پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

اوباما و ایجاد تعادل درقدرت و مسوولیت پذیری آمریکا ‎


اوباما و ایجاد تعادل درقدرت و مسوولیت پذیری آمریکا ‎
باراک اوباما رییس جمهور چهل و چهارم ایالات متحده مقارن ظهر روز گذشته (به وقت واشنگتن) سوگند ریاست جمهوری یاد کرد و به طور رسمی سکان هدایت کاخ سفید را در یکی از حساس و بغرنج ترین فرازهای تاریخ آمریکا و جهان به دست گرفت.
خود اوباما پس از تحلیف و به هنگام نطق روز تحلیف خود به خوبی این شرایط را تشریح کرد ،هنگامی که او با اشاره به تاریخ کشورش از برگزاری مراسم تحلیف در روزهای" آرام " و در شرایط" متلاطم " و بحرانی سخن گفت.
۲۰ ژانویه به یقین یکی از تاریخی ترین روزهای تاریخ آمریکا خواهد بود چرا که در این روز ،برای نخستین بار و پس از حدود ۲۳۰ سال از تشکیل کشور ایالات متحده ،یک مرد رنگین پوست به عالی ترین مقام سیاسی آمریکا دست یافت.
اوباما پا به کاخ سفید گذاشت ،با هزاران امید و آرزو که نه تنها ملت آمریکا ،بلکه بسیاری دیگر از مردم دیگر نقاط گیتی نیز خود را در این امید شریک می دانند. زیرا چه بخواهیم و چه نخواهیم ،جایگاه آمریکا در جهان کنونی به گونه ای است که هر گونه حرکت این کشور می تواند تبعات بزرگ بین المللی در بر داشته باشد.
ایالات متحده امروز یک موجود عظیم الجثه را می ماند (مثلا دایناسور یا چیزی شبیه به آن) که اگر حرکتش توام با حسابگری و محاسبه دقیق نباشد ممکن است در هر تکان خود بخشی از بنای موجود نظم یا امنیت بین المللی را ویران سازد، هم از این رو سیاست های ۸ سال گذشته دولت " جورج واکر بوش " علاوه بر پیامدهای منفی در درون آمریکا ، متاسفانه در برخی جهات موجب ویرانی ساختارهای حقوق بین المللی و اعتبار رژیم های بین المللی شد ، که بازسازی مجدد اعتبار چنین نهادهایی ممکن است سال ها به طول انجامد.
از سوی دیگر بحران های متعدد بین المللی ، تخریب محیط زیست جهانی، بحران مالی جهانی ، رشد گفتمان بنیادگرایانه و بیگانه هراسی در بسیاری از جوامع در حال توسعه ،افزایش شکاف سطح توسعه مندی میان جوامع توسعه یافته و عقب مانده و...از جمله چالش هایی است که جهان منتظر اقدام جمعی تمامی دولت ها و ملت ها (به ویژه دولت جدید اوباما) برای مقابله با ابعاد و پیامدهای منفی این بحران هاست.
ایالات متحده به تنهایی و به طور یکجانبه (همان گونه که متاسفانه در ۸ سال گذشته انجام شد) نمی تواند با چالش های بین المللی مقابله کند واز سوی دیگر تحقق صلح و امنیت بین المللی نیز بدون حضور و همکاری واشنگتن میسور نیست.
هم از این رو یگانه راه تقویت صلح و امنیت بین المللی همکاری صادقانه همه دولت ها و ملت ها با یکدیگر است. پر واضح است که در این روند همکاری جمعی، مطلوب ترین شکل آن است که هر دولت- ملتی به قدر توان و شایستگی خود از مواهب همکاری جمعی بهره مند شود و دولتهای قدرتمند،این توان و قدرت خود را در گام نخست برای افزایش سطح رفاه ملت خود و در گام دوم در جهت منافع تمامی ملت های جهان صرف کند.
تناسب قدرت و مسئولیت پذیری بین المللی اصلی بدیهی است،اما این امر نباید با امیال و اغراض قدرت طلبانه اشتباه گرفته شود. این اشتباه و سوء تفاهم متاسفانه در ۸ سال گذشته در روابط میان واشنگتن و دیگر دولت ها و ملت های جهان به وجود آمد.
از سویی حاکمان ۸ سال گذشته آمریکا خود را در مقام" ارباب " و جهان را همچون" ملک طلق" می دانستند و در نقطه مقابل و در واکنش به این حس خود برتر بینی حاکمان واشنگتن، عده ای دیگر از رهبران،روشنفکران و مردم دیگر کشورهای جهان نیز انتظار داشتند ( و البته دارند) که واشنگتن به درون مرزهای خود بغلطد و به دور خود حصار انزوا بتند.
غافل از اینکه این هر دو سناریو نتایج فاجعه باری برای صلح و امنیت بین المللی به بار خواهد آورد. نتیجه اقدامات یکجانبه حاکمان واشنگتن در ۸ سال گذشته نیاز به توضیح و تفسیر ندارد و همه ملت ها و دولت های جهان نتایج (بعضا بسیار ناگوار) آن را می بینند. اما اینکه واشنگتن متناسب با قدرت خود مسئولیت بین المللی نداشته باشد نیز خطایی همسنگ سناریوی یکجانبه گرایانه است چرا که واشنگتن متناسب با قدرت خود باید مسئولیت پذیری بین المللی نیز داشته باشد و این بهترین راه استفاده از پتانسیل و قدرت ایالات متحده در جهت منافع تمام ملت های جهان است.
اتفاقا اهمیت پیروزی و به قدرت رسیدن باراک اوباما در آمریکا از همین زاویه قابل تفسیر و تحلیل است.تلفیق قدرت و مسئولیت پذیری بین المللی می تواند هم در ترمیم چهره آسیب دیده آمریکا در جهان موثر باشد و هم اینکه جهان را از نتایج مثبت آن برخوردار سازد.
آیا اوباما خواهد توانست این تعادل و تعامل را ایجاد کند؟
مازیار آقازاده
منبع : سایت تحلیلی خبری عصر ایران