دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


صدای کلنگ قبر طنز مدیری در تلویزیون بگوش رسید


صدای کلنگ قبر طنز مدیری در تلویزیون بگوش رسید
با عدم موفقیت سریال باغ مظفر صدای کلنگ قبر طنز مدیری در تلویزیون بگوش رسید علیرضا سعیدی کیاسری جریان شکل گیری سریال های طنز نود قسمتی در تلویزیون چند سالی است که به یک پای ثابت برنامه سازی در شبکه سه سیما تبدیل شد که با تهیه و پخش مجموعه تلویزیونی «نرگس» این جریان نود قسمتی به سریال های اجتماعی و خانوادگی جدی و ملودرام نیز کشیده شد. اگر به برنامه های طنز تلویزیون در گذشته نگاهی بیندازیم، می بینیم که گونه جدید طنزی را که اکنون می بینیم کم کم از اوایل دهه هفتاد با برنامه هایی مثل: نوروز هفتاد و سه، پرواز ۵۷، ساعت خوش و سال خوش شکل گرفت که تا به امروز به شیوه های گوناگون ادامه دارد. در این میان از کسانی که در آن سال ها در تلویزیون چهره شناخته شده ای در طنز از خود ارائه دادند چند نفری باقی مانده اند که می توان به افراد شاخصی چون: مهران مدیری، رضا شفیعی جم، نصرالله رادش، رضا عطاران، سعید آقاخانی، حمید لولایی و هم چنین مهران غفوریان، حسین رفیعی، بیژن بنفشه خواه و ارژنگ امیرفضلی اشاره کرد. این هنرمندان جوان و خلاق بیش از یک دهه است که با تمام و توان و تلاش هر کدام به سهم خود در عرصه طنز تلویزیون و سینما به فعالیت اشتغال داشته و مردم نیز خاطرات خوب و خوشی با آنان در برنامه های مختلف تلویزیونی دارند.
مهران مدیری که به اعتقاد خیلی ها پرچمدار ارائه طنز نو در تلویزیون بوده و یک دهه کامل در این عرصه بی رقیب نشان داده است، بنظر می رسد در سراشیبی سقوط قرار گرفته و حنای او دیگر رنگی نخواهد داشت. دقیقاً همان اتفاقی که برای مهران غفوریان در زیر آسمان شهر ۳ پیش آمد برای مدیری در حال تکرار است و به تعبیری صدای کلنگ قبر طنز مدیری در تلویزیون به گوش می رسد. باغ مظفر از همان آغاز پخش در نوعی سردرگمی و از هم گسیختگی دست و پا می زد که تاکنون در کارهای مدیری کمتر سابقه داشته است. در حقیقت نوع سوژه ای که دستمایه کار گروه نویسندگان و تولید قرار گرفته، از قابلیت انعطاف و پردازش مناسبی برخوردار نیست و متونی که تا این قسمت های اخیر نوشته شده از بار طنز اندکی برخوردار بوده و ارزش فنی ضعیفی داشته است. در این میان آنچه که در بخش نویسندگی مجموعه باغ مظفر نظرمان را جلب می کند حضور پیمان قاسم خانی بعنوان سرپرست گروه نویسندگان است که با توجه به پیشینه ای که از قاسم خانی در نوشتن فیلم نامه های طنز موفق در سینمای ایران سراغ داریم، جای تعجب و تعمق بسیاری دارد. هر چند که شخص پیمان قاسم خانی در مصاحبه ای اعلام کرده که هدف در باغ مظفر صرفاً خنداندن مردم است و دنبال ارائه پیام و مفهوم خاص و ویژه ای برای مخاطبان و بینندگان نبوده اند، اما پر واضح است که در بخش خنداندن مردم نیز باغ مظفر توفیقی بدست نیاورده و بینندگان بی شماری را از دست داده است.
حال اینکه چرا گروه تولید بویژه تهیه کنندگان و کارگردان اصرار بر این دارند که حتماً این چند نفر کار نوشتن متن را برعهده داشته باشند، بر ما پوشیده است. هر چند که بنظر می رسد تجربه موفق مجموعه های «پاورچین»، «نقطه چین» و «شبه های برره» در انتخاب گروه نویسندگان تاثیر عمده ای داشته و بعبارت دیگر مهران مدیری و گروه قاسم خانی زبان همدیگر را بهتر می فهمند. نکته اساسی دیگری که در باغ مظفر پر رنگ تر از مجموعه ای مثل «نقطه چین» به چشم می آید تاکید بیش از اندازه و زننده بر تبلیغ انواع و اقسام محصولات بهداشتی، غذایی، لوازم خانگی و… می باشد که دلزدگی شدیدی را برای بینندگان ایجاد نموده و این تلقی را در ذهن ایجاد می کند که اولویت اول برای تولید مجموعه طنز باغ مظفر تبلیغ انواع و اقسام محصولات و کالا بوده و این طنز مجموعه به هم پیوسته چند تیزر و آنونس بازرگانی و تبلیغاتی می باشد که از تلویزیون بعنوان یک برنامه تفریحی و سرگرم کننده برای خانواده ها پخش می شود.
به تعبیر یک راننده تاکسی اگر تلویزیون می خواست به نصیحت مردم برای صرفه جویی در برق و آب و گاز و بنزین بپردازد ما همان تماشای سیاساکتی و آقای گاز را بر باغ مظفر ترجیح می دهیم که این کار مدیری هیچ گونه جذابیتی برای ما ندارد. شاید مقداری برخورد سرد و انتقاد آمیز با باغ مظفر برای برخی از بینندگان خوشایند نباشد و از این نوع برخورد گلایه مند نیز باشند که چرا عده ای نسبت به تنها مجموعه طنزی که از تلویزیون پخش می شود شمشیر را از رو بسته اند و تعریف و تمجیدی از آن نمی کنند تا حداقل فرصتی که برای بینندگان در تلویزیون برای تفریح و خنده ایجاد شده از دست برود و این چراغ نیم سوز هم به خاموشی بگراید.
با توجه به فقر طنز در تلویزیون انتظار و نگاه این عده از بینندگان که مصداق ضرب المثل قدیمی کاچی بهتر از هیچی است جای تفکر و تأمل بسیاری دارد که چرا سیمای جمهوری اسلامی برای تفریح و انبساط خاطر بینندگان در شبکه های مختلف ارجحیت را به طنز نمی دهد و بیشتر در تولید سریال های داستانی عشق و ازدواج را در اولویت قرار می دهد که باز هم در اینگونه سریال ها نیز کمتر ازدواجی بدون حاشیه و ماجراهای پلیسی و جنایی اتفاق می افتد که این قضیه با این نوع فرهنگ سازی در تلویزیون جای اما و اگر بسیاری دارد که در این فرصت، فرصت بحث نیست و خود مجال دیگری را می طلبد. به هر تقدیر مهران مدیری با مجموعه باغ مظفر بسیاری از بینندگان ثابت و دائمی خود را از دست داده و تلویزیون نیز مجموعه ای شکست خورده را در عرصه طنز تجربه کرده است که این موضوع می تواند تلنگری برای تلویزیون جهت تجدید نظر در برنامه سازی طنز و اعتماد به جوانان، علاقمندان و افراد تازه نفس و خلاقی باشد که وارد این جرگه شوند و به کار بپردازند. هم چنین بهانه و فرصتی نیز برای مدیری بدست آمده تا برای آنچه که در باغ مظفر به آسانی از دست داده به تحلیل و بررسی بپردازد که شاید به روزهای اوج خود در آینده باز گردد.
علیرضا سعیدی کیاسری