سه شنبه, ۲۰ آذر, ۱۴۰۳ / 10 December, 2024
مجله ویستا

نان و نوای حزب‌گریزی


نان و نوای حزب‌گریزی
«این اعلامیه ]اعلامیه امام‌خمینی در رابطه با كاپیتولاسیون در ۴ آبان ۴۳ [ در یك شب از ساعت ۱۰ تا ۱۲ شب در تهران و چند شهر دیگر تقریباً به تمام خانه‌ها و مغازه‌ها ریخته شد. پخش‌كنندگان در گروه‌های سه‌نفری (یك نفر مراقب بود، یك نفر ظرف اعلامیه‌ها را داشت و نفر دیگر اعلامیه‌ها را داخل منازل و مغازه‌ها می‌انداخت) شكل‌یافته و سرگروه‌های هر چند گروه با مركز منطقه در تماس بودند و اعلامیه‌ها را از آن مركز در اول شب گرفته به گروه‌های خود می‌رساندند كه منطقه فعالیت‌شان و كوچه‌ها و خیابان‌هایی كه برعهده آنها بود، روی كاغذی مشخص و برای آنها توجیه شده بود و هر منطقه مسوولی داشت كه باید پایان كار پخش و جریانات اتفاق‌افتاده، توسط سرگروه‌ها به او تا ساعت ۱۲ شب اطلاع داده شود و او خبر را به رابط كل مناطق اطلاع دهد و رابط به مسوولین پخش در همان شب جریانات را گزارش كند. تا اگر كسی دستگیر شد، ]هیات‌های[ موتلفه در جریان قرار گرفته، چاره‌اندیشی كنند. عمل پخش به خوبی و به‌سرعت انجام گرفت. به‌نحوی كه حدود ساعت یك بعد از نیمه‌شب آخرین خبر به مركزیت پخش رسید و معلوم شد كه هیچ‌كس گرفتار نشده و همه گروه‌ها وظیفه خود را به خوبی انجام داده و به سلامت بازگشته‌اند.»
این نمونه‌یی از فعالیت «هیاتی» موتلفه در جریان مبارزات گروه‌های هوادار آیت‌الله خمینی بود كه به قلم «اسدالله بادامچیان» عضو ارشد این مجموعه سیاسی در كتاب «آشنایی با جمعیت موتلفه اسلامی» آورده شده است. این مجموعه سیاسی با ائتلاف یا به قول «حبیب‌الله عسگراولادی» «اتحاد» چند هیات مذهبی شكل گرفت كه تا ۱۸ دی ۸۲ به نام «جمعیت موتلفه اسلامی» شناخته می‌شد و با مصوبه مجمع عمومی رسماً «حزب» شد.
اما زمانی این اتفاق روی داد كه چند سال پس از آن جریان‌هایی به شیوه هیاتی موتلفه را پسندیدند و «تحزب» را تقبیح كردند.
آنان این الگو را «غربی» و «وارداتی» می‌دانستند و از آن به «قبیله‌گرایی» یاد می‌كردند. در حالی كه در انتخابات گذشته اصولگرایان هم «هیاتی» بودند و هم‌ حزبی و در روزهای تبلیغات برای كاندیداتوری «علی‌اكبر ناطق‌نوری» رقیب «محمد خاتمی» در خرداد ۷۶ هم «حزبی‌ها» سخنرانی و میتینگ انتخاباتی برگزار می‌كردند و هم‌هیاتی‌هایی همچون «حسین الله‌كرم» و «حاج منصور ارضی» از كاندیداتوری «ناطق‌نوری» دفاع می‌كردند و رقبیش را تخطئه. حتی پس از آن نیز حزب‌هایی چون موتلفه، جامعه مهندسین و... تلاش كردند كه هیاتی‌ها به كرسی‌های شورای شهر دوم راه یابند و افرادی با این سبقه هیاتی بودن همچون حسن بیادی، احكام‌گوی «هیات رزمندگان اسلام» در زمره اعضای شورای شهر تهران قرار گیرند.
اما با آغاز انتخابات ریاست‌جمهوری نهم سنگ بنای جدایی «هیاتی‌ها» و «حزبی‌ها» شكل گرفت. «محمود احمدی‌نژاد» به عنوان یك كاندیدا از جرگه اصولگرایان به گردهمایی دوستان حزبی خود نامه‌یی فرستاد و از جمع آنان خداحافظی كرد. فردی كه خود تا دیروز به‌عنوان عضو جمعیت ایثارگران و جامعه مهندسین شناخته می‌شد و در چینش شورای شهر دوم نقش داشت، با حمایت اكثریت اعضای این شورای شهر كه او را شهردار تهران كرده بودند، هم‌قسم شد تا بدون یاری «احزاب اصولگرا» وارد صحنه رقابت‌های انتخاباتی شود. او نه‌تنها همراهی با «احزاب» را نپسندید، بلكه این مجموعه را به باد انتقاد گرفت و به امید شكست تمامی كاندیداهای حزبی وارد عرصه شد. ۶ ماه قبل از آغاز رقابت‌های انتخاباتی، هنگامی كه كاندیداتوری خود را در هاله‌یی از ابهام قرار داده بود، در جمع اعضای شورای مركزی یك تشكل دانشجویی گفت: «دانشگاهیان و مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری، اراده خود را به احزاب و گروه‌های سیاسی تحمیل خواهند كرد.» همچنین احمدی‌نژاد در ۱۴ بهمن ۸۳ در مسجد چهارمردان قم از «تشكل‌های تكلیف‌گرا در برابر تشكل‌های قدرت‌گرا» سخن گفت و در انتقاد از تحزب گفت: «اگر از عدالت، دین و خدمتگزاری حرفی به میان آید، می‌گویند چون در موضع حزب مخالف است این‌گونه سخن می‌گوید.» بالاخره رئیس‌جمهور ایران معتقد است كه «رئیس‌جمهور نباید وامدار هیچ گروه، دسته،‌ جناح و حزبی باشد. او فقط باید وامدار مكتب و فرهنگش باشد والا گروه‌ها و احزاب با سهم‌خواهی اجازه تصمیم‌گیری را از او سلب می‌كنند.» او «حزب‌گرایی» را «قبیله‌گرایی» تفسیر می‌كند و می‌گوید: «در برخی موارد رفتارهای حزبی همانند قبایل نخستین نمود پیدا می‌كند. به این مفهوم كه هر كس در این قبیله بود هر كاری كرد ولو غارت، مورد تایید است و هر كس در آن قبیله بود، هر كاری كرد،‌كار بدی است ولو خودش را فدای مردم كرد.»
او در ۱۴ فروردین ۸۴ در جمع دانشجویان همفكرش اعلام كرد كه «احزاب نه‌تنها كمك به انجام كاری نكردند، بلكه باعث فراموشی اهداف انقلاب شدند.»
این نگرش نسبت به تحزب تنها به او بازنمی‌گردد، بلكه افرادی بودند كه حتی حاضر نشدند در سال‌های آغازین پس از انقلاب با «حزب جمهوری اسلامی» كه موسسین آن «شهید محمدحسین بهشتی، عبدالكریم موسوی‌اردبیلی، محمدجواد باهنر، سیدعلی خامنه‌یی ]مقام رهبری[ و اكبر هاشمی‌رفسنجانی» بودند، همراهی كنند. «محمدتقی مصباح‌یزدی» از مخالفان عضویت در احزاب گفته بود: «عضویت در یك حزب یا گروه یا دسته وابستگی فكری و علاقه غیرعقلانی می‌آورد. برای همین در همان اوایل انقلاب كه شهید بهشتی همراه دوستانش حزب جمهوری اسلامی را تشكیل دادند، چون تعهد حزبی را مغایر با ارزش و باورهای دینی می‌دانستم به عضویت آن درنیامدم.» این روحانی ارشد از حامیان «احمدی‌نژاد» بود كه یك روز پس از اعلام نتایج یعنی ۶ تیر ۸۴ خواهر احمدی‌نژاد و جمعی از زنان ستاد این كاندیدای پیروز به دیدار او رفتند و مصباح به آنان گفت: «احمدی‌نژاد ذخیره خداوند برای امروز ماست.»
این نزدیكی فكری در مخالفت با تحزب به روشنی همچون برخی مواضع دیگر عرض‌اندام كرد و این روحانی ارشد بارها میزبان اعضای هیات دولت بود. یك روز «محمود احمدی‌نژاد» و روزهای دیگر برخی از وزرای كابینه او به قم رفتند و با «مصباح‌یزدی» دیدار كردند. ۲۶ آبان ۸۴ كه «حسین صفارهرندی» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی احمدی‌نژاد به قم رفت و مصباح را دید، درباره برخی شایعات مبنی بر اینكه «دست‌اندركاران وزارت ارشاد شاگرد مصباح‌یزدی هستند» گفت: «این اتهام شیرین است. شاگردی یك دانشمند و عالم اسلامی موجب افتخار است. در جامعه اسلامی و علمی كنونی،‌كمتر انسانی جویای علم یافت می‌شود كه از اندیشه‌های شما به‌عنوان یك متفكر و فیلسوف بی‌خبر باشد.»
صفارهرندی همچون رئیس دولت و همانند «آیت‌الله محمدتقی مصباح‌یزدی» به احزاب نگریست و در همایش مسوولان ستادهای دهه فجر از نیاز به سازماندهی و تشكیلات مردمی سخن گفت و اینگونه ادامه داد: «در كشوری كه تحزب تجربه موفقی نبوده است، تشكیلات دیگری باید مردم را حفظ كند؛ بخشی از آن را روحانیت تاكنون برعهده داشته است، همچنین بخشی برعهده بسیج بوده است، ‌اما هنوز جمع زیادی خارج از این گردونه می‌مانند.»
مخالفت با تحزب از سوی رئیس‌جمهور، وزیر ارشاد، وزیر كار، وزیر علوم و به نوعی تمامی حامیان دولت مهر تایید بر سخنان منتقدین آنان است كه در روزهای پس از انتخاب احمدی‌نژاد به‌عنوان رئیس‌جمهور ایران مطرح كردند. آنان می‌گفتند كه احمدی‌نژاد یكی، دو روز مانده به انتخابات ریاست‌جمهوری توانسته بود به صورت سازماندهی یك‌شبه رای‌های خود را به‌دست آورد. مهدی كروبی در نامه خود پس از انتخابات ریاست‌جمهوری به مقام رهبری و گلایه‌های كوچك و بزرگ از روند انتخابات به این مساله اشاره كرد و نوشت سه روز قبل از انتخابات ناگهان ستاره بخت او افول كرد و عنایت‌ها به طرف فرد دیگر سرازیر شد. این گفته بر این اساس بیان شده بود كه بخشی از گروه‌های راستگرای سنتی از «علی لاریجانی» حمایت كرده بودند، احزاب راستگرای جدید نیز از «محمدباقر قالیباف» اما برخی شنیده‌ها بر روی سایت‌های اینترنتی در همان دوران انتخابات از چرخش یك‌شبه خبر دادند. اگر در آبان ۴۳ هیات‌های مذهبی با عنوان «موتلفه» اعلامیه‌ها را پخش كردند و نیروهای امنیتی رژیم پهلوی مطلع نشدند منتقدین احمدی‌نژاد هم از این اتفاق یك‌شبه ناخرسند بودند. محمدرضا خاتمی دبیركل پیشین جبهه مشاركت هم در افتتاحیه هشتمین كنگره این حزب از توصیفی خاص برای این اتفاق نام برد و سازماندهی نیروها برای حمایت از كاندیداتوری احمدی‌نژاد را حزبی خاص نامید. این حزب خاص بارها از سوی احزاب اصلاح‌طلب به باد انتقاد گرفته شد. پس از انتخابات ریاست‌جمهوری «نهضت آزادی» در بیانیه‌یی تحلیلی دلیلی دیگر بر مخالفت رئیس‌جمهور با احزاب را بیان كرد: «او زبان آنها ]آحاد رنجدیده و زحمتكش جامعه[ را به درستی تكلم می‌كرد و با نفی وابستگی به احزاب و گروه‌های اجتماعی و پشتیبانی آنها، خود را تنها و از جنس توده مردم معرفی می‌كرد.»
بارها رئیس‌جمهور در سخنرانی‌های خود در سفرهای استانی از «تنهایی» گفت و از كارشكنی «احزاب» تا حمایت «توده مردم» را برانگیزد. او ۳۰ آذر ۸۵ در جمع مردم اسلام‌آباد غرب گفت: «این دولت برآمده از هیچ حزب و گروهی نیست و نوكر این مردم است.» او افزود: «در یك زمانی دشمنان با گروه‌سازی و باندسازی می‌خواستند در بین مردم ایران تفرقه ایجاد كنند.» این نگاه و این رفتار رئیس‌جمهور در مقاله مشاور مطبوعاتی او به روشنی مطرح شد. علی‌اكبر جوانفكر در مقاله ارسالی خود به ایسنا در ۸ آبان ۸۵ اعلام كرد: «پشت دكتر احمدی‌نژاد خالی از هرگونه پشتوانه احزاب و گروه‌های سیاسی است.» حامیان رئیس‌جمهور هم در انتخابات شوراهای اخیر نیز بارها از این ویژگی سود جستند. «مهرداد بذرپاش» رئیس ستاد انتخاباتی رایحه خوش خدمت در آستانه این انتخابات به «روزنامه ایران» ارگان دولت گفته بود: «در جریان اصولگرا حرف آخر را نباید احزاب بزنند.» این ستاد در بیانیه انتخاباتی خود نیز اعلام كرد: «با هیچ حزبی پیمان نبستیم جز با شما مردم و عقیده و منش احمدی‌نژاد.»
به هر حال هر كس نامی از احمدی‌نژاد می‌آورد و حمایت بی‌چون و چرا از او را هدف خود قرار داده است،‌ از «تحزب» بیزار است. فاطمه رجبی همسر سخنگوی دولت و از مدافعان جدی رئیس‌جمهور كه كتاب «احمدی‌نژاد معجزه هزاره سوم» را نوشته است هم نقد جدی احزاب را در نامه‌ها و مقالات خود گنجانده و «كلهر» از یاران احمدی‌نژاد از قبل از انتخابات رئیس‌جمهوری نیز اینگونه از بدیل تحزب دفاع می‌كند: «یكی از آسیب‌شناسی‌های دكتر احمدی‌نژاد نسبت به احزاب سیاسی كه در دوره انتخابات نیز بیان كردند این بود كه احزاب سیاسی قدرت‌گرا هستند و نهادها و تشكل‌های سنتی مردمی خدمت‌گرا هستند.» این مشاور ارشد تبلیغاتی محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست‌جمهوری و نماینده او در شورای نظارت بر صدا و سیما در گفت‌وگو با ایسنا افزود: «بارها و بارها تجربه شده، ‌هرگاه مردم در برابر نهادهای سنتی خدمت‌گرا و احزاب قدرت‌گرا قرار می‌گیرند، بدون درنگ نهادهای سنتی خدمت‌گرا را ترجیح می‌دهند.»
مخالفت با تحزب از سوی دولتی‌ها نقطه افتراق اصولگرایان و اصلاح‌طلبان نیست، بلكه نقطه افتراق حامیان همه‌جانبه رئیس‌جمهور از یك‌سو و منتقدین خود، رقبا، اصلاح‌طلبان و حتی احزاب اپوزیسیون از دیگر سو است. چرا كه «محمدنبی حبیبی» دبیركل موتلفه بارها بر «تحزب» پای فشرد و از آن دفاع كرد. او حزب را اساس «جمهوریت» دانست و از مخالفان تحزب انتقاد كرد. «اكبر هاشمی‌رفسنجانی» از مهره‌های اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز «تحزب نیرومند را لازمه دموكراسی» دانست و حتی «علی‌اكبر ناطق‌نوری» در هفتمین كنگره موتلفه گفت: «حتی بعضی از مدیران و مبارزان باسابقه، گروه‌ها و تشكل‌ها به‌طور تعمدی بیان می‌كنند كه عضو گروه و تشكلی نیستند و این امر به یك ضدارزش تبدیل شده است كه روند خطرناكی است.»
«این روند خطرناك» در دولت مدافعانی دارد و صاحبان این اندیشه در بیرون از قوه مجریه سكنی گزیده‌اند و گاهی تمایل به سكوت را بر هر فعالیت دیگری ترجیح می‌دهند. هیاتی‌های قدیمی حزبی شده‌اند و قدرتمندان دولتی امروز هیاتی، تا این الگو به آنان یاری دهد؛ نه حمایت احزاب.
نویسنده : فرید مدرسی
منبع : امروز