دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
میثم، مردی پر از خوبیها
![میثم، مردی پر از خوبیها](/mag/i/2/wwng3.jpg)
در این نوشتار، اشارهای کوتاه به بعضی از این صفات ارزنده و امتیازات و فضایل خاص میثم میشود:
۱) سخنوری
میثم، بیانی رسا داشت و در نطق و سخن، توانا و فصیح بود. سخنوری میثم تمار را از این واقعه که نقل میشود میتوان دریافت:
در بازار، میثم، رئیس صنف میوهفروشان بود. هرگاه قرار بود در جایی و نزد کسی و یا موقعیت مهمی، سخنی گفته شود از میثم تمار میخواستند که سخنگویشان باشد. گروهی از بازاریان نزد میثم رفتند تا باهم به عنوان شکایت از حاکم و عامل بازار، پیش «ابن زیاد» بروند که والی شهر کوفه بود. در این برخورد و دیدار با ابنزیاد میثم بود که به نمایندگی از دیگران با رشادت به سزایی سخن گفت. خود میثم در باره این دیدار و سخنها میگوید:
«ابن زیاد، با شنیدن گفتارم به شگفتی افتاد و در سکوت فرورفت.» (۱)
همین بیان صریح و حقگویی آشکار باعثشد که از میثم کینهای در دل ابن زیاد بماند.
۲) مفسر قرآن
تفسیر قرآن از علوم ارزشمند در اسلام است و این علم، که شناخت مفاهیم بلند آیات قرآن است، نزد پیامبر و امامان معصوم است.
گرچه قرآن، کتاب روشن حق و معجزهای گویا از سوی خداوند برای عموم مردم است، لیکن اسرار و دقایق و نکات لطیف و ظریف و اشارات پرمعنای فراوانی در آن است که در علم تفسیر، پرده از روی آن دقائق، برداشته میشود و درک بهتر و بیشتری از مضمون و محتوای آیات این کتاب آسمانی که وحی خداوند است، به دست میآید.
پیشوایان دین ما - که درود خدا بر آنان باد - آشناییشان با قرآن از علم الهی سرچشمه میگرفت و از آن معارف والا به شاگردان و اصحاب خویش به تناسب فهم و استعداد آنان میآموختند.
میثم تمار، یکی از این شاگردان والا مقام درمکتب تفسیری علی(ع) بود. میثم علم تاویل معانی قرآن را از آن حضرت فرا گرفت و در قرآنشناسی، دانا و بصیر گردید.
روزی میثم با «ابن عباس» - مفسر قرآن و شاگرد علی(ع) - در مدینه دیدار کرد و به او گفت: آنچه از تفسیر قرآن میخواهی، بپرس! من تمام قرآن را نزد علی(ع) فراگرفتم و آن حضرت تاویل قرآن را به من تعلیم فرمود. ابنعباس که مراتب فضل و علم و تقوای میثم را میدانست، کاغذ و دواتی طلبید تا سخنان میثم را در باره تفسیر قرآن بنویسد. میثم پیش از بیان تفسیر، گفت: ای ابن عباس! چگونه خواهی بود وقتی که مرا مصلوب و به دار آویخته ببینی، نهمین نفری که چوبه دارش هم کوتاهتر از دیگران است؟....
ابن عباس گفت: کاهن هم که هستی؟! و خواست که کاغذ را پاره کند.
ابن عباس از علم به آینده بیبهره بود، و چون چنین خبر و پیشگویی را از میثم شنید که از جزئیات شهادتش خبر میدهد، برایش غیر قابل هضم بود، از این جهت. این گونه برخورد کرد. اما میثم گفت: آرامتر!...آنچه را از من میشنوی بنویس و نگهدار! اگر آنچه میگویم راستبود، نگاهشدار و اگر باطل بود، آن گاه پارهاش کن.... و ابنعباس پذیرفت که چنان کند. (۲)
۳) راوی حدیث در صدر اسلام
با آن استعداد خاص و موقعیتخوبی که میثم داشت، احادیث زیادی از علی(ع) شنیده بود، و آن گونه که از گفتههای پسرش بر میآید، حتی کتابی که مجموعهای از احادیثبود تالیف کرده است، لیکن متاسفانه از نوشتههای او چیزی باقی نماند و راویان دیگر هم به خاطر درک نکردن موقعیت و اهمیت آن به نقل از وی نپرداختند و بیشتر آنها از دسترس دور ماند. فقط اندکی از روایات میثم در کتابهای حدیث نقل شده است. پسرانش یعقوب و صالح از نوشتههای او روایت نقل میکردند. (۳)
۴) دانای رازها
چنان که قبلا هم اشاره شد، میثم از بسیاری حوادث آینده،آگاهی داشت و گاهی آنها را پیشگویی میکرد. دانایرازهای نهان بود. نامه سربسته میخواند و راز نشنیدهمیگفت.... این را نیز از مولایش علی(ع) فراگرفته بود. آگاهی از سرنوشتخود و افراد دیگر و با خبر بودن از وقایعی که بعدا به وقوع خواهد پیوست، فتنههایی که بعدا پیش خواهد آمد، تاریخ و نحوه شهادتها و وفاتها و... از علومی بود که امیرمؤمنان، آن را به برخی از یاران برگزیده خویش که روحی بزرگ و استعدادی بالا و دلی وسیع و ظرفیتی افزون داشتند، آموخته بود. اینان را «اصحاب سر» حضرت امیر میدانستند و میثم هم یکی از این اصحاب بود. (۴)
و در موارد متعددی با استفاده از این موهبت از حوادثی خبر میداد و بعدا آن حادثه به همان صورت، تحقق میپذیرفت. (۵) به چند نمونه از این پیشگوییها اشاره میشود:
الف) پیشگویی شهادت خویش
میثم، میدانست که چه زمانی و چگونه و به دست چه کسی کشته خواهد شد. قبلا بطور گسترده، این نکته توضیح داده شد.
ب ) خبر مرگ معاویه
ابو خالد، به صالح، فرزند میثم خبر داد که: روز جمعهای با پدرت در شط فرات به کشتی نشسته بودیم که ناگهان باد سختی
محفوظ بمانید. این باد، «عاصف» است و خبر مرگ معاویه را میدهد که هماکنون مرد.
یک هفته بعد، قاصدی از شام آمد. با او ملاقات کردم و اخبار را از او پرسیدم، گفت: مردم در امن و امان به سر میبرند، معاویه فوت کرده ومردم با فرزندش یزید، بیعت کردهاند.گفتم: مرگ معاویه در چه روزی واقع شد؟ گفت: روز جمعه گذشته. (۶)
ج ) قیام مختار
پس از شهادت حضرت مسلم در کوفه، ابن زیاد حاکمکوفه، میثم و مختار و جمعی دیگر را دستگیر و زندانی کرد. میثم تمار به مختار گفت: تو از زندان رها میشوی و بهخونخواهی حسینبن علی(ع) قیام خواهی کرد و همین شخص را -ابن زیاد - که ما را میکشد، خواهی کشت.
ابن زیاد مختار را از زندان، طلبید تا او را به قتل برساند که در همین اثنا قاصدی از سوی یزید همراه نامهای فرارسید که در آن نامه، دستور آزاد کردن مختار بود. او هم طبق دستور، مختار را رها کرد و میثم را به دار آویخت. (۷)
در تاریخ قیام مختار خواندهاید که وی عاملان حادثهعاشورا را گرفت و به سزای جنایتشان رساند. ابنزیادهم از کسانی بود که گرفتار شد و سربریدهاش را نزد مختار آوردند.
د ) واقعه کربلا
زنی به نام «جبله مکی» نقل میکند که از میثم تمار شنیدم که میگفت: این امت، پسر دختر پیامبرشان را در دهم محرم میکشند و دشمنان خدا این روز را مبارک میدانند. این واقعه، قطعا انجام خواهد گرفت. این، داستانی است که مولایم امیرمؤمنان مرا از آن آگاه کرده است. او به من خبر داده است که بر حسین(ع) همه چیز خواهد گریست، حتی حیوانات بیابان و دریا و آسمان و خورشید و ماه و ستارگان و آدمیان و اجنه مؤمن و همه و همه....
آن گاه میثم گفت: ای جبله! بدان که حسینبن علی(ع) سرور شهیدان در قیامت است و یارانش بر شهیدان دیگر برتری دارند. ای جبله! هرگاه به خورشید نگاه کردی و دیدی که چون خون تازه، قرمز است، بدان که سیدالشهدا کشته شدهاست.
جبله میگوید: یک روز از خانه بیرون آمدم. دیدم خورشید بر دیوارها میتابد، همچون پارچههای رنگآمیزی شده که به سرخی میزد. صیحه کشیده و گریه کردم و گفتم: به خدا سوگند، سرور ما حسینبن علی(ع) کشته شد!.... (۸)
اکرم اکبرزاده ابراهیمی
۱. رجال کشی، ص۸۶.
۲. بحار الانوار، ج۴۲، ص۱۲۸; سفینة البحار، ج۲، ص۵۲۴.
۳. سفینة البحار، ج۲، ص۵۲۴.
۴. شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص۵۹.
۵. در اصطلاح علما این آگاهی «علم بلایا و منایا» نامیده میشود.
۶. رجال کشی، ص۸۰.
۷. بحار الانوار، ج۴۲، ص۱۲۵.
۸. بحار الانوار، ج۴۵، ص۲۰۲.
ر.ک: جواد محدثی؛ آشنایی با اسوهها - میثم تمار
۱. رجال کشی، ص۸۶.
۲. بحار الانوار، ج۴۲، ص۱۲۸; سفینة البحار، ج۲، ص۵۲۴.
۳. سفینة البحار، ج۲، ص۵۲۴.
۴. شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص۵۹.
۵. در اصطلاح علما این آگاهی «علم بلایا و منایا» نامیده میشود.
۶. رجال کشی، ص۸۰.
۷. بحار الانوار، ج۴۲، ص۱۲۵.
۸. بحار الانوار، ج۴۵، ص۲۰۲.
ر.ک: جواد محدثی؛ آشنایی با اسوهها - میثم تمار
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست