چهارشنبه, ۱۴ آذر, ۱۴۰۳ / 4 December, 2024
مجله ویستا

قربانی یک محاسبه اشتباه


قربانی یک محاسبه اشتباه
مرگ سیاسی بی نظیر بوتو، برای سال میلادی پاکستانی ها، پایانی تراژیک بود و برای دولت و مجلسی که قرار است از بطن انتخابات ۸ ژانویه این کشور زاده شود، تولدی ناگوار.
اکنون جنوب نشینان ایالت سند و هواداران حزب مردم پس از ۲۸ سال از اعدام قائد محبوب شان، ذوالفقار علی بوتو، بر طالع خویش می نالند که آخرین امیدشان برای ستاندن قدرت از طایفه اریستوکرات های پنجاب از دست رفت. سوی دیگر گروه حامیان خارجی بوتو (آمریکا، انگلیس، عربستان و امارات) از خطای محاسبه خویش زبان به سرزنش همدیگر گشوده اند که پروژه بزرگ آنها برای ائتلاف دو نهاد نظامیان و سیاسیون (مشرف ـ بوتو) نه تنها بذر ثبات نیفکند که توفان و ترور به بار آورد. بوتو پس از ۸ سال زیستن در تبعید با بازگشت به پاکستان، تصمیمی را گرفت که برای هر سیاستمداری بالاترین ریسک محسوب می شود، بی نظیر آشکارا پرچم رهبری مبارزه در دو جبهه را برافراشت. اول مبارزه علیه ساکنان خانه قدرت و دوم مبارزه علیه شبه نظامیان مستقر در مناطق قبایلی پاکستان. به این صورت راهی که بوتو برگزید، راه قهرمانی یا مرگ بود آن هم در سرزمینی چند پارچه که قدرت میان طایفه نظامیان، اریستوکرات ها و قبایل تقسیم شده است.
بوتو چنانکه کارنامه خاندان فقید او می گوید سیاستمداری متهور و خستگی ناپذیر بود. اما همین نقطه قوت او که مورد تحسین بود، موجب اصلی آسیب پذیری او شد. بوتو با تصمیم ۱۸ اکتبر خود و بازگشت به پاکستان به معنای واقعی در میدان مین گذاری شده گام نهاد. پاکستان ۲۰۰۷ نسبت به ایام حضور او در دهه ۹۰ بسیار تغییر کرده بود. اما سماجت سیاسی این آخرین وارث خاندان بوتو مانع از آن شد که او مختصات سیاسی جدید پاکستان را در تصمیم گیری خود لحاظ کند. در پاکستان جدید هنوز کسانی که او را ۸ سال در تبعید نگه داشتند بر مصدر قدرت هستند همینطور تفکری که پدرش را پای چوبه دار برد از صحنه خارج نشده است و بر این دو طیف دشمنان تاریخی بوتو، حلقه سومی هم ملحق شده که به عنوان طالبانیسم جدید از لایه های قبیله ای و ایدئولوژیک پاکستان سر بر آورده است.
پس از اولین سوءقصدی که سه ماه پیش هواداران بازگشت بوتو را در ۱۸ اکتبر به سوگ نشاند، بسیاری از مشاوران او خواهان بازبینی در استراتژی مبارزاتی او شدند اما بوتو با همان حدت و شدت، مسیر مبارزه خویش را ادامه داد. در وضعیتی که حتی شرکای آوانگارد غرب مانند مشرف، با طرح شعار آشتی ملی عملگرایی را شرط لازم برای بقای سیاستمدار می خواندند، بوتو استراتژی مبارزه خود را بر مبنای صفر و صد تنظیم کرد، او به همه نیروهای ایدئولوژیک که در مناطق قدرتمند قبایلی مأوا گزیده اند اعلام جنگ داد و بسیاری از یونیفورم پوشان را که ستون فقرات امنیت پاکستان را در اختیار دارند به چالش کشاند. به این صورت او از میان دو گزینه مرسوم در برخورد با کانون های قدرت حریف، یعنی مصالحه و مقابله، دومی را برگزید. پیدا بود که در شرایطی که عقربه زمان و اتمسفر انتخابات به نفع بانوی پرآوازه سندی ها پیش می رفت، مخالفان مرکزنشین و مرزنشین او آرام ننشینند.
آنها که تصمیم به خاموش ساختن ستاره سیاسی سندی ها گرفته بودند می دانستند که برای شکست بوتو راه سنتی کودتا یا وضع فوق العاده کارساز نیست چون مذموم و مطرود جهان امروز است. نسخه دوم یعنی ایجاد ائتلاف های انتخاباتی نیز به دلیل شکاف در روابط مشرف با احزاب میسر نیست پس فقط یک راه باقی می ماند و آن توسل به حذف فیزیکی و قاعده ترور. بوتو بر این باور بود که ضمانت سه قدرت غربی و عربی در کنار اقبال مردم عادی، برای توفیق سیاسی او کافی است اما این «خطا در محاسبه» پیش از آن که دامن بوتو را بگیرد متوجه قدرت هایی است که در خارج از پاکستان رهبر فقید حزب مردم را با دستان خالی در میدان حریفان مسلح قرار دادند. بازگشت بوتو پس از هشت سال تبعید حاصل پیمان و پروژه پرطمطراقی بود که با امضای سه بازیگر خارجی پاکستان یعنی آمریکا، انگلیس و عربستان و تعهد دولت مشرف به اجرا درآمد و اکنون مرگ بوتو نقطه پایان این پروژه است.
با این شکست می توان گفت که واشنگتن و شرکایش به دومین خطای استراتژیک خود در این منطقه - پس از افغانستان- دچار می شوند. اشتباهی که از یک ساده انگاری درباره جامعه پیچیده پاکستان ناشی می شود. بنابراین پافشاری جزم گرایانه، آمریکایی ها بر پیاده کردن سناریوی بازگشت بوتو و اتحاد او با مشرف، اتحادی که از ابتدا محکوم به شکست بود، موضوعی نیست که بتوان در بازخوانی تراژدی مرگ بوتو آن را نادیده گرفت. هرچند از سخنان رایس پیداست که واشنگتن مسئولیتی را در این حادثه نمی پذیرد و فقط ممکن است نگرو پونته به عنوان تصمیم گیر امور پاکستان به کنگره احضار شود.
بازتاب گسترده ای که مرگ آخرین وارث خاندان بوتو در پی داشت را از دو منظر می توان نگریست، نخست به جهت آن که با این حادثه نزاع کهنه سندی ها و پنجابی ها یا نظامیان و سیاسیون دوباره سر باز می کند و موج دیگری از خشونت و بازی حذفی بر جامعه خسته پاکستان آوار می شود و دوم از حیث اعتباری که خاندان بوتو و حزب مردم به عنوان پرچمدار هویت پاکستان در میان ملت های جهان اسلام و ایران دارا هستند. تصویر بی نظیر بوتو نزد ملت های منطقه همان بود که او به عنوان نخستین نخست وزیر زن مسلمان شناخته می شد، حیات سیاسی او که نیمی از آن در تبعید و زندان سپری شده بود از وی یک شخصیت منحصر به فرد ساخته بود. تفکر سیاسی بوتو با آن که ملغمه ای از غربگرایی و شرق ستایی بود و از این نظر او نماد چهره دوگانه نیمه سنتی و نیمه مدرن پاکستان بود، اما به عنوان یک چهره دوستدار ایرانی ها همواره به دیده احترام به ایران و ایرانی ها می نگریست. با مرگ سیاسی او، آسمان سیاست پاکستان شفاف تر شد و پرده های خوشبینی و ساده انگاری از نگاه بازیگران بین المللی کنار رفت اما امیدها به بازگشت ثبات و تفاهم و همزیستی در شصتمین بهار استقلال این سرزمین به افول گرایید.
محمد نوری
منبع : روزنامه ایران