یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تحلیلی بر روند مدیریت منازعه هسته ای


تحلیلی بر روند مدیریت منازعه هسته ای
نوشتار زیر تحلیلی است از روند مذاكرات ایران و لزوم توجه به واقع گرایی در اتكاء به حمایت های خارجی و نفوذ ایران برای تأثیرگذاری بر روند پرونده هسته ای از طریق كشورهای حامی حق ایران در استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای كه از نظرتان می گذرد.سیر تحولات اخیر مربوط به پرونده فعالیتهای هسته ای ایران نشان از آن دارد كه تحركات دیپلماتیك برای تعیین سرنوشت این موضوع به نقطه عطف خود نزدیك شده است. پافشاری و موضع گیری اصولی ایران بر حق برخورداری از چرخه سوخت هسته ای برای فعالیتهای صلح آمیز، كه در سخنرانی اخیر رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل و جهت گیری های تیم جدید هدایت كننده دیپلماسی هسته ای كشور تبیین گردیده است، از یك سو و تهدید كشورهای اروپایی و آمریكا به ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل برای اتخاذ اقدامات تنبیهی علیه ایران از سوی دیگر و پدیدار نبودن افق مصالحه در حل و فصل این مسأله به وضعیتی شكل بخشیده است كه از بسیاری جهات مشابه موقعیتی است كه در نظریه های همكاری در روابط بین الملل به عنوان «بازی بزدل» شناخته شده است.در چنین وضعیتی طرف های منازعه در بن بستی گرفتار آمده اند كه با شتاب به سوی رویارویی پیش می روند و هر گونه عقب نشینی هر یك از طرف ها هزینه های سنگین حیثیتی برای آن به دنبال خواهد داشت. در وضعیت هایی كه شرایط چارچوب تئوریك یاد شده حاكم است نگرانی برای از دست دادن حیثیت و اعتبار در نتیجه عقب نشینی و واگذاری امتیاز و متهم شدن به ترس و بزدلی موجب می شود تا هر یك از طرف ها با سماجت بر موضع خود ایستادگی نموده و در نتیجه احتمال وقوع سناریوی باخت- باخت بیش از دیگر سناریوهای مطروحه در بازی بزدل قوت یابد.بحران جاری بر سر خواست ایران جهت برخورداری از فن آوری چرخه سوخت هسته ای برای فعالیتهای صلح آمیز نیز همچون بسیاری از دیگر تعارضات سیاسی بین المللی و داخلی نه بر سر موضوع و مسأله مورد اختلاف كه غالباً حاصل بحران در روابط و مناسبات قدرت بین طرف های منازعه می باشد. هر چند طرف های منازعه ممكن است موفق به حل و فصل موضوع مورد اختلاف شوند ولی، از آنجا كه معمولاً ریشه های مسأله كه همانا اختلال در روابط بین طرفها می باشد مغفول می ماند، زمینه های شعله ور شدن دوباره بحران بین طرف های درگیر همچون آتش زیر خاكستر باقی مانده و تعارض مجدداً به شكل اختلاف بر سر موضوعات جدید بین طرفها نمودار می شود. از این روست كه پرداختن به ریشه های اختلاف بین طرف های منازعه به معنی تعریف مجدد مناسبات و بازسازی روابط می تواند زمینه شكل گیری راه حلی دائمی را برای مسائل مورد اختلاف فراهم نماید.بحران در روابط ایران و غرب از یك سو حاصل بی اعتمادی ایران به این كشورها ست كه نتیجه سابقه مداخلات استعماری و امپریالیستی آنها در امور داخلی ایران و اقدامات خصومت آمیز آنها نسبت به منافع ملت ایران در طول سده گذشته می باشد كه به صورت فهرست بلندی از شكایات و دادخواهیها نسبت به سیاستهای غرب در حافظه تاریخی ملت ایران باقی مانده است. از سوی دیگر بروز برخی تندرویها و موضع گیری های برخی از افراد و جریانات ناآشنا با ظرایف دیپلماسی بین المللی در كشور در قبال برخی مسائل بین المللی موجب شده است تا جریان غالب میانه روی و عمل گرایی سیاست خارجی ایران مورد چالش قرار گرفته و حساسیت هایی نسبت به كشورمان شكل گیرد كه این مسأله دستاویزی را برای مخدوش كردن چهره ایران در نزد افكار عمومی بین المللی فراهم نموده است به گونه ای كه در حال حاضر عقب ماندگی، افراط گرایی و ستیزه جویی به وجه غالب تصور غلط غرب و برخی كشورهای دیگر از كشورمان تبدیل شده است. بحران جاری بر سر پرونده هسته ای ایران نیز تا حدود زیادی زاییده طرز نگرش فوق و وجود برخی سوء برداشت ها نسبت به ماهیت مقاصد دولت جمهوری اسلامی ایران برای برخورداری از فن آوری چرخه سوخت هسته ای می باشد كه بدون پرداختن به آنها برون رفت از بن بست جاری در روابط با غرب غیرممكن خواهد بود.از دیگر موضوعات مهمی كه در مواجهه با منازعه دیپلماتیك جاری بر سر پرونده هسته ای ایران لازم است مورد توجه قرار گیرد واقع گرایی و پرهیز از خوش خیالی در ارزیابی حمایتهای خارجی از مواضع كشورمان می باشد. هرگونه مبالغه اهرم های قدرت و نفوذ ایران برای تأثیرگذاری بر روند پرونده هسته ای از طریق تشویق كشورهای حامی حق ایران در ماجرای پرونده هسته ای و مجازات كشورهای مخالف حقوق هسته ای ایران و امید های واهی به ایستادگی كشورهای دوست نظیر روسیه و چین در برابر خواست كشورهای غربی برای ارائه پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل می تواند پیامدهای وخیمی برای منافع ملی كشور دربر داشته باشد. این نكته را لازم است به خاطر داشت كه حمایت این گروه از كشورها از منافع ملت در مجامع بین المللی از آستانه و كشش محدودی برخوردار است و هرگاه تعادل بین منافع و هزینه های حمایت از ایران به زیان آنها متأثر شود چرخش عظیمی را در مواضع آنها شاهد خواهیم بود.ما به عنوان كشوری كه تاریخ معاصر روابط خارجیمان مملو از خیانتهای آشكار و پنهان كشورهای به ظاهر دوست و هم پیمان و فضاحتها و شكست های پی درپی در عرصه دیپلماسی بین المللی بوده است باید بیش از هر ملت دیگری در اعتماد به همراهی كشورهای دیگر با خود احتیاط به خرج داده و انتظارات خود را با این واقعیات عریان سیاست بین الملل منطبق نماییم. چرخش اخیر سیاست هند در جهت همراهی با آمریكا و كشورهای اروپایی در رأی گیری بر سر قطعنامه شورای حكام آژانس بین المللی انرژی اتمی علیه فعالیت های هسته ای ایران با وجود پیوندهای دیرینه فرهنگی آن كشور با ایران و حمایت سنتی آن در مجامع بین المللی از ایران و علیرغم مذاكرات تلفنی رئیس جمهور با نخست وزیر آن كشور پیش از به رأی گذاشته شدن قطعنامه یاد شده و همچنین سفر پیشتر دبیر شورای عالی امنیت ملی به آن كشور، یك نقطه منفی در كارنامه دیپلماتیك به شمار می رود، می بایست سیاستگزاران هسته ای كشور را نسبت به انتظارات و برآوردهای غیرواقع بینانه در رابطه با مواضع دیگر كشورها متنبه ساخته باشد تا مبادا از یك سوراخ دو بار گزیده شویم.هر چند محدودیت دامنه قدرت و نفوذ ایران در مقایسه با دیگر طرف های منازعه هسته ای بر همگان روشن بوده و بی نیاز از استدلال و ارائه شواهد می باشد ولی برای اینكه ارزیابی دقیق تری از قدرت مانور كشورمان در عرصه دیپلماسی بین المللی داشته باشیم كافی است تا نگاهی مقایسه ای به حجم مبادلات تجاری این كشورها با آمریكا و ایران به عنوان دو طرف اصلی بحران هسته ای جاری داشته باشیم. مجموع صادرات كالایی چین به بازار آمریكا در سال ۲۰۰۴ متجاوز از ۲۱۴ میلیارد دلار بود كه این رقم برابر با ۳۵ درصد از كل صادرات كالایی چین و همچنین ۱۴ درصد از كل واردات كالایی ۵۲۳/۱ تریلیون دلاری آمریكا بوده است. هر چند حجم مبادلات تجاری به تنهایی نشان دهنده میزان وابستگی متقابل كشورها نیست و باید شاخص های دیگری نظیر نوع كالاها و خدمات مورد مبادله از جمله اهمیت استراتژیك آنها نظیر كاربرد فن آوری های پیشرفته در ساخت آنها و انحصاری بودن و یا رقابتی بودن عرضه آنها و میزان اشتغال در تولیدات مورد مبادله و همچنین دیگر مبادلات اقتصادی نظیر حجم سرمایه گذاریهای متقابل و پرداخت وام و كمكهای مالی را مدنظر قرار داد ولی این ارقام می تواند گوشه ای از اهمیت دسترسی به بازار بزرگ آمریكا را برای چین و در نتیجه وابستگی اقتصاد آن كشور را به آمریكا نشان دهد. این در حالی است كه به عنوان نمونه سهم واردات ایران از كل واردات دنیا در سال ۲۰۰۳ فقط سه دهم درصد (۰۳%) بوده است كه در مقام مقایسه با حجم واردات كشورهای بانی طرح ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل بسیار ناچیز است.امید به همراهی روسیه با ایران بر سر پرونده هسته ای نیز با تردیدهای اساسی روبه رو است. روسیه كه اقتصاد نفت فروش آن به یمن افزایش قیمت های نفت در چند سال اخیر خود را از چنگ بحرانها و نابسامانیهای متعدد اقتصادی كه در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی گریبانگیر آن كشور گردیده بود تا اندازه ای رها نموده است همچنان وابسته به كمكهای مالی كشورهای اروپایی، به ویژه آلمان، بوده و مقامات آن كشور هرازچندگاه دست تكدی به سوی این كشورها دراز می كنند. در عرصه سیاست خارجی نیز عقب نشینی گام به گام روسیه در مقابل گسترش ناتو به كشورهای پیرامونی آن و استقرار نیروهای نظامی آمریكا در جوار مرزهای آن كشور در جمهوری های شوروی پیشین و انفعال آن در مقابل حمله ناتو به صربستان (كشوری كه روسیه با آن پیوندهای نزدیك نژادی، فرهنگی و تمدنی دارد)، متعاقب به بن بست رسیدن سازوكار تصمیم گیری شورای امنیت سازمان ملل در پی اعمال وتوی روسیه، نشان داد كه دیگر از میراث امپراتوری روسیه تزاری و شوروی پیشین تنها نامی در موزه ها برای آن كشور باقی مانده است.توجه به واقعیات بین المللی مربوط به مسئله هسته ای ایران نشان می دهد كه بحرانی شدن فضای بین المللی در رابطه با پرونده هسته ای ایران و گرایش یافتن طرفهای این منازعه دیپلماتیك به سوی رویارویی گسترده تر به نفع هیچیك از طرفها نبوده و طبیعی است كه جمهوری اسلامی ایران نیز، همانطور كه مسئولان بلندپایه كشور نیز رسماً بارها اعلا نموده اند، به میل خود به پیشواز آن نرود. موقعیت حساس كنونی می طلبد تا تلاشهای دستگاه دیپلماسی كشور و دیگر نهادهای مسئول معطوف به پرهیز از رادیكال كردن و احساسی نمودن فضای سیاسی داخل كشور نسبت به این موضوع بوده و مسئولان مربوطه با حداكثر بهره گیری از ظرفیتهای دیپلماتیك و قواعد بازی در روابط بین الملل و با اتخاذ تدابیر هوشمندانه و با حفظ اقتدار ملی درصدد جلوگیری از شكل گیری سناریوی باخت- باخت برآیند.در پایان لازم به یادآوری است كه حل و فصل منازعه هسته ای جاری تنها موجب فروكش كردن فضای تنش آلود كنونی گردیده و آرامش موقتی را بر روابط خارجی ایران حاكم خواهد ساخت و به هیچ وجه نقطه پایانی بر بحرانها و تنش های دائمی ایران در نظام بین الملل نخواهد بود. برقراری امنیت و آرامش پایدار برای ایران نیازمند نگاهی راهبردی به مقوله منافع ملی و مناسبات جهانی قدرت است. همانطور كه تاریخ بی رحم و خونبار روابط بین الملل و دیپلماسی جهانی نیز نشان داده است ملتها دوستان و دشمنان دائمی ندارند و آنها كه نمی خواهند برای بقای خود به قدرتهای بزرگتر وابسته شده و در درون آنها هضم شوند تنها باید به نیروی هوش و استعداد مردمان خود اتكاء نموده و ناگزیر قدرتمند شوند. حفظ استقلال و تداوم بقا، به ویژه برای ملتهایی كه در كانونهای حساس ژئوپلیتیكی دنیا قرار گرفته و در عین حال مسیری متفاوت از جریان غالب و مسلط جهانی می پیمایند، بدون فراهم ساخت لوازم آن آرزویی عبث خواهد بود. حقوق بین المللی چنین ملت هایی تنها در سایه «خودیاری» به چنگ خواهد آمد و در غیر این صورت تبعیض، بی عدالتی و رفتارهای دوگانه اجزاء همیشگی حیات بین المللی آنها خواهند بود و پژواك فریاد عدالت خواهان و مصلحان جهان برای برپایی عدل و داد جهانی نیز در هیاهوی صاحبان ثروت و قدرت و در بیداد جنگها و كشاكش قدرت ،گوشی برای شنیدن نخواهد یافت.
ابوالقاسم بینات
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید