دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
دفاع مقدس
دانستن علل، اهداف و زمینههای بروز جنگ عراق علیه ایران تنها یك موضوع كتابخانهای نیست بلكه در زمره مطالعات استراتژیك و موضوعات كاربردی در حوزه منافع و امنیت ملی ایران قرار دارد. بههرحال بیش از چهارصد سال است كه از اختلافات مرزی در غرب كشورمان هراسناك، آشفته و گاه رنجور هستیم و مهمترین این رنجوریها جنگ هشتسالهای است كه از لحاظ مدت زمانی در قرن بیستم بیسابقه بود. هرچند ملت ما از مغلوبشدن در جنگ خود را رهایی بخشید و اهداف دشمنان خود را با نتیجهای معكوس مواجه ساخت، اما آسیبهای اقتصادی و انسانی آن را نمیتوان نادیده گرفت. مساله جنگ بهقدری اساسی بود كه هرگونه اختلاف و دودستگی داخلی به نابودی كامل ایران و در نتیجه شكست انقلاب اسلامی میانجامید و لذا بسیاری از دودستگیها و دشمنیها در زمان جنگ ماهیت خود را نشان دادند.
تجاوز ارتش رژیم عراق به خاك مقدس جمهوری اسلامی ایران در سیویكم شهریور ۱۳۵۹، حادثه مهمی است كه بررسی علل و ابعاد آن برای نسل حاضر و آینده حائز اهمیت میباشد. جنگ ایران و عراق یكی از طولانیترین جنگها بعد از جنگ جهانی دوم بود. نقطه آغاز این جنگ را بیشازهمه باید در اختلافات بین دو كشور جستجو كرد كه مهمترین آنها اختلافات مرزی است و به زمان امپراتوری عثمانی بازمیگردد. این اختلافات بهرغم انعقاد قراردادهای متعدد، هرگز حل نشد و همواره هریك از دو طرف خواهان اعتبار قرارداد به سود خود بودند.
این اختلافات در دهه ۱۹۷۰، با تغییر موازنه قدرت در منطقه به نفع ایران به اوج خود رسید. تااینكه در سال ۱۹۷۵ كنفرانس سران اوپك در الجزیره تشكیل گردید و با واسطهشدن رئیسجمهور الجزایر، شاه ایران و صدامحسین (معاون رئیسجمهور وقت عراق) با یكدیگر دیدار كردند. در این دیدار، صدامحسین برخاست و با شاه دست داد و بهظاهر اختلاف دو كشور حل شد. این قرارداد كه برخلاف قرارداد قبلی تاحدودزیادی نظر ایران را تامین میكرد، هرگز رضایت عراق را جلب نكرد و آنها در پی فرصتی بودند كه آن را تغییر دهند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران كه ارتش ایران از هم فروپاشیده بود، صدامحسین با گمان یافتن فرصتی مناسب جهت ابطال قرارداد ۱۹۷۵، با تجاوز به مناطق مرزی و غارت اموال مرزنشینان، تهاجم به ایران را آغاز نمود. ازسویدیگر ترس كشورهای عربی از فرضیه صدور انقلاب اسلامی، این دیدگاه را برای صدام ایجاد كرد كه تجاوز آشكار به ایران همدردی هیچ دولت منطقه را نهتنها به نفع ایران برنخواهد انگیخت، بلكه با توجه به حادثه گروگانگیری در سفارت امریكا و تیرگی روابط ایران و ایالاتمتحده امریكا، حداقل موضع امریكا عدم مخالفت با تهاجم عراق خواهد بود. دلایل مذكور، به همراه دهها علت دیگر، این تامل را برمیانگیزد كه رژیم عراق با تجاوز گسترده به ایران چه اهدافی را دنبال میكرد؟
بررسی نحوه تجاوز ارتش عراق با درنظرگرفتن اوضاع سیاسی، اقتصادی و نظامی طرفین، نكات ظریفی را در اختیار محققان قرار خواهد داد و به تنظیم و تحلیل این حادثه در تاریخ كشورمان كمك شایانی خواهد كرد. از فرازهای مهم این حادثه، نقش پیچیده دولتها و سازمانهای مدعی حقوق بشر و موضعگیریهای آنان در طی هشتسال جنگ میباشد.
در این نوشته سعی خواهد شد سیر تحلیلی فرایند مذكور با لحاظ سه عنصر علل، اهداف و شرایط تجاوز و نیز مطالعه سیاست دفاعی نظام جمهوری اسلامی در برابر این واقعه، مورد بررسی قرار گیرد، همچنین به نفوذ لیبرالها و افرادی چون بنیصدر در مصادر قدرت سیاسی و نظامی ایران و سپس حذف آنها و حضور مستقیم امام(ره) در راس فرماندهی جنگ و استراتژی دفاعی در دو شكل مهار و دفع تجاوز، پرداخته شده و به سوالاتی از قبیل علت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، پاسخ داده خواهد شد.
جنگ عراق علیه ایران، به دلایل متعدد پایان نظامی نداشت و آنان كه عراق را تایید و حمایت نمودند، مانع از باخت نظامی این كشور شده و سمتوسوی تحولات جنگ را به پایانی حقوقی ــ سیاسی كشاندند و سرانجام قطعنامه ۵۹۸ صادر شد. با تشكیل كمیته كارشناسی به منظور تشخیص آغازگر جنگ، نهایتا با اعلامیه دبیركل وقت سازمان ملل متحد، رژیم عراق طبق بند شش قطعنامه، شروعكننده جنگ در تاریخ ۳۱/۶/۱۳۵۹ اعلام شد.
● ریشههای تاریخی اختلافات
اختلافات مرزی ایران و عراق، به دوران حكومت سلسله صفوی در ایران و دولت عثمانی ــ كه در آن زمان عراق بخشی از خاك این امپراتوری بود ــ بازمیگردد. سلطان محمد دوم، شاه عثمانی، پس از فتح قسطنطنیه و خاتمهدادن به حیات بیزانس و تاسیس امپراتوری نیرومند عثمانی، درصدد كشورگشایی از جمله در ناحیه كشور ایران برآمد. هدف سلسله صفوی نیز ــ كه توسط شاه اسماعیل صفوی در ایران تاسیس شده بود ــ حفظ تمامیت ارضی ایران از خطر هجوم تركان عثمانی بود. نبردهای خونین بین دو كشور دركل چهارصد سال ــ غیرمداوم ــ ادامه داشت و البته در این بین كشورهای اروپایی در تشدید جنگها نقش بسزایی داشتند. آنها برای جلوگیری از فتوحات عثمانی در اروپا، همواره درصدد توجهدادن قدرت عظیم عثمانی به سمت ایران بودند تا فارغ از تهدیدات عثمانی به جهانگشاییها و توسعه تجارت خودشان در نواحی دیگر بپردازند. جرج وسترن میگوید: «امپراتوری صوفی (صفوی) در این زمان افساری به تركها زده و مانع از آن شده بود كه دنیای مسیحیت بیشازاین متحمل زیان شود.»[i]
سرزمین عراق، قبل از عثمانی، بخشی از خاك ایران بود كه توسط سلطان مراد چهارم در سال ۱۶۳۸ از خاك ایران جدا شد. بین عهدنامه آماسیه در سال ۱۵۵۵ تا عهدنامه مرزی ۱۹۷۵ ــ در طول بیش از چهارصدوبیست سال ــ هیجده عهدنامه بین دو كشور به امضاء رسید كه هربار توسعهطلبی عثمانیها و نیز اختلافات ناشی از شیعهبودن ایرانیان و سنیبودن عثمانیها، موجب نقض عهدنامهها میشد. از قرن نوزدهم به بعد، دولتهای روس و انگلیس نقش مستقیمی در انعقاد عهدنامهها داشتند و همواره شرایط معاهدات را به ایران تحمیل میكردند. قدرتهای استعماری به علت منافع سرشاری كه در خلیجفارس داشتند، هیچگاه حاضر نبودند حاكمیت ایران و یا عراق را در منطقه بپذیرند و قراردادها را بهگونهای تنظیم میكردند كه در صورت اقتضای منافع آنان، بهراحتی بتوانند این قراردادها را نقض و كانلمیكن اعلام كنند. ازسویدیگر دولتهای مستبد، نظیر دولت صدامحسین، به دلیل ماهیت تجاوزگری، حقوق سایر ملل را نادیده گرفته و حتی برای امضای خود ــ كه درواقع ملاك شخصیت سیاسی یك كشور در جهان محسوب میشود ــ ارزشی قائل نبودند.
قراردادهای بین ایران و عراق هر ازچندگاهی به دلیل برهمخوردن توازن قدرت به نفع هریك از طرفین، ملغی اعلام میشد. بهعنوانمثال، قرارداد چهارم ژوئیه ۱۹۳۷ به علت تخلفات مكرر دولت عراق و بالارفتن قدرت نظامی ایران، در هفدهم آوریل ۱۹۶۹ توسط شاه مخلوع ایران لغو گردید. همچنین پس از پیروزی انقلاب، صدامحسین با احساس برتری نظامی نسبت به ایران، قرارداد ۱۹۷۵ الجزیره را لغو نموده و جنگ را آغاز كرد.
سازمان ملل متحد، كه بعد از جنگ جهانی دوم تاسیس شد، ماموریت صلح و امنیت را بر عهده گرفت اما این سازمان همواره با مشكل ضمانت اجرایی مواجه بوده است و امروزه قدرتهای بزرگ با بهرهگیری سوء از این سازمان و تقلیل نقش آن در حد میانجیگری در حل اختلافات، درواقع همان اهداف استعماری خود را تعقیب میكنند.● علل تجاوز عراق به ایران
از مهمترین علل تجاوز ارتش رژیم عراق به خاك مقدس جمهوری اسلامی عوامل زیر را میتوان برشمرد:
۱ــ تحریك امریكا: پیروزی انقلاب اسلامی عمدتا با سیاست استقلالجویانه و نفی سلطه شرق و غرب، منافع بینالمللی امریكا را به خطر انداخت. امریكا پسازآنكه سفارتش در تهران به تصرف دانشجویان انقلابی درآمد، عملا خود را در محاصره انقلاب اسلامی دید و علیرغم اعمال فشارهای سیاسی و تبلیغات گسترده، نتوانست از این محاصره خارج شود تااینكه در پنجم اردیبهشتماه ۱۳۵۹ به عملیات طبس دست زد و البته با شكست مواجه شد. ایالاتمتحده پس از شكست در طبس، كودتای نوژه را دامن زد، اما بازهم با عدم موفقیت روبرو شد. پسازآن، با درنظرگرفتن اوضاع سیاسی داخل و توان نیروهای مسلح ایران به فكر ایجاد بحران مرزی برای ایران افتاد و طرح حمله نظامی به ایران در دستور كار متخصصان و كارشناسان سیاسی و نظامی امریكا قرار گرفت.
۲ــ اوضاع سیاسی ــ اقتصادی و نظامی ایران: از آغاز نخستوزیری مهندس بازرگان در شانزدهم بهمن ۱۳۵۷ تا سقوط بنیصدر در تیرماه ۱۳۶۰ را درواقع باید دوران حاكمیت لیبرالها دانست. آنها در سیاستخارجی معتقد به عادیسازی روابط با امریكا و در سیاست داخلی معتقد به جذب تمام گروههای سیاسی ــ حتی گروههای مخالف حكومت اسلامی و ولایت فقیه ــ بودند.
بههمیندلیل آنها با لیبرالها در مقابل نیروهای انقلابی و پیرو خط امام(ره) وحدت تاكتیكی برقرار كردند. ازسویدیگر امریكا سعی میكرد با حمایت از لیبرالها و دخالت در اغتشاشات مناطق مرزی ــ نظیر كردستان ــ ضمن مشغولكردن نیروهای حزبالله و پیرو خط امام(ره) و تثبیت موقعیت لیبرالها، سیاست داخلی ایران را در جهت اهداف مورد نظر خود هدایت كند. گروههای چپ و راست نیز سعی میكردند با حضور در مراكز مختلف، از جمله دانشگاهها و كارخانهها، رشته امور را بهدست گیرند و ضمن حمایت از دولت بازرگان، مشكلات پیشآمده را متوجه لیبرالها كنند. پس از اشغال سفارت امریكا توسط دانشجویان پیرو خط امام و سقوط دولت بازرگان، امریكا به منظور آزادكردن جاسوسان خود و نیز حفظ موقعیت لیبرالها، ارسال تجهیزات نظامی و تجاری به ایران را قطع كرد.
«با توجه به تكمحصولیبودن ایران و وابستگی این كشور به صادرات نفت، كارتر در دوازدهم نوامبر (نهمین روز گروگانگیری) دستور متوقفكردن واردات نفت از ایران را صادر كرد.»[ii] در چهاردهم نوامبر دولت امریكا به منظور واردكردن فشار بیشتر بر ایران، تمام داراییهای رسمی ایران در بانكهای امریكا را توقیف نمود.[iii] پس از تصویب قطعنامه ۴۵۷، دولت امریكا مذاكراتی را با متحدان خود برای تحریم اقتصادی ایران آغاز كرد.[iv] در راستای اعمال فشارهای اقتصادی بر ایران، دولت امریكا در دوم دیماه ۱۳۵۸، به بلوكهكردن سپردههای ایران در بانكهای جهان اقدام كرد.[v] امریكا به بهانه آزادساختن گروگانها حمله نظامی موسوم به واقعه طبس را طراحی نمود و موافقت كشورهای عضو بازارمشترك اروپا مبنی بر تحریم اقتصادی ایران را جلب كرد. ازسویدیگر گروهكهای داخلی، خصوصا سازمان منافقین، سعی در ایجاد جنگ روانی و تبلیغاتی علیه نیروهای مومن و انقلابی داشتند. در این بین بنیصدر، رئیسجمهور وقت، بهصورت محوری بین همه گروههای مخالف قرار گرفته و با استفاده از موقعیت و امكانات تبلیغاتی رئیسجمهور سعی در اجرای اهداف داخلی خود داشت. با تمامی فشارهای مذكور، نیروهای مكتبی و پیرو حاكمیت ولایت فقیه همچنان به تلاش خود ادامه میدادند. امریكا علاوه بر تبلیغات بینالمللی و منطقهای، سیاست تبلیغاتی داخلی ایران را نیز در جهت تحریك رژیم عراق هدایت نمود و به رژیم عراق توصیه میكرد تحریكات داخلی لیبرالها را به مجامع بینالمللی گزارش كند تا حمله آتی عراق به ایران موجه جلوه داده شود.
امامخمینی در پاسخ به اظهارات سعدون حمادی، نماینده دولت بعثی عراق در سازمان ملل متحد كه جمهوری اسلامی را به تمایلات كشورگشایی متهم نمود، فرمودند: «این معنی غلط را از صدور انقلاب برداشت نكنند كه ما میخواهیم كشورگشایی كنیم. ما همه كشورهای مسلمین را از خودمان میدانیم. همه كشورها باید در محل خودشان باشند... معنی صدور انقلاب ما این است كه همه ملتها بیدار شوند و خودشان را از این گرفتاری كه دارند و تحت سلطهای كه هستند و اینهمه مخازن آنها دارد به باد میرود و خودشان به نحو فقر زندگی میكنند، نجات دهند.»[vi]
موضعگیریهای بنیصدر پس از تجاوز عراق علیه ایران، نشانگر هدف وی در حذف نیروهای مكتبی و روحانیت آگاه ــ خصوصا دكتر بهشتی ــ میباشد. وی كه هیچگونه برنامهریزی عملیاتی برای دفع تجاوز دشمن در مناطق غرب و جنوب ایران كه تحت اشغال نیروهای بعثی قرار گرفته بودند، انجام نمیداد، همه ناكامیها را به ضرر نیروهای مكتبی تجزیه و تحلیل میكرد. وی در سخنرانی چهاردهم اسفند ۱۳۵۹ گفت: «در داخل كشور كسانی هستند كه موافق با پیروزی ما در این جنگ نیستند و پیروزی ما را خطرناكتر از پیروزی دشمن میدانند. اینها كه نمیآیند بهطورعلنی بگویند ما با پیروزی نیروهای مسلح مخالفیم، آنها عمده كوشش خود را صرف تضعیف رئیسجمهور و شكستن روحیه نیروهای مسلح ما كردهاند و هر روز یك دروغ را میسازند و میروند از تریبونهایی كه دارند در میان مردم شایع میكنند.»[vii]
برای بنیصدر شكست نیروهای مذهبی و حذف خط ولایت فقیه از دفع تجاوز بیگانه مهمتر بود. البته تاحدودی شگردهای او كارگر واقع شد و شخصیتهای بزرگی چون دكتر بهشتی(ره) در مظلومیت كامل قرار گرفتند. «بنیصدر بههیچوجه با نیروهای سپاه هماهنگی نداشت؛ زیرا بیشتر نیروهای سپاهی دارای روحیاتی انقلابی بودند و ملیگراها را قبول نداشتند و بنیصدر نیز نمیتوانست به آنها اعتماد داشته باشد. بههمیندلیل، سلاح و امكانات قابلتوجهی در اختیارشان نمیگذاشت و طرحهای ارائهشده از سوی سپاه را تصویب نمیكرد.»[viii] بنیصدر بهبهانهآنكه به سبب تحریم اقتصادی كشور امكان دسترسی به ابزار جنگی وجود ندارد، از ارسال جنگافزار كافی به میدان جنگ خودداری میكرد و در حمله دشمن به خرمشهر بهاندازهای در فرستادن تجهیزات و نفرات به این منطقه خودداری نمود كه سرانجام شهر خرمشهر سقوط كرد.[ix] پس از نخستوزیری شهید رجایی، حملات بنیصدر علیه نیروهای انقلابی هرچهبیشتر اوج گرفت. البته نیروهای مكتبی هم در مقابل شیطنت لیبرالها اذهان مردم را روشن میساختند. خلاصهاینكه ایران در شرایط آغازین جنگ وضعیت سیاسی مناسبی نداشت. مشكلات اقتصادی ایران در سالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ كمتر از مشكلات سیاسی نبود؛ از جمله این مشكلات میتوان به عوامل زیر اشاره كرد:
ـــ معلقماندن قراردادهای اقتصادی با كشورهای غربی
ـــ نبود سازماندهی مناسب در مراكز اقتصادی و تولیدی به دلیل فرار كارشناسان فنی به خارج از كشور
ـــ ایجاد تزلزل در بازارهای نفت كه توسط دشمنان خارجی صورت میپذیرفت
ـــ تحریم اقتصادی ایران و بلوكهشدن داراییهای ایران در بانكهای امریكا.
در سالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ اوضاع نظامی كشور نسبت به اوضاع سیاسی و اقتصادی بهمراتب بدتر بود. حضرت امامخمینی(ره) ضمن تاكید بر انسجام ارتش، فرصت لازم را جهت ایجاد ساختار جدید برمبنای معیارهای ارتش مكتبی، در اختیار این نیرو قرار داد. عمدهترین مشكلات جانبی ارتش عبارت بودند از:
ـــ فرار فرماندهان نظامی به خارج از كشور
ـــ كاهش نیروهای ارتش توسط دولت بازرگان، بهطوریكه در تاریخ نهم اردیبهشت سال۱۳۵۸ اعلام داشت كه ایران به ارتش پنجاههزارنفری نیاز ندارد و تعداد ارتشیان كاهش خواهد یافت.[x]
ـــ لغو قراردادهای نظامی، از قبیل لغو قرارداد خرید شش فروند زیردریایی از آلمان و كاهش مدت خدمت سربازی از بیستوچهار ماه به دوازده ماه و اعزام نیروهای ارتشی به زادگاه خود توسط دولت بازرگان.
ـــ كودتای نوژه و فرار تعدادی از عناصر ارتشی كودتا در تیرماه ۱۳۵۹ به سایر كشورها از جمله به عراق؛ كه اطلاعات مهمی از توان دفاعی ایران را در اختیار سركردگان رژیم عراق قرار داد.
گرچه در كنار ارتش، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز شكل گرفت، اما درگیریهای مرزی موجب شد سپاه بهشدت با بحرانهای داخلی درگیر باشد و فرصت لازم را برای گسترش سازمان نظامی خود نیابد. مجموعه عوامل فوق سبب شد محافل بینالمللی و منطقهای چهره نامطلوبی از وضعیت دفاعی و نظامی ایران ترسیم كنند. طارق عزیز، وزیرخارجه عراق، سه ماه قبل از حمله، در تحلیلی از اوضاع ایران نوشت: «امروز ارتش ایران از هم پاشیده شده است.»[xi]● اوضاع سیاسی ــ اقتصادی و نظامی رژیم عراق
حزب بعث عراق بر معیارهای غیرمذهبی و ناسیونالیسم عربی بنیانگذاری شده و همواره درصدد اتخاذ سیاستی توسعهطلبانه بود. پیروزی انقلاب اسلامی میتوانست شیعیان عراق را كه در اكثریت بودند به حركت وادارد و موج اسلامخواهی از طریق شیعیان عراق به سایر كشورها سرایت كند. صدام آسیبپذیری عراق از انقلاب اسلامی را چنین بیان میكند: «دولت سوسیالیست عراق بیشاز هر كشور دیگر در خاورمیانه مورد تهدید فرمان آیتالله خمینی برای صدور انقلاب ایران قرار دارد. ایران یك كشور شیعه بوده و نیمی از جمعیت سیزده میلیونی عراق را نیز شیعیان تشكیل میدهند.»[xii] صدام با ترساندن دیگر كشورهای منطقه از صدور انقلاب اسلامی، شرایط منطقه را برای ایجاد ضربه نظامی به ایران آماده میكرد و تمایل شرق و غرب را كه عمیقا با انقلاب اسلامی مخالف بودند، به خود جلب مینمود. صدام همواره درصدد بود بنیه دفاعی خود را تقویت كند.
او تلاش میكرد بیآنكه مناسباتش را با شرق كاهش دهد، به غرب نزدیك شود و با توجیه نیاز به اسلحه و تجهیزات برای مبارزه با صدور انقلاب ایران، خرید تجهیزات از امریكا را آغاز كرد. هفتهنامه وقایع غرب، چاپ بیروت، در این زمینه مینویسد: «وزارت امورخارجه ایالاتمتحده هفته گذشته به یك كمپانی امریكایی اجازه داد تا هشت توربین به ارزش ۲/۱۱ میلیوندلار به عراق بفروشد. این توربینها برای چهار كشتی جنگی كه درحالحاضر به سفارش عراق در ایتالیا ساخته میشوند، در نظر گرفته شدهاند.»[xiii] كشور فرانسه با امضای قرارداد نظامی با عراق در سال۱۹۸۰، به یكی از بزرگترین منابع تسلیحاتی ارتش عراق تبدیل شد. از اوایل همان سال، تحویل حدود شصت فروند هواپیمای میراژ ۲۰۰۰، هلیكوپتر، موشك و تجهیزات دریایی صورت گرفت. همزمان با این اقدامات اخبار بسیاری در مورد دسترسی عراق به سلاحهای شیمیایی از سوی محافل سیاسی و نظامی جهان انتشار یافت.[xiv]
رژیم عراق توانست با تبلیغ سوء درباره انقلاب اسلامی، در فاصلهای كوتاه، از این واقعه در جهت افزایش توان نظامی خود سود ببرد و با شعار دفاع از منابع جهانی عرب در مقابل انقلاب اسلامی، روابط تجاری و اقتصادی خود را با كشورهای عربی منطقه گسترش دهد و تجهیزات لازم را برای رسیدن به حملهای تمامعیار فراهم آورد. ازطرفدیگر امریكا نیز به درپیشگرفتن استراتژی نظامی در مقابل ایران روی آورد. آنها به دنبال عنصری مطمئن برای عملیكردن این استراتژی برآمدند و در این میان صدامحسین توانست توجه دولت ایالاتمتحده را به خود جلب كند. گرچه صدام بهخاطر دیدگاه توسعهطلبانهای كه داشت، فاقد اطمینان كامل بود، اما شتابزدگی امریكا در مهار ایران و نیز توسعهطلبی صدام، باعث شد دولت امریكا به استراتژی پنهان روی آورد؛ یعنی بهظاهر در جنگ عراق و ایران اعلام بیطرفی میكرد و در پنهان به حمایت مستقیم و غیرمستقیم رژیم عراق میپرداخت. سخنگوی وزارتخارجه امریكا پس از وقوع جنگ اعلام نمود: «این كشور از هیچیك از دو كشور ایران و عراق در منازعه موجود حمایت نمیكند.»[xv] امام راحل(ره) با نگاه دوراندیش دریافت كه عامل اصلی این تهاجم امریكا است، لذا فرمودند: «هرچه فریاد دارید، بر سر امریكا بكشید. هرچه تظاهرات دارید، بر ضد امریكا كنید. قوای خودتان را مجهز كنید و تعلیمات نظامی پیدا كنید و به دوستان تعلیم دهید.»[xvi] ایشان در جای دیگر فرمود: «این دست امریكاست كه از آستین صدام به در آمده است.»[xvii]
● اهداف رژیم عراق در حمله به ایران
۱ــ حاكمیت مطلق عراق بر اروندرود: دولت عراق همواره ادعا میكرد اروندرود به آن كشور تعلق دارد اما دولت ایران معتقد بود اروندرود یك رودخانه مرزی و قابل كشتیرانی است و بههمینجهت براساس اصول و مقررات حقوق بینالملل، مرز دو كشور باید خط تالوگ باشد.[xviii] بهمنظور تعیین مرز دو كشور در اروندرود، چندین قرارداد بین ایران و عثمانی و بعدها میان ایران و عراق منعقد شد كه به موجب قرارداد ۱۹۷۵ مرز دو كشور در اروندرود خط تالوگ تعیین شده است. تالوگ دراصطلاح به معنی عمیقترین و قابل كشتیرانیترین نقطه رودخانه دو كشور همجوار میباشد. عراق در هفدهم سپتامبر ۱۹۸۰ عهدنامه ۱۹۷۵ و اعلامیه الجزایر را بهطوریكجانبه لغو و اعلام نمود: «این رودخانه با تمام حقوقی كه از حاكمیت مطلق عراق بر آن ناشی میشود، جزء تمامیت عربی عراق است، همانطوركه در سراسر تاریخ و در واقعیت چنین بوده است.»[xix] این كشور سپس در بیستویكم سپتامبر از طریق زمین و هوا و دریا به حمله گسترده علیه ایران دست زد.
۲ــ تسخیر جزایر سهگانه: هدف دیگر رژیم عراق از حمله به خاك ایران، استرداد جزایر سهگانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب كوچك بود. درحالیكه جزایر سهگانه، جزء مجمعالجزایر ایران هستند و در صورت وجود ادعا، باید توسط امارات متحده مطرح شود نه دولت عراق. اما صدامحسین با طرح منشور ملی، ادعای نمایندگی از طرف همه اعراب را نمود و از زبان دولت امارات متحده از استرداد جزایر سهگانه سخن گفت. صدام با بهكارگیری این حربه، كمكهای مالی، تسلیحاتی و تبلیغاتی دولتهای عرب منطقه را بهسوی جبهههای خود سرازیر نمود. وی در اجلاس فوقالعاده وزرای عرب در بغداد، اظهار داشت: «ما كه برادرانتان هستیم، به نمایندگی از سوی شما دفاع از سرزمین اعراب را آنگونهكه شایسته است، به عهده خواهیم گرفت.»[xx] رژیم عراق با طرح استرداد جزایر سهگانه در كنار حق حاكمیت شطالعرب، اهداف خود را با منافع كشورهای عربی گره زد و خود را در خط مقدم دفاع از منافع اعراب قرار داد. گرچه سران كشورهای منطقه غالبا از حس توسعهطلبانه و روحیه استكباری وی اطلاع داشتند، اغلب به دام فریب وی گرفتار شدند. صدام سردار فداكاری و قربانی آرمانهای جهان عرب نام گرفت و نتیجه كمكهای همهجانبه كشورهای عربی به عراق، جنایات هولناك صدام در ایران بود.
۳ــ تجزیه خوزستان: هرگاه اختلافات دولت عراق با دولت ایران تشدید میشد، این كشور موضوع عربیبودن استان خوزستان را نیز مطرح میكرد و آن را جزء لایتجزای كشور عراق میدانست. بهعنوانمثال در ماه مه ۱۹۶۹، روزنامه «الجمهوریه» چاپ بغداد نوشت: «بهزودی فرستنده رادیویی جدیدی كه منحصرا برای “عربستان” [خوزستان] برنامه پخش خواهد كرد، در بصره شروع به كار میكند.»[xxi] دولت عراق بهطوررسمی نیز به تغییر اساسی در نقشهها مبادرت كرد؛ بهعنوانمثال در كنگره معلمان عراق، نقشهای به نام «خارطهٔ الاحواز» ارائه كرد كه به موجب آن بیستوشش شهر ایران بهصورت یك منطقه مستقل به نام «احواز» و یا خاك عراق معرفی شده بودند كه قرار شد در مدارس عربی نیز آموزش داده شود.[xxii] برخی گزارشها از ترسیم طرح تجاوز عراق به ایران براساس طرح تجزیه خوزستان سال۱۳۲۹ تدوینشده از سوی وزارت امورخارجه انگلیس، حكایت میكنند.در طرح مذكور قرار بود ظرف مدت یك هفته عراق با كمك شاپور بختیار و غلامعلی اویسی استان خوزستان را اشغال نموده و سپس «جمهوری آزاد ایران» به رهبری بختیار و به پایتختی اهواز تشكیل گردد و كردستان ایران نیز پس از اشغال به این جمهوری ملحق گردد. در اجرای طرح تجزیه خوزستان، ارتش عراق در ششم مهر ۱۳۵۹ خرمشهر را اشغال نمود و با هدف ضمیمهكردن آن به خاك عراق، به ساختن راهها و شبكههای مخابراتی و... اقدام نمود اما دلاورمردان ایرانی، در نبردی سنگین و با توكل به عنایات الهی، خرمشهر را در سوم خرداد ۱۳۶۱ آزاد كردند.
فتح خرمشهر بهمراتب بیش از هر عامل دیگری به قوای دشمن ضربه روحی و روانی وارد كرد؛ چراكه دشمن به عمق ایمان رزمندگان ما پی برد و ترس عجیبی از رزمندگان ایرانی بر دل آنان مستولی شد. برخی اعتقاد دارند كه پس از فتح خرمشهر، شرایط مناسبی بهنفع ایران برای برقراری صلح شكل گرفت، دولت جمهوری اسلامی ایران از این فرصت استفاده نكرد؛ حالآنكه این منتقدان توجه ندارند كه صلح حقیقی و شرافتمندانه از لحاظ حقوق بینالملل باید پس از دفع حمله متجاوز و شناسایی وی و تعیین خسارات و تنبیه متجاوز و تضمین امنیت كشور مورد حمله انجام گیرد، درحالیكه شورای امنیت سازمان ملل در قطعنامه ۵۱۴ و پس از آن، به جای لفظ «منازعه» از كلمه «وضعیت» استفاده میكرد. كلمه «وضعیت» مسئولیتی را متوجه شورای امنیت سازمان نمیكند، درصورتیكه اعلان «منازعه» برای این نهاد مسئولیتآور است. لذا وقتی این شورا از مسئولیت خود تا بدین اندازه طفره میرفت، ایران به كدامین امید باید دست از دفاع مقدس برمیداشت؟ همچنین پس از فتح خرمشهر، رزمندگان ما به لحاظ نظامی موقعیت تثبیتشدهای در جبههها نداشتند و خط اطمینانی ایجاد نشده بود تا در صورت نقض آتشبس، توان مقابله اولیه وجود داشته باشد.
۴ــ سرنگونی نظام مقدس جمهوری اسلامی: انقلاب اسلامی ایران افقهای تازهای را بر ملتها و بهویژه بر مسلمین جهان گشود و نوید آزادی، استقلال، حاكمیت بر سرنوشت خویش و شكست سلطهگری و غارتگری ابرقدرتها را میداد. بدینجهت امریكا و دولتهای مرتجع منطقه با احساس خطر در انتظار فرصتی جهت ضربهزدن و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بودند. صدامحسین كه قصد داشت به جای شاه ایران، ژاندارمی منطقه را عهدهدار گردد، با اطمینان از حمایت كامل قدرتهای بزرگ ــ بهویژه امریكا ــ خود را برای نبردی كه نتیجه آن سرنگونی نظام جمهوری اسلامی باشد، آماده ساخت. طه یاسین رمضان، معاون نخستوزیر وقت عراق، دراینباره گفته است: «این جنگ برای عهدنامه ۱۹۷۵ و یا چندصد كیلومتر خاك و یا نصف شطالعرب نیست. این جنگ برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است.»[xxiii] همچنین وی در ژانویه ۱۹۸۰ در مصاحبه با روزنامه «الثوره» اظهار داشت: «ما بر این نكته تاكید میكنیم كه جنگ به پایان نخواهد رسید، مگراینكه رژیم حاكم بر ایران بهكلی از بین برود.»[xxiv]
۵ــ رهبری اعراب: صدامحسین كه قصد داشت جنگ علیه ایران را به جنگ ایران و اعراب مبدل نماید، در سخنان خود اظهار میداشت از جانب اعراب با ایران میجنگد و میخواست خود را منجی عرب جلوه دهد. شعار حزب بعث «امهٔ عربیهٔ واحد، ذات رسالهٔ خالدهٔ» میباشد و این حزب معتقد است كشورهای عربی، ملت واحدی را تشكیل میدادهاند و لذا باید مرزها را برداشت تا اعراب دوباره ملت واحدی را تشكیل دهند. صدامحسین در مصاحبهای در بیستوسوم اسفند۱۳۶۲ به اعراب گفت: «ما كه برادرانتان هستیم، به نمایندگی از سوی شما، دفاع از سرزمین اعراب را آنگونهكه درخور است به عهده خواهیم گرفت.»[xxv] صدامحسین برای دستیابی به هدف رهبری جهان عرب، انتشار منشور ملی در بهمنماه ۱۳۵۸ را اولین گام دانست و در گام بعد، به تشكیل گروههای ناسیونالیست و برقراری ارتباط میان آنها مبادرت ورزید. حزب بعث مردم عراق را به مهاجرت به كشورهای جنوبی خلیجفارس به منظور تغییر تركیب جمعیتی این كشورها به نفع خود ترغیب كرد و در اوایل دهه ۱۹۷۰ با ایجاد واحدهای حزب بعث در قطر، بحرین و ابوظبی تلاش میكرد مقدمات نفوذ خود به این كشورها را فراهم سازد. با این زمینهسازیها، صدامحسین شناسایی موقعیت ژئوپولتیك جدید عراق را با حمله نظامی به ایران ضروری تشخیص داد و پس از جلسات متعدد و كاملا محرمانه، بخشنامهای بین سران حزب بعث در بغداد صادر كرد. نسخهای از این بخشنامه به محافل خبری بیروت رسید و در روزنامه كریستینساینسمانیتور چاپ شد. در این روزنامه آمده است: «به عقیده حزب بعث برای ایجاد یك موقعیت ژئوپولتیك جدید بهوسیله عراق، زمینه از هر جهت فراهم است. لذا به منظور شناسایی این موقعیت جدید از سوی دنیای عرب، حمله نظامی به ایران با واردآوردن یك ضربه موثر ــ كه بنا به ارزیابی آنها به شكست ایران منتهی میشود ــ لازم است.»[xxvi] صدامحسین براساس محاسبات دقیق، به اجرای طرح خود اطمینان یافت و تایید كشورهای منطقه و امریكا را جلب نمود اما پس از هشتسال دفاع مقدس ملت غیور ایران، نهتنها این شخصیت جنگافروز به هدف تشكیل ملت واحد عربی نرسید بلكه كشور عراق را نیز قربانی اهداف توسعهطلبانه و جاهطلبیهای خود كرد.
● آغاز جنگ تحمیلی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، رژیم عراق از مشكلات داخلی ایران استفاده كرد و از سیزدهم فروردین ۱۳۵۸ تا سی شهریور ۱۳۵۹ بیش از ششصد مورد اقدام به نقض حریم هوایی، زمینی و دریایی ایران نمود. ارتش رژیم عراق با اهداف ازپیشتعیینشده سرانجام تهاجم سراسری خود را علیه ایران در تاریخ سیویكم شهریور ۱۳۵۹ از زمین، هوا و دریا آغاز نمود. استعداد نیروی زمینی ارتش عراق در آغاز تجاوز، بالغ بر چهلوهشت یگان بود؛ شامل: دوازده لشكر مركب از پنج لشكر پیاده، پنج لشكر زرهی، دو لشكر مكانیزه و همچنین پانزده تیپ مستقل شامل ده تیپ پیاده، یك تیپ زرهی، یك تیپ مكانیزه و سه تیپ نیروهای مخصوص، به همراه ده تیپ گارد جمهوری و نیز نیروهای گارد مرزی كه از بیست تیپ مرزی تشكیل میشد. علاوهبراین، ماشین نظامی عراق با بهرهمندی كامل از تجهیزات نظامی نظیر هشتصد قبضه توپ، پنجهزاروچهارصد دستگاه تانك و نفربر، چهارصد قبضه توپ ضدهوایی، سیصدوشصتوشش فروند هواپیما و چهارصد فروند هلیكوپتر از آمادگی عملیاتی مناسبی برخوردار بود.[xxvii] تجاوز رژیم عراق با سرعت عجیبی همراه بود كه نشانگر اهداف ازپیشبرنامهریزیشده میباشد. رژیم بعثی دوسوم نیروهای خود را جهت تصرف خوزستان بهكار برد و از شلمچه، نشوه، تنگه چزابه و دزفول به اشغال خاك خوزستان پرداخت و با وجود مقاومت دلیرمردان اسلام، سرانجام خرمشهر را به تصرف درآورد.
تلاش برای تحقق ادعای مالكیت سران رژیم عراق بر منطقه خوزستان، با تغییر اسم شهرها نظیر محمره بهجای خرمشهر و عربستان به جای خوزستان آغاز شد. پس از سقوط خرمشهر مطبوعات عراق اعلام كردند: «محمره [خرمشهر] سرزمین اجدادی است و نیروهای مسلح عراق آن شهر را برای ابد باز پس گرفتهاند.»[xxviii] در چنین شرایطی همه دیدگان به تدابیر امامخمینی(ره) دوخته شده بود و خود ایشان هم بهخوبی میدانست كه در چنین اوضاعی باید حرف آخر را بزند؛ لذا طی سخنانی عنصر ایمان و توكل به خدا را بزرگترین توانایی دانسته و قدرت دشمن را در برابر آن ناچیز شمردند: «من از ملت بزرگ ایران خواهانم كه در هر مسالهای كه پیش میآید قوی باشند، قدرتمند باشند، متكی به خدای تبارك و تعالی باشند و از هیچچیز باك نداشته باشند. ما از قدرتهای بزرگ نترسیدیم. این [صدام] كه قدرتی ندارد، عراق كه چیزی نیست.»[xxix] امام با موضعگیری شجاعانه، جوششی مردمی در آحاد ملت و دولتمردان ایجاد نمودند و به مسئولان سیاسی دستور دادند برای تهیه طرحها و تدوین برنامههای كلان دفاعی اقدام كنند. با تعیین خطمشی دفاعی از سوی امام، مقاومت خودجوش مردمی بهویژه در شهرهای اشغالی نمود فزایندهای یافت. كودكان و زنان نیز دوشادوش پدران و مردان در نبرد شركت داشتند. قطعا منشأ این مقاومت و پایداری، ایمان و عشق به اسلام و میهن اسلامی و اطاعت صادقانه از دستورات امام(ره) میباشد كه موجب سرافرازی ایران اسلامی شده است. امامراحل دراینباره فرمودند: «آنچه برای اینجانب غرورانگیز و افتخارآفرین است، روحیه بزرگ و قلوب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادتطلبی این عزیزان، كه سربازان حقیقی ولیاللهالاعظم ارواحنا فداه هستند میباشد. این است فتحالفتوح.»[xxx] وقتی رژیم عراق ریشه مقاومت مردمی را در ایران همگانی یافت، حملات ددمنشانه خود به شهرها را گسترش داد و با موشكهای دوربرد و هواپیما به مناطق مسكونی، مراكز درمانی و آموزشی، بناهای تاریخی و فرهنگی حملهور شد.
● واكنش امریكا، شورای امنیت و دولتهای عرب
با آغاز جنگ در تاریخ ۲/۷/۱۳۵۹ در شورای امنیت سازمان ملل متحد بر سر متن بیانیهای درباره جنگ ایران و عراق بین اعضاء اختلاف افتاد (سه روز بعد از شروع جنگ). این درحالی بود كه پیشروی نیروهای عراقی در داخل خاك ایران همچنان ادامه داشت.[xxxi] دولت امریكا ابتدا در تاریخ ۲/۷/۱۳۵۹ خاطرنشان ساخت كه جنگ ایران و عراق ممكن است به آزادی گروگانها منجر شود.[xxxii] ادموند ماسكی ــ وزیرخارجه امریكا ــ در مورد موضع دولت امریكا و شوروی در قبال جنگ ایران و عراق گفت: «امریكا و شوروی در جنگ ایران و عراق بیطرف هستند... و هر دو برآنیم تا راهی برای پایان جنگ بیابیم.»[xxxiii] درایناثنا نماینده امریكا در سازمان ملل متحد در تاریخ ۷/۷/۱۳۵۹ اظهار كرد: «اگر عراق از امریكا كمك بخواهد، هرگونه امكانات نظامی را در اختیار عراق قرار خواهد داد.»[xxxiv] در تاریخ ۱۷/۷/۱۳۵۹ امریكا در اظهارنظری صریح، اظهار كرد در نظر دارد طرح تحویل یكصد تانك مدرن را به اردن... به اجرا درآورد.[xxxv] این درحالیبود كه ملك حسین نهتنها از دولتهای عربی خواست به كمك عراق بشتابند، بلكه اعلام كرد ارتش اردن تمامی امكانات خود را در اختیار ارتش عراق قرار خواهد داد.[xxxvi]شورای همكاری حوزه خلیجفارس، در كنار صدامحسین علیه ایران صفآرایی كردند. دبیركل اتحادیه عرب، طی مكالمه تلفنی با دبیر شورای فرماندهی عراق، مواضع قومی و عربی صدامحسین را مورد ستایش قرار داد.[xxxvii] دراینمیان، موضعگیری شورای امنیت سازمان ملل بهعنوان نماد رسمی حل مناقشه قابلتوجه میباشد. كورت والدهایم، دبیركل وقت سازمان ملل متحد، در نامهای به شورای امنیت نوشت: «من از گسترش اختلاف بین ایران و عراق نگران هستم. این امر به عقیده من یك تهدید جدی بالقوه برای صلح و امنیت بینالمللی است.»[xxxviii]
● دفاع و مقاومت
امام راحل(ره) تكیه بر مولفههای خودی در خروج دشمن و تنبیه متجاوز را با افزایش توان دفاعی مورد تاكید قرار داده بود. ایشان در آن شرایط حساس، بهخوبی دریافت كه شخصا باید جنگ را فرماندهی نماید. لذا در پاسخ به رای عدم كفایت سیاسی مجلس شورای اسلامی به بنیصدر، فرمودند: «پس از رای اكثریت قاطع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مبنیبراینكه آقای ابوالحسن بنیصدر برای ریاستجمهوری اسلامی ایران كفایت سیاسی ندارد، ایشان را از ریاست جمهوری اسلامی ایران عزل نمودم.»[xxxix] همچنین امام(ره) طی نامهای به ستاد مشترك نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، بنیصدر را از فرماندهی كل نیروهای مسلح بركنار نمود. امام راحل(ره) با حذف بنیصدر و طرد تفكر لیبرال، حركت موثری را جهت افزایش توان دفاعی نیروها رقم زد. نهضتآزادی ایران بهعنوان نماد تفكر لیبرال، با طرح مشكلات اقتصادی و ضعف بنیه نظامی، ورود به نبردی كاملا نظامی را غیرممكن میدانست. اما پس از این تغییر، توسعه رزمی سپاه پاسداران و استقلال فرماندهان آن در تصمیمگیری نقش بسزایی یافت. سپاه پاسداران ماموریت آموزش و سازماندهی نیروهای بسیج مردمی را كه بهسوی جبهههای نبرد میشتافتند، به عهده گرفت و در فاصله زمانی بسیار كوتاهی حضور كلاسیك این نیروها را در جبهههای نبرد نشان داد؛ بهطوریكه علاوه بر ارتش و سپاه پاسداران، نیروهای بسیجی و نیروهای جنگهای نامنظم نیز بهعنوان تركیب اصلی نیروهای دفاعی بهشمار میرفتند. حضور مردم بهواسطه فراخوانی امامخمینی بهقدری باشكوه بود كه اعجاب جهانیان را برانگیخت و اطاعت و حضور یكپارچه مردم ایران از فرامین ایشان را زمینهساز اصلی ناكامی رژیم عراق دانستند.
امام راحل(ره) بهعنوان فرمانده كل قوا، به وحدت همهجانبه میان ارتش و سپاه اهتمام خاصی داشت و یكی از عوامل مهم افزایش توان دفاعی را در وحدت ارتش و سپاه جستجو میكرد: «اگر روزی میان ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اختلاف ظاهر شود، در آن روز امریكا به اهداف خود نزدیك خواهد شد.»[xl] امام با تقویت خودباوری دینی در آحاد ملت، اراده عمومی را پشت سر رزمندگان بسیج كرد؛ بهطوریكه همه اقشار ملت، از كوچك و بزرگ و پیر و جوان، حضوری غیورانه در صحنههای دفاع یافتند. رزمندگان ما با توكل به خدا به جهادی مردانه علیه دشمن دست زدند و براساس اعتقادات دینی و خودباوری، پیروزیهای بزرگی را رقم زدند و برتری ایمان بر جنگافزارهای مدرن را به اثبات رساندند، تاجاییكه خبرنگاران جهانی در عظمت حماسه آنان نوشتند: «میدانیم كه ایران كوهها را جابجا میكند. نوجوانان متعصب، اخیرا نشان دادند كه میتوانند لشكرهای زرهی را به عقب برانند و یك ارتش مدرن متشكل از دویستوپنجاههزار سرباز را با شكست مواجه سازند.»[xli] با تكمیل و تامین توان دفاعی، فرایند دفاع تغییر نمود و رزمندگان ما علاوهبر دفاع، مشی تهاجمی را نیز در پیش گرفتند كه هدف اول آنان آزادسازی مناطق اشغالی از چنگال دشمن بود. آزادسازی مناطق اشغالی، طی چندین عملیات صورت گرفت كه مهمترین آنها عبارتند از:
ـــ عملیات ثامنالائمه: این عملیات در شمال آبادان و به منظور خارجساختن جادههای آبادان ــ ماهشهر و آبادان ــ اهواز از دست دشمن و نیز شكست حصر آبادان و تصرف پلهای دشمن بر رودخانه كارون صورت گرفت. این عملیات در پی صدور فرمان امامراحل (ره) شكل گرفت كه فرمودند: «حصر آبادان باید شكسته شود.» رزمندگان اسلام با شكستن حصر آبادان، دشمن را از شرق كارون به عقب راندند و به تمامی اهداف ازپیشتعیینشده خود دست یافتند.
ـــ عملیات طریقالقدس: این عملیات به منظور آزادسازی شهر بستان و دسترسی به هورالهویزه طراحی شده بود و دو ماه بعد از عملیات ثامنالائمه به اجرا درآمد كه منجر به آزادسازی بستان و روستاهای اطراف آن گردید.
ـــ عملیات فتحالمبین: عملیات بزرگ فتحالمبین در غرب رودخانه كرخه آغاز گردید و به تصرف ارتفاعات منطقه و آزادسازی بخش وسیعی از جنوب غربی كشور انجامید. نشریه ایران آزاد در مورد این عملیات نوشت: «چشمانداز پیروزی نهایی ایران و سرانجام سقوط رژیم صدامحسین را باید زنگ خطری برای بسیاری از كشورهای منطقه تلقی كرد. چنین شكستی برای صدامحسین، میتواند ملاحظات صرفا نظامی را بر تمامی منطقه حاكم كند كه اهمیت سیاسی و استراتژیك آن بسیار قابلتوجه است.»[xlii]
ـــ عملیات بیتالمقدس: این عملیات در منطقهای به وسعت ششهزار كیلومتر مربع آغاز شد و ظرف بیستوپنج روز و در سه مرحله به انجام رسید. از نتایج این عملیات میتوان به آزادی شهر بندری خرمشهر، هویزه، پادگان حمید و خروج بخش وسیعی از خاك جنوب از تیررس آتش دشمن اشاره كرد. آزادی خرمشهر شادی و سروری وصفناشدنی در میهن اسلامی برانگیخت و شگفتی عظیمی در افكار جهانی ایجاد نمود. دولت امریكا كه در آغاز جنگ تحمیلی خود را بیطرف جلوه میداد، پس از فتح خرمشهر نتوانست خشم و ناراحتی خود را مخفی كند؛ چنانكه در سخنان وزیرخارجه وقت امریكا این خشم امریكاییها را بهوضوح میتوان مشاهده كرد: «امریكا در برابر هرگونه تغییر اساسی در منطقه خلیجفارس كه ناشی از جنگ ایران و عراق باشد، بیتفاوت نخواهد بود.»[xliii]
ولیعهد اردن از امریكا خواست تا از عراق حمایت كند و موضع بیطرفی خود را رها نماید. دركل تمامی كشورهای همدست عراق، برای نجات صدام به جنبوجوش افتادند و با واردآوردن فشارهای سیاسی بر ایران، خواهان برقراری آتشبس فوری شدند. درواقع در این مرحله، تمامی دولتهای حامی عراق، بهخودیخود آشكار شدند؛ چنانكه امامخمینی صراحتا اعلام داشتند: «حالا معلوم شد كه این مرد، هم امریكایی بوده است، هم اسرائیلی بوده است و هم در غیاب آنها [از سوی] شوروی پشت و بند داشته است.»[xliv] پس از فتح خرمشهر، برخی سازمانهای بینالمللی نیز سكوت خود را شكستند و خواستار پایان جنگ شدند كه از آن جمله میتوان از شورای همكاری خلیجفارس، سازمان كنفرانس اسلامی و نهایتا شورای امنیت سازمان ملل متحد نام برد.شورای امنیت كه پس از قطعنامه ۴۹۷ با عنوان «وضعیت میان ایران و عراق» به مدت بیستودو ماه در اوج پیروزی رژیم عراق سكوت كرد، پس از عملیات بیتالمقدس سكوت خود را شكست و به درخواست متحدان عراق (اردن و امریكا) تشكیل جلسه داد و قطعنامه ۵۱۴ را تصویب نمود اما به دلیل عدم معرفی متجاوز، تضمین آتشبس، پرداخت غرامت از سوی متجاوز و درنظرنگرفتن مقاصد مشروع ایران، این قطعنامه از سوی كشور ما مورد پذیرش واقع نشد. سخنان امامخمینی، بهویژه پس از فتح خرمشهر، گویای صلحی عادلانه بود كه از اركان حقوقی صلح حمایت میكرد. بهعنوانمثال ایشان در جمع دانشجویان دانشكده افسری ارتش و مسئولین این دانشكده فرمودند: «از اول هم صلحطلب بودیم و صلح یكی از اموری است كه ما به تبع از اسلام قبول كردیم. صلح اسلامی، صلحی كه برادر میشوند بعد از صلح. و ما طالب این هستیم. اما صلحی كه اصلا اعتنا نكنند به اینكه جنایت كردند در اینجا و اعتنا نكنند به اینكه غراماتی وارد شده است و باید جبران بكنند، خساراتی وارد شده است و باید جبران بكنند، این اسمش صلح نیست این اسمش را میتوانیم بگذاریم صلح صدامی.»[xlv]
جمهوری اسلامی ایران به منظور تثبیت مواضع دفاعی، سلب فرصت سازماندهی مجدد از دشمن و نیز بهمنظور فعالكردن محافل جهانی در راستای تصمیمگیری جدی و عادلانه، در برخی از خطوط دفاعی مناطق استراتژیك دشمن را هدف قرار داد. از سلسله عملیات انهدامی میتوان از عملیات رمضان، ثارالله، مسلمبنعقیل، محرم، والفجر مقدماتی، والفجر ۱، والفجر ۲، والفجر ۳ تا ۶، خیبر، میمك، بدر، قدس ۱ تا ۵، عاشورای ۱ تا ۴، والفجر ۸ (فتح خاو)، سلسله عملیات كربلا، سلسله عملیات فتح ۱ تا ۱۰، سلسله عملیات نصر ۱ تا ۹، سلسله عملیات ظفر ۱تا ۷ نام برد.
از نتایج این عملیات انهدامی، میتوان به موارد زیر اشاره كرد: انهدام مراكز تاسیسات نظامی ــ اقتصادی دشمن و سلب اختیار آفندی با استفاده از غافلگیری و عملیات شبانه و اثبات اقتدار و توان دفاعی رزمندگان اسلام، سلب فرصت سازماندهی نیروها از دشمن و تضعیف روحیه ارتش دشمن، مشخصشدن ماهیت حامیان عراق و نقض بیطرفی آنان در جنگ، شكست منطق زور و تصمیم یكسویه ابرقدرتها در حوادث جهانی، ایجاد خودباوری و انگیزه و غرور در هواداران انقلاب اسلامی و سرانجام صدور قطعنامه ۵۹۸ و تعیین متجاوز توسط شورای امنیت سازمان ملل.
● واكنش رژیم عراق در برابر توان رزمندگان ایران
دشمن با ازدستدادن توان مقابله با رزمندگان اسلام، به نقض قوانین بینالمللی و حقوق انسانی روی آورد كه عمدهترین آنها عبارتند از:
ـــ عقبنشینی از مناطق اشغالشده با عنوان «عقبنشینی تاكتیكی»
ـــ استفاده جاسوسی از گروهك منافقین علیه ایران و نیز تجهیز و سازماندهی نظامی این گروه. این سازمان خودفروخته ضمن بمبگذاری در مقر حزب جمهوری اسلامی و نخستوزیری، باعث شهادت افراد برجستهای چون شهید بهشتی، شهید رجایی و شهید باهنر گردید و علاوهبرآن اقدام به ترورهای وحشیانه مردم در خیابانها نمود. همزمان با این جنایات، رژیم عراق كه با قبول قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران، قادر به استفاده نظامی از افراد این گروه در جبههها نبود، آنها را در قالب عملیات «فروغ جاودان» روانه ایران كرد كه همگی توسط رزمندگان اسلام به هلاكت رسیدند.
ـــ حملات گسترده به مناطق مسكونی و حمله به كشتیهای نفتی.
ـــ كاربرد وسیع و متنوع از سلاحهای شیمیایی و میكروبی علیه رزمندگان اسلام برخلاف كنوانسیون ۱۹۲۵ ژنو مبنی بر ممنوعیت كاربرد سلاحهای شیمیایی. عراق نخستینبار در دیماه ۱۳۵۹ در منطقه عمومی میمك، سپس در منطقه عملیاتی خیبر در سال ۱۳۶۲ و نیز در سال ششم جنگ در عملیات والفجر هشت در شبهجزیره فاو از این سلاحها علیه نیروهای ایران استفاده كرد. سكوت و بیتوجهی مجامع جهانی، بهویژه شورای امنیت سازمان ملل متحد، موجب شد صدام از جنگافزارهای شیمیایی همانند سلاحهای متعارف استفاده كند تاآنجاكه در طی هشتسال جنگ تحمیلی، قریب به دویستوپنجاهودو بار از سلاحهای شیمیایی علیه رزمندگان اسلام و مردم بیپناه غیرنظامی استفاده نمود.[xlvi] رژیم عراق در جنگ علیه ایران، از انواع گازهای سمی و شیمیایی تاولزا و تحریككننده اعصاب استفاده كرد. عراق این سلاحها را عمدتا از دو كشور آلمان و انگلستان تامین كرده بود. جمهوری اسلامی با ارسال چهار نامه در نوبتهای مختلف به دبیركل، اعلام نمود كه مناطق كردنشین و شهر حلبچه توسط عراق مورد حمله شیمیایی قرار گرفته است. سرانجام پس از گذشت دو هفته، یك گروه كارشناسی، بیآنكه حتی یك نفر كارشناس سلاحهای شیمیایی آنها را همراهی كند، به منطقه اعزام گردیدند و سپس قطعنامه ۶۱۲ شورای امنیت مبنی بر محكومیت كاربرد سلاحهای شیمیایی در جنگ ایران و عراق، بدون نامبردن از عامل كشتار، صادر شد.
● صدور قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ
در شانزدهم دیماه ۱۳۶۵، ایران حمله بزرگ خود به جنوب بصره را در قالب عملیات كربلای ۵ آغاز كرد و فشارهای فوقالعاده سنگینی را به ماشین جنگی دشمن وارد آورد. دكوئیار، دبیركل سازمان ملل متحد، متعاقب این عملیات از اعضای دائمی شورای امنیت خواست برای خاتمهدادن به جنگ، با یكدیگر همكاری كنند و این درخواست او با پاسخ مثبت سفرای كشورهای عضو روبرو شد. در این مذاكرات آنها «احتمال اینكه جنگ تهدیدی علیه صلح باشد» را مورد بررسی قرار دادند تا بدینوسیله راه را برای استفاده از اختیارات مندرج در فصل هفتم منشور ملل متحد هموار كنند.[xlvii] پس از شروع مذاكرات، اعضای شورا در مورد صدور قطعنامه به توافق رسیدند. وزارتخارجه ایران از پاییز ۱۳۶۵ تا تصویب قطعنامه ۵۹۸، هیاتهایی را جهت تضمین نظرات خود به كشورهای مختلف اعزام نمود و تهیهكنندگان پیشنویس ناچار به گنجاندن بندهای ۶، ۷ و ۸ در آن شدند. عامل مهم در صدور قطعنامه ۵۹۸، پیشروی عملیاتی رزمندگان اسلام در خاك عراق از جمله در عملیات كربلا، فتح و نصر بود. پیشروی به سوی بصره شورای امنیت را جدیتر برانگیخت، چنانكه در دسامبر ۱۹۸۷، دبیركل سازمان ملل متحد از اعضای شورای امنیت درخواست كرد برای خاتمه جنگ، بهگونهای جدی تلاش كنند. سرانجام از فوریه ۱۹۸۷ اعضای دائم شورا كار مشترك خود را جهت پایان جنگ آغاز نمودند كه نهایتا به صدور قطعنامه ۵۹۸ منجر گردید.● نتیجه
بزرگترین ماموریت رسالت وحی، برقراری صلح و عدالت در میان بشر بوده است و لذا به قطع باید گفت از نظر اسلام جنگ در اولویت نیست. بااینهمه، به استناد آیه شریفه «و اعدوالهم ما استطعتم من قوه»، در صورت حمله متجاوز به حریم امنیت و تمامیت ارضی، باید با تمام قوا و امكانات به دفاع برخاست. ازاینرو هشتسال مقاومت و مبارزه مردم غیور ایران، «دفاع مقدس» نام گرفت.
ایران كه هدف ازپیشتعیینشدهای در جنگ نداشت و در معرض تهاجمی سراسری و غافلگیرانه قرار گرفته بود، استراتژی خود را بر مبنای دفع تجاوز و تنبیه متجاوز قرار داد و رژیم عراق كه با اهداف مشخص، آغازگر جنگ بود، با ناكامی مواجه گردید و نتوانست وعدههایی را كه به اربابان خود داده بود برآورده سازد.
با صدور قطعنامه ۵۹۸، جنگ، پایانی سیاسی ــ حقوقی پیدا كرد و عملا مجازات جنایتكاران جنگی به اراده ابرقدرتهای عضو شورای امنیت و سازمان ملل سپرده شد اما این ابرقدرتها از بیم افشای اسرار پشتپرده هرگز حاضر به اعمال مجازات نشدند. بااینهمه، باید گفت: سند مظلومیت ایران در جنگ، جاودانه در تاریخ ثبت خواهد شد و سازمانهای مسئول كه در استیفای حقوق ملت بزرگ ایران قصور نمودند، عادلانه در دادگاه بزرگ تاریخ محاكمه خواهند شد.
پینوشتها
[i]ــ عبدالحسین نوایی، ایران و جهان از مغول تا قاجاریه، تهران، نشر هما، ۱۳۶۴، ص۱۵۲
[ii]ــ حمید حبیبی، گروگانگیری و آغاز جنگ ایران و عراق، قم، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، ۱۳۸۲، ص۱۱۸
[iii]ــ جورج لنچافسكی، روسای جمهوری امریكا و خاورمیانه از ترومن تا ریگان، ترجمه: عبدالرضا هوشنگمهدوی، تهران، البرز، ۱۳۷۳، ص۳۰۵
[iv]ــ سایروس ونس و برژینسكی، توطئه در ایران، ترجمه: محمود مشرقی، تهران، هفته، ۱۳۶۲، صص ۶۹ ــ ۶۸
[v]ــ احمد موثقی، مجموعه مقالات سیاسی، قم، حوزه علمیه قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۲، ص۳۳۳
[vi]ــ صحیفه نور، مجموعه رهنمودهای حضرت امامخمینی(ره)، تهران، مركز مدارك انقلاب اسلامی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ج۱۳، ص۱۵
[vii]ــ روزنامه انقلاب اسلامی، ۱۶ اسفند ۱۳۵۹
[viii]ــ فاطمه حیدریان، بنبست غرور، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص۸۸
[ix]ــ همان، ص۸۹
[x]ــ خلاصه روزشمار جنگ ایران و عراق، تهران، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، سال ۱۳۷۳، ص۱۴
[xi]ــ طارق عزیز، روابط ایران و عراق، ترجمه: نعمتالله یاقوتیپور، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۵۹، ص۲۱
[xii]ــ روزنامه كیهان، ۱۴/۱/۵۹
xiii]ــ روزنامه اطلاعات، ۲۵/۵/۵۹
[xiv]ــ عباس ملكی، «شورای امنیت و جنگ ایران و عراق»، مجله مسائل بینالمللی ایران، شماره ۴۰، ص۲۵
[xv]ــ اسماعیل منصوریلاریجانی، تاریخ دفاع مقدس، قم، خادمالرضا، ۱۳۸۲، ص۶۴
[xvi]ــ صحیفه نور، همان، جلد ۱۰، ص۲۳۹
[xvii]ــ همان، ص۳۳۹
[xviii]ــ دكتر اصغر جعفری ولدانی، «نگرشی به تعهدنامه ۱۹۷۵ ایران و عراق»، مجله حقوقی، شماره ۵، ۱۳۶۵، صص۷۵ــ۷۴
[xix]ــ اسماعیل منصوری لاریجانی، همان، ص۶۸
[xx]ــ ستیز با صلح، ستاد تبلیغات جنگ شورای عالی دفاع جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۶۶، ص۷۱
[xxi]ــ اسماعیل منصوری لاریجانی، همان، ص۷۵
[xxii]ــ همان، ص۷۶
[xxiii]ــ تحلیلی بر جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، تهران، دفتر حقوقی وزارت امورخارجه، ۱۳۶۱، ص۲۵
[xxiv]ــ همان، ص۸
[xxv]ــ ستیز با صلح، همان، ص۷۱
[xxvi]ــ تحلیلی بر جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه جمهوری اسلامی، همان، ص۷۸
[xxvii]ــ از خونینشهر تا خرمشهر، تهران، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، ۱۳۷۲، ص۲۴
[xxviii]ــ اسماعیل منصوری لاریجانی، همان، ص۱۲۱
[xxix]ــ صحیفه نور، همان، جلد ۱۳، ص۲۳۲
[xxx]ــ همان، ص۲۸۹
[xxxi]ــ روزشمار جنگ ایران و عراق، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، كتاب چهارم، صص ۱۰۲ و ۱۰۵
[xxxii]ــ همان، ص۸۴
[xxxiii]ــ همان، صص۱۲۵ و ۲۰۴
[xxxiv]ــ همان.
[xxxv]ــ همان، صص۸۵، ۱۰۷، ۲۴۶ و ۳۳۳
[xxxvi]ــ همان.
[xxxvii]ــ روزشمار جنگ ایران و عراق، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، ص۵۴
[xxxviii]ــ روزنامه كیهان، ۲/۷/۵۹
[xxxix]ــ روزنامه جمهوری اسلامی، ¾/۶۰
[xl]ــ همان، ۱۴/۳/۶۱
[xli]ــ اسماعیل منصوریلاریجانی، همان، ص۱۳۷
[xlii]ــ نشریه ایران آزاد، ۱۴/۱/۶۱
[xliii]ــ خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۵/۳/۶۱
[xliv]ــ روزنامه كیهان، سخنرانی در جمع كاركنان نیروی هوایی، ۲۰/۱۱/۶۲
[xlv]ــ روزنامه جمهوری اسلامی ایران، ۱۲/۷/۶۱
[xlvi]ــ اسماعیل منصوریلاریجانی، همان، ص۱۷۶
[xlvii]ــ كامرون رهیوم، ایران و عراق، سازمان ملل متحد، ترجمه: هوشنگ راسخی، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، ۱۳۷۶
منبع : ماهنامه زمانه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست