چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
زندگی شهری چگونه شکل گرفت
پیش درآمدی بر فرهنگ شهر نشینی در ایران
آرمانشهر را تنها در وجود خودمان ، در روابط و در زندگی مشرتك و جمعی مان می توانیم جستجو كنیم. سرنوشت بشر نه در ستارگان و نه در میان روستاها كه در شهر تعیین خواهد شد . اگر بپذیریم كه شهر نشینی عبارتست از هنر زیستن انسانها در كنار هم ، پس شهر سالم محلی است متشكل از انسانهایی سالم ، با ایده هایی گوناگون اما سالم ، كه در محیط زیستی مطلوب ، در كنار یكدیگر و با تشریك مساعی شهر سازان ، مسءولان و مدیران شهری در ایجاد محیطی بهتر ، سالمتر ، مرفه تر و زیباتر به منظور رسیدن به اهداف والای الهی و انسانی خود تلاش می كنند . این وجود انسانها و تلاش و فعالیت آنان و تماس و همزیستی آنها در كنار یكدیگر است كه به كالبد بیجان شهر روحی تازه می بخشد و زندگی را چون خونی در رگهای شهر به جریان می اندازد . شادابی و طراوت ، سلامتی و زیبایی ، تندرستی و دوام عمر شهر بی شك بستگی تام به كار مداوم و دقیق هر یك از اندامهای شهری ، تغذیه شهری درست و سلامتی فكری ، جسمی ، روحی و روانی اصلی ترین عضو جامعه یعنی انسان است .
شهر چگونه جایی است ؟ متخصصین و دست اندركاران بسیاری در پاسخ به این پرسش نظرات خود را مطرح ساخته اند . آمار گران . جامعه شناسان ، شهرسازان ، جغرافیدانان ، معماران ، جمعیت شناسان ، مهندسین و مدیران محیط زیست ، تاریخدانان ، شاعران ، نویسندگان ، نظریه پردازان سیاسی و … هر كدام دیدی خاص به شهر دارند . امما آیا هر كدام از این ضوابط برای تعریف و شناخت شهر كافی است ؟ آیا ملاكهایی چون داشتن تعداد جمعیت كافی ، قرار داشتن در مقر و موقع جغرافیایی مناسب ، داشتن ساختمانها و تاسیسات عظیم ، غالب بودن مشاغل خدماتی و صنعتی ، داشتن پیشینه تاریخی و یا دارا بودن نهادها ، ادارات و سازمانهای شهری و اجتماعی به تنهایی كافی است ؟ چرا شهر شناسان معتقدند شهر ها روزی زاده می شوند ، رشد می كنند ، به تكامل می رسند و روزی هم عاقبت به زوال و انحطاط می رسند و می میرند ؟ چرا باید برای بسیاری از شهرها آینده ای تاریك ، ویران و خراب را انتظار داشت ؟
شهر به خودی خود نمی تواند وجود داشته باشد . تجربه های شهر سازی بسیاری در قرن حاضر ، جون ساختن “ برازیلیا ” در آمریكای جنوبی و یا شهرهایی چون آبادان ، فولاد شهر ، شاهین شهر ، مسجد سلیمان و … در كشور خودمان نشان می دهد خواه ناخواه عواملی كه در شكل گیری و پویایی این شهرها موثر بوده اند ، در نظر گرفته نشده اند . به طور مثال ، خانم سالمندی كه از زندگی در فولاد شهر خسته شده بود ، به هنگام ترك این شهر گفت : این شهر مانند پادگانی است كه ابوابجمعی آن با خانواده هایشان یكجا زندگی می كنند آیا شهر نباید به مكانی مورد علاقه و قابل زیست برای ساكنانش باشد كه به آن اظهار تعلق كنند و از زندگی در آن راضی باشند ؟
اگر بپذیریم كه شهر نشینی عبارت است از هنر زیستن انسانها در كنار هم ؛ پس شهر محلی است در برگیرنده انبوه انسانها كه از سویی افكار ، عقاید و ایده های گوناگون شخصی و خصوصی دارند و از سوی دیگر دارای ویژگیها و خصوصیات ،آرزوها ، امیال و هدفهای مشترك و جمعی هستند . در هیمن مكان است كه انسانها برای شكل گیری و رشد خلاقیتها ، اختراعات و ابداعات ، استعدادها و نمودهای بارز انسانی گرد هم می آید ، برخورد عقاید صورت می گیرد و آثار و اندیشه های جدید خلق می شوند . شهر سالم ، محلی است متشكل از انسانهایی سالم ، با ایده هایی گوناگون كه در محییط زیستی مطلوب ، در كنار یكدیگر و با تشریك مساعی شهر سازان ، مسئولان و مدیران شهری در ایجاد محیطی بهتر ، سالمتر ، مرفه تر و زیباتر ، به منظور رسیدن به اهداف والای الهی و انسانی خود تلاش می كنند . شاید به همین منظور است كه لوفور گفته است : “ سرنوشت بشر نه در ستارگان و نه در میان روستا كه در شهر تعیین خواهد شد . ”
این وجود انسانها و تلاش و فعالیت آنان و تماس و همزیستی آنها در كنار یكدیگر است كه به كالبد بیجان شهر روحی تازه می بخشد و زندگی را چون خونی در رگهای شهر به جریان می اندازد. شادابی و طراوت ، سلامتی و زیبایی ، تندرستی و دوام عمر شهر بی شك بستگی تام به كار مداوم و دقیق هر كدام از اندامهای شهری ، تغذیه شهری درست و سلامتی فكری ، جسمی ، روحی و روانی اصلی ترین عضو جامعه یعنی انسان ، دارد .
كلمات و عباراتی چون محبت و دوست داشتن ، صفا و صمیمیت ، دوستی ، ایثار و از خود گذشتگی ، صبر و فداككاری ، عدالت خواهی ، نوعدوستی و رعایت حقوق دیگران ، احترام به قانون ، تعاون ، همیاری و همكاری و … روی كاغذ و یا در گفتار صرف ، خشك و بیروح هستند . رسیدن به نهایت زیبایی و كمال چنین واژه ها بی شك در دمیده شدن روح عمل و كاربرد ، درآنها است . و به عبارتی عینیت بخشیدن به آنها توسسط انسان و بالفعل شدنشان است . شهر سالم در واقع آمیزه ای است از انسانهایی پاك و خوب و وجود آن چه كه برای خوب زیستن لازم است ؛ از نهادها ، سازمانها ، خدمات كافی ، قوانین مناسب و شرایط ایده آل گرفته تا امكانات و تجهیزات و تسهیلات مختلف .
رویای رسیدن به چنین جامعه ای از قدیم الایام تا كنون ، اندیشمندان ، شاعران ، نویسندگان و متفكران زیادی را وا داشته است تا در جست و جوی آرمانشهر و راههای رسیدن به چنین جامعه ای به كندو كاو بپردازند ؛ در عالم تخیل شهری آرمانی را جست و جو كنند و در آثارشان از سرزمینن ایده آل بنویسد . همه از مدینه فاضله سخن می رانند كه باید وجود داشته باشد . بحث و بررسی افكار و اندیشه این بزرگان را به فرصتی دیگر وا می گذاریم ، اما توجه به این نكته ضروری است كه آیا نمی توان و نباید آرمانشهر را در وجود خودمان ، در جامعه مان ، در روابطمان و در زندگی مشترك و جمعی مان جست و جو كنیم ؟ آیا نمی توان كوشید تا شهری داشت با تمام خصوصیات جامعه ای كه طالب آنیم و در آرزوها و خیال در جست و جویش هستیم ؟ اگر چه دستیابی به مدینه فاضله واقعی در این جهان ناممكن می نمایاند ، اما به هر حال تلاش برای رسیدن و شدن ، بی شك ما را به زندگی بهتر ومطلوبتر رهنمون خواهد كرد . برنامه ریزی برای رسیدن به خواستهایمان ، متضمن رعایت سه نكته است : شناخت كامل از گذشته ، توجه به حال و پیش بینی متفكرانه و حساب شده برای آینده در این راستا بالا رفتن سطح فرهنگ شهری و شهروندان ، همكاری مستمر ، مداوم و مفید آنها را با برنامه ریزان و متخصصین میسر می سازد. در این مقوله قبل از هر چیز شناختی لازم است تا بدانیم كه چه بوده ایم ، چه كرده ایم و چه شده ایم و در كجای راه هستیم . و به عبارتی روشنتر ، شهر نشینی و شهر سازی در كشور ما چه روندی را طی كرده است ؟ چه شرایطی بر آن حاكم بوده است و از چه عواملی تاثیر پذیرفته است ؟ بایید دانست آنچه كه بنام جمعیت روز افزون شهری با آن روبرو هستیم ، براتی طی روند سالم شهر نشینی است یا نوعی شهر گرایی آنهم سریع ، بدون ضابطه و اصول و ناهماهنگ با رشد شهر سازی است ؟ آیا بسیاری از شهرهای ما در حقیقت روستاهای بزرگی نیستند با همان فرهنگ روستایی كه تنها انبوه ساكنانشان ، اطلاق عنوان شهر به آنها را سبب شده است ؟ بررسی سیر تحول شهر نشینی و شهر سازی در كشورمان به ما این امكان را می ده كه ضمن دستیابی هر چندمحدود از گذشته و بررسی اوضاع فعلی ، برای آینده ای بهتر بتوانیم برنامه ریزی كنیم. در چنین شناختی ، این فرصت به ما دست خواهد كه به مزایا و معایب روند شهر نشینی كشورمان پی ببریم و در راهی كه پیش رو داریم به برطرف كردن نقاط ضعف و به كارگیری نقاط قوت و تقویت آنها بپردازیم . چرا كه شهر های امروز ما نه شهرهای قدیم هستند با آن ویژگیهای زمانی و سرزمینی خاص خودشان و نه شهرهایی جدید ، منطبق با اصول و مبانی و ضوابط شهر سازی دوران حاضر . بسیاری از شهرهایمان نه از پیش اندیشده شكل گرفته ، رشد كرده و وسعت یافته اند و نه با برنامه و نظمی اصولی به سوی آینده رهسپارند. بر پیكر شهر های قدیمی ما وصله های ناجور بسیاری چسبانده شده است و به طوری كه هر تازه واردی این چند گانگی را در نگاه اول در سیمای شهر می بیند .براستی چه سبكب را و چه الگویی و چه روند مستقلی و قابل قبولی را كه شهر سازی در پیش گرفته ایم ؟ چه هویتی بر كالبد و فضای شهر های ما حاكم است ؟ آیا روند شهر نشینی و شهر سازی در كشور ما ملقمه ای از الگوهای دیگران و آمییزه ای از تقلید سبكهای بیگانه است یا مطابق با ویژگیهای سرزمین ، جغرافییایی و اقلیمیی ، اقتصادیی ، معماری ، فرهنگی و اجتماعی ، سیاسی و … حاكم بر جامعه خودمان و با هویت و استقلال خاص خود ؟ آیا بسیاری از تحصیل كردگان ما در رشته های مرتبط با شهر ـ چه در داخل و چه در خارج ـ پس از اتمام تحصیل ، با استقلالی علمی و فكری و ضمن آگاهی از تكنولوژی پیشرفته ی شهر سازی جدید و با شناخت و درك ویژگیهای با ارزش جامعه سنتی است به كار امور شهری و شهر سازی شده اند ؟ یا هركدام راهی جداگانه رفته و اكتفا كرده اند به طرح الگوها و سبكهای رایج در كشورهای غربی و حمایت مصرانه از انها ؟ آیا آنچه كه تحت عنوان شهر سازی و معماری دوره ی جدید شاهد آنیم تقلیدی صرف و عضوی تحمیل شده بر كالبد شهرهایمان است ، یا سبكی است با هویت و ارزشمند ؟ آیا واقعا شهرهای جدید در دست احداث ، فرهنگی جدید در شهر نشینی هستند ؟ این فرهنگ جدید بر چه اصول و پایه و ملهم از چه ارزشهایی ، برنامه ریزی وطرحریزی شده است ؟ فرهنگ شهر نشینی جامعه ما نشات گرفته اند از كدام عوامل و تاثیر پذیرفته از چه ریشه هایی است ؟ هر كدام ازما چه شناختی از شهر نشینی وشهر سازی در كشورمان داریم و چه نقشی را حداقل به عنوان یك شهروند به عهده گرفته ایم ؟ و خلاصه اینكه از خود چه داریم ؟ ریشه و مسائل حادی كه امروز دامنگیر شهرهایی ما شده در كجا است / رسیدن به شناخت لازم ، بالا رفتن فررهنگ شهر نشینی و سعی در جوابگویی به مسائل مطرح شده در بالا هدف سلسله مقالاتی است كه زیر عنوان “ نگاهی بر ویژگیهای شهر نشینی و شهر سازی در ایران ” مطرح خواهد شد .
ناصر مشهدی زاده
آرمانشهر را تنها در وجود خودمان ، در روابط و در زندگی مشرتك و جمعی مان می توانیم جستجو كنیم. سرنوشت بشر نه در ستارگان و نه در میان روستاها كه در شهر تعیین خواهد شد . اگر بپذیریم كه شهر نشینی عبارتست از هنر زیستن انسانها در كنار هم ، پس شهر سالم محلی است متشكل از انسانهایی سالم ، با ایده هایی گوناگون اما سالم ، كه در محیط زیستی مطلوب ، در كنار یكدیگر و با تشریك مساعی شهر سازان ، مسءولان و مدیران شهری در ایجاد محیطی بهتر ، سالمتر ، مرفه تر و زیباتر به منظور رسیدن به اهداف والای الهی و انسانی خود تلاش می كنند . این وجود انسانها و تلاش و فعالیت آنان و تماس و همزیستی آنها در كنار یكدیگر است كه به كالبد بیجان شهر روحی تازه می بخشد و زندگی را چون خونی در رگهای شهر به جریان می اندازد . شادابی و طراوت ، سلامتی و زیبایی ، تندرستی و دوام عمر شهر بی شك بستگی تام به كار مداوم و دقیق هر یك از اندامهای شهری ، تغذیه شهری درست و سلامتی فكری ، جسمی ، روحی و روانی اصلی ترین عضو جامعه یعنی انسان است .
شهر چگونه جایی است ؟ متخصصین و دست اندركاران بسیاری در پاسخ به این پرسش نظرات خود را مطرح ساخته اند . آمار گران . جامعه شناسان ، شهرسازان ، جغرافیدانان ، معماران ، جمعیت شناسان ، مهندسین و مدیران محیط زیست ، تاریخدانان ، شاعران ، نویسندگان ، نظریه پردازان سیاسی و … هر كدام دیدی خاص به شهر دارند . امما آیا هر كدام از این ضوابط برای تعریف و شناخت شهر كافی است ؟ آیا ملاكهایی چون داشتن تعداد جمعیت كافی ، قرار داشتن در مقر و موقع جغرافیایی مناسب ، داشتن ساختمانها و تاسیسات عظیم ، غالب بودن مشاغل خدماتی و صنعتی ، داشتن پیشینه تاریخی و یا دارا بودن نهادها ، ادارات و سازمانهای شهری و اجتماعی به تنهایی كافی است ؟ چرا شهر شناسان معتقدند شهر ها روزی زاده می شوند ، رشد می كنند ، به تكامل می رسند و روزی هم عاقبت به زوال و انحطاط می رسند و می میرند ؟ چرا باید برای بسیاری از شهرها آینده ای تاریك ، ویران و خراب را انتظار داشت ؟
شهر به خودی خود نمی تواند وجود داشته باشد . تجربه های شهر سازی بسیاری در قرن حاضر ، جون ساختن “ برازیلیا ” در آمریكای جنوبی و یا شهرهایی چون آبادان ، فولاد شهر ، شاهین شهر ، مسجد سلیمان و … در كشور خودمان نشان می دهد خواه ناخواه عواملی كه در شكل گیری و پویایی این شهرها موثر بوده اند ، در نظر گرفته نشده اند . به طور مثال ، خانم سالمندی كه از زندگی در فولاد شهر خسته شده بود ، به هنگام ترك این شهر گفت : این شهر مانند پادگانی است كه ابوابجمعی آن با خانواده هایشان یكجا زندگی می كنند آیا شهر نباید به مكانی مورد علاقه و قابل زیست برای ساكنانش باشد كه به آن اظهار تعلق كنند و از زندگی در آن راضی باشند ؟
اگر بپذیریم كه شهر نشینی عبارت است از هنر زیستن انسانها در كنار هم ؛ پس شهر محلی است در برگیرنده انبوه انسانها كه از سویی افكار ، عقاید و ایده های گوناگون شخصی و خصوصی دارند و از سوی دیگر دارای ویژگیها و خصوصیات ،آرزوها ، امیال و هدفهای مشترك و جمعی هستند . در هیمن مكان است كه انسانها برای شكل گیری و رشد خلاقیتها ، اختراعات و ابداعات ، استعدادها و نمودهای بارز انسانی گرد هم می آید ، برخورد عقاید صورت می گیرد و آثار و اندیشه های جدید خلق می شوند . شهر سالم ، محلی است متشكل از انسانهایی سالم ، با ایده هایی گوناگون كه در محییط زیستی مطلوب ، در كنار یكدیگر و با تشریك مساعی شهر سازان ، مسئولان و مدیران شهری در ایجاد محیطی بهتر ، سالمتر ، مرفه تر و زیباتر ، به منظور رسیدن به اهداف والای الهی و انسانی خود تلاش می كنند . شاید به همین منظور است كه لوفور گفته است : “ سرنوشت بشر نه در ستارگان و نه در میان روستا كه در شهر تعیین خواهد شد . ”
این وجود انسانها و تلاش و فعالیت آنان و تماس و همزیستی آنها در كنار یكدیگر است كه به كالبد بیجان شهر روحی تازه می بخشد و زندگی را چون خونی در رگهای شهر به جریان می اندازد. شادابی و طراوت ، سلامتی و زیبایی ، تندرستی و دوام عمر شهر بی شك بستگی تام به كار مداوم و دقیق هر كدام از اندامهای شهری ، تغذیه شهری درست و سلامتی فكری ، جسمی ، روحی و روانی اصلی ترین عضو جامعه یعنی انسان ، دارد .
كلمات و عباراتی چون محبت و دوست داشتن ، صفا و صمیمیت ، دوستی ، ایثار و از خود گذشتگی ، صبر و فداككاری ، عدالت خواهی ، نوعدوستی و رعایت حقوق دیگران ، احترام به قانون ، تعاون ، همیاری و همكاری و … روی كاغذ و یا در گفتار صرف ، خشك و بیروح هستند . رسیدن به نهایت زیبایی و كمال چنین واژه ها بی شك در دمیده شدن روح عمل و كاربرد ، درآنها است . و به عبارتی عینیت بخشیدن به آنها توسسط انسان و بالفعل شدنشان است . شهر سالم در واقع آمیزه ای است از انسانهایی پاك و خوب و وجود آن چه كه برای خوب زیستن لازم است ؛ از نهادها ، سازمانها ، خدمات كافی ، قوانین مناسب و شرایط ایده آل گرفته تا امكانات و تجهیزات و تسهیلات مختلف .
رویای رسیدن به چنین جامعه ای از قدیم الایام تا كنون ، اندیشمندان ، شاعران ، نویسندگان و متفكران زیادی را وا داشته است تا در جست و جوی آرمانشهر و راههای رسیدن به چنین جامعه ای به كندو كاو بپردازند ؛ در عالم تخیل شهری آرمانی را جست و جو كنند و در آثارشان از سرزمینن ایده آل بنویسد . همه از مدینه فاضله سخن می رانند كه باید وجود داشته باشد . بحث و بررسی افكار و اندیشه این بزرگان را به فرصتی دیگر وا می گذاریم ، اما توجه به این نكته ضروری است كه آیا نمی توان و نباید آرمانشهر را در وجود خودمان ، در جامعه مان ، در روابطمان و در زندگی مشترك و جمعی مان جست و جو كنیم ؟ آیا نمی توان كوشید تا شهری داشت با تمام خصوصیات جامعه ای كه طالب آنیم و در آرزوها و خیال در جست و جویش هستیم ؟ اگر چه دستیابی به مدینه فاضله واقعی در این جهان ناممكن می نمایاند ، اما به هر حال تلاش برای رسیدن و شدن ، بی شك ما را به زندگی بهتر ومطلوبتر رهنمون خواهد كرد . برنامه ریزی برای رسیدن به خواستهایمان ، متضمن رعایت سه نكته است : شناخت كامل از گذشته ، توجه به حال و پیش بینی متفكرانه و حساب شده برای آینده در این راستا بالا رفتن سطح فرهنگ شهری و شهروندان ، همكاری مستمر ، مداوم و مفید آنها را با برنامه ریزان و متخصصین میسر می سازد. در این مقوله قبل از هر چیز شناختی لازم است تا بدانیم كه چه بوده ایم ، چه كرده ایم و چه شده ایم و در كجای راه هستیم . و به عبارتی روشنتر ، شهر نشینی و شهر سازی در كشور ما چه روندی را طی كرده است ؟ چه شرایطی بر آن حاكم بوده است و از چه عواملی تاثیر پذیرفته است ؟ بایید دانست آنچه كه بنام جمعیت روز افزون شهری با آن روبرو هستیم ، براتی طی روند سالم شهر نشینی است یا نوعی شهر گرایی آنهم سریع ، بدون ضابطه و اصول و ناهماهنگ با رشد شهر سازی است ؟ آیا بسیاری از شهرهای ما در حقیقت روستاهای بزرگی نیستند با همان فرهنگ روستایی كه تنها انبوه ساكنانشان ، اطلاق عنوان شهر به آنها را سبب شده است ؟ بررسی سیر تحول شهر نشینی و شهر سازی در كشورمان به ما این امكان را می ده كه ضمن دستیابی هر چندمحدود از گذشته و بررسی اوضاع فعلی ، برای آینده ای بهتر بتوانیم برنامه ریزی كنیم. در چنین شناختی ، این فرصت به ما دست خواهد كه به مزایا و معایب روند شهر نشینی كشورمان پی ببریم و در راهی كه پیش رو داریم به برطرف كردن نقاط ضعف و به كارگیری نقاط قوت و تقویت آنها بپردازیم . چرا كه شهر های امروز ما نه شهرهای قدیم هستند با آن ویژگیهای زمانی و سرزمینی خاص خودشان و نه شهرهایی جدید ، منطبق با اصول و مبانی و ضوابط شهر سازی دوران حاضر . بسیاری از شهرهایمان نه از پیش اندیشده شكل گرفته ، رشد كرده و وسعت یافته اند و نه با برنامه و نظمی اصولی به سوی آینده رهسپارند. بر پیكر شهر های قدیمی ما وصله های ناجور بسیاری چسبانده شده است و به طوری كه هر تازه واردی این چند گانگی را در نگاه اول در سیمای شهر می بیند .براستی چه سبكب را و چه الگویی و چه روند مستقلی و قابل قبولی را كه شهر سازی در پیش گرفته ایم ؟ چه هویتی بر كالبد و فضای شهر های ما حاكم است ؟ آیا روند شهر نشینی و شهر سازی در كشور ما ملقمه ای از الگوهای دیگران و آمییزه ای از تقلید سبكهای بیگانه است یا مطابق با ویژگیهای سرزمین ، جغرافییایی و اقلیمیی ، اقتصادیی ، معماری ، فرهنگی و اجتماعی ، سیاسی و … حاكم بر جامعه خودمان و با هویت و استقلال خاص خود ؟ آیا بسیاری از تحصیل كردگان ما در رشته های مرتبط با شهر ـ چه در داخل و چه در خارج ـ پس از اتمام تحصیل ، با استقلالی علمی و فكری و ضمن آگاهی از تكنولوژی پیشرفته ی شهر سازی جدید و با شناخت و درك ویژگیهای با ارزش جامعه سنتی است به كار امور شهری و شهر سازی شده اند ؟ یا هركدام راهی جداگانه رفته و اكتفا كرده اند به طرح الگوها و سبكهای رایج در كشورهای غربی و حمایت مصرانه از انها ؟ آیا آنچه كه تحت عنوان شهر سازی و معماری دوره ی جدید شاهد آنیم تقلیدی صرف و عضوی تحمیل شده بر كالبد شهرهایمان است ، یا سبكی است با هویت و ارزشمند ؟ آیا واقعا شهرهای جدید در دست احداث ، فرهنگی جدید در شهر نشینی هستند ؟ این فرهنگ جدید بر چه اصول و پایه و ملهم از چه ارزشهایی ، برنامه ریزی وطرحریزی شده است ؟ فرهنگ شهر نشینی جامعه ما نشات گرفته اند از كدام عوامل و تاثیر پذیرفته از چه ریشه هایی است ؟ هر كدام ازما چه شناختی از شهر نشینی وشهر سازی در كشورمان داریم و چه نقشی را حداقل به عنوان یك شهروند به عهده گرفته ایم ؟ و خلاصه اینكه از خود چه داریم ؟ ریشه و مسائل حادی كه امروز دامنگیر شهرهایی ما شده در كجا است / رسیدن به شناخت لازم ، بالا رفتن فررهنگ شهر نشینی و سعی در جوابگویی به مسائل مطرح شده در بالا هدف سلسله مقالاتی است كه زیر عنوان “ نگاهی بر ویژگیهای شهر نشینی و شهر سازی در ایران ” مطرح خواهد شد .
ناصر مشهدی زاده
منبع : بنياد انديشه اسلامي
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست