دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
نیروی انتظامی مظلوم، دخترکان معصوم
۱) برخی دستگاهها میگویند به جای برخوردهای نیروی انتظامی باید كار فرهنگی بشود.
۲) كشف ۴ میلیون لیتر مشروبات الكلی در سال گذشته (تنها ۲۵ درصد مشروب توزیع شده در كشور)
۳) تشبیه ایجاد امنیت توسط نیروی انتظامی درپارك لویزان، به آسایشگاهی برای ناامنیها و تجاوزات به عنف در سال گذشته.
۴) مردم از انتشار تصاویر و فیلمهای مبتذل و مستهجن از افراد مشهور در آینده تعجب نكنند.
۵) وجود دو میلیون معتاد رسمی و تفننی در كشور.
۶) مزاحمتهای خیابانی برای دختران ناامنی درست كرده.
۷) انداختن برخی مقامات، ورزشكاران، بازیگران، در دام پیامهای مستهجن تصویری و... از اهداف برنامهریزیشده دشمنان است.
۸) وبلاگها و سایتهای اینترنتی با آموزشهای غیراخلاقی و برقراری ارتباط نامشروع از طریق اینترنت و...
۹) در حریم خصوصی افراد وارد نمیشویم.
۱۰) طبق نظرسنجیها برقراری امنیت اخلاقی و ناموسی دغدغه نخست مردم است.
۱۱) افزایش احساس امنیت در جامعه تا پایان سال ۸۶
اینها سرفصلهای سخنان اخیر مسئول مستقیم امنیت اجتماعی و اخلاقی كشور (فرمانده ناجا) بود كه با شروع طرح امنیت اخلاقی در اردیبهشت ۸۶ بیان شد.
قطعا با مطالعه سرفصلهای فوق حتی كسانی كه دغدغه فرهنگی ندارند دچارنگرانی میشوند و اولین خواسته آنان، اقدام قاطع مسئولان برای برخورد با ناهنجاریهای اخلاقی و اجتماعی است.
همانگونه كه انتظار میرفت شروع این طرح، كه البته در اذهان عمومی به «مبارزه با بدحجابی» معروف شد، از سوی بسیاری از مردم مورد اقبال واقع شد اما در محافل سیاسی و فرهنگی واكنشهای متفاوت و بعضا متضادی داشت.
در اینكه برای نهادینه كردن هنجارهای اخلاقی در جامعه كار فرهنگی مقدم بر كار پلیسی است و پلیس باید اخرین حربه باشد شكی نیست و از طرفی تجربه بعد از انقلاب نشان داده گرچه در شعار و حوزه نظری همواره مراكز فرهنگی خود را در اقدامات فرهنگی مقدم دانسته و مدعی بوده اند اما در حوزه عمل به هنگام پیشامدهای ناگوار اخلاقی و اجتماعی همواره ناجا در نوك پیكان حملهها و انتقادها بوده است.
در شروع این طرح، متاسفانه مانند همیشه ذهنها به طرف نفی و اثبات برخوردهای قهری متوجه شد و به رغم اینكه به تصریح مسئولان ناجا پرسنل نیرو توصیه به برخوردهای ارشادی و محترمانه شدهاند(۱) و برخورد قهری و پلیسی متبادر به ذهنها در این طرح وجود ندارد مگر بسیار اندك، متاسفانه برخی موضعگیریهای عجولانه، مجال پرداختن بیدغدغه به چگونگی یافتن راهكار برای به ثمر رسیدن درست طرح را از مسئولان گرفت یا آن را كماثر نمود و طوری وانمود شد كه گویی «ناجا» با عدهای دختركان و پسران معصوم و ناآشنا به آموزههای دینی اعلان جنگ نموده است!
ما در این یادداشت قصد و مجال پرداختن همه جانبه به موضوع را نداریم و میخواهیم از یك زاویه به این موضوع نگاه كنیم.
قطعا یكی از دغدغههای اصلی والدین در جامعه ایرانی از دیر باز تاكنون دغدغههای فرهنگی و اخلاقی فرزندان است.
اما واقعیت ان است كه تفاوت والدین دیروز و امروز، در توانایی انتقال آن بایدها و نبایدها به فرزندان، تفاوتی به گستردگی علم و تكنولوژی مدرن و جدید امروز با علم و تكنولوژی گذشتگان است.
واقعا امروزه نقش والدین در شكلگیری شخصیت فرهنگی فرزندان چه مقدار است؟ آیا تاثیرپذیری اعضای خانواده و عمدتا فرزندان از محیط و ارتباطات جامعه بیشتر است یا از خانواده و والدین؟ امروزه یك نوجوان چه مقدار وقت خود را با رادیـو و تلوزیون و اینترنت و مدرسه و كافینت و ورزش و... میگذراند و چه مقدار از وقت مفید خود را با والدین؟ البته نقش والدین نقشی كلیدی و كیفی است و قصد انكار نقش تربیتی والدین را ندارم اما در سنجش نسبت تاثیر این دو نقش كدام یك پررنگترند؟
با این نگرش است كه به نظر میرسد دستگاههای فرهنگی و نظارتی جامعه نیز باید وظایفی جدید متناسب با تحول ناگهانی كه در این بخش به وجو آمده برای خود تعریف كنند و باید نهادهایی در بیرون از محیط خانه این نقش سازنده را عهدهدار شوند در این مسیر قهرا باید نیروی انتظامی و پلیس در انتهای كار باشد اما از آنجا كه سایر حوزههای متولی یا مدعی فرهنگ اخلاقی و عمومی جامعه، وظایف خود را به درستی انجام نمیدهند، این نیرو خود را وارد معركه میكند و حتی مردم برای برقراری امنیت اخلاقی در خارج از محیط خانواده دست به دامن نیروی انتظامی میشوند.
● والدین: نیروی انتظامی مواظب فرزندان ما باشد!
توجه كنید!
حجتالاسلام و المسلمین رحمانی، نماینده ولی فقیه و رئیس سازمان عقیدتی ـ سیاسی «ناجا» گفت: بعضی از خانوادهها در تماس با «ناجا» از عدم پوشش مناسب فرزندان خود گلایه دارند و همواره از مأموران میخواهند از طریق برخوردهای ارشادی، اقدام كنند چرا كه تذكرات پلیس را موثرتر میدانند(۲)
در بطن این تقاضای والدین برای كنترل فرزندان دلبند خود و یاری خواستن از پلیس، چه پیامی نهفته است؟
شكی نیست كه شاكله اصلی فرهنگ جامعه ما، مذهبی است و حتی اگر اندكی از خانوادهها دغدغه دینی نداشته باشند اما به دلیل حضورشان در یك جامعه دینی و بازخوردها و بازتابهایی كه طبعا در بروز ناهنجاریها برای همان خانوادهها در عرف و جامعه رخ میدهد، آنها نیز به نوعی این تشویش ذهنی را برای آینده فرزندان خود دارند و همواره دغدغه تأمین امنیت اجتماعی و اخلاقی فرزندان خود را در دل دارند.
كافی است به تنوع ارتباطات خارج از محدوده خانواده كه به دلیل شرایط تحصیل و كار وتفریح و... پیش روی فرزندان است، نظری بیندازیم و دامهایی كه بر سر راه آنان گسترده شده و هر روزه تیتر اصلی جراید و رسانهها مملو از خبرهای تلخ و تكان دهنده در این زمینه است مروری داشته باشیم در این صورت خواهیم دید بسیاری از والدین امكان یا توان كنترل موثر فرزندان خود را عملا از دست دادهاند و در عصری كه به تعبیر صاحبنظران، به عصر گیجی و سردرگمی والدین (و به تعبیر نگارنده عصر مظلومیت ایشان) است، والدین در عملی كردن این خواسته خود به نحو دلخواه، ناتوانند.
با این توصیف است كه نقش دستگاههای حاكمیتی، یك نقش اساسی و وظیفهای غیرقابلاغماض و تسامح مینماید اما همواره شاهد متهم شدن این دستگاهها به كوتاهی در مسائل فرهنگی از سوی دستگاههای دیگر هستیم بسیار از زبان مسئولان فرهنگی كشور شنیدهایم كه باید كار فرهنگی اساسی و ریشهای انجام داد و متعاقب آن بلافاصله از همین متصدیان شنیدهایم كه متاسفانه كار فرهنگی ریشهای و پایدار نكردهایم!
● اعتراف مشاور رئیسجمهور به كمكاری دولت در مسائل فرهنگی!
آخرین موضعگیری در این مورد را مشاور رئیسجمهور محترم در امور اطلاعرسانی و رسانه (آقای كلهر) داشتند كه در نامهای سرگشاده! (۳) به فرمانده «ناجا»، دستگاههای فرهنگی دولت را مورد انتقاد شدید قرار داده و به كوتاهی آنها در امور فرهنگی صحه گذاردند؛ نامهای كه گرچه به ظاهر به حمایت از فرمانده «ناجا» و اقدامات وی رقم خورده بود، اما با اندكی دقت روانشناسانه در متن آن، گویی بیانیهای بود در توبیخ و فرافكنی ناهنجاریهای فرهنگی موجود و توصیه به فرمانده «ناجا» برای عدم افراط و تفریط در برخورد با هنجارشكنان و به نحوی اظهار همدردی و همراهی با ایشان، در صورت افراط «ناجا» در برخوردها!
در بخشی از این نامه چنین آمده:
فقط جهت تذكر عرض میكنم.... كه افراطیگری و تفریطیگری هر دو توصیه شیطان بزرگ است و آمریكا نیز فرزند شیطان پیر یعنی انگلوصهیونیستهاست !
و در جای دیگر تصریح نموده:
پس اولین تذكر را باید به آموزش و پرورش، آموزش عالی، ارشاد اسلامی، حوزه هنری، رسانهها و... بدهیم. اینان كه امروز بازیچه وسوسههای دشمن قرار گرفتهاند و خود به عنوان یك آسیبرسان فرهنگی، این بیماری واگیردار شوم را به دیگران منتقل میكنند ثمره كشت و كار فرهنگی دیروز رسانهها، نهادهای آموزشی، فرهنگی، هنری و... خود ما هستند.
البته چه خوب بود ایشان كه یقینا نظراتشان در دولت و رسانه ملی تاثیر گذار است، این نامه را به وزرا و مدیران رسانه یا مجلس محترم مینوشتند و اینچنین یادآور میشدند كه: حال كه نیروی انتظامی به رغم همه طعنها و انگها، برای دفاع از نجابت و عفت فرزندان عزیز و معصوم این مرز و بوم پا به عرصه گذاشته، بیایید به حكم وظیفه قانونی و شرعی، با تخصیص بودجه و برنامهسازی و وضع قوانین، آستین همت بالا زده و آینده اخلاقی فرزندان این مرزوبوم را تضمین كنید تا در آینده دیگر نیازی به ورود نیروی انتظامی ـ كه باید اقتدارش را در مواجهه با اشرار و سارقان و... به نمایش بگذارد ـ در این عرصهها نباشد.
اینكه این نامه و توصیه با چه هدفی و از چه موضعی برای مسئول امنیت كشور كه منصوب مستقیم رهبر عزیز انقلاب است و نماینده ویژه رهبری نیز در «ناجا» بر اقدامات این نیرو نظارت دارد، نوشته شده، سؤالی است كه محملی برایش نیافتیم!
به هر حال روشن است كه اگر نهادها و رسانههای متولی فرهنگ كشور وظیفه خود را عمل كنند،حداقل با واكنشها و موضعگیریهایی كه از سوی برخی محافل بر علیه «ناجا» در اینگونه طرحها مشاهده میشود روبهرو نخواهد بود و چه بسا تسامح «ناجا» و عدم برخورد با اینگونه ناهنجاریها به ظاهر برای كسب وجهه این نیرو بهصرفهتر باشد؛ اما وقتی اكثر مسئولان فرهنگی و آگاهترین فرد به این مسایل در سمتِ مشاور رئیسجمهور، به صراحت اذعان میكند كه دستگاههای فرهنگی دولتی در كار خود كوتاهی كردهاند آیا میتوان جوانان معصوم این مرز و بوم را به حال خود رها كرد تا سر از ناكجاآباد فرهنگ منحط غرب درآورند و اگر دوباره مسائلی همچون وقایع پاكدشت، یا توزیع فیلم فلان بازیگر صداوسیما و... رخ داد آیا نیروی انتظامی دوباره قربانی انتقادها نخواهد شد؟● ضرورت تشكیل پلیس خانواده...
به نظر میرسد، در شرح وظایفی كه اكنون برای پلیس در قانون تعریف شده است و با ساز و برگ كنونی پلیس با این تقاضای عمومی كه خواست اكثر والدین برای اعمال نظارت بر عملكرد بیرونی فرزندان است، پلیس برای برآوردن جامع این درخواست، ظرفیت لازم را ندارد و نیازمند یك بازتعریف جدید از نحوه تعامل علمی و منطقی با استفاده از نیروهای متخصص در زمینههای تربیتی و اجتماعی و غیره است و در صورتی كه در صدد باشد به این خواست عمومی به صورت جامع و كامل پاسخ دهد باید نگرشی نو، به این مقوله داشته باشد، هم با وضع قوانین اختیارات جامع تری بگیرد و هم از نیروهای انسانی زبده و متخصص بهره گیرد.
شاید در این بازنگری و بازتعریف نو از وظایف «ناجا»، تشكیل «پلیس خانواده » یك امر ضروری و اجتنابناپذیر باشد.
تشكیلاتی كه میتواند با برقراری ارتباط سازماندهی شده و منضبط بین خانواده و فرزندان و محیطهای دانشگاهی و تحصیلی و تفریحی و... نقشی موثری برای صیانت از فرزندان این مرز و بوم ایفا نماید.
البته ضرورتی ندارد كه این تعامل یك تعامل پلیسی خشك و صرف باشد بلكه میتواند یك تعامل عاطفی آموزشی و نظارتی و حفاظتی كه با صمیمیت و همدلی بین سه ركن اصلی یعنی والدین، فرزندان و مراكز آموزشی دانشگاهی و... برقرار میشود و با تقاضای والدین و فرزندان باشد.
گرچه در قوه قضائیه، مجتمعهایی كه امور خاص خانوادهها و عمدتا دعاوی زوجین را عهده دارند وجود دارد اما كار ان واحدها محدود به قضاوت و حل و فصل دعاوی است و به نظر میرسد جای خالی واحدی در «ناجا» كه ارتباط تنگاتنگ به نحو مذكور داشته باشد احساس میشود.
به هرحال در لزوم اقدامات حاكمیت برای ایجاد بستر مناسب فرهنگی و مصونیت خانوادهها امروزه شكی نیست.
صداوسیما نشان داده است كه اگر اراده كند میتواند به صورت مؤثر و به روز، در مسائل اقتصادی و سیاسی وارد شود، اما هنوز جایگاه و عملكرد مثبت این رسانه در مسایل اجتماعی و فرهنگی برای جامعه شناخته شده نیست.
وظیفهای كه اگر به خوبی جامه عمل بپوشد، بار قهری برخورد با معلولهای ضدارزشی را از دوش «ناجا» برخواهد داشت و شاید بتوان گفت بسیاری از ناهنجاریهای مشهود كنونی، ناشی از آموزشهای غلط رسانه ملی و یا حداقل عدم آموزش مؤثر و مثبت برای جلوگیری از بروز آنهاست كه میتوانست با تهیه برنامههای هنری و جذاب در میان جوانان نهادینه شود.
اما واقعیت آن است كه در صداوسیما با استنتاج از انچه در طول این سالیان مشاهده كرده ایم برای این مهم یا حركت جدی و هدفمند مشاهده نمیشود و یا در تخصص برنامهسازان این بخش نیست و حتی بعضا مشاهده میشود رسانه ملی كه بار فرهنگی یك ملت را به دوش میكشد ناخواسته، اصول فرهنگی جامعه را هدف قرار میدهد به نمونههای از این موارد توجه كنید!
نمونه بارز آن را در سریال «نرگس» مشاهده كردیم.
از مهمترین آنها تخریب نقش والدین به خصوص نقش پدر بود كه به طرزی بیرحمانه و باورنكردنی مورد هجوم واقع شد. نقشی كه به نظر میرسد در آموزشوپرورش نیز كه نقش اصلی تقویت بنیانهای فكری فرزندان را عهدهدار است، مغفول مانده است.
● دقت كنید!
مسئولان رسانه ادعا دارند هدف از ساخت سریالهای پرهزینه و جذاب، جذب جوانان به رسانه ملی و بومی و دوری آنها از ماهوارهها و... است. سؤال اینجاست كه با چه توجیهی جوانان را از ماهوارهها ـ كه قطعا تاثیرات همذاتپنداری جوانان از آنها، كمتر از همذاتپنداری در رسانه ملی و بومی است ـ جدا میكنند و در رسانه ملی چهره والدین را نزد ایشان تخریب می كنند؟ آیا تخریب چهره والدین نتیجهاش جز ان است كه رابطه متقابل والدین و فرزندان به هم خورده و به گفته مسئولان محترم «ناجا»، والدین برای كنترل فرزندانشان مجبور شوند دست به دامن «ناجا» شوند؟ ایا این گونه بدآموزیها مخربتر از برنامههای ماهواره نیست.
● لزوم تاسیس شبكه تلوزیون فرهنگی ـ آموزشی توسط ناجا
راهاندازی این شبكه لزوما به معنی افتتاح یك تلویزیون مجزا نیست بلكه با فراهم كردن امكانات و بودجه و نیروی انسانی لازم توسط دولت و مجلس و تعامل رسانه ملی با «ناجا» و اختصاص یك شبكه به آن با تعریف ساز و برگ قانونی جدید، كاملا میسر است.
به هر حال اگر وظیفه نیروی انتظامی در برخورد با ناهنجاریهای اخلاقی، ارشاد و تذكر است، قطعا باید اذعان كرد كه ارشاد و تذكر فقط به حضور در خیابان برآورده نمیشود و امروزه یكی از موثرترین راههای تاثیرگذار ارشادی، استفاده حداكثری از قدرت اعجاب انگیز رسانه ای و واگذاری قانونی بخشی از كارهای تربیتی و ارشادی ِ سایر نهادهای فرهنگی با اختصاص بودجه لازم برای این نهاد خصوصا امور تلوزیونی است. گرچه در برخی از برنامهها این تعامل دیده میشود و مؤسسه «ناجی هنر» نیز گهگاه تولیدات خود را به صدا وسیما عرضه میكند، اما با عطشی كه در مسئولان و مردم برای كار ارشادی ـ كه در عمل فعلا نهایتا به پلیس ختم میشود – هست، به شكل كنونی توفیق چندانی متصور نخواهد بود.
● گلدكوئیست آدمخوار است یا ناتوی فرهنگی!؟
این روزها شاهد پخش سریالی برای مقابله با شركتهای هرمی همچون گلدكوئیست و... به نام «آدمخوار» از شبكه دوم تلوزیون هستیم، آیا ضرورت مقابله با تهاجم، شبیخون و ناتوی فرهنگی كه بارها و بارها رهبر اندیشمند انقلاب بر ان تاكید نمودهاند، كمتر از مقابله با گسترش این شركتهاست؟ و آیا مقابله با تهاجم فرهنگی، جز با تحكیم مبانی خانواده همچون حقوق والدین، حقوق فرزندان، فلسفه حجاب و... با استفاده حداكثری از هنر سینما و تلوزیون قابل دستیابی است؟
از سویی به نظر میرسد تناسب منطقی میان برخورد با متولیان فرهنگی جامعه در تشویق یا تنبیههای قانونی وجود ندارد؛ در حالی كه دولت محترم به تشخیص گروهی كه خود معین نموده، اگر تشخیص دهد سایتی تخلفی كرده (سایتی كه از بودجه عمومی هم ارتزاق نمیكند) بدون تذكر یا ارشاد و یا مهلتی... آن را مسدود میكند، (صرف نظر از محق بودن یا نبودن) اما در عوض اگر در رسانه ملی مشخص شود یا عمدا و یا سهوا با هزینه كردن از بودجه عمومی، فرهنگ عمومی جامعه یا قشری از آن، از بابت پخش سریال یا فیلم و... دچار آسیب شده، مشخص نیست مسئولان محترم رسانه با متولیان آن مجموعه چه برخوردی میكنند؟
البته ذكر این موارد به هیچ وجه نافی اقدامات خوب فرهنگی رسانه نیست و صرفا یادآوری بسیاری از ریزهكاریهای مهم فرهنگی است كه به دلایلی از دید این رسانه مغفول واقع شده است.
● طرح دو فوریتی كلاس اخلاق در مدارس جایگزین دو فوریتی تعیین قیمت گازوئیل
مهمترین ركن تربیتی جامعه امروزه آموزشوپرورش است اما در این نهاد فرهنگی چه مقدار بر روی اخلاق دانشآموزان كار میشود؟
ائمه (ع) فرمودهاند، اگر مردم، محاسن كلام ما را بیاموزند از ما تبعیت میكنند؛ آیا معالم اهل بیت جز در احادیث و روایات آن بزرگواران نهفته است؟ حال كه سالهاست دولت و مجلس و نهادهای فرهنگی منتظر وقوع یك عزم ملی در امور فرهنگی هستند و گویی همه منتظرند تا آن عزم، خود به خود محقق شود و عملا گام موثر و حداقل ملموس و نتیجه بخشی بر داشته نمی شود، چه اشكال دارد وزارت آموزشوپرورش در یك اقدام فوری و ضربتی، برای هر كلاسی، در هفته فقط یك ساعت كلاس اخلاق برگزار كند؟
قطعا این كار از طرحهای دوفوریتی و یك فوریتی تغییر ساعت و تعیین قیمت گازوئیل كه این روزها در مجلس مطرح است مهمتر است؟ در این روزها حداقل انتظار آن بود كه مجلس محترم، برای نشان دادن دغدغه فرهنگی خود در اقدامی حتی سمبلیك با تصویب اینگونه طرحهای «دم دستی» اما مؤثر به یاری نیروی انتظامی و در واقع به یاری مردم و موكلان خود بیاید.
● غفلت از علتها و مبارزه با معلول!
در پایان باید اذعان كرد، بسیاری از كسانی كه امروزه به عنوان هنجارشكن با آنان برخورد میشود و با ارشاد و تذكر نیروی انتظامی، حداقل ظاهر خود را فورا اصلاح میكنند، دختركان و پسران معصومی هستند كه چندین سال در مدرسه و مركز آموزشگاهی درس خواندهاند اما هیچگاه به صورت مشافههای و از روی دلسوزی مسائل اولیه دین و ضرورت پایبندی به آنها همچون «حجاب» برایشان بازگو نشده است.
آیا در یك كشور اسلامی برای مسئولان قابل توجیه است كه دختر و پسر دبیرستانی مسائل فیزیك و ریاضی و... را در یك چشم برهم زدن حل نماید اما حتی از مسائل شرعی ابتدایی خود بیاطلاع باشد!
ر ـ ثرایی
پینوشت:
۱ـ خبرگزاری مهر ۳/۲/۸۶
۲ـ نماینده ولی فقیه و رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ناجا در گفتوگو با خبرگزاری مهر ۳/۲/۸۶
۳ـ بازتاب ۴/۲/۸۶
پینوشت:
۱ـ خبرگزاری مهر ۳/۲/۸۶
۲ـ نماینده ولی فقیه و رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ناجا در گفتوگو با خبرگزاری مهر ۳/۲/۸۶
۳ـ بازتاب ۴/۲/۸۶
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست