یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
مجله ویستا
ایران: خیزش یک قدرت منطقهای

مقالهای كه در ادامه مطالعه میكنید، به قلم «باری روبین» یكی از محققان برجسته صهیونیست و كارشناس مسائل ایران، به رشته تحریر درآمده است. دشمنی با نظام جمهوری اسلامی ایران در تمام آثار وی موج میزند و در واقع یكی از نظریهپردازان ضدیت و برخورد با ایران به شمار میرود؛ به همین دلیل در این مقاله نیز بارها به مسائلی مثل حمایت ایران از تروریسم و یا تلاش ایران برای دستیابی به سلاحهای كشتارجمعی اشاره كرده كه ناگفته پیداست همه از روی دشمنی است. اما آنچه این مقاله را باارزش میكند، تحلیلهای او از موقعیت منطقهای و جهانی ایران و در واقع اعتراف او به اعتلای جایگاه ایران است. وی در این مقاله با وجود همه خصومت و دشمنی كه با ایران دارد، ناگزیر از اعتراف به پیشرفت جایگاه منطقهای و بینالمللی شده و به شكلی تحلیلی به این امر میپردازد.
یك از تحولات مهم اوایل قرن بیستم در خاورمیانه خیزش ایران برای تبدیل شدن به یك قدرت بزرگ منطقه ای است. این امر نه فقط به این خاطر است كه ایران دارای نظام اسلامی یا حتی این كه با تمام قوا به سوی كسب سلاحهای هسته ای در حركت می باشد بلكه به دلیل فاكتورهای و عوامل دیگری از جمله امتیازات ژئوپولیتیك و خلأ قدرت است.
با این وجود با توجه به ایدئولوژی و تندروی تهران، نفوذ رو به رشد ایران، پیامدها و نتایج جدی برای ثبات منطقه و منافع غرب دارد كه می تواند به مساله اصلی جهان طی سالهای آینده تبدیل شود. در ماههای ژوئن و آگوست، این نفوذ در حملات گسترده علیه اسرائیل توسط حزب الله و حماس به نحو روشنی احساس شد كه منجر به بروز یك نبرد در مقیاس وسیع گردید.
●مبانی تمایز ایران و بلندپروازیهای آن
نظریه پرداز و معمار اصلی خیزش ایران برای تبدیل شدن به یك ابرقدرت منطقه ای فردی به نام شاه بود كه مورد تنفر رژیم كنونی ایران بوده و در پی انقلاب ۱۹۷۹ سرنگون گردید. وی پیش بینی كرده بود كه ایران به قدرتمندترین كشور منطقه و همچنین به عنوان شریك آمریكا تبدیل گردد. در این مسیر وی ساخت یك نیروی نظامی بزرگ، افتتاح برنامه انرژی هسته ای، بسیج درآمد نفتی جهت خیزش كشور و تلاش جهت اجرای برنامه اصلاحات برای تبدیل ایران به یك كشور مدرن را آغاز كرد. آنچه برای شاه یك جاه طلبی با اتكا بر ناسیونالیسم وملی گرایی بود، برای نظام اسلامی این مساله به یك آرزوی موازی بر پایه اسلام شیعی تبدیل شد.
اگر بلندپروازی رهبر ایران یك پایه و ركن جهش ایران برای تبدیل شدن به قدرت منطقه ای بود ، موارد دیگر اوضاع و شرایط عینی و واقعی بوده است. ایران یك كشور بزرگ با جمعیت زیاد است كه شمار زیادی از آنها با جمعیت كشورهای عرب خلیج فارس تلفیق و تركیب شده اند. همانطوریكه بهای نفت بعد از دهه ۱۹۹۰ افزایش یافت و خود به یك منبع بزرگ مالی تبدیل شد.
دولت تهران می داند كه برای حفظ دولت خود باید به اندازه كافی نیرومند باشد افزون براین تاریخ نشان داده است كه وقتی كه دولت مركزی ضعیف است كشور به گونه ای سقوط می كند.
ایران از نظر فرهنگی، زبانی، قومی و مذهبی با همسایگان خود تمایزاتی دارد كه این امر به احساس ماموریت ملی جداگانه این كشوردامن می زند. شكاف میان فارس و عرب بسیار واقعی است و در قبال مساله اسلام، شكل و نوع شیعه ایرانی در مقابل اكثریت سنی در میان كشورهای عربی است. افزون بر این، نگاه غالب میان كشورهای عرب از دهه ۱۹۵۰ ملی گرایی افراطی بود كه خاورمیانه را به عنوان قلمرو انحصاری خود می نگریستند. در زمان رویارویی و تنش مانند جنگ عراق و ایران، در فاصله سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ این تضادها به رقابت و تنفر تبدیل شد. به طور سمبلیك ناسیونالیسم عرب از نامگذاری خلیج فارس امتناع كرد و ترجیح داد كه آن را بخشی از آبهایی بنامد كه مجاور ذخایر غنی نفت جهان یعنی خلیج عرب است.
این محتوا و موقعیت آن چیزی است كه یك ایدئولوژی اسلامی آرمانگرا قدرت را در ایران قبضه كرده است. آیت الله روح الله خمینی رهبر انقلاب، ایران را به عنوان اولین گام جهت ایجاد یك حكومت جهانی اسلامی آرمانگرایانه می نگریست كه در وصیت نامه وی در سال ۱۹۸۹ آورده شده است.وی به مسلمانان تاكید كرد: به پاخیزید و آنچه كه حق شماست را با چنگ و دندان بگیرید، از تبلیغات قدرتهای بزرگ و دلقكهای قسم خورده آنها نهراسید. علیه فرمانروایان ظالم بپاخیزید و به سوی حكومت اسلامی حركت كنید. اگر همه مسلمان با یكدیگر همكاری كنند آنها بزرگترین قدرت روی زمین خواهند شد.
اگر ایران در تلاش برای سرنگونی كشورهای همسایه خود، گسترش انگیزه های ضد آمریكایی، حمایت از تروریسم وایجاد مانع در مسیر حل مناقشه اعراب و اسرائیل نبود این احتمال وجود داشت كه آمریكا رژیم اسلامی در ایران را بپذیرد. این دشمنی اجتناب ناپذیر نبود. آمریكا می خواست از این مصیبت اجتناب كند. همكاری ایران در جلوگیری از نفوذ شوروی(زمانی كه مسكو به افغانستان حمله كرده بود) و مقابله با رادیكالیسم عرب ، آمریكا را متقاعد و راضی كرده بود اما گروگانگیری اعضای سفارت آمریكا و نگهداری آنان برای بیش از یكسال واكنش متفاوتی را برانگیخت.
بعد از یك ربع قرن، ایران به ایجاد یك محیط دشوار برای خود كمك كرده است. روابط آنها با كشورهای عرب همسایه خود به طور رسمی درست اما آمیخته با تنش است. نیروهای آمریكایی در عراق، افغانستان و همچنین در كویت وعربستان سعودی حضور دارند. تهران می توانست در خصوص محاصره خود مذاكره كند. ایران همچنین با تحریمهای آمریكا و فشارهای بین المللی در خصوص مساله هسته ای خود مواجه بوده است.
با وجود این، عواملی در شرایط و اوضاع و احوال منطقه ای و بین المللی وجود داشتند كه به ایران فرصتهایی را كه مدتها در انتظارش بود را جهت تبدیل شدن به یك قدرت منطقه ای می دادند.
●فرصتهای ایران
علیرغم همه این مسائل در داخل و خارج از كشور، تحولات، فرصتهایی رابرای اعمال قدرت و نفوذ ایران كه طی تاریخ مدرن این كشور بی سابقه بوده است در اختیار ایران گذاشت. مهمترین عامل در میان این عوامل سقوط شوروی سابق بود كه منجر به ظهور چندین كشور بزرگ مسلمان در شمال ایران شد. از جمله این كشورها، آذربایجان، ازبكستان، تركمنستان و قزاقستان است. با توجه به ضعف این كشورها، ایران از نهضتهای اسلامی بومی این كشورهای حمایت كرد. فقدان قدرت اتحاد جماهیر شوروی در شمال ایران، فشار به تهران را به شدت افزایش داده است. افزون بر این، ایران حامی و تنها متحد سوریه گردید كه به نفت با تخفیف ویژه ی ایران وحمایت دیپلماتیك این كشور نیاز داشت. دو كشور در لبنان برای سالهای متمادی با هم همكاری نزدیكی داشته اند.
تهاجم تحت رهبری آمریكا به عراق و سرنگونی صدام حسین، مهمترین دشمن تهدید كننده ایران را از بین برد. معهذا، در یك شرایط دموكراتیك، اكثریت شیعه در این كشور(عراق) به قدرت رسیدند. برخی عناصر در ائتلاف رهبری عراق و گروههای شبه نظامی شیعه، طرفدار ایران هستند گرچه رهبری عراق به عنوان یك كل تمایلی به این كه موكل ایران باشد، ندارد. گروههای مقاومت سنی كه توسط رژیمهای عرب حمایت می شوند به دولت كنونی فشار می آورند كه ایران را به عنوان یك متحد ضروری تلقی كند. در برابر شرایطی كه عراق بر اساس آن ایران را تهدید می كرد، اكنون تهران می تواند شمار زیادی از عوامل و منابع مالی خود را به این كشور ارسال و یك نقش محوری در این كشور ایفا نماید. بركناری حكومت طالبان درافغانستان منجر به نابودی دشمن دیگر ایران گردیده است.
در حالی كه ایران از حضور نیروهای آمریكایی در افغانستان راضی و خرسند نیست اما تهران گروههای نماینده و نفوذ قابل ملاحظه ای در اكثریت شیعیان این كشورها دارد كه در بخش جنوب غربی آن زندگی می كنند.
گرچه آمریكا، ایران را به عنوان حامی تروریسم در جهان تلقی می كند اما آمریكا برای اعمال فشار بیشتر بر این كشور در تنگا قرار گرفته است. با توجه به محدود شدن توجهات آمریكا به عراق، فقدان حمایت از سوی متحدان و افكار عمومی داخلی بعید به نظر می رسد كه آمریكا به ایران حمله كند و در عین حال فاقد گزینه های دیگری برای تغییر سیاستهای تهران است.
ناخرسندی از رویارویی با ایران و در همان حال نیاز به نفت و تمایل به تجارت با ایران، سبب شده است كه اروپا برای حمایت جدی از تحریمها و اقدام نظامی علیه برنامه هسته ای ایران آماده نباشد. گرچه یك معامله بزرگ دیپلماسی در حال انجام بوده و طرحهای بسیاری نیز ارائه شده است اما كف این قضیه این است كه ایران با مهارت هرچه تمامتر همه این تلاشها را برای تداوم حركت هسته ای خود بدون هزینه جدی دنبال می كند.
با توجه به ساخت موشكهای دوربرد وبعد از دستیابی به كلاهكهای هسته ای، ایران می تواند در تقویت آنها پیش دستی كند. وقتی كه آن روز نهایی فرا رسد تهران از نظر استراتژیكی قدرتمندترین كشور مسلمان جهان خواهد بود.
اگر این عوامل را كه مهم هستند كنار گذاریم موارد دیگری نیز وجود دارند كه به تقویت موضع ایران كمك می كنند. یكی از مهمترین آنها كه كمتر به آن توجه شده است ضعف زیاد و بی برنامگی كشورهای عرب است. امتناع جهان عرب با خودداری و امتناع رهبران آن برای ایجاد اصلاحات ضروری كه آنها را درگیر حقوق مدنی، تغییرات اقتصادی، عملگرایی یا حتی میانه روی نسبت به غرب و اسرائیل می كند، مرتبط است.ناسیونالیسم عرب بویژه در ابعاد بین المللی خود سقوط كرده است. جدا از مانورهای تبلیغاتی، دیگر جهان عرب وجود ندارد. افزون بر این هیچ دولت مجرد و منفرد عرب وجود ندارد كه بر سایر كشورها نفوذ داشته باشد. مصر به مسائل درونی خود معطوف شده است، سوریه منزوی و عراق نیز تا طولانی مدت خود را به عنوان عرب تعریف نخواهد كرد.تنها ایران است كه از نظر ایدئولوژیكی چیزهایی برای عرضه دارد و قادر به تقویت نفوذ خود در آن سوی مرزهای خود می باشد. این امر به معنای تكذیب این مساله نیست كه فاكتورهای دیگری نظیر نژاد فارس یا مذهب شیعه جذابیت ایران را كم كرده اند.معهذا، این امر می تواند به حوزه های دیگر سرایت كند یا حتی در موارد بعدی یك امتیاز برای ایران فراهم كند.
رشد شكاف شیعه و سنی در كانون این شرایط است و تمایز ایران دراین میان خود یك امتیاز برای آن است. مسلمانان شیعه بزرگترین گروه در ایران، عراق، لبنان، عمان وبحرین هستند در حالی كه در كشورهایی نظیر پاكستان، افغانستان، كویت، عربستان سعودی و دیگر كشورها در اقلیت قرار دارند.
ازوقتی كه ناسیونالیسم عرب و كشورهای عربی، شیعیان عراق را چیزی جز حامی دشمنان خود تعریف نكرده اند، چرا شیعیان عراق نباید ایران را به عنوان متحد خود بنگرند؟ در سال ۲۰۰۵ ابومصعب الزرقاوی رهبر شورشیان القاعده آشكارا علیه شیعیان اعلام جهاد كرد و حتی مسلمان بودن آنان را تكذیب نمود.
تقریبا هیچ محكومیتی از سوی روحانیون مسلمان سنی یا رهبران سیاسی كشورهای عرب در قبال این اظهارات تكان دهنده صورت نگرفت. «عبدالله» پادشان اردن بدور از هر گونه نزاكت، به متحدان شیعه ایران، عراق و سایر كشورهایی كه جهان عرب را تهدید می كنند، هشدار داد. «حسنی مبارك»، رییس جمهوری مصر نیز در مصاحبه با شبكه ماهواره ای العربیه نظرات خود را در این رابطه مطرح ساخت. وی با اشاره به نفوذ ایران در شیعیان عراق گفت: شیعیان همواره طرفداران ایران بوده اند؛ اكثر آنها طرفدار ایران هستند نه طرفدار كشورهایی كه در آن زندگی می كنند و این امر نشان می دهد كه شیعیان در همه جا عوامل ایران هستند.
●بحران لبنان
جبهه دیگری كه ایران نفوذ خود را در آن گسترش داده بحران لبنان در ماههای جولای و آگوست ۲۰۰۶ بود. اسرائیل به لبنان حمله كرد و یك جنگ یك ماهه میان آنهان صورت گرفت. حزب الله ۴ هزار راكت به سوی اسرائیل شلیك كرد و اسرائیل نیز لبنان را بمباران نمود. از سوی دیگر، حمایت عربها از حزب الله بویژه بعد از پیروزی ادعا شده آن تا حدود زیادی شكاف میان شیعه و سنی را پوشاند.این نبرد همچنین سوریه وایران را بیشتر با هم نزدیك كرد.
این امر یك گام بزرگ رو به جلو برای نفوذ ایران بوده است. گرچه در همین زمان شماری از كشورهای عرب نظیر مصر، اردن، عربستان سعودی و تاحدودی دولت عراق از تقویت قدرت ایران نگران شده بودند.
●مساله هسته ای ایران
ایران بسیار عالی مساله هسته ای را كنترل كرده است. در تعاملات دیپلماتیك ایران به طور مكرر تقاضای مصالحه و توافق می كند اما وقتی كه اروپا و آمریكا بسته پیشنهادی جذاب و گیرایی به ایران ارائه می دهند، برای مثال كمك به ایران برای به دست آوردن انرژی هسته ای، ایران تعهدی می دهد كه به سرعت آن را می شكند. جدا از تعامل بزرگ بر سر زمان كه از آن برای پیشرفت در تحقیقات هسته ای استفاده شد، ایران در حال آموختن این درس است كه می تواند هرچیزی را بدون هیچ جریمه ای انجام دهد .
●انگیزه های ایران از تعقیب تكنولوژی هسته ای چیست؟
خبر رسمی این است كه آنها به دنبال سلاحهای هسته ای نیستند و صرفا به دنبال انرژی هسته ای صلح آمیز می باشند. این چیزی است كه رهبران آن هم بر آن تاكید دارند. این درست است كه ایران فاقد ظرفیتهای پالایش است اما این امر جای تردید دارد كه یكی از كشورهای اصلی تولید كننده نفت جهان معتقد است كه به انرژی هسته ای نیاز دارد آنهم وقتی كه این سبك از تولید انرژی هزینه بردار و خطرناك است.
با توجه به این مطالب، نخستین استدلال این است كه ایران به سلاحهای هسته ای نیاز دارد؛ زیرا این كشور به وسیله دشمنان خود محاصره شده است.
دوم، این نكته نادیده گرفته شده است كه ایران تعهدات قانونی تحت معاهده عدم اشاعه سلاحهای هسته ای دارد نه برای توسعه سلاحهای هسته ای. اگر كشورهایی نظیر پاكستان وهند به سلاحهای هسته ای دست یافتند به این دلیل بود كه آنها هرگزاین معاهده را امضا نكرده اند.
كسب چنین قدرتی توسط ایران اهرمها و توانایی های استراتژیكی فوق العاده ای به این كشور خواهد داد. چه كسی می تواند به تهران مسلح بگوید«نه»؟ اروپا به سرعت باج خواهد داد و در همان حال امكانات آمریكا در منطقه كاهش خواهد یافت. كشورهای عرب حاشیه خلیج فارس كه از خطر صدام حسین رهایی جسته اند اكنون با تهدید جدیدی روبرو هستند.
●●نتیجه
ایران تنها قدرت بزرگ در خاورمیانه است زیرا هیچ كشور عربی نمی تواند چنین ادعایی كند. ایران نفوذ خود را در عراق، لبنان و میان فلسطینی ها و بخشی هایی از افغانستان گسترده است و نه تنها حامی حزب الله بلكه حامی حماس و جهاداسلامی نیز گردیده است. از بسیاری جهات حامی سوریه نیز می باشد. افزایش شكاف میان شیعه و سنی به افزایش نفوذ ایران افزوده است كه همچنین به واسطه افزایش قیمت نفت حتی بدون سلاحهای هسته ای مورد كمك واقع شده است.
ایران نسبت به هر زمان دیگری در تاریخ مدرن خود نیرومندتر شده است. در همین حال ایران یك رژیمی دارد كه به آن كشور در جهان عرب جذابیت بخشیده است . با توجه به تمام این فاكتورها، این كاملات عقلانی است كه بگوییم افزایش قدرت ایران ً شرایط خطرناكی است كه در سالهای أینده احتمالا با أن روبرو خواهیم شد
نویسنده: باری روبین
مترجم: كیانوش كیاكجوری
مترجم: كیانوش كیاكجوری
منبع : باشگاه اندیشه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست