چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

ورزش همگانی


ورزش همگانی
ورزش همگانی در جستجوی راههایی برای تشویق طراحی و ایجاد امكانات ورزشی در كشور است. تحرك عمومی مردم در زمینه های مختلف ورزشی به رشد سلامتی جسمی و روحی نیز كمك خواهد كرد. تعریف ورزش همگانی در مقابل ورزشهای مدرن كه در بازیهای المپیك و جهانی انجام می شود، چیزی جز فراهم نمودن امكانات اولیه و ابتدایی برای مردم عامی نیست. راه رفتن در یك فضای مناسب، دویدن در یك مكان هموار و حتی نرمش كردن در فضای خانه و پاركها می تواند در این تعریف بگنجد. ورزش همگانی را ابتدا از ورزشهای پایه آغاز می كنند و با عمومیت بخشیدن به آن و حتی تبلیغات روی آن ترغیب عمومی می كنند تا توجه عام به سمت ورزش معطوف شود. بحث امروز را به ورزش و ورزش همگانی اختصاص دادیم تا به تفاوت های آن با ورزش حرفه ای پی ببریم.ورزش همگانی، یك جنبش، كوششی جمعی و منظم است برای تصحیح، تغییر یا توسعه كمبودهایی كه در نظامهای اجتماعی وجود دارد و شهروندان به طور داوطلبانه در آن جنبش شركت می كنند. ورزش همگانی، وظیفه ارتقای رفاه و آسایش تمام شهروندان و همچنین تعلیم و تربیت آنها را عهده دار است. ورزش همگانی با سیاست ورزشهای جامع ارتباط دارد، هدف ورزش همگانی كوشش برای رواج دادن ورزش بین تمام اقشار جامعه است كه این كار آثار بهداشتی، اجتماعی، تعلیم و تربیتی و توسعه فرهنگی دارد. ورزش همگانی نماد یك سیاست برای ورزش است كه به فراهم كردن بهترین فرصتهای ممكن برای بیشترین تعداد مردم، تحریك شركت كننده هایی با سطوح عملكرد مختلف _ نسبت به ورزش تأكید وافر دارد.اصطلاح ورزش همگانی یك شعار است و درصدد تشویق عموم برای اظهار كردن و شركت در ورزش همچنین دعوت از آنان برای تلاش در جهت فراهم كردن فرصت ها برای همه مردم است. این امور باید به شكلی تدوین و طراحی شوند تا هر شركت كننده با بلند همتی و توانایی های خود، حق قهرمان شدن را داشته باشد.
امروزه نزدیك به پنجاه رشته ورزشی در جهان بخوبی شناخته شده است، این ورزشها بازیهای المپیك در سطح جهانی تا دویدنهای آرام روزانه فردی را شامل می شود. آیا این دویدنهای آرام یا راه رفتن نوعی ورزش است؟ پیش از آنكه ورزش همگانی برای اولین بار تعریف شود مفهوم ورزش كم و بیش با ابهام همراه بود. پیشتر، ورزش شامل فعالیت هایی بود كه نوعاً طبیعت رقابتی و مسابقه ای داشتند.
به هر حال دویدن تا جایی كه به ورزش دو و میدانی، فوتبال، راگبی، یا شبیه به اینها ارتباط نداشته باشد، ورزش نیست و به صورت یك تمرین بدنی باقی خواهد ماند. به نظر می آید هر زمان ما درباره ورزش صحبت می كنیم، تنها تمرینات جسمانی در ورزشهای سازمان یافته، دارای قانون و دستور العمل را در نظر داریم كه تا زمانی كه آنها را رعایت كنیم می توانیم به بازی و مسابقه بپردازیم. ورزش سازمان یافته می تواند به انواع مختلف تمرینات بدنی، حركات و رفتار تقسیم شود. هیچكس نیست كه نتواند پایه های یك حركت را انجام دهد. ورزش را می توان در چهار گروه تقسیم بندی كرد:
الف _ بازیها و ورزشهای رقابتی
ب _ فعالیت های در فضای باز
پ _ حركات ظریف و زیبا
ت _ فعالیت برای آمادگی جسمانی
بدنبال این دسته بندی واژه های تربیت بدنی و تفریحات سالم رواج پیدا كرد. در منشور اكثر كشورهای جهان آمده است كه هر انسانی حق اساسی برای دسترسی به تربیت بدنی و ورزش را دارد. چیزی كه برای رشد و توسعه شخصیت او ضروری است.منشورها تصریح می كنند كه آزادی برای رشد جسمانی و فرهنگی و قوای روحی از طریق تربیت بدنی و ورزش باید از دو جهت نظام آموزشی و سایر جنبه های زندگی اجتماعی تضمین گردد و هر فرد باید بر طبق سنت ملی ورزش خود، برای پرداختن به تربیت بدنی و ورزش توسعه آمادگی جسمانی در رسیدن به سطوحی در موفقیت فرصت های كافی داشته باشد كه موفقیتی مبتنی بر توانایی های اوست.حقیقت و واقعیت این است كه حركت جهان ورزش، به طور مستقیم تحت تأثیر اصلی ارزش سرگرم كنندگی ورزش است.این چیزی نیست كه ما می خواهیم. ما نمی خواهیم مردم جهان تماشاچی ورزش باشند، بلكه ما می خواهیم مردم جهان همه ورزشكار باشند. متعادل كردن ورزش در بین اقشار جامعه از وظایف مهم دولت هاست.ورزش در سالهای اخیر به نحو فزاینده ای، نهادی شده است، چرا كه اكثر كشورها نظام هایی از فعالیت های ورزشی را ایجاد كرده اند كه مشتركاً توسط دولت و سازمانهای داوطلب اداره می شود. این نظام، كه منبع عظیمی از كاركنان ایثارگر داوطلب را در اختیار دارد از نظر تعداد، احتمالاً بزرگترین جنبش مشاركتی است.بین ۱۵ تا ۷۰ درصد جمعیت هر كشور به طور منظم در یكی از رشته های ورزشی فعالیت دارد، شمار افراد مشاركت كننده در این امر در جهان بالغ بر یك بیلیون نفر برآورد می شود.برخی این نیروی عظیم را كه در انبوهی از باشگاهها، اتحادیه ها و فدراسیونهای ورزشی در سطوح محلی، منطقه ای، ملی و بین المللی گرد آمده اند، تكیه گاهی می دانند برای دموكراسی در عمل و ارائه دهنده فرصتی به حساب می آورند برای جوانان تا معنی كثرت گرایی دمكراتیك را دریابند. هنوز راه درازی در پیش است تا دسترسی به ورزش در عمل تبدیل به حقی همگانی شود.با این وجود امروزه ورزش به رغم اختلافات و نابرابری ها ،بیش از پیش دمكراتیك شده است. ورزش كه روزگاری فعالیتی نخبه گرایانه بود، اكنون بدل به پدیده ای توده ای شده است كه، اگر در مقاصد اجتماعی صحیح از آن بهره برداری شود می تواند توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را با خود متحول كند.
ورزش سنتی و ورزش نوین
بازیهای توأم با تقلید و توهم، نوید دهنده هنرهای سرگرم كننده بودند لیكن ورزش ریشه در بازیهای جسمی، به ویژه بازیهای رقابتی دارد و باید به گفته رنه ماهو دبیر كل پیشین یونسكو، آن را «فعالیت آزاد و بی نظرانه مردمانی آزاد» دانست. در غیر این صورت عنصر بازی از ورزش رخت برمی بندند. ماهو ورزش را تجسم نوین سنت شوالیه گری دانسته و اعلام كرده است: «ورزشی كه شباهت به كار داشته باشد ورزش نیست.»رونق اخیر در رقابت درجه یكها، كه به زیان ورزش آماتوری صورت گرفته (و خود مفهومی است كه از منشور المپیك ناپدید شده است)، این ترس را به وجود می آورد كه مبادا بعد «بازی» ورزش به فراموشی سپرده شود و ورزش رقابتی تبدیل به چیزی كاملا حرفه ای گردد.جنبه سرگرمی و لذت ورزش، برای ورزشكارانی كه دچار قید و بندهای روشهای آموزشی جدیدند، از میان رفته و بدین ترتیب ورزش در حال تبدیل شدن به اعمال شاقه است. برخی ورزش را مبهم، نیمی كار نیمی بازی، «كار آمیخته به بازی» یا «بازی سخت كوشانه» می دانند. برخی دیگر ورزشها را تا آنجا بازی می دانند كه به خاطر خودشان انجام گیرد. اما این بی غرضی، در این دورانی كه چهره های برجسته ورزشی از پوشش تلویزیونی وسیعی برخوردار می شوند و دستمزدهایی سخاوتمندانه می گیرند تا چه اندازه می تواند وجود داشته باشد؟ورزشها و بازیهای سنتی موضوعی دیگر است. این ورزشها و بازیها كه نمادهای پرمعنای میراث سنتی جوامع اند، بخشی از كلیتی فرهنگی هستند كه خود شكلی از بیان و وسیله ای برای تنظیم و ساماندهی اند.ارزشهایی كه این ورزشها و بازیها دارند و شگردها و مهارتهایی كه می طلبند غالبا با ارزشها و شگردها و مهارتهای ورزشهای نوین، اگر نگوییم در تضادند دست كم باید بگوییم به كلی تفاوت دارند. این ورزشها و بازیهای سنتی كه اكثر قریب به اتفاق آنها در چهارچوبی غیررسمی و غیرنهادی صورت می گیرند، بازتاب هویتهای فرهنگی فردی و جمعی و نیز، عواملی پراهمیت در توسعه فرهنگی اند.بازیهای ملی و منطقه ای مردمی (به استثنای مواردی معدود) در بسیاری از كشورها كم كم محبوبیت خود را از دست می دهند و چنین می نماید كه این امر فرایندی برگشت ناپذیر است. برخی از ناظران كار را بدانجا كشانده اند كه پیش بینی می كنند فرهنگ بازی در جهان، هر چقدر هم كه غنی و متنوع باشد، محكوم به نابودی است _ گیریم كه برخی از صورتهای فسیل شده آن به عنوان فرهنگ توده حفظ شوند _ و جای خود را به فرهنگ ورزشی سالم سازی شده، استاندارد شده، و جهانی بسپارند كه جنبه ای درخشان از زندگی نوین شمرده می شود.باری، فعالیت جسمی بدان گونه كه در ورزش منعكس شده است راهی دراز باید بپیماید تا به ادعای خود تحقق بخشد و بدل به فعالیتی همگانی شود كه از اعصار متمادی به نسلها منتقل شده است. برقرار كردن سیطره ورزش، بر هر رویكرد دیگری كه در سراسر جهان به فعالیت جسمی می شود، به معنای اعلام سلطه مفهومی خاص از ورزش است _ ورزش، بدان مفهومی كه امروزه در جهان غرب متداول است.با این همه، بازیها و ورزشهای سنتی بخشی از میراث فرهنگی غیر مادی بشریت اند. بدین سان، شایسته آنند كه در فهرستی توصیفی، به همان گونه كه كنگره بین المللی فعالیتهای جسمی، ورزش و رشد كه در فوریه ۱۹۹۲ در نابئول (تونس) برگزار شد، به یونسكو توصیه كرده است، گنجانده شوند. اگر قرار است برخی ورزشها به عنوان فرهنگ مردم حفظ شوند، خوب است دست كم فهرستی از آنها در دست داشته باشیم.كشورهایی كه بیش از همه در معرض جذب شدن به ورزش نوین (به ویژه فوتبال و تنیس) هستند، ممكن است كه هویت فرهنگیشان به تدریج تضعیف شود.با این همه، بسیاری از رهبران كشورهای در حال توسعه از این می ترسند كه، كوششهایی كه برای احیای بازیها و ورزشهای ملی یا بازگشت به فعالیتهای سنتی جسمی صورت می گیرد چه بسا سبب شود كه جوانان آنها باز هم بیشتر در حاشیه قرار گیرند، چرا كه این احیا و این بازگشت مانع از دستیابی آنها به ورزشهای نوین می گردد كه از اقبالی جهانی برخوردارند و سرچشمه بی همانند غرور و حیثیت ملی اند. سیاستهایی از این دست، به گفته آنان در جهت معكوس گرایش به ادغام شدن و یكپارچه شدن عمل می كند، چرا كه عملكردهایی فرهنگی را تقویت می كنند كه ریشه ای ژرف در خاك قبیله دارند. جهان در حال حركتی توقف ناپذیر به سوی پذیرش فرهنگی جهانی می نماید، كه در آن ورزش، همچون خود جامعه، چه بسا آنچه را كه از باب نیرومندی به دست آورده است از بابت معنوی از دست بدهد.در نهایت تجربه ورزش رقابتی قلمرویی مهم برای همگان است. برای رشد اجتماعی الگوهای درستی، انگیزش و عزت نفس اقشار مختلف یك جامعه و صلح و مشاركت و همزیستی مردم جهان. حتی در ورزشهای سنتی قواعد و روشهایی وجود دارد كه ورزشكاران نسبت به حریف نیز احساس مسئولیت می كنند و فلسفه حیات بشری را مشتركا می آموزند.
منبع : روزنامه همشهری