جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

زنده است! - It's Alive!


زنده است! - It's Alive!
سال تولید : ۱۹۷۴
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : لارکو
کارگردان : لاری کوئن
فیلمنامه‌نویس : لاری فوئن
فیلمبردار : فنتن هامیلتن
آهنگساز(موسیقی متن) : برنارد هرمان
هنرپیشگان : جان رایان، شارون فارل، اندرو دوگان، گای استاکول، جیمز دیکسن، مایکل آنسارا، رابرت امرهارت، دانیل هالزمن و ویلیام ولمن جونیز.
نوع فیلم : رنگی، ۹۱ دقیقه.


«فرانک دیویز» (رایان)، پسر دوازده ساله‌اش، «کریس» (هالزمن) را به دوستی می‌سپارد، تا همسر باردارش، «لینور» (فارل) را به بیمارستان برساند. کمی پس از رفتن «لینور» به اتاق زایمان، «فرانک» در کمال تعجب می‌بیند که پزشکی تلوتلوخوران از اتاق خارج می‌شود، در درون اتاق همه چیز به شکل موحشی به هم ریخته، پزشکان و پرستاران به قتل رسیده‌اند و همسرش را به‌طرز جنون‌آمیزی فریاد می‌زند. «فرانک» آغاز می‌کوشد گناه همه‌چیز را به گردن مسئولان بیمارستان بیندازد، اما مجموعه گزارش‌هائی که از یک سلسله قتل‌های مشابه در گوشه و کنار لس آنجلس می‌رسد، او را وامی‌دارد تا بپذیرد که پدر یک هیولاست. در ادامه، بر اثر جنجالی که رسانه‌ها به آن دامن می‌زنند، «فرانک» به شکل محترمانه‌ای از محل کارش اخراج می‌شود. او سپس می‌کوشد تا همسرش را که در آستانه فروپاشی عصبی قرار دارد، تسلی دهد. در اینجا «فرانک» تلاش می‌کند تا با کمک به پلیس‌ها در به‌دام انداختن کودک قاتل، از احساس شرم و گناهی که گریبانگیرش شده، رهائی یابد. در ااین حال با به‌راه افتادن جنجال دیگری در مورد رابطه بین مصرف نوعی دارو با این قضایا، مدیر کارخانه داروسازی به پزشک معالج «لینور» می‌گوید که هیولا باید نابود شود. وقتی کودک در مدرسه «کریس» پناه می‌گیرد، افسر پلیس (آنسارا) ان را نشانه‌ای از کوشش او در جهت برقراری ارتباط با خانواده‌اش می‌بیند. اما کمی بعد «فرانک»، با آگاهی یافتن از یان که «لینور» کودک را در خانه پناه داده، سخت به وحشت می‌افتد و او را در حالی که «کریس» در تلاش برقرار ساختن رابطه‌ای دوستانه با برادر کوچکش است، هدف گلوله قرار می‌دهد و مجروح می‌کند. با این همه، «فرانک» سرانجام هنگامی که حلقه محاصره پلیس برای به‌دام انداختن کودک هرلحظه تنگ‌تر می‌شود، در می‌یابد که فرزندش، که حالا سخت مجروح و کاملاً بی‌پناه است، تا چه حد به وحشت افتاده است. «فرانک» کودک را در آغوش می‌گیرد و از پلیس‌ها می‌خواهد تا شلیک نکنند. اما دکتر به آنان دستور آتش می‌دهد. «فرانک» نیز که از نجات کودک نااُمید شده، او را به‌سوی دکتر پرتاب می‌کند تا هر دو کشته شوند. در این حال خبر می‌رسد که کودک / هیولای دیگری در «سیاتل» به‌دنیا آمده است.
* زنده است را می‌توان نسخه به‌روز شده‌ای از فرانکنستاین دانست. عنوان فیلم برگرفته از فریاد جنون‌آمیز «دکتر فرانکنستاین» به‌هنگام اطلاع یافتن از وجود حیات در کالبد مخلوقش است. شخصیت اصلی که (نه برحسب تصادف) «فرانک» نام دارد، در صحنه‌ای می‌گوید در کودکی می‌اندیشیده «فرانکنستاین» نام مخلوق و نه آفریننده آن است. در واقع در این جا نیز مثل «فرانکنستاین» شاهد جابه‌جائی «هویت» و «جایگاه» این دو هستیم: هیولای واقعی کودک قاتل است یا پدری که (مثل «فرانکنستاین») پس از خلق او در اندیشه نابود ساختنش است؟ کوئن با این فیلم به نوعی در اصول سینمای ترسناک کلاسیک بدعت‌گذاری می‌کند. به‌عنوان نمونه، هیولا در پایان فیلم برخلاف اغلب نمونه‌های سنتی نابود نمی‌شود. البته «دراکولا» و مخلوق «فرانکنستاین»، همیشه برای دنباله‌ها احیاء می‌شدند، اما این نخستین بار بود که این امر در خود فیلم اتفاق می‌افتد (گونه‌ای نوآوری که خود خیلی زود بدل به یک کلیشه شد). همراه با این بدعت‌گذاری، «خاستگاه» هیولا نیز تعریفی تازه و متعار با آنچه تا آن زمان در قالب ژانر مطرح شده بود، می‌یافت. در این فیلم، «هیولا» نه به‌عنوانی نیروئی «بیگانه»، بلکه به‌عنوان پدیده‌ای که ریشه در سرشت انسانی شخصیت‌ها داشت، و با توجه به دیدگاه سیاسی / اجتماعی رادیکال فیلم‌ساز، اصلاً به‌عنوان ثمره خانواده نمونه آمریکائی و حاصل زیست در جامعه سرمایه‌داری، معرفی می‌شود. نمایش فیلم با موفقیت تجاری همراه بود که از این لحاظ استثنائی در میان آثار این فیلم‌ساز محسوب می‌شود! کوئن موسیقی سحرانگیز هرمانِ بزرگ را که نقش عمده‌ای در برانگیختن همدلی مخاطب با هیولای معصوم فیلمش دارد و دنباله این فیلم باز هم زندگی می‌کند (1975، نمایش در 1978) نیز مورد استفاده قرار می‌دهد. دنباله دیگر: زنده است 3: جزیره زنده‌ها (کوئن، 1987).


همچنین مشاهده کنید