دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

پیامبر ما کیست؟


پیامبر ما کیست؟
اولین دلیلی که انسان را به انسانیت رساند و مقام خلیفه اللهی را نصیبش کرد، عنایت حضرت پروردگار به او بود که اگر این عنایت حضرت رب شامل حالش نمی گردید، هرگز آدم و فرزندانش به محوریت در عالم امکان دست نمی یافتند و اشرفیت بر جمیع مخلوقات را تجربه نمی نمودند.
در میان فرزندان آدم و حوازادگان عالم، یکدانه ای است که اقلیم بالا برایش فرش است و عشق حضرت دوست برایش عرش، فاتح قله (فکان قاب قوسین) و ساکن مقام حبیب اللهی، یتیم مدینه محمد بن عبد الله(صلی الله علیه و آله وسلم) که عالم امکان و تمام هستی، به طفیل وجودش به موهبت وجود نائل آمدند و در زمره کائنات شدند.
محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) کسی است که مقام بندگی(۱) ایمان(۲) عصمت(۳) طهارت(۴)رسالت(۵) حکومت(۶) اولویت(۷) و اول المسلمین و اخلص الموحدین و اخشع العابدین(۸) بودن، و دارا بودن خصائصی چون فضل عظیم(۹) مانع عذاب(۱۰) مؤید به نصر الهی(۱۱) رؤوف و رحیم(۱۲) مسافر معراج(۱۳) رحمه للعالمین(۱۴) اسوه حسنه(۱۵) و خاتم النبیین(۱۶) بودنش، او را چو خورشیدی بی مانند کرده است.
محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) بهانه رحمت پروردگار بر عالمیان و واسطه فیض قدسی اوست، هرچند که بی خردانی از همان زمان طلوع اسلام و آغاز برآمدن صدای دلنشین دعوتش، قلب رئوفش را به بی ادبی ها و ستیزه های جاهلی رنجه کردند. اما این پیامبر رحمت و این فرستاده مبارک، هماره نوید دهنده رحمت الهی است و بی شک قلب مهربانش، خواسته ای جز هدایت بشریت ندارد.
هتاکی امروزه بی خردانی از تبار اعراب جاهلی که در بیچارگی غوطه ورند و شنیدن صدای دلربای محمدی(صلی الله علیه وآله و سلم) را بر نمی تابند یادآور همان بی مهری های سالهای نخستین تولد اسلام است که روز را در پیش چشمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم) چون شب ظلمانی می نمود اما هماره دعای خیر او بدرقه راه آنان بود.
آنکه امروز محمد(صلی الله علیه وآله و سلم) را نمی شناسد را چه گناهی است؟ هرچند که هتاکی مزدوران شیطان را راه توجیهی نمی توان یافت اما آیا مسلمانان توانسته اند چهره پیامبر عزیز خود را آنچنان که شایسته است به جهانیان بشناسانند؟ آیا خردمندی یافت می شود که او را بشناسد و از صمیم قلب زبان به ستایش او نگشاید؟
بی شک آنکه بیش از دشمن دانا مورد نکوهش است، دوست نادان است که چهره ای عبوس از پیامبر رحمت به نمایش می گذارد و یا از معرفی چهره ملکوتی او آنسان که باید، عاجز است.
در سال پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله و سلم) پیگیری این هدف که به جهانیان بگوییم پیامبر ما کیست، از اولویت خاصی برخوردار است. موقعیت های مسلمانان بسیار بیشتر از آن است که تصور می شود و این واقعیت، اقتضای آن را دارد تا هر مسلمانی در راه شناساندن پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله و سلم) ، قدمی در خور توان خود بردارد.
نوشتار زیر به بیان شمه ای از ویژگیهای حضرت محمد(صلی الله علیه وآله و سلم) می پردازد که بیان آن میتواند راهکاری برای شناساندن آن جلوه آسمانی باشد.
● اخلاق و سیره پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله وسلم)
رسول اكرم(صلی الله علیه وآله وسلم) كاملترین انسان و بزرگ و سالار تمام پیامبران است.
در عظمت آن حضرت همین بس كه خداوند متعال در قرآن مجید او را با تعبیر «یا ایّها الرّسول» و «یا ایّها النّبی» مورد خطاب قرار میدهد و او را به عنوان انسانی الگو برای تمام جهانیان معرّفی مینماید: «لَقَدْ كانَ لَكُم فی رَسُول اللّهِ أُسْوَهٌٔ حَسَنَهٌٔ»; «در(سیره و سخن) پیامبر خدا برای شما الگوی نیكویی است.»او به حقّ دارای اخلاقی كامل و جامعِ تمام فضایل و كمالات انسانی بود.
خدایش او را چنین می ستاید: «إِنّك لَعَلی خُلُق عَظیم»; «ای پیامبر تو دارای بهترین اخلاق هستی.» «وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»; «اگر تندخو و سخت دل می بودی مردم از اطرافت پراكنده می شدند.» از این رو، یكی از مهمترین عوامل پیشرفت اسلام، اخلاق نیكو و برخورد متین و ملایم آن حضرت با مردم بود.
در طول زندگانی او هرگز دیده نشد وقتش را به بطالت بگذراند.
در مقام نیایش همیشه می گفت: «خدایا از بیكارگی و تنبلی و زبونی به تو پناه می برم.»، و مسلمانان را به كار كردن تحریض می نمود.
او همیشه جانب عدل و انصاف را رعایت می كرد و در تجارت به دروغ و تدلیس، متوسّل نمی شد و هیچ گاه در معامله سختگیری نمی كرد و با كسی مجادله و لجاجت نمی نمود و كار خود را به گردن دیگری نمی انداخت.
او صدق گفتار و ادای امانت را قوام زندگی می دانست و می فرمود: این دو در همه تعالیم پیغمبران تأكید و تأیید شده است.
در نظر او همه افراد جامعه، موظّف به مقاومت در برابر ستمكاران هستند و نباید نقش تماشاگر داشته باشند.
می فرمود: برادرت را چه ظالم باشد و چه مظلوم، یاری نما! اصحاب گفتند: معنی یاری كردن مظلوم را دانستیم، ولی ظالم را چگونه یاری كنیم؟ فرمود: دستش را بگیرید تا نتواند به كسی ستم كند!
پیامبران سیمایی دوست داشتنی دارند، در رفتارشان صداقت و صمیمیّت بیشتر از اُبّهت و قدرت پیداست، از پیشانیشان پرتو مرموزی كه چشمها را خیره می دارد ساطع است ، پرتویی كه همچون «لبخندِ سپیده دم» محسوس است امّا همچون راز غیب مجهول.
ساده ترین نگاهها آن را به سادگی می بینند امّا پیچیده ترین نبوغها به دشواری میتوانند یافت.
روحهایی كه در برابر زیبایی و معنا و راز حسّاسند، گرما و روشنایی و رمز شگفت آن را همچون گرمای یك «عشق»، برق یك «امّید» و لطیفه پیدا و پنهان زیبایی حس می كنند و آن را در پرتو مرموز سیمایشان، راز پرجذبه نگاهشان و طنین دامن گستر آوایشان، عطر مستی بخش اندیشه شان ، راه رفتنشان، نشستنشان، سخنشان، سكوتشان و زندگی كردنشان می بینند، می یابند و لمس می كنند.
و به روانی و شگفتی، «الهام» در درونشان جریان می یابد و از آن پُر، سرشار و لبریز می شوند.
و این است كه هر گاه بر بلندی قلّه تاریخ برآییم انسانها را همیشه و همه جا در پی این چهره های ساده امّا شگفت می بینیم كه «عاشقانه چشم به آنان دوخته اند.» ابراهیم، نوح، موسی و عیسی، پیامبران بزرگِ تاریخ این چنین بوده اند.
امّا محمّد(صلی الله علیه وآله وسلم)كه خاتم الانبیا است چگونه است؟
در برابر كسانی كه با وی به مشاجره برمی خاستند وی تنها به خواندن آیاتی از قرآن اكتفا می كرد و یا عقیده خویش را با سبكی ساده و طبیعی بیان می كرد و به جدل نمی پرداخت.
زندگی اش، پارسایان و زاهدان را به یاد می آورد.
گرسنگی را بر سیری ترجیح میداد گاه خود را چندان گرسنه می داشت كه بر شكمش سنگ می بست تا آزارِ آن را اندكی تخفیف دهد.
در برابر كسانی كه او را می آزردند چنان گذشت می كرد و بدی را به مِهر پاسخ می داد كه آنان را شرمنده می ساخت.
هر روز، از كنار كوچه ای كه می گذشت، یهودی ای طشت خاكستری گرم از بام خانه بر سرش می ریخت و او بی آنكه خشمگین شود، به آرامی رد می شد و گوشه ای می ایستاد و پس از پاك كردن سر و رو و لباسش به راه می افتاد.
روز دیگر با آنكه می دانست باز این كار تكرار خواهد شد مسیر خود را عوض نمی كرد.
یك روز كه از آنجا می گذشت با كمال تعجّب از طشت خاكستر خبری نشد! محمّد با لبخند بزرگوارانه ای گفت: رفیق ما امروز به سراغ ما نیامد! گفتند: بیمار است.
گفت: باید به عیادتش رفت.
بیمار در چهره محمّد كه به عیادتش آمده بود چنان صمیمیّت و محبّت صادقانه ای احساس كرد كه گویی سالها است با وی سابقه دیرین دوستی و آشنایی دارد.
مرد یهودی در برابر چنین چشمه زلال و جوشانی از صفا و مهربانی و خیر، یكباره احساس كرد كه روحش شسته شد و لكّه های شومِ بدپسندی و آزارپرستی و میل به كجی و خیانت از ضمیرش پاك گردید.
چنان متواضع بود كه عرب خودخواه و مغرور و متكبّر را به اعجاب وامی داشت.
زندگی اش، رفتارش و خصوصیّات اخلاقی اش محبّت، قدرت، خلوص، استقامت و بلندی اندیشه و زیبایی روح را الهام می داد.
سادگی رفتارش و نرمخویی و فروتنی اش از صلابت شخصیّت و جذبه معنویتش نمی كاست.
هر دلی در برابرش به خضوع می نشست و هر غروری از شكستن در پای عظمتِ زیبا و خوبِ او سیراب می شد.
در هر جمعی برتری او بر همه نمایان بود.»
● صفات و ویژگیهای پیامبراكرم(صلی الله علیه وآله وسلم)
از آشكارترین صفات رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) این بود كه غرورِ پیروزی او را نمی گرفت، چنان كه در بازگشت از نبرد بدر و فتح مكّه نشان داد، و نیز از شكست نا امید نمی شد، همان طور كه شكست احد بر وی تأثیر نداشت، بلكه پس از آن به سرعت برای جنگ «حمراءالأسد» آماده شد و نیز نقض پیمان بنی قریظه و پیوستن آنان به سپاه احزاب بر روحیه او تأثیری نگذاشت، بلكه او را ثابت قدم گردانید.
از صفات دیگر او احتیاط و پرهیز بود كه نیروی دشمن را بدین وسیله ارزیابی كرده، برای مقابله با او به تهیّه ابزار و تجهیزات دست می زد.
حتّی هنگام اقامه نماز نیز احتیاط را از دست نمی داد، بلكه مراقب و هوشیار بود.
صفت دیگر او نرمی همراه با صلابت بود كه در شرایط متغیّر جنگی از آن برخوردار بود و به سبب سرعت تغییر این شرایط، دستورها و احكام جدیدی صادر می كرد.
سرعت در فرماندهی نزد او، برای مقابله با مسائل جدّی، شرطی اساسی بود و به تمركز فرماندهی، توجّه و تأكید فراوان داشت.
با یاران و قوم خود رفتاری مبتنی بر جذب و اصلاح داشت و روح اعتماد و آرامش را در میان آنها تقویت می كرد.
به كوچك رحم میكرد، بزرگ را گرامی می داشت، یتیم را خشنود كرده و پناه می داد، به فقیران و مسكینان نیكی و احسان می كرد، حتّی به حیوانات هم ترحّم می نمود و از آزار آنها نهی می كرد.
از مهمترین نمونه های انسانیّتِ رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) این بود كه آن حضرت نیروهایی را كه برای سرایا و جنگ با دشمن اعزام می كرد به دوستی و مدارا با مردم و عدم یورش و شبیخون علیه ایشان وصیّت و سفارش می فرمود.
او بیشتر دوست داشت دشمن را به سوی صلح منقاد كند، نه این كه مردانِ ایشان را بكشد.
آن حضرت سفارش می كرد تا پیر مردان، كودكان و زنان را نكشند و بدن مقتول را شكنجه و مُثله نكنند.
وقتی قریش به او پناه آوردند، محاصره اقتصادی آنان را لغو و با تقاضای ایشان، برای تهیّه گندم از یمن، موافقت فرمود.
او به صلح كامل در جهان دعوت می كرد و از جنگ، جز به هنگام ضرورت و ناچاری، پرهیز داشت.
نامه هایی كه به سوی پادشاهان می فرستاد به سلام و صلح، آراسته و مزّین بود و آن را برای آغاز كلام در دیدار بین فرزندان آدم قرار داده بود.
پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله وسلم) در جنگها بیش از یك فرمانده تعیین می كرد، ضوابطی دقیق برای فرماندهی لشكر و تقویت آن قرار می داد و بین اصول سیاسی و نظامی ارتباط برقرار می ساخت و اطاعت از فرماندهان را رمزی برای انضباط، انقیاد و فرمانبرداری می دانست.
او برنامه ریزی جدّی، سازماندهی نمونه و فرماندهی برتر را بنیاد گذاشت، و فرماندهی لشكر را بر اساس شایستگی و شناخت برگزید.
لشكر را به طور یكسان در فرماندهی خود جمع كرد، و از آنچه كه در وسع و توانایی رزمندگان بود بیشتر به آنان می بخشید.
۱ – بقره : ۲۳ .
۲ – بقره :۲۸۵.
۳ – اسراء: ۷۴.
۴ - احزاب : ۳۳.
۵ - آل عمران:۱۶۴.
۶ – نساء : ۶۵.
۷ – احزاب : ۶.
۸ – انعام: ۱۶۱-۱۶۳.
۹- نساء: ۱۱۳.
۱۰ - انفال:۳۳.
۱۱ – توبه : ۴۰.
۱۲ – توبه : ۱۲۸.
۱۳ – اسراء : ۱.
۱۴ – انبیاء: ۱۰۷.
۱۵- احزاب : ۲۱.
۱۶ – احزاب : ۴۰.
پایگاه استاد حسین انصاریان
منبع: سایت عرفان
منبع : عرفان