزرگی در زندگیتان ایفا میكنند و اعضای خانواده نمیتوانند چیزی را كه نمیدانند به شما بیاموزند. از اینرو به جای این كه منفعلانه از آنها شكایت كنید و یا رنج بیهوده ببرید باید در شناخت نقاط آسیبپذیر وجودتان بكوشید و یاد بگیرید كه چگونه با مهارت آنها را مدیریت كنید.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی پزشکی ایران سلامت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست