شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
مجله ویستا

راه - Yol


راه - Yol
سال تولید : ۱۹۸۱
کشور تولیدکننده : سوئیس و ترکیه
محصول : لاری هوبشمیت و ک. ل. پولدی
کارگردان : یلماز گونی و شریف گورن.
فیلمنامه‌نویس : گونی
فیلمبردار : اردوگان انجین
آهنگساز(موسیقی متن) : سباستیان آرگول، کندال.
هنرپیشگان : تارک آکان، شریف سرز، حلیل اورگون، نسمتدین چوپان اوغلو، مرال اورهونسوی، انگین چلیک، تونکای آکچا، سودا آکتولگا و سمرا اوچار.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۴ دقیقه.


پنج زندانی، اجازه پیدا می‌کنند تا آخر هفته برای مرخصی نزد خانواده‌های‌شان بروند. «سیدعلی» (آکان) می‌فهمد که همسرش «زینه» (سرز) برای کار در یک خانل بدنام از خانه فرار کرده و اکنون نزد خانواده‌اش در شهری دیگر زندگی می‌کند. «مهمت» (اورگون) که همسرش، «امینه» (اورهونسوی) برای او نوشته خانواده‌اش برای جدائی از او تحت فشارش گذاشته‌اند (زیرا هنگام سرقت، وقتی پلیس سر می‌رسد، «مهمت» برادر زن مجروحش را رها و فرار می‌کند)، همراه او و دو فرزندش با قطار از آنجا می‌روند. «مِولوت» (چلیک)، «یوسف» (آکچا) و «عمر» (چوپان اوغلو) هنگام ایست بازرسی نگه داشته می‌شوند و «یوسف» که ورقه مرخصی‌اش را گم کرده، دوباره بازداشت می‌شود. «عمر» در بازگشت به روستای‌شان در کردستان می‌فهمد برادرش فراری است. وقتی «مِولوت» مجبور می‌شود یک بعداظهر را زیر نگاه‌های خانواده نامزدش، «مرال» (آکتولگا)، با او بگذراند، آخر سر مجبور به رفتن به یک خانه بدنام می‌شود. در اینجا «سیدعلی» به‌سراغ «زینه» و پسرش می‌رود و «زینه»‌ بیمار را (که خانواده‌اش به مدت هشت ماه در غل و زنجیر اسیر کرده و تنها نان و آب به او داده‌اند) مجبور می‌کند تا در مسیری برفی و دشوار همراه او به شهر بازگردد، که در نهایت به مرگ «زینه» منجر می‌شود. از طرفی مسافران قطار که «مهمت» و «امینه» را هنگام مغازله با هم دیده‌اند، گزارش می‌دهند. پلیس سرمی‌رسد، ولی فرزندان‌شان، نجات‌شان می‌دهند اما به‌زودی به ضرب گلوله یکی از برادران «امینه» کشته می‌شوند، ارتش پنج جسد را به دهکده می‌آورد که یکی از آنان برادر «عمر» است، اما او هیچ آشنائی بروز نمی‌دهد و با دیگر مردان مبارز کَرد فرار می‌کند.
* اثری مثلاً سیاسی از کارگردان با سابقه ترک که در زندان، فیلم‌نامه و دکوپاژ آن را آماده می‌کند تا گورن ساختنش را در بیرون به عهده بگیرد. گونی به‌زودی از زندان می‌گریزد و در سوئیس موفق به تدوین فیلم می‌شود و در اروپا به خاطر پس زمینه سیاسی، کارش مورد توجه قرار می‌گیرد و به شهرت جهانی می‌رسد. با این همه فیلم، فاقد خلاقیت و انباشته از سمبل‌های کلیشه‌ای (نظیر قفس و پرنده) است. صحنه شاخص آن شاید فصلی باشد که مردی، همسرِ «گناهکار» و فرزندش را از مسیری برفی عبور می‌دهد.