دوشنبه, ۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 24 February, 2025
مجله ویستا
سیاست شوروی در ایران در پایان جنگ جهانی دوم

سالهای پایانی جنگ جهانی دوم (۱۳۲۴ و ۱۳۲۵) از تاریكترین و سوالبرانگیزترین سالهای تاریخ كشورمان است. در این سالها سه دولت استعمارگری كه ایران را به زور اشغال كرده بودند نهتنها از تخلیه آن طبق قراردادی كه امضا و تعهد كرده بودند خودداری كردند، افزون بر آن دشواریهای فراوانی برای ملت ما فراهم آوردند و حتی استقلال و تمامیت ارضی كشورمان را مورد تهدید قرار دادند و یكی از آنها یعنی دولت شوروی آشوبهایی در شمال و غرب كشورمان برپا كرد كه اگر با مقاومت دلیرانه ملت ایران روبه رو نشده بود به جدایی بخش مهمی از كشورمان و احتمالاً تجزیه ایران میانجامید.
از نظر پژوهش تاریخی این آشوبها یعنی برپایی "فرقه دموكرات آذربایجان" و "فرقه دموكرات كردستان" و مسائل دیگری در شمال ایران دو پرسش عمده مطرح است: ۱ـ چرا دولت شوروی این آشوبها را به راه انداخت و هدفش از این كار چه بود؟ ۲ـ چرا هنگامیكه همه ناظران و بسیاری از دستاندركاران گمان میكردند زمان پیروزی این توطئه فرارسیده است، دولت شوروی ناگهان از اتمام آن خودداری كرد و با صدوهشتاد درجه عقبگرد در سیاست خود تمام آنچه هواداران او در ایران رشته بودند، پنبه كرد؟
تاریخنگاران و پژوهشگران تاریخ به این دو پرسش در گذشته، پاسخهای گوناگونی دادهاند. اما اینك كه پس از فروپاشی شوروی اسناد محرمانه آن دولت افشا شده است واقعبینانهتر و دقیقتر به آنها میتوان پاسخ گفت. هدف من از نگارش این مقاله همین است. در ضمن آن به اسناد مزبور استناد خواهم كرد و از نظر اهمیتی كه این اسناد دارند، متن آنها را درپایان مقاله خواهم افزود.
سابقاً پاسخ بسیاری از تاریخنگاران و پژوهشگران به پرسش نخست این بوده است كه دولت شوروی میخواسته است استان آذربایجان و كردستان را نخست از ایران جدا كند و به صورت جمهوری مستقلی درآورد و سپس آن را ضمیمه جمهوری آذربایجان شوروی كند و به اصطلاح خودش "آذربایجان شمالی و جنوبی" را به هم پیوند دهد. اكنون اگر به این اسناد مراجعه كنیم موارد فراوانی خواهیم یافت كه میتواند موید این نظر باشد. در سند شماره(۲) دفتر سیاسی حزب كمونیست اتحاد شوروی (پولیت بورو) در تاریخ۶ ژوئیه ۱۹۴۵ (۱۵ تیر ۱۳۲۴ شمسی) به "رفیق باقروف" (میرجعفر باقروف رئیسجمهور آذربایجان شوروی) فرمان میدهد كه: "یك حزب دموكراتیك در آذربایجان جنوبی بهنام "فرقه دموكرات آذربایجان" با هدف رهبری جنبش جداییطلب در آذربایجان جنوبی تأسیس كنید... در میان كردهای ساكن شمال ایران برای جذب آنها در یك جنبش جداییطلب كه یك ناحیه خودمختار ملی كرد را تشكیل دهد اقدامات مناسب صورت دهید. یك گروه از فعالان مسئول را در تبریز كه به هماهنگی فعالیتهایشان با سركنسولگری اتحاد جماهیر شوروی در تبریز موظف باشند، برای هدایت جنبش جداییطلب تشكیل دهید."
در همین سند "پولیت بورو" فرمان "تأسیس گروههای رزمی مسلح (یعنی ارتش جمهوری خودمختار جداییطلب آذربایجان) به سلاحهای ساخت خارج (یعنی شوروی) جهت حوایج دفاعی اهالی هوادار شوروی و فعالان تشكیلات دموكراتیك و حزبی جنبش جداییطلب" را صادر میكند و مسئولیت انجام آن را به عهده ژنرال بولگانین و باقروف میگذارد. افزون بر این در چند جای دیگر این سند واژههای "جنبش خودمختار جداییطلب" و "آذربایجان جنوبی" تكرار شده است.
آیا دولت شوروی آنگونه كه بیشتر تاریخنگاران پیشین میپنداشتند فقط خواهان جداكردن استانهای آذربایجان و كردستان از ایران و الحاق آنها به اتحاد شوروی بود؟ سندهای افشاشده اخیر نشان میدهد كه توسعهطلبی دولت شوروی بسیار فراتر از این دو استان میرفت و شامل سراسر شمال ایران میشد.
در عنوان همان سند شماره(۲) گرچه مواد آن فقط مربوط به جدایی آذربایجان و كردستان است، میخوانیم: "فرمان دفتر سیاسی كمیته مركزی حزب كمونیست اتحاد شوروی به میرجعفر باقروف صدر كمیته مركزی حزب كمونیست آذربایجان در مورد اقداماتی جهت سازماندهی یك جنبش جداییطلب در آذربایجان جنوبی و دیگر ایالات شمالی ایران." بنابراین در همان زمان صدور این فرمان هدف سیاست شوروی محدود به آذربایجان و كردستان نبوده و شامل سراسر شمال ایران میشده است. اما در فرمان بعدی "دفتر سیاسی" كه به تاریخ ۱۴ ژوئیه ۱۹۴۵ (۲۳ تیر ۱۳۲۴) صادر شده است این مسئله كاملاً صریح و با ذكر جزییات بیان شده است. در بند "ت" این فرمان آمده است: "در ایالات گرگان، گیلان، مازندران و خراسان براساس مسائل محلی و بویژه موارد ذیل، جنبشهای جداییطلب ایجاد شود. سپس شعارهایی را كه در هریك از استانهای بالا میتوان در پیرامون آن جنبش جداییطلبی ایجاد كرد آورده است، ازجمله "در ایالت گرگان آموزش زبان بومی تركمنی در مدارس" و "جایگزینی تركمنها در موسسات محلی و ژاندارمری و پلیس" و غیره را ذكر كرده است. نكته جالب در این فرمان این است كه جنبش جداییطلب در این استانها باید همگام با جداییطلبان آذربایجان و كردستان پیش روند یعنی هم خودمختاری و جدایی استان خود را بخواهند و هم از جداییطلبی آذربایجان و كردستان پشتیبانی نمایند. بدینمنظور در بند ۴ سند شماره(۳) توصیه شده است كه "پس از استقرار كمیتههای موسس فرقه دموكرات آذربایجان در تبریز كمیتههای محلی فرقه دموكرات آذربایجان" افزون بر شهرهای دیگر این استان در شهرهای "قزوین، رشت، پهلوی(انزلی)، ساری، شاهی، گرگان و مشهد" نیز تأسیس شوند. وظیفه این كمیتهها ظاهراً میبایست سازماندهی پشتیبانی متقابل "جنبشهای جداییطلب" این استانها از فرقه دموكرات آذربایجان و این فرقه از آن جنبشها باشد.
نكته جالب دیگر در این سند كه نشانه سراسری بودن توطئه دولت شوروی در شمال ایران است مسئولیت مشتركی است كه برای اجرای آن بهعهده حزبتوده ایران و فرقه دموكرات آذربایجان میگذارد. در بند(۱) این سند میخوانیم؛ "وسایل سفر پیشهوری و كامبخش به باكو برای مذاكره فوراً سازماندهی شود. با توجه به نتایج این مذاكرات تأمین وسایل سفر پادگان صدر كمیته ایالتی حزبتوده در آذربایجان به باكو در نظر گرفته شود.
میدانیم كه حزبتوده یك حزب سراسری بود و در همه استانها بویژه در استانهای شمالی، سازمان گستردهای داشت. بنابراین آیا احضار كامبخش مسئول تشكیلات این حزب به باكو و شركتش در تصمیمگیریهای جداییطلبانه نشانه گستردگی این توطئه نیست؟! رهبران حزبتوده ازجمله مرحوم ایرج اسكندری در خاطراتشان از جریان تأسیس فرقه دموكرات آذربایجان اظهار بیاطلاعی كرده و پیوستن "كمیته ایالتی آذربایجان" را به "فرقه" عملی خودسرانه دانستهاند. درحالیكه مسئول تشكیلات این حزب از آن آگاه و آن را تصویب كرده بوده است، آیا كامبخش مأموریت خود را از كمیته مركزی پنهان داشته بوده است؟! یا اینكه اسكندری و دیگر رهبران حزبتوده حقیقت را كتمان میكردهاند؟!
سند شماره(۱) كه فرمان استالین صدر شورای وزیران اتحاد جماهیـر شـوروی به تاریخ ۲۱ ژوئن ۱۹۴۵ (۳۱ خرداد ۱۳۲۴) درباره عملیات اكتشاف نفت در سراسر شمال ایران است، نیز میتواند موید نیات سوء دولت شوروی نسبت به استقلال و تمامیت ارضی كشور ما تلقی شود. در آن تاریخ دولت شوروی هیچگونه مجوزی برای عملیات اكتشافی در ایران نداشت و مجلس شورایملی ایران نیز طبق قانونی هرگونه مذاكرهای درباره اعطای امتیاز به كشورهای خارجی را ممنوع كرده بود. بنابراین عملیات اكتشاف توسط ارتش اشغالگر شوروی در شمال ایران ناقض حقوق بینالمللی و جرم شناخته میشد. این سند كه علاقه وافر و بیتابانه دولت شوروی را به بهرهبرداری از منابع نفت شمال ایران نشان میدهد میتواند علت عمده توطئه بعدی دولت شوروی برای جداساختن شمال ایران باشد.
اكنون به بررسی پرسش دوم و یافتن پاسخ آن بپردازیم. آنچه پیش از هرچیز به نظر میرسد تفاوت زمانی میان این دو پرسش و درنتیجه اختلاف شرایط سیاسی و اجتماعی میان آنهاست، پرسش اول كه مورد بررسی قرار دادیم مربوط به سال ۱۹۴۵ (۱۳۲۴) و هنگامی است كه جنگ جهانی دوم تازه در اروپا به پایان رسیده و ارتش شوروی پیش از متفقین وارد برلین شده و قهرمان آزادی اروپا از شر نازیسم بهشمار میرفت، جنگ در اقیانوس آرام دوام داشت و نخستین بمب اتمی در اواخر این سال روی هیروشیما افكنده شد. در ایران دولت شوروی شمال كشور را اشغال كرده و قصد تخلیه آن را نداشت. حكومت صدرالاشراف برای سركوب حزبتوده و شورای متحده احزاب و روزنامههای آزادیخواه مستقر گردیده و به رأی و نظر مجلس نیز توجهی نداشت. اما عقبنشینی شوروی یكسال پس از آن صورت گرفت. در آن زمان جنگ سرد هنوز آغاز نشده بود، اما امریكا با فتح و اشغال ژاپن و داشتن سلاح اتمی بزرگترین قدرت در جهان بهشمار میرفت، درحالیكه آسیبی هم از جنگ ندیده بود. انگلیس و بویژه شوروی كه بیشترین آسیب را از جنگ دیده بودند چشم كمك و یاری بهسوی او دوخته بودند. شمال ایران از نیروهای شوروی تخلیه شده بود. حكومت قوامالسلطنه كه خود را دوست شوروی نشان میداد روی كار آمده و قراردادی برای بهرهبرداری مشترك نفت شمال ایران با دولت شوروی امضا كرده بود، اما باید به تصویب مجلس شورایملی میرسید كه لازمه انتخابات آن آرامش سیاسی و امنیت در سراسر كشور میبود. اما ظاهراً دولت انگلیس و شاید امریكا و اكثریت هئیت حاكمه ایران صلاح خود را در چنین آرامشی نمیدیدند و به ناامنی و آشوب در جنوب ایران كمك میكردند. "اتحادیه اعراب" در خوزستان و "اتحادیه عشایر جنوب" در فارس علم طغیان برافراشته و ادعای خودمختاری این دو استان را میكردند و تهدید به جداشدن مینمودند.
ازسوی دیگر دولت ایران علیه مداخلات دولت شوروی در شمال ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد شكایت كرده و شورا، رسیدگی به آن را پذیرفته بود. در چنین شرایطی دولت شوروی ناگزیر بود از حداكثر توقعات خود در ایران چشم بپوشد و به آنچه مهمتر و حیاتیتر از همه است یعنی بهرهبرداری از نفت اكتفا كند. بهرهبرداری از منابع نفت شمال ایران برای شوروی حیاتی بود و اولویت داشت. در سند شماره(۱) میبینیم كه استالین شخصاً با چه دقتی و موشكافی دستور تهیه مقدمات آن را صادر كرده است. درحقیقت شوروی برای ترمیم خسارات و ویرانیهایی كه هنگام جنگ بر آن وارد آمده بود نیاز مبرم به ۶۰۰ هزار بشكه نفت داشت، درحالیكه كل تولید نفت باكو فقط ۶هزار بشكه بود و منابع نفت اورال و جاهای دیگر روسیه هنوز كشف نشده یا به مرحله بهرهبرداری نرسیده بودند. از این گذشته، استالین و رهبران دیگر شوروی مطابق عقاید ماركسیستی خود اقتصاد را مادر سیاست میدانستند و معتقد بودند اگر بهرهبرداری از نفت شمال ایران را به چنگ آورند و "شركت مختلط نفت ایران و شوروی" تشكیل و در سراسر شمال ایران مستقر گردد عملاً شمال ایران به منطقه نفوذ آنها مبدل خواهد شد و نیازی به توطئه و آشوب نخواهد بود. ازسوی دیگر تشكیل شركت مختلط و آغاز بهرهبرداری نیاز به تصویب قرارداد قوام ـ سادچیكف و اساسنامه این شركت در مجلس ایران داشت و برای تشكیل مجلس پانزدهم باید انتخابات انجام میگرفت. دولت شوروی بیم آن داشت كه اكثریت این مجلس قرارداد مزبور را تصویب نكند یا در اساسنامه شركت مختلط تغییرات بنیادی دهد. از اینرو در سند شماره(۳) میبینیم كه بند "ب" آن باعنوان "تضمین انتخاب نمایندگان انتخابات دوره پانزدهم مجلس" كلاً مربوط به اطمینانیافتن از داشتن اكثریت وابسته به سیاست شوروی در آن است و "دفتر سیاسی كمیته مركزی حزب كمونیست شوروی" در توصیههای خود تا جایی پیش میرود كه فرمان "حذف و اخراج" نامزدهای احزاب و سازمانهایی را كه موافق سیاست شوروی نیستند، صادر میكند!!به همین مناسبت دولت شوروی تا زمانیكه مطمئن نیست اكثریت مجلس را خواهد داشت عملاً جلو انجام انتخاباتی كه خودش خواهان آن است و برای آن به دولت قوام فشار میآورد، میگیرد و نمیگذارد نیروهای انتظامی دولت ایران از شریفآباد فراتر روند! اما هنگامیكه در كنفرانس وزرای خارجه دولتهای بزرگ در مسكو وزیران خارجه انگلیس و امریكا تعهد میكنند كه به تصویب قرارداد نفت كمك كنند و دولت شوروی از بهرهبرداری نفت شمال مطمئن میشود، تمام فرمانهای پیشین خود را فراموش میكند و كاخ پوشالی جنبشهای خودمختار و جداییطلب فرومیریزد.
این حقیقت كه سرنوشت شمال ایران در كنفرانس مسكو تعیین شد، مسلم است و من فتوكپی اسناد از طبقهبندی خارج شده انگلیس و امریكا را در دست دارم كه نشان میدهد آنها به تعهد خود پایبند بودهاند و نهتنها مخالفتی با تصویب قرارداد قوام ـ سادچیكف نكردهاند، كه برعكس بوبن وزیرخارجه انگلیس به سفیر این كشور در ایران دستور میدهد كه "تمام كوشش خود را به كار برید كه این طرح به تصویب برسد چون من آن را به استالین قول دادهام." در مورد امریكا این اسناد حاكی است كه سفیر امریكا موظف است هیچگونه مخالفتی با تصویب آن نكند و تصمیم را به خود نمایندگان مجلس واگذارد. اما جان وایلی سفیر امریكا بهرغم این دستور صریح اظهاراتی كرد كه به زیان خودش تمام شد. خوانندگان گرامی میتوانند كل این ماجرا را در كتاب "امریكا در بیخبری" ملاحظه كنند.
در مورد تهدید ترومن به استفاده از بمب اتمی علیه شوروی كه بعضیها آن را عامل عقبنشینی شوروی دانستهاند سخن بسیار رفته است و پژوهشگران گوناگونی درباره آن تحقیق كردهاند، نتیجه این پژوهشها این است كه چنین تهدیدی صورت نگرفته و ترومن از اظهار آن قصد تبلیغ برای خود داشته است. چون اولاً در آرشیو اسناد وزارتخارجه امریكا چنین اولتیماتومی دیده نمیشود. ثانیاً خود ترومن در مصاحبههایش چندبار تاریخ و متن اولتیماتوم را بهگونههای مختلفی ذكر كرده است. ثالثاً به فرض وجود چنین اولتیماتومی مربوط به خودداری شوروی از تخلیه ایران بوده است، نه به سقوط "فرقه دموكرات آذربایجان."
●متن اسناد افشاشده شوروی
▪سند شماره۱
فرمان كمیته دفاع دولتی [اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی] شماره ۹۱۶۸ اس.اس؛ در مورد اقدامات اكتشافی زمینشناسی برای نفت در شمال ایران.
۲۱ ژوئن ۱۹۴۵/۳۱ خرداد ۱۳۲۴
رونوشت
فوق محرمانه
كمیته دفاع دولتی
فرمانGOKO [كمیته دفاع دولتی] شماره ۹۱۶۸ اس.اس. مورخ ۲۱ ژوئن ۱۹۴۵
مسكو، كرملین
عملیات اكتشافی زمینشناسی، برای نفت در شمال ایران.
با هدف بررسیهای زمینشناسی و اقدامات حفاری برای نفت در شمال ایران، كمیته دفاع دولتی فرمان میدهد:
۱ـ درچارچوب [بخش] "آذنفت" [نفت آذربایجان] مجموعه ناركوم نفت [كمیساریای خلق برای نفت] یك مدیریت هیدروژئولوژیك تشكیل داده و وظیفه نظارت بر بررسیهای زمینشناختی برای حوزههای نفتی در شمال ایران را به آن واگذار كنید.
۲ـ برای اجرای این كار شناسایی در شمال ایران ناركوم نفت (رفیق بایباكوف) و آذنفت (رفیق وزیروف) را از جهت تأمین تعداد كارگران لازم از صنعت نفت برای حفاری و گروههای بررسی و اعزام آنها به حوزههای كاری به صورت واحدهای هیدروژئولوژیك وابسته به ستاد نیروهای شوروی در ایران (قزوین)، مسئول بدانید.
۳ـ برای واحد هیدروژئولوژیك جهت اجرای اقدامات ذیل در شمال ایران، هیئتی را مستقر سازید:
الف) حفاری
دهتلمبه در هفت ناحیه، ازجمله سه تلمبه ثابت (حفاری عمیق برای جستوجوی ساختاری) در نواحی بندرشاه، شاهی، بابلسر و [بندر] پهلوی.
ب) بررسی زمینشناختی: هیئتی مركب از دهگروه در مناطق دشت گرگان، اشرف، شاهی، آمل، خرمآباد، بلگارچای[؟]، جلفا، زنجان، تبریز، اردبیل و سیاه كوه.
پ) بررسیهای زمینشناختی: هیئتی مركب از سه گروه.
در مناطق دشت گرگان، اراضی پست مازندران و رشت و در كل كرانه جنوبی دریای خزر از مرز جمهوری شوروی تركمنستان تا مرز جمهوری شوروی آذربایجان.
برای انتقال ابزار لازم حفاری و اكتشاف از اول سپتامبر ۱۹۴۵ جهت شروع كار حفاری و اكتشاف در سپتامبر ۱۹۴۵ ناركوم نفت (رفیق بایباكوف) را مسئول تلقی كنید.
۴ـ برای سازماندهی و اعزام یك هیئت اكتشافی مركب از ده گروه؛ یك گروه حفاری چاه و الكترومتر، یك هیئت ژئوفیزیك مركب از سه گروه (ثقلسنجی، مقاومتسنجی(Variometric) و از طریق انتقال از باكو، [گروه] (Variometric) از شعبه ولگای میانه ناركوم نفت، [گروه] مقاومتسنجی از منطقه كراسنودار؛ تا اول اوت ۱۹۴۵، ناركوم نفت (رفیق بایباكوف) را مسئول بدانید.
۵ـ با هدف تجهیز واحد هیدرولوژیك به تداركات، وسایل و ابزارهای لازم [ارگانهای ذیل] را مسئول بدانید:
الف) ناركوم نفت (رفیق بایباكوف) باید در اوت ۱۹۴۵ [اقدام ذیل] را در اختیار مدیریت هیدرولوژیك قرار دهد: پنج دستگاه تلمبه، وسایل حفاری و یك دستگاه حفاری گردان؛ چهاردستگاه چارچوبZV-۷۵۰، وسایل حفاری و ملزومات آنها؛ سه میله حفاری (۱۲۰۰ متر) و ابزار لازم جهت تلمبههایKA-۳۰۰ و دیگر وسایل و تجهیزات لازم برای اقدامات واحد هیدرولوژیك.
ب) ناركوم ونستورگ [كمیساریای خلق برای تجارتخارجی] (رفیق میكویان) موظف استكه در ژوئن ـ ژوئیه ۱۹۴۵، پانزده تراكتور و صدوبیست كامیون از واردات [خودروهای؟] سوار نشده از ایران را به واحد هیدرولوژیك تحویل دهد.
پ) ژنرال فرمانده جهت ماورای قفقاز رفیق تیولنف موظف است كه فضای اداری و اقامتی لازم را در قزوین و مناطق عملیاتی در اختیار واحد هیدرولوژیك قرار داده و همچنین با استفاده از افراد واحدهای نظامی برای سواركردن صدوبیست كامیونی كه به واحد هیدرولوژیك اختصاص یافته، مساعدت نماید.
ت) كمیساریای خلق برای امور دفاعی اتحاد جماهیر شوروی (رفیق وریویف) [مارشال فرمانده نیروهای مهندسی، سرپرست نیروهای مهندسی ارتش شوروی] موظف است كه تا اول اوت ۱۹۴۵ دو واحد كامل و آماده به كار حفاری سیار AVB-۲-۱۰۰، یك دستگاه حفاری AVB-۲-۱۰۰، یك تانكر آبZis-۵ و یك كامیون ۵/۱ تن با وسایل لازم و یك چارچوبUA-۱۲۵ با سه گروه حفار را در اختیار واحد هیدرولوژیك در ایران قرار دهد.
ث) كمیساریای خلق برای امور دفاعی اتحاد جماهیر شوروی [ژنرال ارتش، فرمانده پشت جبهه ارتش شوروی] (رفیق خرولف) موظف است از كارگاههای تعمیرات فرماندهی حملونقل [ارتش] شوروی در ایران پنجدستگاه كامیون ۱۲ تن ماك، ۷ دستگاه تریلر الواربری و پانزده دستگاه [جیپ] ویلیز را كه در شرایط مناسب كاری باشند در اختیار واحد هیدرولوژیك قرار داده و در كارگاههای بخش تعمیرات فرماندهی حملونقل [ارتش] شوروی در ایران، تسهیلات لازم را جهت تعمیر وسایل حفاری و خودروهای [هیئت] را فراهم سازد.
۶ـ ژنرال فرمانده جبهه قفقاز (رفیق تیولنف) را از نظر فراهمآوردن نیروی محافظ، یك گروه اسكورت برای هیئتهای اعزامی، ارائه نقشههای لازم و همچنین تأمین لباس و مدارك مورد نیاز واحد هیدرولوژیك؛ برای ارائه همراهیهای لازم با واحد هیدرولوژیك جهت اقدامات حفاری و اكتشافی مسئول بدانید.
۷ـ ناركوم فین [كمیساریای خلق برای امور مالی]، (رفیق زورف) را برای سپردن هشتمیلیون روبل، به علاوه ۲۴۰۰۰۰۰ ریال به مدیریت هیدرولوژیك مجمع آذنفت برای تأمین مواد و تجهیزات حملونقل و نگهداری از كاركنان، در محصول سوم و چهارم سال ۱۹۴۵، مسئول بدانید.
۸ـ به كمیساریای خلق برای امور داخلی(NKVD) جمهوری شوروی آذربایجان اجازه داده شود كه برای كاركنان اعزامی ناركوم نفت و مجمع آذنفت جهت امور مدیریت هیدرولوژیك، جواز ورود به ایران را صادر كنند.
۹ـ رفیق ملیك پاشایف بهعنوان رئیس مدیریت هیدرولوژیك، رفیق گیداروف بهعنوان رئیس مدیریت هیدرولوژیك در نهاد فرماندهی نیروهای شوروی در ایران و رفیق كورنف بهعنوان معاونت مدیریت هیدرولوژیك تأیید شوند.
۱۰ـ ناركوم نفت (رفیق بایباكوف) و آذنفت (رفیق وزیروف) شخصاً مسئول نظارت بر تأمین خدمه و متخصصان مهندس و فنی واحد هیدرولوژیك و فراهمآوردن ابزار و تجهیزات لازم جهت اقدامات حفاری و زمینشناختی در شمال ایران، تلقی میشوند.
۱۱ـ دبیر كمیته مركزی حزب كمونیست آذربایجان، رفیق باقروف را از جهت هرگونه كمك و همراهی با اقدامات بررسی زمینشناختی در شمال ایران مسئول بدانید.
صدر كمیته دفاع ملی ای. استالین
گواهی: [امضا ندارد]
[مأخذ]
[مأخذ آرشیو دولتی برای احزاب سیاسی و جنبشهای اجتماعی جمهوری آذربایجان، باكو(GAPPODAZR), ]f۱,op.۸۹,d.۱۰۴
●سند شماره ۲
فرمان دفتر سیاسی كمیته مركزی حزب كمونیست اتحاد شووری به میر[جعفر] باقروف صدر كمیته مركزی حزب كمونیست آذربایجان در مورد "اقداماتی جهت سازماندهی یك جنبش جداییطلب در آذربایجان جنوبی و دیگر ایالات شمالی ایران"، ۶ ژوئیه ۱۹۴۵/۱۵ تیر۱۳۲۴.
فوق محرمانه
به رفیق باقروف
اقداماتی جهت سازماندهی یك جنبش جداییطلب در آذربایجان جنوبی و دیگر ایالات شمال ایران:
شروع اقدامات تداركاتی در جهت تشكیل یك ناحیه [Oblast] خودمختار ملی آذربایجانی با اختیارات گسترده در چارچوب دولت ایران توصیه میشود.
یك حزب دموكراتیك در آذربایجان جنوبی بهنام "حزب دموكراتیك آذربایجان" [از این پس "فرقه دموكرات آذربایجان"] با هدف رهبری جنبش جداییطلب در آذربایجان جنوبی تأسیس كنید.
تأسیس حزب دموكرات آذربایجان جنوبی باید با یك تجدید سازمان توأمان بخش آذربایجانی حزب توده ایران و جذب هواداران جنبش جداییطلب از تمامی اقشار مردم بدان صورت گیرد.
در میان كردهای ساكن شمال ایران برای جذب آنها در یك جنبش جداییطلب كه یك ناحیه خودمختار ملی كرد را تشكیل دهد، اقدامات مناسب صورت دهید.یك گروه از فعالان مسئولان را در تبریز كه به هماهنگی فعالیتهایشان با سركنسولگری اتحاد جماهیر شوروی در تبریز موظف باشند، برای هدایت جنبش جداییطلب تشكیل دهید. سرپرستی كلی این گروه به باقروف و یعقوبف واگذار میشود.
تهیه و تدارك اقدامات اولیه برای برگزاری انتخابات دوره پانزدهم مجلس ایران [با هدف] تضمین انتخاب هواداران جنبش جداییطلب براساس شعارهای ذیل به كمیته مركزی (باقروف و ابراهیموف) حزب كمونیست آذربایجان سپرده شود.
الف) واگذاری زمین از اراضی خالصه و املاك بزرگ اربابی به دهقانان و اعطای اعتبارهای درازمدت مالی به دهقانان.
ب) از میان بردن بیكاری از طریق اعاده و توسعه كار در موسسات و همچنین برنامههای احداث راه و دیگر طرحهای فوائد عامه.
پ) بهبود موسسات رفاه عمومی در شهرها و آبرسانی عمومی.
ت) بهبود بهداشت عمومی.
ث) اختصاص حداقل ۵۰% از مالیاتهای دولتی به حوایج محلی.
ج) حقوق برابر برای اقلیتهای ملی و عشایر، افتتاح مدارس و انتشار كتب و روزنامه به زبانهای آذربایجانی، كردی، ارمنی و آشوری؛ سیر مراحل دادرسی و مكاتبات رسمی در نهادهای محلی به زبانهای بومی؛ تأسیس نظام اداری محلی ـ ازجمله ژاندارمری و پلیس با استفاده از عناصر ملی محلی؛ تشكیل انجمنهای منطقهای، محلی و شهری [و] نهادهای خودگردان محلی.
چ) بهبود اساسی در روابط ایران و شوروی.
۶ـ تأسیس گروههای رزمی مسلح به سلاحهای ساخت خارج جهت حوایج دفاعی اهالی هوادار شوروی [و] فعالین تشكیلات دموكراتیك و حزبی جنبش جداییطلب.
اعمال این مورد به رفیق [نیكولای] بولگانین همراه با رفیق باقروف احاله شود.
۷ـ یك انجمن برای مناسبات فرهنگی میان ایران و جمهوری شوروی آذربایجان با هدف تقویت اقدامات فرهنگی و تبلیغاتی در آذربایجان جنوبی تأسیس كنید.
۸ـ برای جذب تودهها به جنبش جداییطلب تأسیس یك "انجمن دوستان آذربایجان شوروی" را در تبریز با شعباتی در تمام مناطق آذربایجان جنوبی و گیلان لازم میدانیم.
۹ـ تدارك انتشار یك نشریه مصور در باكو برای توزیع در ایران و همچنین سه نشریه جدید در آذربایجان جنوبی به كمیته مركزی حزب كمونیست آذربایجان شوروی محول گردد.
۱۰ـ از OGIZ [بنگاه انتشارات دولتی] (یودین) خواسته شود تا سه دستگاه چاپ مسطح برای بهرهبرداری كمیته مركزی حزب كمونیست آذربایجان شوروی جهت فراهمآوردن امكانات چاپی[Tipografskaya baza] برای فرقه دموكرات آذربایجان جنوبی، ارائه كند.
۱۱ـ ناركوم ونشتورگ [كمیساریای خلق برای تجارت خارجی] (رفیق آناستاز میكویان) به تأمین كاغذ خوب جهت چاپ نشریه مصور در باكو و همچنین سه روزنامه جدید در آذربایجان جنوبی ـ با حداقل تیراژ ۳۰۰۰۰ نسخه ـ متعهد گردد.
۱۲ـ به كمیساریای خلق برای امور داخلی [NKVD] جمهوری شوروی آذربایجان اجازه داده شود كه تحت نظارت رفیق باقروف برای تردد افرادی كه جهت به اجرا درآوردن این اقدامات باید به ایران اعزام شوند، مجوز لازم صادر شود.
۱۳ـ برای تامین مالی نهضت جداییطلب در آذربایجان جنوبی و همچنین [تدارك شركت] در انتخابات دوره پانزدهم مجلس ایران، یك صندوق ویژه به اعتبار یك میلیون روبل ارز خارجی ـ برای تبدیل به تومان ـ در كمیته مركزی حزب كمونیست شوروی تأسیس شود.
۶ ژوئیه
دفتر سیاسی حزب كمونیست اتحاد شوروی
[مأخذ آرشیو دولتی برای احزاب سیاسی و جنبشهای اجتماعی جمهوری آذربایجان، باكو.
[(GAPPOD,AZR),f۱,Op,۸۹.d.۹۰,۱۱.۴-۵
●سند شماره ۳
دستورالعملهای محرمانه شوروی در مورد اقداماتی كه باید جهت اجرای مأموریت ویژه در سراسر آذربایجان جنوبی و ایالات شمالی ایران اعمال شود، ۱۴ ژوئیه ۱۹۴۵/۲۳ تیر ۱۳۴۵
كاملاً محرمانه
اقداماتی برای اجرای مأموریت ویژه در سراسر آذربایجان جنوبی و ایالات شمال ایران.
الف. موضوع تأسیس فرقه دموكرات آذربایجان:
۱ـ وسایل سفر پیشهوری و كامبخش به باكو برای مذاكره فوراً سازماندهی شود. با توجه به نتایج این مذاكرات، تأمین وسایل سفر پادگان، صدر كمیته ایالتی حزبتوده در آذربایجان، به باكو در نظر گرفته شود.
۲ـ برای تأسیس كمیتههای موسس در مركز (تبریز) و دیگر نقاط[Namestakh] در عرض یك ماه كاندیداهایی را از میان عناصر واقعی دموكرات از میان روشنفكران، تجار طبقه متوسط، زمینداران كوچك و متوسط و روحانیون در احزاب دموكراتیك مختلف و همچنین از میان غیرحزبیها انتخاب كرده و به كمیتههای موسس فرقه دموكرات آذربایجان وارد كنید. تشكیل یك كمیته موسس در تبریز كه از طریق انتشار یك فراخوان از طریق نشریات دموكراتیك موجود [مانند] خاورنو، آژیر، جودت و غیره، خواهان تأسیس یك حزب دموكراتیك آذربایجان شده و به نشر جزواتی اقدام خواهد كرد، در اولویت نخست قرار دارد.
۳ـ با انتشار فراخوان، گروههای آغازگر در دیگر نقاط به حمایت از آن در جراید سخن گفته و از میان فعالترین سازمانهای حزبتوده و دیگر سازمانها و عوامل دموكراتیك، كمیتههای فرقه دموكرات آذربایجان را تشكیل خواهند داد.
۴ـ پس از استقرار كمیتههای موسس فرقه دموكرات آذربایجان در تبریز، تأسیس كمیتههای محلی فرقه دموكرات آذربایجان در شهرهای ذیل از اولویت نخست خواهد بود: اردبیل، رضائیه، خوی، میانه، زنجان، مراغه، مرند، مهاباد، ماكو، قزوین، رشت، پهلوی، ساری، [شاهی]، گرگان و مشهد.
برای سازماندهی كمیتههای این شهرها نمایندگانی را از كمیته موسس مركزی اعزام دارید. به صورتی منظم واكنشهای مثبت و دعوت به عضویت در فرقه دموكرات آذربایجان را در جراید دموكراتیك منتشر كنید
۵ـ تحت عنوان "صدای آذربایجان" یك نمایندگی مطبوعاتی در كمیته موسس فرقه دموكرات آذربایجان در تبریز تأسیس كنید.
۶ ـ تدوین پیشنویس برنامه و منشور كمیته موسس تبریز را سازماندهی كنید.
ب) تضمین انتخاب نمایندگان انتخابات دوره پانزدهم مجلس
۱ـ با نمایندگانی كه آنها را در انتخابات این دوره از مجلس حمایت میكنیم برای مذاكره در باب معرفی آنها برای شركت در مجلس پانزدهم، به شرط حمایت از شعارهای فرقه دموكرات آذربایجان، وارد مذاكره شوید.
۲ـ برای معرفی نامزدهای نمایندگی مجلس از میان عناصر دموكراتیكی كه برای اجرای شعارهای فرقه دموكرات آذربایجان مبارزه خواهند كرد، اقدام كنید.
۳ـ بررسی مجدد فهرست نمایندگان پیشنهاد شده ازسوی سفارت با توجه به [این] وظایف جدید.
۴ـ سازماندهی تبلیغ گسترده كاندیداهای منتخب برای مجلس در جراید و تماس و ملاقات آنها با رأیدهندگان.
۵ـ حمایت از گردهماییها، تظاهرات، اعتصابها و انحلال[Razgon] كمیسیونهای انتخاباتیای كه با ما منافات دارند با هدف تضمین منافع ما در انتخابات.
۶ـ در خلال تداركات انتخاباتی، كاندیداهای معرفیشده ازسوی محافل ارتجاعی را كه به نحوی فعالانه بر ضد كاندیداهای جنبش دموكراتیك فعالیت میكنند، از حوزههای انتخاباتی شمال ایران حذف و اخراج كنید.
۷ـ خواست جایگزینی روسای مرتجع از نهادهای محلی[Vlasti] طرح شود.
پ) تأسیس "انجمن دوستان آذربایجان شوروی"
۱ـ در مورد سازماندهی "انجمن دوستان آذربایجان شوروی" از نمایندگانی كه در جشن یادبود بیست و پنجمین سال [تأسیس] جمهوری شوروی آذربایجان شركت كردند، استفاده شود.
۲ـ از كارمندان كنسولگریهای ما، فرماندهی نظامی و اعضای فعال [حزبی] برای تشكیل انجمن استفاده شود.
۳ـ گروه موسس "انجمن دوستان آذربایجان شوروی" در تبریز باید تدوین منشور انجمن را عهدهدار گردد.
۴ـ برای جلب هرچه گستردهتر مردم به "انجمن دوستان آذربایجان شوروی" بهصورتی منظم از جراید برای بیان دستاوردهای اقتصادی، فرهنگی و هنری آذربایجان شوروی و دوستی تاریخی خلقهای آذربایجان جنوبی و خلقهای آذربایجان شوروی بهرهبرداری شود.
ت) سازماندهی جنبش جداییطلب
۱ـ برای شكلدادن به یك جنبش جداییطلب در جهت تأسیس یك منطقه خودمختار آذربایجانی [و] یك منطقه خودمختار كرد با اختیارات گسترده اقدام شود.
در ایالات گرگان، گیلان، مازندران و خراسان براساس مسائل محلی و بویژه [موارد ذیل]، جنبشهای جداییطلب ایجاد شود:
در ایالت گیلان: فراهمآوردن خدمات رفاهی و اجتماعی و در شهرهای رشت [و] پهلوی، اختصاص حداقل ۵% از كل مالیاتهای مأخوذه در محل برای این منظور.
در ایالت گرگان، آموزش زبان بومی تركمنی در مدارس، جایگزینی تركمنها در موسسات محلی، ژاندارمری و پلیس، اختصاص حداقل ۵۰% از كل مالیاتهای مأخوذه در محل برای خدمات رفاهی و آسایشی و بهداشتی در گنبدكاووس، گرگان و بندر شاه.
در ایالات مازندران و خراسان:
۱ـ اعاده املاكی كه رضاشاه گرفته بود به مالكان جزء و متوسط.
۲ـ اختصاص حداقل ۵۰% از مالیاتهای مأخوذه در محل برای خدمات عمومی و رفاهی و بهداشت شهرهای ساری، شاهی، مشهد و قوچان نو.
بهعلاوه برای شكلدادن به یك جنبش جداییطلب در ایالات فوق به انعكاس چنین خواستههایی در سطوح محلی اقدام شود.
خواست اصلاحات ارضی نهفقط در آذربایجان جنوبی كه در نواحی شمال ایالات ایران نیز مطرح گردد
ث) تشكیل انجمنها
۱ـ پس از استقرار كمیتههای موسس فرقه دموكرات آذربایجان همزمان با اقدامات لازم جهت انتخاب نمایندگان دوره پانزدهم مجلس، با استفاده از شوق انتخاباتی مردم، اقداماتی برای تشكیل انجمنها صورت گیرد.
انور خامهای
منبع : ماهنامه چشم انداز ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست