سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
گریه های ابر
از معلمم خواهش کردم، اجازه بدهد بروم بیرون و او اجازه داد.
وارد حیاط مدرسه شدم. هوا خیلی خوب بود، باران آمده بود و سرتاسر حیاط را خیس کرده بود. سرم را بالا گرفتم و به آسمان نگاه کردم.
همراه راه رفتنم ابرها هم دنبالم می آمدند. یک لحظه ایستادم و همان طور که سرم رو به بالا بود، در دل آرزو کردم ای کاش باران بیاید... بعد از چند لحظه قطره ای روی صورتم چکید. قطرات باران تند و تند می باریدند، با خودم گفتم که آسمان حتما من را دوست دارد که آرزویم را برآورده کرده است.
ساناز دارابی.۱۵ ساله. دبیرستان نیایش.۲تهران
منبع : روزنامه کیهان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست