اروپا و مهاجران آن
![اروپا و مهاجران آن](/mag/i/2/yfd0l.jpg)
ایلیا جزایری:«مهاجران نیاز به اروپا دارند و اروپا به مهاجران نیاز دارد.» کوفیعنان دبیرکل سازمان ملل متحد، پیشتر در برابر پارلمان اروپا، اینگونه سخن گفته بود. مشکل در اینجاست که مهاجران همچنان به اروپا نیاز دارند اما گویی اروپا جلوی نیاز خود به آنها را گرفته است؛ بلکه در تلاش است تعداد زیادی از آنها را «پشت درها» قرار دهد. کشورهای اروپایی چندی است شعار «پایان دادن به مهاجرتهای غیرقانونی» را سرلوحه خود قرار داده است. اینگونه بود که طرحهای بسیاری پیشنهاد شد که آخرین آنها طرح «کارت آبی»، بود به سان همان کارت سبز یا «گرین کارت» آمریکایی. که خارجیهای مقیم در ایالات متحده از آن به عنوان کارت شناسایی و اقامت خود استفاده میکنند. آبیرنگ اروپا است. پروژه «کارت آبی» اروپایی چند هدف را بهطور همزمان پی میگیرد نخست به پایان دادن به مهاجرتهای غیرقانونی به اروپا، دوم: برنامهریزی راهحلی بررسی شده برای مقابله با مشکل پیری که قاره اروپا را تهدید میکند. سوم؛ تلاش برای همسانسازی شرطهای کار. برخی پیشبینیها میگوید که اروپا در دهه آینده نیاز به ۲۰ میلیون مهاجر دارد. برخی از آمارهای رسمی حاکی از آن است که در حال حاضر، هشت میلیون مهاجر در اروپا حضور دارند. به هر حال، مهاجران امروزه موضوع بحثهای بزرگ و فراوانی در اروپا هستند. کشورهای عضو اتحادیه اروپا، از سال ۱۹۹۹، بحث و بررسی «سیاست هماهنگ مهاجرت» را آغاز کرده بودند. این سیاست سعی دارد مسئله را با دیدگاه گروهی اروپا حل و فصل کند و قانونگذاریها در این خصوص را همسانسازی کند. در این چارچوب یکی از مهمترین پروندهها در مقابل ریاست فرانسه بر اتحادیه اروپا، گشوده شده است که سعی دارد که آنچه در «میثاقنامه اروپا برای مهاجرت و پناهندگی» نامیده میشود، دست یابد. بدون شک «نیکلا سارکوزی» سعی دارد این «میثاقنامه» یکی از «موفقیتهای اروپایی»اش باشد. موفقیتی که چه بسا بتواند موجب پیروزیهای بعدی او در انتخابات آینده فرانسه از جمله انتخابات ریاستجمهوری باشد. باید توجه داشت که دوره ریاستجمهوری در فرانسه از دور دوم ریاستجمهوری ژاک شیراک رئیسجمهور سابق این کشور، از هفت سال، به پنج سال کاهش یافته است. این بدین معنی است که به محض پایان یک انتخابات ریاستجمهوری در فرانسه، زمینهسازی برای انتخابات آینده، آغاز میشود. همچنین، ساختار انتخاباتی فرانسه، به مسئله مهاجرت بسیار حساس است و میتوان شعارهای انتخاباتی را برگرد آن متمرکز کرد. آنگونه که وزیر کشور فرانسه در جمع وزرای کشور، کشورهای ۲۷ گانه عضو اتحادیه اروپا در هفت ژوئیه گذشته مطرح کرد، «میثاقنامه اروپایی برای مهاجرت و پناهندگی» در صیغه کنونی خود تاکید دارد که مهاجران میتوانند «برگ برندهای» برای کشورهای اتحادیه اروپا باشند. در اینباره متن پیشنویس میثاقنامه بسیار روشن و آشکار است.این پیشنویس به دلیل «واقعیت دموگرافی کشورهای اروپایی و بازار کار در آنها»، به مهاجران به عنوان برگ برنده، مینگرد. عبدالله واد رئیسجمهور سنگال در اینباره آشکارتر و صریحتر از همه سخن گفت هنگامی که به این نکته اشاره کرد که هدف از طرح «اتحادیه مدیترانهای»، فراهم کردن نیروی کارگر برای اروپاست. جالب توجه است تاکیدهایی که روی «میثاقنامه اروپایی برای مهاجرت و پناهندگی» صورت میگیرد، آنگونه که انتظار میرفت از سوی کسانی نیست که خواستار کاهش فشار روی مهاجران هستند، بلکه از سوی کسانی است که دیگران را متهم به «تساهل» در برابر این مسئله و توجه نکردن به خطرهای آن میکنند. اولین مسئلهای که این گروه درباره خطرهای مهاجرت مطرح میکنند، تاثیر منفی آن به هویت ملی کشورهای مهاجرپذیر است. برخی نیز در سخن گفتن از «از همگسیختی فرهنگی» ناشی از واقعیت دموگرافی به وجود آمده از مهاجرت، تردید نمیکنند. آنچه که به صراحت گفته نمیشود اما در حقیقت حرف دل و مقصود مطرحکنندگان این سخنان است. این است که افزایش تعداد مهاجران مسلمان باعث شده که این گروه در انتخابات تعدادی از کشورهای اروپایی، دارای وزن و تاثیرگذاری میشوند. برخی دیگر، مشکل «زبان» را مطرح میکنند و خواستار آن هستند که کمترین شرط برای پذیرش مهاجری، آشنایی او با زبان کشور مقصد باشد. مسئله شناخت زبان برای «دریافت تابعیت» خود را بهطور جدیتر مطرح میکند. سوالهای بسیاری در اینباره مطرح میشود از جمله اینکه: چگونه فردی میتواند فرانسوی یا آلمانی شود بیآنکه بتواند به زبانهای فرانسوی و آلمانی، بهخوبی سخن بگوید؟ پرونده بحثبرانگیز مهاجرت با چالشهای چندی روبهرو است. به گفته وزیر فرانسوی، میثاقنامه اروپایی برای مهاجرت و پناهندگی» ابتدا معتقد است که اروپا نباید قلعه یا نونلی باشد که هر کس که بخواهد و هر زمانی که بخواهد، از آن عبور کند؛ اما چگونه بر نسخهای که در اینباره پیچیده شده این است که اروپا خود مهاجران خود را «انتخاب» کند، یا به عبارتی، کسانی را که به آنها نیاز دارد، بپذیرد. این راهحل هوشمندانهای برای اروپا به نظر میرسد. به عبارتی شاید اینگونه اجرا شود که تعداد «مهاجران قانونی» افزایش یابد بدون آنکه به تعداد کسانی که زیر چتر «غیرقانونیها» قرار میگیرند، کاهش جدی تحمیل نمیشود. به علاوه اینکه تصمیمهای بسیاری که با هدف پایان دادن به مهاجرتها گرفته شده مانع از ورود تعداد زیادی از مهاجران با استفاده از روزنههای مختلف موجود در قوانین یا روزنههایی که گاهی با بدنهای خود در سیم خاردارها ایجاد میکنند، نشده است. این تصمیمها همچنین نتوانسته حرکت قایقهای «سری» مهاجران از جنوب دریای مدیترانه به شمال آن نشده است، قایقهایی که گاهی بستر دریاها سرنوشت آنها و سوارشان را رقم میزند و گاهی نیز به مقصد میرسند. هرچه باشد اطلاعات حاکی از آن است که اینگونه سفرها ادامه دارد اما گاهی سخن گفتن از آنها در رسانهها کاهش مییابد. یکی از شعارهایی که امروزه کشورهای اروپایی سرلوحه خود قرار دادهاند، «گشودن درها در برابر جهان» است. کشورهای اروپایی اما با فشارهای خود، دستیابی به اجازه ورود و ویزا را گاهی به مسئله محال تبدیل میکنند. مسئلهای که گاهی اروپا را به قلعه شبیه میکند. به هر حال مسئله مهاجرت در اروپا جدی است و بهطور جدی درباره آن بحث میشود.