شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ضرورت کارآمد سازی نهادهای مدنی


ضرورت کارآمد سازی نهادهای مدنی
پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی به پشتوانه “شور” و “شعور جمعی” ملت ایران توانست در سخت‌ترین شرایط و با وجود همه جانبه ترین فشارهای بین‌المللی ناشی از وضعیت قطب‌بندی جهان، تجربه‌ای ارزشمند و بی‌بدیل از “مردمسالاری” و حضور اقشار مردم در شئون جامعه ارائه نماید. اعتقادات عمیق مذهبی، فرهنگ تشیع، رهبری کاریزماتیک امام خمینی(ره)، فضای حاکم بر منطقه و جهان که از هر شرایط برای ضربه زدن به انقلاب و نظام اسلامی سود می‌جست، تحمیل جنگ همه جانبه با پیشقراولی رژیم صدام، سودجویی برخی از افراد و جریانات وابسته به استعمار در بی‌ثبات سازی عرصه داخلی کشور و در یک کلام “احساس مظلومیت ملت ایران”، مواردی بودند که تمام لایه‌های اجتماعی را در حفظ انقلاب، دستاوردهای آن و حمایت از جمهوری اسلامی تهییج و بسیج می‌نمودند. مردم با اعتقاد راسخ به راهی که برگزیده بودند و با شور و نشاط فراگیر در تمام میادین سیاسی، اجتماعی، عبادی، دفاعی و ... حضوری فعالانه ایفا نمودند و با هر آنچه داشتند از انقلاب و نظام سیاسی مبتنی بر اعتقادات هزار و چهار صد ساله خود صیانت به عمل آوردند. یکی از این عرصه‌های حساس و سرنوشت‌ساز که به عنوان یک بخش مهم به مثابه ساز و کاری جدی در حقوق اساسی کشور گنجانده شده بود، “انتخابات” و “مشارکت سیاسی” آحاد جامعه در نظام سیاسی و اجتماعی ایران بود، چرا که نظام جمهوری اسلامی، در پی پیاده سازی الگویی جامع و ابداعی از تلفیق دموکراسی (مردمسالاری) و اصول اندیشه سیاست اسلام (نظام ولایت فقیه، عدالت، ...) بوده است، از این‌رو مقوله دموکراسی دینی و به میدان آوردن مردم در عرصه سیاست و اجتماع یک اصل بنیادین در این نظام به شمار می‌آید. حال مسئله اینجاست که مردم و لایه‌های متنوع اجتماعی را چگونه می‌توان در مقاطع مختلف به نظام علاقه‌مند و وفادار ساخت و آنها را به مشارکت سیاسی موثر (کمی و کیفی) سوق داد؟ در حقیقت راه‌ها و روش‌های جلب موفق مردم و نخبگان به حضور در عرصه‌های سیاسی ( انتخابات، تجمع‌های پشتیبانی از نظام، انتقاد سازنده و مصلحانه، ایفای نقش در قالب نهادهای سیاسی و مدنی و ...) چیست؟ آیا مردمسالاری و بسط آن در بلندمدت بدون شکل‌گیری نهادهای سیاسی امکان پذیر است؟ آیا در حال حاضر و در دهه‌های آتی نیز به صرف تبلیغ جنبه‌های شور انقلابی و یا بیان این مسئله که دشمنان برای موجودیت نظام توطئه می‌کنند و مظلوم نمایی برای ایران اسلامی و مسائلی از این دست، می‌توان مردم را بسیج کرد و به صفوف رای و انبوه راهپیمایان گسیلشان نمود؟ و سوالاتی از این قبیل که در سلسله نوشتارهای آتی به بحث خواهیم گذاشت. مباحثی که جا دارد مراکز فکری و اندیشمندان - بویژه اساتید جامعه‌شناسی- علاقه‌مند به ملت و کشور در آستانه دهه چهارم از عمر انقلاب اسلامی به آنها بپردازند...
● مبحث اول - مردمسالاری کارآمد
مقوله مردمسالاری و دموکراسی در فرهنگ‌ها و جوامع مختلف با تفاوت‌های کم و بیش محسوس به عنوان یک راه‌حل نهایی در ترسیم نظام‌های سیاسی و اجتماعی معرفی می‌شود، هر چند از زمان فلاسفه باستان همچون افلاطون و ارسطو تا هم اینک انتقادات جدی و اساسی به اندیشه دموکراسی وارد بوده است.
به هر روی، دموکراسی و دخالت دادن مردم در سرنوشت خود و جامعه یک شیوه مورد قبول عنوان می‌شود و در دنیای فعلی، پیاده سازی مردمسالاری به دلایلی چون پیچیدگی‌های اجتماعی و فرهنگی، افزایش سطح معلومات و سرعت تبادل اطلاعات و دانش بین افراد جامعه، نیازمند ملزومات و مقدماتی است که به شکل نهادهای مدنی (احزاب، سندیکاها، ان.جی. اوها، مطبوعات، رسانه‌ها و ...) ظهور و بروز پیدا می‌کنند. در نظام سیاسی جمهوری اسلامی نیز هنگامی می‌توان از مردمسالاری کارآمد و اثربخش برای حال و آینده کشور سخن گفت که بتوان نهادهای سیاسی و مدنی را با لحاظ زمینه‌های فکری و فرهنگی بومی شکل داد. با شکل‌گیری این نهادها، می‌توان عیار مردمسالاری حقیقی را تا حد بسیار مقبولی خالص‌تر کرد. احزاب سیاسی، سندیکاها و احزاب کارگری، سازمان‌های غیر دولتی، مطبوعات و رسانه‌های همگانی، شبکه وسیع روابط رسمی، هیئات مذهبی و نهادهای انقلابی در زمره اجزای جامعه مدنی هستند که می‌توانند در چارچوب نظام اسلامی و قانون اساسی کارکردهای اصیل خود را ایفا کنند و در حقیقت، مردم را نسبت به تحولات و مسائل حال و آینده کشور مطلع سازند، مطالبات و نیازمندی‌های ایشان را بازشناسی و به عنوان حدواسط ملت- دولت به بدنه حاکمیت منتقل سازند و در لحظات حساس آنها را به میدان فرا بخوانند. پس مردمسالاری کارآمد به وجود نهادهایی مدنی وابسته است که کار ویژه‌های خود را به نحوی موثر و اثربخش ایفا کنند.
از دیدگاه کارکردگرایی احزاب سیاسی در یک نظام سیاسی - اجتماعی کار ویژه‌هایی دارند که به حفظ و بقای نظام کمک می‌کند. احزاب دو لبه آشکار و پنهان این کار ویژه‌ها را بروز می‌دهند که از مهمترین آنها جلب،‌جذب و تجهیز نیروهای موجود در جامعه وارائه آموزش مهارت سیاسی به آنها است. تعمیق آگاهی‌های سیاسی وتاثیر بر فرهنگ سیاسی از طریق جهت دهی بر جامعه‌پذیری سیاسی و نیز آموزش ویژه برخی از افراد مستعد ،زبده و باهوش برای فعالیت‌های سیاسی واجتماعی در همین راستا صورت می‌پذیرند.(مقوله نخبه‌پروری سیاسی)
«حزب سیاسی» که ناشی از تحولات عمیق ساختاری واجتماعی در جوامع غربی است با آنچه که در جوامع شرقی ونظام‌های غیرلیبرال از آن یاد می‌شود متفاوت است اما برخی کارکردهای مثبت احزاب در نظام‌های سیاسی غربی توانسته تحرک و پویایی و در عین حال آرامش وثبات خاصی برای پیکره نظام‌های سیاسی در غرب به ارمغان آورد. از سوی دیگر حزب سیاسی توانسته به‌عنوان مغز متفکر حوزه سیاست، پیکره نظام سیاسی را تحت فرمان واحدی درآورد و حرکات ناهنجار بخش‌های مختلف را با هم هماهنگ نمایند. با تحزب ،پیکارها ورفتارهای سیاسی آ‌هنگی متناسب یافته ورقابت‌ها به شکلی منطقی جریان می‌یابد. اگر واقعا این کارکردها به تناسب ارزش‌ها وچارچوب‌های فکری و سیاسی در نظام مردمسالاری دینی الگوبرداری شوند و البته مظاهر منفی وساختارهای تشکیلاتی این احزاب که مبتنی بر سرمایه‌های اقتصادی و رویکردهای سودجویانه و... شکل گرفته به کنار زده شوند،‌می‌توان انتظار داشت که به واسطه تکاپوی احزاب سیاسی کارآمد و قانونی گرمی و حرارت ثبات بخشی به ارکان نظام دمیده شود.به هر روی تجربه تحزب به سرعت از مرز جوامع غربی عبور کردو در بسیاری از جوامع غیر غربی مورد تقلید قرار گرفت. تقلید کورکورانه از دیگر تمدن‌ها محکوم است ولی استفاده آگاهانه و با بصیرت از تجربیات دیگر جوامع از جمله جوامع غربی رسالت خطیر محققان علوم اجتماعی است اما در کشورما پس از جنبش مشروطه خواهی مقوله تحزب و فعالیت احزاب سیاسی به شکلی ناقص و کاملا تقلیدی به فضای اجتماعی وسنتی ایران ورود پیدا کرد. روشنفکران غرب زده و تحصیلکردگان فرنگ که شیفته ومدهوش جلوه‌های مدرنیته و پیشرفت غرب شده بود بدون لحاظ مقتضیات جامعه و بی‌آنکه به مقدمات فرهنگی وسیاسی حزب سالاری در یک جامعه استبداد زده توجهی کنند این دستاورد تمدن غرب را به ایران وارد کردند و بنایی سست و ناقص از همان ابتدا برپا گردید. از همین‌روست که هنوز شاهدیم بنا به اذعان بسیاری از صاحب نظران و اندیشمندان جامعه‌شناسی سیاسی در ایران فرایند تحزب و نظام حزبی به تکامل نرسیده و به کامیابی و بلوغ نایل نیامده است.
ناکامی روند تحزب در ایران موضوع بحث و بررسی محققان مختلفی قرار گرفته و این سوال همواره در پیش روی محققان ما قرار دارد که چرا احزاب سیاسی نتوانستند کار ویژه‌های مورد انتظار را در ایران عهده‌دار شوند. حزب سیاسی در چارچوب دولت - ملت‌های جدید تولد یافت و وجودش وامدار تحولات مختلف سیاسی در راس هرم و درقاعده آن می‌باشد. احزابی که برای دفاع از منافع اشخاص و یا برگرد تضادهای مقطعی و گذرا شکل می‌گیرند فرجامی جز نابودی ندارند و با از بین رفتن تنش موجود در جامعه و یا با از بین رفتن رهبر و یا رهبرانشان به دیار نیستی رهنمون می‌شوند.
با این اوصاف باید گفت مهمترین وظیفه حزب سیاسی، ایجاد ارتباط میان دولت و ملت و از میان بردن پیکارهای خشن درجامعه است. احزاب سیاسی این کار ویژه خود را مرهون عوامل مختلفی می‌باشند که از مهمترین ‌آنها حاکمیت فرهنگ گفتگو بر جامعه است. احزاب که خود ریشه درحاکمیت فرهنگ مذاکره به جای خشونت داشته‌اند به محض تشکیل باید گفتگو را در جامعه نهادینه نمایند و به جای دامن زدن به ستیزه‌های هویتی و گریز از مرکز بکوشند در چارچوب ساختار مورد اجماع و وفاق از طریق تفاهم به خواسته‌ها وآمال خود برسند.نظام حزبی کارآمد بایدپاسخگوی نیازهای واقعی یک جامعه باشد واین مسئله به تجربه در کشورهای متعدد به اثبات رسیده است . هر چند در این نوشتار ما در مقام بحث از مدلی مطلوب و بومی از فعالیت احزاب سیاسی در جامعه اسلامی نیستیم لکن باید تاکید داشت تنها با لحاظ مقتضیات و نیازهای حقیقی نظام سیاسی و اجتماعی کشور می‌توان یک سامان حزبی اثربخش برای نظام مردمسالاری دینی طراحی کرد که در قالب آن کار ویژه‌های موردنظر از احزاب سیاسی تبلور یابند
تشکل‌ها واحزاب سیاسی در هر جامعه‌ای با طرح اهداف و آرمان‌های سیاسی و اجتماعی خاص و به منظور رقابت برای احراز مسئولیت‌ها و تصدی نهادهای حکومتی پا به عرصه فعالیت می‌نهند و بستر مناسب برای مشارکت مردم وتعامل جامعه و حاکمیت را فراهم می‌سازند. اصل مشترکی که در این موضوع به‌عنوان اصلی پذیرفته شده مطمح‌نظر قرار می‌گیرد برآیند حضور و فعالیت این تشکل‌ها واحزاب است که باید در مسیر رشد جامعه وتامین پیشرفت و سعادت مردم و حفظ منافع ملی قرار داشته باشد.به طور طبیعی هیچ حاکمیتی به احزاب یا تشکل‌هایی که با اهداف تعریف شده و چارچوب رسمی حاکمیت تعارض داشته باشد مجال حضور و فعالیت نمی‌دهد بنابراین احزاب وگروه‌های سیاسی درجامعه ما نیز باید نسبت به نظام سیاسی ،‌منافع ملی و ارکان حاکمیت پایبند و وفادار باشندو فراتر از همه اختلافات،رقابت‌ها ومبارزات سیاسی با یکدیگر درجهت تامین مقاصد و منافع ملی و حفظ کیان نظام وجامعه از وحدت وهمدلی و همراهی با هم برخوردار باشند و حدود کاری وفکری خود را درمسیر اعتلای نظام مردمسالاری متمرکز کنند.
● مبحث سوم - ویژگی‌ها وکارکردهای احزاب سیاسی
در یک تعریف کلی که مورد قبول اکثریت اندیشمندان علوم سیاسی است حزب عبارت است از سازمان سیاسی که ازهمفکران و طرفداران یک آرمان تشکیل شده و دارای تشکیلات منظم،‌برنامه‌های سیاسی کوتاه مدت ودراز مدت برای نیل به آرمان‌ها بوده و در پی به دستگیری قدرت سیاسی یا اعمال و یا حفظ قدرت سیاسی می‌باشد. به بیان دیگر احزاب که به مثابه چرخ دنده ماشین دموکرات عمل می‌کنند باید واجد ویژگی‌هایی چون سازمان مرکزی،‌رهبری ، برخورداری از پشتیبانی توده‌هایی از جامعه ،‌ داشتن برنامه کسب قدرت سیاسی و ... باشد. از همین رو نویسندگان علوم سیاسی ۵ ویژگی را برای حزب برمی‌شمارند:
۱) حزب باید دارای سازمان مرکزی و رهبری کننده و پایدار باشد. یعنی این امید را باید داشت که دوره زندگی حزب از عمر رهبران حزب درازتر باشد.
۲) حزب باید دارای سازمان‌های محلی پایدار بوده و با سازمان‌های مرکزی حزب ،‌پیوند همیشگی و گونه‌گون داشته باشد.
۳) رهبران مرکزی و محلی حزب باید مصمم باشند که قدرت سیاسی را در پهنه کشور به دست گیرند و آن را رهبری و اداره کنند و نباید تنها با اعمال نفوذ بر روی قدرت سیاسی حاکم بسنده کنند.
۴) حزب باید از پشتیبانی توده مردم برخوردار باشد بنابراین حزب نباید با از میان رفتن رهبران ناپدید شود . حزب بدون سازمان حزب نیست و اگر هدفش به دست گرفتن قدرت سیاسی حاکم در کشور نباشد حزب نیست و نیز بدون پشتیبانی انبوه مردم حزب تحقق نمی‌یابد.
۵) مرامنامه تشکیل دهنده حزب سیاسی باید درباره اصول بنیادین ،توافق نظر معینی داشته باشد و در تامین منافع ملی نه منافع محلی یا منطقه‌ای کوشش نماید .
در خصوص وظایف وعملکرد احزاب سیاسی نیز باید گفت این کارکرد درجوامع مختلف بستگی مستقیم به سیستم سیاسی کشور، حدود فعالیت احزاب و نقش آنها در فرایند سیاست دارد اما در یک دسته‌بندی کلی اهم وظایف وعملکرد احزاب سیاسی عبارت است از:
۱) مشارکت سیاسی و بسیج مردم به شرکت در انتخابات و سایر عرصه‌های سیاسی
۲) اجتماعی شدن و تقویت فرایند جامعه پذیری سیاسی افراد
۳) ارتباط سیاسی وتنویر افکار عمومی
۴) به کارگیری واستخدام سیاسی افراد
۵) بیان وتجمیع خواسته‌ها وتقاضاها
با این اوصاف ضرورت دارد نظام حزبی کشور به گونه‌ای ساماندهی شود تا این کارویژه‌ها که در حقیقت تعمیق مردمسالاری و بسط فرهنگ سیاسی مبتنی بر دموکراسی ومشارکت شهروندان است به گونه‌ای عینی‌تر جامه عمل بپوشند.
محمد مهدی انصاری
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید