دوشنبه, ۳۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 May, 2024
مجله ویستا


عزم همگانی برای شناساندن جاذبه های گردشگری گیلان


عزم همگانی برای شناساندن جاذبه های گردشگری گیلان
عقب ماندگی اقتصادی استان گیلان در سال های اخیر علاوه بر این كه موضوعی برای بحث و تبادل افكار صاحب نظران است ،دست اندركاران امور فرهنگی و اجتماعی استان، ازجمله نویسندگان و پژوهشگران گیلانی نیز، با روش های مختلف انتشار كتاب، انجام مصاحبه و سخنرانی یا نوشتن مقاله، بحث توسعه نیافتگی اقتصادی ـ سیاسی استان را مطرح می كنند و عوامل این پسرفت و عقب ماندگی را به نقد می كشند. درست است كه گیلان به دلیل عوامل متعدد، نتوانسته از لحاظ فرهنگی و اقتصادی و سیاسی ، به جایگاه اصلی خود در كشور برسد ، اما ركود و سكون گیلان هم در زمینه های اقتصادی و سیاسی و هم در برخی زمینه های صنعتی از جمله گردشگری نیز بوده است و عقب ماندگی گیلان، تنها به یك یا دو زمینه خاص محدود نشده.
خوشبختانه از این استان به عنوان یكی از زیباترین استان های كشور به لحاظ جاذبه های طبیعی و گردشگری یاد می شود و طبیعت بكر گیلان نیز سبب می شود كه سالانه چندمیلیون نفر گردشگر همزمان با ایامی مثل آغاز سال نو و نیز فصل تابستان به گیلان رو بیاورند اما با وجود پتانسیل های غنی گیلان، باید گفت هنوز هم این میزان پیشرفت در خور شأن چنین استانی نیست و جاذبه های گردشگری این دیار هنوز هم ناشناخته مانده است.
به وضوح دیده می شود كه جذابیت گیلان، هرجا كه بحث از مسافرت و گردش باشد، باعث می شود تا مسافران از هر نقطه كشور، نیم نگاهی به شهرهای زیبای گیلان داشته باشند و سفر به گیلان، یكی از اولویت های انتخابی آنها برای مسافرت به شمار رود. اما با وجود مسافرانی كه هرسال به صورت گسترده به گیلان می آیند، هنوز هم نمی توان با اطمینان گفت كه گیلان به طور كامل به مردم ایران شناسانده شده است. برای نمونه بیشتر نوجوانان و جوانان ایرانی می دانندكه جاذبه های گردشگری استانی مثل اصفهان، شامل سی و سه پل، عالی قاپو، پل خواجو،هشت بهشت، چهلستون ، میدان نقش جهان و... است اما اگر از یك نوجوان بخواهیم جاذبه های گردشگری و آثار باستانی و تاریخی گیلان را نام ببرد، او نمی تواند به سرعت به خیل عظیم بناهای دیدنی و جاذبه های طبیعی گیلان اشاره كند و آنها را برشمرد.
موفق نبودن گیلان در جذب گردشگر مانند سایر استان های كشور مثل اصفهان، فارس و خراسان عوامل متعددی دارد كه بسیاری از این عوامل ریشه تاریخی دارند و باید در اسناد و كتاب های تاریخی به دنبال آنها گشت، اما عوامل فعلی كه این دستاورد تلخ را برای گیلان به ارمغان آورده اند، بی شمارند و پرداختن به آنها، نیاز به تحقیق و تفحص در سطح گسترده دارد و دراین مقال نمی توان آنها را به صورت جامع شرح داد، اما بی تردید این تفكر مورد استقبال خواهدبود كه پرداختن به علل آشنانبودن مردم ایران با جاذبه های گردشگری استان، می تواند راه حلی برای این دست مشكلات، جلوی پای مسئولان اجرایی استان قرار دهد، به ویژه كه در فصل تابستان و در ماه های گرم سال ، به دلیل متعادل بودن هوا و چند شاخصه دیگر، خیل عظیمی از مسافران از سراسر ایران و دنیا، به گیلان می آیند.
یكی از عواملی كه باعث شده تا مسافران عازم گیلان، آن طور كه انتظار است گسترده نباشند و هرساله جمعیت مشخص و معدودی به گیلان سفر كنند، كم كاری خود گیلانی ها د ر فراهم كردن امكانات پذیرایی از میهمانان است. اگر به شهرهایی مثل مشهد یا تهران سفر كرده باشید، خواهید دید كه هتل های گوناگون و سالن های میهمانپذیر، هرچندصدمتر در سطح شهر مشاهده می شوند و دست مسافر برای انتخاب محل سكونت خود كاملاً باز است و می تواند از هر هتلی برای اقامت استفاده كند. این موضوع ضمن این كه عامل درآمدزای مناسبی است تا ضمن ایجاد فرصت های شغلی دراین شهرها، منابع مالی استانی نیز تقویت شوند آرامش خاطر مسافر را فراهم می آورد تا بتواند در مدت دلخواه، در شهر اقامت داشته باشد و از جاذبه های آن نیز به موقع دیدن كند، اما در این استان در كل چندهتل وجود دارد و گنجایش این هتل ها تا چه اندازه هست؟ بی شك مسافری كه به شهری مثل لاهیجان می آید تا دراین شهر به طور موقت اقامت كند، دست خود را در انتخاب محلی برای اسكان، باز نمی بیند و به ناچار در كنار پاركها چادر می زند. این قضیه ضمن این كه ظاهر نامناسبی به شهر می دهد، به اقتصاد شهرهای استان هم ضرر می زند. زیرا اگر یك گیلانی به اصفهان برود، مطمئناً برای اقامت به یك هتل می رود و برای آن شهر سودآوری مالی می كند، در حالی كه مسافری كه به رشت یا انزلی می رود به دلیل معذوریت های اقامتی، چندروزی را بیشتر اینجا سپری نمی كند و این قضیه باعث می شود تا جاذبه های اصلی گردشگری استان ، ناشناخته بماند و نیز از لحاظ مالی و اقتصادی ، به استان ضرر وارد شود.
دیگر عاملی كه شاید بسیار مهم هم باشد، تبلیغات است ، برای نمونه در یك كشور خارجی، جایی مانند تخت جمشید و پاسارگاد یا میدان نقش جهان به عنوان نمادهای ایران در رسانه ها، بر روی پوسترهای تبلیغاتی از سوی نشریات و خود مردم معرفی می شوند، ولی برای نمونه قلعه رودخان گیلان كه بلندترین برج سنگی ایران است چندان شناخته شده نیست و مسافران، به میل خود برای بازدید از آن می روند در حالی كه میزان تبلیغات برای جاذبه های گردشگری استان هایی مثل فارس و كرمان و اصفهان آنقدر زیاد است كه مسافر فارس ، خود را ملزم می داند كه در بدو ورود به شیراز ، حتماً از تخت جمشید و یا پاسارگاد دیدن كند درصورتی كه جاذبه های گردشگری و بناهای تاریخی گیلان، از قدیمی ترین بناهای دنیا هستند. دراین استان شاخصه های طبیعی بسیاری هست كه در جهان بی نظیرند. برای نمونه «سوسن چلچراغ» رودبار و داماش، گیاهی است كه در سراسر دنیا فقط در گیلان می روید در صورتی كه جوان و نوجوان غیربومی گیلانی ، این شگفتی تاریخ گیاه شناسی را در گیلان نمی شناسد. تپه ها و كوه های طبیعی گیلان، تالابها و جنگلها و درختان گیلان كه بسیاری از آنها در دنیا بی نظیرند، تنها به دلیل نبود تبلیغات و معرفی صحیح از سوی رسانه ها به مردم سایر استانها، ناشناخته مانده و بیشتر مردم كشور، گیلان را به سواحل دریای خزر آن می شناسند.
همچنین دیگر عاملی كه باعث می شود رغبت مردم برای حضور در گیلان و استفاده از جاذبه های گردشگری آن، به حد مطلوب و دلخواه نباشد، این است كه ما برای علاقه مند كردن و جذب گردشگر به استان، فعالیت چندانی نمی كنیم. در نظر بگیرید، هر ساله با آغاز تابستان، جشنواره تابستانی در جزیره ای مثل كیش آغاز می شود كه تبلیغات آن به صورت تلویزیونی، بیلبوردهای شهری و تبلیغات روزنامه ای به مدت طولانی صورت می گیرد و برگزاركنندگان جشنواره برای جذب گردشگران بیشتر، انواع امكانات خود را از جمله هتل های مدرن و تخفیف های چندده درصدی برای خرید از بازار، امكانات تفریحی رایگان مثل بازدید از باغ وحش و پارك آبی و انجام قرعه كشی با جوایز هنگفت به رخ می كشند و گردشگر را به این شهر جذب می كنند و این اقدامات نیز فقط با صرف هزینه و عزمی راسخ صورت می گیرد كه ما در صورت تمایل به پیشرفت، باید آنها را لحاظ كنیم.
در هر صورت، شناساندن جاذبه های طبیعی و گردشگری استان گیلان به مردم ایران و فراهم آوردن امكانات رفاهی و تفریحی برای مسافر و به تبع همه این ها، پیشرفت اقتصادی ـ اجتماعی گیلان و ایجاد دورنمای روشنی از آینده این استان، نیازمند یك عزم همگانی و اراده ای است كه فقط با همیاری همه رسانه ها و دستگاه های استان صورت می گیرد و كم كاری هر كدام از آنها مساوی است با شكست این روند. ای كاش اقداماتی از این دست كه برای توسعه صنعتی ـ اقتصادی و جذب گردشگر در گیلان از جمله ساخت راه آهن رشت ـ قزوین، صورت می گیرند و دورنمای بهتری از آینده گیلان را ترسیم می كنند تداوم داشته باشد.
كوروش ضیابری
منبع : روزنامه ایران