چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
سیمای حضرت زهرا(س) در آیینهی مذاهب اسلامی
دربارهی فضایل و عظمت بزرگبانوی اسلام و یگانه دختر باقیمانده از رسول خاتم(ص) حضرت صدیقهی اطهر فاطمهی زهرا(س) چه در منابع شیعی و چه در منابع اهل سنت به فراوانی سخن گفته شده است. به قدری فضایل آن حضرت زیاد است که جای کوچکترین تردید و یا انکاری وجود ندارد. در این مقاله به ذکر برخی از فضایل بیشمار آن حضرت که در منابع مختلف اهل سنت موجود است اشاره میکنیم. از جمله نظر مذاهب مختلف درخصوص مناقب و فضایل آن حضرت، مقام و منزل ایشان نزد پیامبر اسلام(ص)، مصداق سورهی کوثر، شأن نزول آیهی تطهیر، شأن نزول آیهی مباهله و ....
● مقدمه:
دربارهی شخصیت ممتاز زهرای اطهر(ع)، گفتارها و نوشتارها و اظهار نظرها، چه از دوست و چه از دشمن، به ویژه دشمن دانا و باانصاف، بسیار فراوان است. در جهان اندیشه و علم و پژوهش، وجود ذیوجود فاطمه(س)، محور برخورد آراء و افکار گوناگون گردیده و میدانهای گستردهای را برای قلمفرساییهای پرشور ایجاد کرده است.
کتابهای مختلف از نویسندگان و متفکران اطراف جهان وجود دارد که در فصل فصل هرکدام از این کتب و رسالات، شخصیت و زندگی پربار و افتخارآمیز آن حضرت، از ابعاد مختلف مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است.
شخصیت زهرای اطهر(س) یک شخصیت جهانی و الهی است که عموم مردم در مورد او حق اظهار نظر و قلمفرسایی دارند، و سخن دوست را از هر زبان و قلمی که انسان بشنود و بخواند، زیبا و پسندیده است و مصداق «الفضل ما شهدت به الاعداء» خواهد بود.
امروزه که شخصیت جمیله بوپاشاها، ایندیرا گاندیها، فلورانسها، الیزابتها و بنتالهدیها و نظایر آن در سطح وسیعی از جهان مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد، آیا جا ندارد که شخصیت فوقالعاده و والای این بانوی بزرگ اسلامی در عرصهی جهانی مورد معرفی و شناسایی قرار گیرد؟ (دکتر علی ابراهیم حسن)
سلیمان کتانی نویسنده و شاعر و ادیب مسیحی که دارای تألیفات مشهور و موفقی در چهرهنگاری شخصیتهای اسلامی است، در کتابی تحت عنوان «فاطمه الزهرا و ترفی غمد» (فاطمه زهرا، زهی در نیام)، دربارهی شخصیت زهرا(س)، شعر و حماسه به کار برده و بهترین شورها و عواطف شاعرانه را نثار او میکند. او در آغاز کتابش مینویسد: «فاطمهی زهرا(س) مقامی والاتر از آن دارد که سندهای تاریخی و روایتی به سوی او اشاره کنند، و گرامیتر از آن است که شرححالگونهها به جانب وی راهنما باشند. فاطمه(س) را همین چهارچوب کافی است که: وی دختر محمد(ص) و همسر علی(ع) و مادر حسن(ع) و حسین(ع) و بزرگ بانوی جهان اسلام است.» (پیشگفتار، ص ۳، همان کتاب)
مستشرق و پژوهشگر معروف فرانسوی، لویی ماسینیون که مدتی از عمر خود را وقف شناخت حضرت فاطمه(س) ساخته، در زمینهی شناخت آن حضرت، با گامهای تحقیق پیش رفته و تلاش و کوشش بسیار به عمل آورده است. وی رسالهی محققانهای در مورد مباهلهی مسیحیان «نجران» با پیامبر اسلام(ص)، که در سال دهم هجری در مدینه صورت گرفت، نوشته که در آن نکتههای جالب توجه فراوانی مطرح شده است. در آن رساله میگوید: «اوراد و دعاهای ابراهیم(ع) از وجود دوازده نور که منشعب از فاطمه(س) هستند خبر میدهد ... تورات موسی از آمدن محمد(ص) و دختر پربرکت او، و دو آقازاده به مانند اسماعیل و اسحق (حسن(ع) و حسین(ع)) نوید میدهد و انجیلهای عیسی(ع) از آمدن احمد(ص) نوید میدهد، و نیز رک: شخصیات قلقله عبدالرحمن بدوی و ضمیمهی آن «المباهله» تألیف لویی ماسینیون، چاپ میلان، ۱۹۴۴، ص ۱۷بشارت میدهد که دختر پربرکتی خواهد داشت که دو پسر به دنیا میآورد ...» (۹)
علاوه بر این اقرار و اعتراف به شخصیت و منزل والای بانوی یگانهی جهان اسلام در میان تمامی فرق اسلامی امری مسلم و بدیهی است، از جمله حسن بصری که از دید همهی عارفان و اهل طریقت در فرقههای مختلف اسلامی، اعم از شیعه و سنی مورد احترام و تکریم قرار دارد، دربارهی دخت گرامی پیامبر(ص) میگوید: در این امت عابدتر از فاطمه(س) نیامده است آنقدر نماز و عبادت را ادامه میداد که پاهایش ورم میکرد. (مجلسی، بحارالانوار، ۴۳/۸۴) حسن روایات متعددی را در فضیلت فاطمهی زهرا(س) نقل کرده که در منابع روایی موجود است. (رک: کنزالعمال، ۲/۹۹ – قندوزی، ینابیع الموده، ۱۷۴ – هاشمی، فاطمهی زهرا(س) در کلام اهل سنت، ۱/۱۱۸)
● ویژگیهای ظاهری آن حضرت:
حاکم در مستدرک به سند خود از انس بن مالک و نیز ابن شهرآشوب در مناقب از هم او نقل کردهاند که گفت: «دربارهی چهرهی فاطمه(س) از مادرم پرسیدم و او پاسخ داد: گویی او همانند ماه شب چهارده یا خورشید زیر ابر بود، همانند خورشیدی بود که از زیر ابر بیرون آمده. پوست بسیار سفیدی داشت و شبیهترین مردم بود به رسول خدا(ص)»
از عطاء بن ابیرباح نقل شده است که گفت: «فاطمه(س) دخت رسول خدا فربه مینمود و نوک موی پیچیدهاش روی دیدگانش میافتاد.» در کتاب کشفالغمه نقل شده است که یکی از وعاظ از فاطمه(س) و امتیازات و فضایلی که خدا بدو داده یاد کرد و غرق در شادمانی شد و آنگاه این دو بیت را سرود:
- خورشید از روی شرم از (دیدن) نور درخشان او به سوی شفق گریخت.
- و غنچه از شرم از (دیدن) شمایل وی خود را درگها پوشانید.
ابن عبدالبر در استیعاب به اسانید خود از عایشه نقل کرده است که گفت: «من هیچکس را ندیدم که از نظر سخن و گفتار (و در روایت دیگر) و ویژگیها و خوی و سیرت شبیهتر از فاطمه(س) به رسول خدا(ص) باشد. چون فاطمه(س) بر پیامبر(ص) وارد میشد، آن حضرت برمیخاست و دستانش را بوسه میداد و به وی خوشامد میگفت. همچنانکه هرگاه پیامبر نزد فاطمه(س) میرفت؛ او با وی چنین میکرد.»
در روایت ابوداود آمده است که گفت: «چون فاطمه(س) نزد پیامبر(ص) میآمد، آن حضرت برمیخاست و دستش را میگرفت و میبوسید و او را در جای خویش مینشاند. پیامبر(ص) نیز هرگاه بر فاطمه(س) وارد میشد، او برمیخاست و به سوی حضرتش میرفت و دستش را بوسه میداد و در جای خویش مینشانیدش.»
حاکم در مستدرک به سند خود از عایشه نقل کرده است که گفت: «هیچکس را ندیدم که از نظر گفتار و سخن، از فاطمه(س) به رسول خدا(ص) شبیهتر باشد. هنگامیکه فاطمه(س) بر پیامبر(ص) وارد میشد آن حضرت به وی خوشامد میگفت و برمیخاست و دستش را میگرفت و میبوسید و او را در جای خویش مینشاند.» حاکم گوید: «این حدیث بنا به شرط شیخین صحیح است و آن دو این حدیث را اخراج نکردهاند.»
و هم او به سند خود از عایشه نقل کرده است که گفت: «هیچکس را از نظر گفتار و سخن از فاطمه(س) به رسول خدا(ص) همانندتر ندیدم. چون وی بر پیامبر(ص) وارد میشد آن حضرت به سویش برمیخاست و میبوسیدش و به وی خوشامد میگفت و دستش را میگرفت و در جایگاه خویش مینشاندش. فاطمه(س) نیز هرگاه پیامبر(ص) بر او وارد میشد به استقبال او میرفت و دست حضرتش را میبوسید.»
حاکم دربارهی این حدیث گوید: «این حدیث بنا بر شرط شیخین صحیح است.»
در شماری از روایات آمده است که فاطمه(س) چون راه میسپرد، هیچ اختلافی میان راه رفتن او با راه رفتن پیامبر(ص) به نظر نمیآمد.
در کشفالغمه از امسلمه، روایت شده است که گفت: «فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) از نظر چهره شبیهترین مردم به رسول خدا(ص) بود.» (سیرهی معصومان، ج ۲،ص ۱۰)
● مناقب و فضایل آن حضرت
ابوداود، سلیمان بن طیالسی در سنن معروف خود میگوید:
«علی بن ابیطالب(ع) فرمودند: آیا نمیخواهی که از خودم و از فاطمه(س) دختر پیامبر اسلام(ص) بگویم؟
او با آنکه عزیزترین فرد در نزد پیامبر اسلام(ص) بود، در منزل من از فرط دستاس کشیدن (چرخاندن آسیاب دستی) دستش زخمی شد، و از فرط حمل آب با کوزه شانهاش متألم گردید، و از جارو کشیدن و نظافت خانه لباسهایش کهنه شد. شنیدم که خدمتگزارانی پیش رسول خدا(ص) هستند. فاطمه(س) به سراغ پدر رفت تا کمکی از او دریافت کند و یکی از آن خدمتگزاران را برای کمک در کارهای خانه از پدر بخواهد. ولی وقتی که به حضور پدر رسیده بود، با جوانانی در آنجا برخورد کرده و از فرط حجب و حیا خجالت کشیده بود درخواست خود را بازگو کند، و بدون ابراز مطلب بازگشته بود.» (سنن ابیداود، ج ۲، ص ۳۳۴)
بیان ابن صباغ در اینباره: ما بخشی از ویژگیهای برجسته، شرافت نسبی و ارزشهای شخصیتی حضرتش را یادآور میشویم:
او «فاطمه زهرا(س)» دختر کسی است که دربارهاش آیهی شریفهی «سبحان الذی اسری بعبده» (اسراء/ ۱) نازل شد، سوی خورشید و ماه، دختر بهترین انسان، پاکزاده، و به اجماع و اتفاق نظر اندیشمندان ژرفنگر، بانویی بزرگ میباشد. (الفصول المهمه، ط بیروت، ۱۴۳)
بیان حافظ ابونعیم اصفهانی در اینباره: از پارسایان برگزیده و برگزیدگان پرهیزگار فاطمه رضیالله تعالی عنها است. او بانوی بتول، و پارهی تن رسول(ص)، و نزدیکترین فرزندانش به قلب مبارک و نخستین نفر آنان در پیوستن به آن حضرت بعد از رحلتش بود، او از دنیا و بهرههایش برکنار و به اسرار و رموز پیچیدهی آفات و زشتیهای دنیا آشنا بود. (حلیمه الاولیاء، ط بیروت، ۲/۳۹)
بخاری در صحیح به سند خویش از رسول خدا(ص) روایت کرده است که فرمود: «فاطمه(س) پارهی تن من است که هر که او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.»
نسایی در خصایص به سند خود از مسور بن مخرمه روایت کرده است که گفت: «پیامبر(ص) فرمود: فاطمه(س) پارهی تن من است، هرکه او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.» مسلم نیز در صحیح خود حدیثی از پیامبر(ص) نقل کرده است که فرمود: «همانا فاطمه(س) دخترم پارهی تن من است، آنچه وی را ناپسند آید مرا آزار میدهد.» و در روایت مسلم است که: «همانا دخترم پارهی تن من است، آنچه وی را ناپسند آید برای من نیز ناپسند است و آنچه او را میآزارد مرا نیز آزار میدهد.»
در اصابه به نقل از صحیحین از مسور بن مخرمه نقل شده است که گفت: «از رسول خدا(ص) شنیدم که بر منبر میفرمود: فاطمه(س) پارهی تن من است، آنچه او را بیازارد مرا آزار دهد و آنچه او را ناپسند آید مرا نیز ناپسند آید.»
ابونعیم در حلیه الاولیاء به سند خود از مسور بن مخرمه نقل کرده است که گفت: «شنیدم رسول خدا(ص) میفرمود: همانا فاطمه(س) دخترم پارهی تن من است، هر آنچه او را ناپسند آید، مرا نیز پسندیده نباشد و هر آنکه او را بیازارد مرا آزرده است.» (سیرهی معصومان، ج ۲، ص ۱۲)
فاطمه(س) محبوبترین زن در نزد پیامبر(ص) بود: در استیعاب آمده است: «از عایشه پرسیدم: چه کس در نزد پیامبر(ص) از همه محبوبتر بود؟ گفت: فاطمه(س). گفتم: از مردان؟ گفت شوهر فاطمه(س)، اگرچه من او را بسیار روزهدار و نمازگزار میدانم.»
حاکم نیز همین روایت را به سند خود از جمیع بن عمیر، با اندکی تغییر آورده و آن را صحیح دانسته است. ترمذی نیز همین حدیث را روایت کرده است.
زهد آن حضرت: حاکم در مستدرک به سند خود روایت کرده است که: «رسول خدا(ص) بر فاطمه(س) وارد شد. فاطمه(س) گردنبندی از طلا به گردن داشت به دست گرفت و گفت: این را ابوالحسن(ع) به من تحفه داده است. رسول خدا(ص) به او فرمود: فاطمه(س) آیا خوشحال میشوی که مردم بگویند فاطمه(س) دختر محمد(ص) است و در دست تو زنجیری از آتش است. آنگاه ننشست و از خانه بیرون آمد. فاطمه(س) زنجیر را گرفت و با آن غلامی خرید و آزاد کرد. چون پیامبر(ص) را از این امر آگاه کردند، فرمود: خدا را شکر که فاطمه(س) را از آتش رهانید.» حاکم گوید: «این حدیث بنا به شرط شیخین صحیح است.»
احمد بن حنبل در مسند از ثوبان، آزادکردهی رسول خدا(ص) نقل کرده است که گفت: «هنگامیکه پیامبر(ص) قصد سفر داشت آخرین کسی را که دیدار میکرد فاطمه(س) بود و چون باز میگشت نخست به دیدار فاطمه(س) میرفت. یکبار از جنگی بازگشت و به خانهی فاطمه(س) رفت و دید که بر در خانه پردهای آویخته شده است. همچنین بر دست حسن(ع) و حسین(ع) دو دستبند نقرهای دید. آن حضرت با مشاهدهی این موارد به خانه داخل نشد و از راه بازگشت. فاطمه(س) دانست که پیامبر(ص) به خاطر دیدن پردهها و دستبندها به خانه قدم ننهاده. از اینرو پرده را پاره کرد و دستبندها را از دست کودکانش به درآورد و قطعه قطعه کرد. حسن(ع) و حسین(ع) گریستند. فاطمه(س) دستبند را میان آن دو تقسیم کرد. آنان هر دو، در حالیکه گریه میکردند، به سوی رسول خدا(ص) رفتند. پیامبر(ص) دستبند را از آنان گرفت و به ثوبان گفت: اینها را نزد بنیفلان ببر و برای فاطمه(س) گردنبندی از عصب (دندان جانوری دریایی) و دو دستبند از عاج بخر. زیرا اینان اهل بیت من هستند و من دوست ندارم آنان طیبات خود را در زندگی دنیویشان بخورند.
راستی در گفتار: مؤلف استیعاب به سند خود از عایشه نقل کرده است که گفت: کسی را راستگفتارتر از فاطمه(س) ندیدم، مگر پدرش را.
ابونعیم نیز در حلیه الاولیاء به سند خود از عایشه نقل کرده است که گفت: «هرگز کسی را راستگوتر از فاطمه(س) ندیدم مگر پدرش را.» (همان، ص ۱۳ و ۱۴)
● منزلت حضرت فاطمه(س) نزد پیامبر گرامی اسلام(ص)
بیان قندوزی صاحب ینابیع الموده در اینباره: در این کتاب با اسناد خویش از انس بن مالک روایت کرده است که: «پیامبر اسلام(ص) هر صبح موقع نماز به در خانهی فاطمه(س) میآمد و آنان را به نماز فرا میخواند و آیهی «انما ...» را تلاوت میکرد و این کار ۹ ماه ادامه داشت. این خبر از سیصد تن از صحابه نقل شده است.» (الاسلام و الشیعه، محمود شهابی، ج ۱، ص ۲۲۳)
بیان بخاری در کتاب صحیح: بخاری، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل در صحیح معروف خود، جزء پنجم، ص ۱۷ باب فضائل صحابه (چاپ مکه به سال ۱۳۷۶) با سندهای خاص خود نقل میکند که پیامبر اسلام(ص) فرمودند:
«فاطمه(س) پارهی تن من است. هر آنکس که او را به غضب وادارد مرا خشمناک ساخته است.»
بخاری در موارد متعددی از کتاب خود، از جمله در ج ۳ ص ۱۴۶ و در جزء چهارم ص ۲۰۳ نقل میکند که پیامبر اسلام(ص) فرمود: فاطمه(س) پارهی تن من است، هر آنکس که او را به غضب وادارد مرا ناخشنود کرده است و در جزء پنجم ص ۲۰ میگوید: فاطمه(س) بانوی زنان بهشتی است.
بیان مسلم در کتاب صحیح: مسلم بن حجاج قشیری (م ۲۶۱ هـ) یکی از ارباب صحاح ششگانه در صحیح معروف خود میگوید:
«فاطمه(س) پارهتن پیامبر(ص) است، پیامبر(ص) را میرنجاند کسیکه او را رنجانده باشد و پیامبر(ص) را خوشحال میسازد کسیکه زهرا(س) را خوشحال کرده باشد.»
بیان ترمذی در کتاب صحیح: ترمذی، یکی دیگر از ارباب سنن در صحیح خود در اینباره میگوید: «از عایشه سؤال شد کدامیک از مردم، محبوبترین افراد در نزد رسول خدا(ص) بودند؟ گفت: فاطمه(س)، پرسیده شد: از مردان؟ گفت: همسرش علی(ع).» (الاسلام و الشیعه، محمود شهابی)
سیوطی در تفسیرش میگوید: «اخرج ابن مردویه عن انس بن مالک و بریده قال «قرأ رسولالله ـ هذه الآیه «فی بیوت اذن الله ...» فقام الیه رجل فقال ایّ بیوت هذه یا رسولالله قال بیوت الانبیاء فقام الیه ابوبکر فقال یا رسولالله هذا البیت منها (لبیت علی و فاطمه) قال من افاضلها» (تفسیر الدر المنثور، ج ۵، ص ۵۰، و همچنین فاطمه در کلام اهل سنت، ج ۱، ص ۳۴۵، سید مهدی هاشمی، انتشارات حرّ، چاپ اول، ۱۳۸۰) ابن مردویه به نقل از انس بن مالک و بریده روایت کرده است که رسول خدا(ص) این آیه «در خانههایی مانند معابد و مساجد و منازل انبیاء خداوند رخصت داده است که آنجا رفعت یابد و در آن نام خدا یاد شود» را قرائت فرمود، مردی بلند شد، عرض کرد: ای رسول خدا(ص) این خانهها کدامند؟ پیامبر(ص) فرمود: خانههای پیامبران است، ابوبکر بلند شد و عرض کرد: ای رسول خدا آیا این خانه «اشاره به خانهی علی(ع) و فاطمه(س)» از آن خانههاست؟ پیامبر(ص) فرمود: بلی از آنهاست و از بهترین آنهاست.
شدت علاقهی پیامبر(ص) به فاطمه(س): حاکم در مستدرک به سند خود از ابوثعلبه خشنی نقل کرده است که گفت: «عادت رسول خدا(ص) بر این بود که چون از جنگ یا سفری باز میگشت به مسجد میرفت و دو رکعت نماز میگزارد آنگاه به فاطمه(س) درود میفرستاد و سپس پیش همسرانش میرفت.» همچنین وی به سند خود از ابنعمران نقل کرده است که گفت: «پیامبر(ص) چون قصد مسافرت داشت، آخرین کسی را که وداع میگفت فاطمه(س) بود و چون از سفری باز میگشت نخستین کسی را که میدید فاطمه(س) بود.»
ابن شهرآشوب در مناقب با چند سند از عایشه نقل کرده است که گفت: «علی(ع) از پیامبر(ص) ـ که میان او و فاطمه(س) که در بستر خوابیده بودند، نشسته بود ـ پرسید: کدامیک از ما پیش تو محبوبتریم من یا او (فاطمه)؟ پیامبر(ص) فرمود: او نزد من محبوبتر است و تو عزیزتری.»
در پاسخ به این پرسش، نمیتوان جوابی بهتر از این یافت. فاطمه(س) را از روی مهربانی و شفقت محبوب میداند و علی(ع) را به خاطر بزرگی در فضل و جایگاهش عزیز میشمارد. (سیرهی معصومان، ج ۲، ص ۱۲)
● حضرت زهرا(س) در روز محشر
بیان خطیب بغدادی در اینباره: خطیب بغدادی، احمد بن علی مورخ و محقق قرن پنجم، در تاریخ معروف خود، «تاریخ بغداد او مدینه الاسلام» در قسمت شرححال حسین بن معاذ، با سندهای خاص خود از عایشه نقل میکند که از پیامبر اسلام(ص) نقل کرده است:
«هنگامیکه هنگامهی روز محشر برپای میگردد، ندا در میدهند که ای انبوه مردم! سرهای خود را پایینتر بگیرید تا فاطمه(س)، دختر پیامبر اسلام عبور کند.» (الاسلام و الشیعه، محمود شهابی، ج ۱، ص ۲۱۲)
و در نقل دیگری آورده است: ندا دهندهای در روزمحشر ندا در میدهد: چشمان خود را بپوشانید تا فاطمه(س) دختر محمد(ص) عبور کند. (بخاری، ج ۲، ص ۸۵)
بیان عبدالحمید ابن ابیالحدید در اینباره: رسول خدا(ص) فاطمه را بیش از آنچه که مردم گمان داشته و به دخترانشان احترام میگذاشتند گرامی میداشت، تا آنجا که از مرز محبت پدران نسبت به فرزندان گذشت نه یکبار بلکه بارها و در جاهای گوناگون، نه فقط یکجا، در حضور عام و خاص چنین فرمود:
«انها سیده نساء العالمین، و انها عدیله مریم بنت عمران، و انها اذا مرت فی الموقف نادی مناد من جهه العرش: یا اهل الموقف غضوا ابصارکم لتعبر فاطمه بنت محمد(ص)»: او بانوی زنان جهانیان و همتای مریم دختر عمران است، به هنگام عبور از موقف قیامت منادی از سوی عرش فریاد میزند: ای محشر دیدگانتان را فرو بندید تا فاطمه(س) دختر محمد(ص) عبور کند.
این حدیث از احادیث صحیحه بود و از اخبار ضعیفه و بیاعتبار نیست، رسول خدا(ص) هنگامی او را به همسری علی(ع) درآورد که خداوند متعال او را در آسمان با گواهی ملائکه به همسری علی(ع) درآورد، و نه یکبار بلکه بارها فرمود:
«یؤذینی ما یؤذیها و یغضبنی ما یغضبها، و انها بضعه منی یریبنی ما رابها»: آزار میدهد مرا آنچه که او را آزاد میدهد و به خشم در میآورد مرا آنچه که او را به خشم در میآورد، او پارهی تن من است آنچه که او را ناراحت کند مرا ناراحت میکند. (شرح نهجالبلاغه، ۹/۱۳۹)
● شأن نزول سورهی کوثر
بیان فخر رازی مفسر قرآن کریم در اینباره: فخر رازی صاحب تفسیر بزرگ و معروف فخر رازی در تفسیر آیهی شریفهی «کوثر» وجوه متعددی را نقل کرده است. یکی از این وجوه آن است که هدف و مراد از «کوثر» فرزندان پیامبر اسلام(ص) باشد.
وی میگوید: شأن نزول این آیه، در رد تعییر و شماتت دشمنان پیامبر اسلام(ص) بود که میگفتند پیامبر ابتر (بدون فرزند و بیدنباله و مقطوع النسل) است. و هدف از این آیه آن است که خداوند متعال آنچنان نسل پربرکت بر آن حضرت عنایت میکند که با گذشت زمان و سپری شدن ایام و اعصار، همچنان باقی میماند. نگاه کن چه تعداد از خاندان اهل بیت(ع)، کشته شدهاند، ولی باز جهان پر است از اولاد و فرزندان خاندان رسالت. ولی از بنیامیه با آن همه کثرت تعداد و نفرات، اکنون هیچ فردی که قابل اعتنا و اهمیت و توجه باشد وجود ندارد. ولی بر آنان (فرزندان و اعقاب رسول خدا) نگاه کن: شخصیتهایی از علما و دانشمندان بزرگ مانند باقر، صادق، کاظم، رضا و ... و امثال آنان از خاندان رسالت، باقی مانده است. (تفسیر فخر رازی، ج ۳۲، ص ۱۴۴، چاپ مطبعه بهیه مصر)
● شأن نزول آیهی تطهیر
خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است: «همانا خداوند میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت ببرد و پاکیزهتان سازد پاکیزه ساختنی.»
واحدی در اسباب النزول به سند خود از ابوسعید نقل کرده است که گفت: «این آیه دربارهی پنج نفر پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(س)، حسن(ع)، حسین(ع) نازل شد.» در اصابه آمده است که امسلمه گفت: «در خانهی من آیهی «همانا خداوند میخواهد پلیدی را ...» نازل شد. آنگاه رسول خدا(ص) در پی فاطمه(س) و علی(ع) و حسن(ع) و حسین(ع) فرستاد و گفت: اینان اهل بیت من هستند ...» ترمذی این حدیث را نقل کرده و حاکم در مستدرک گفته است: «این حدیث بنا بر شرط مسلم صحیح است.» (سیرهی معصومان، ج ۲، ص ۱۴)
نظر اهل سنت دربارهی شأن نزول آیهی تطهیر: با ورق زدن کتب اهل سنت میبینیم که جای جای آنها شأن نزول این آیهی مبارکه را ذکر کردهاند و اینکه پیامبر(ص) علی(ع)، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع) را زیر کسایی جمع فرمود، و سپس به درگاه خدا عرض کرد: بارخدایا اینها اهل بیت من هستند، پلیدی را از آنها دور فرما و آنها را پاک گردان یک نوع پاک گرداندن مخصوص، در آن هنگام برای اجابت دعای پیامبر(ص) این آیهی شریفه نازل شد، امسلمه همسر گرامی پیامبر(ص) عرض کرد: یا رسولالله آیا من هم در جمع اهل بیت هستم؟ حضرت فرمود: به جای خود باش تو به خیر هستی. (منابع اهل سنت که این حدیث را نقل کردهاند عبارتند از: صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۳۰/ صحیح تزمذی، ج ۳، ص ۲۰۰/ مستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۵۸/ خصائص، ج ۲، ص ۶۴/ مسند احمد بن حنبل، ج ۶، ص ۲۹۲/ فصول المهمه، ص ۹ و ...) (فاطمه(س) در کلام اهل سنت، ج ۲، ص ۳۰۰)
بیان احمد بن حنبل در اینباره: احمد بن حنبل امام و پیشوای فقه اهل سنت، در جزء سوم مسند خود، با اسناد خاص خویش از مالک بن انس نقل کرده است: «شش ماه بود که پیامبر اسلام(ص)، هر روز هنگامیکه به نماز صبح میرفتند، از درب خانهی فاطمه(س) عبور میکردند و میفرمودند: نماز! نماز! ای اهل بیت» ... و آنگاه آیهی «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» را تلاوت میفرمودند.»
● شأن نزول آیهی مباهله
نظر اهل سنت دربارهی شأن نزول آیهی مباهله: عموم مردم مخصوصاً علمای اهل سنت همه اتفاق کردند بر اینکه وقتی آیهی مباهله نازل شد، پیامبر(ص) از زنان فقط فاطمهی زهرا(س) و از پسران حسنین(ع) و از مردان علی(ع) را به عنوان نفس خود انتخاب فرمود. مسلم در صحیح خود میگوید: وقتی پیامبر(ص) و فاطمه(س) و علی(ع) و حسن(ع) و حسین(ع) زیر سایهبان قرار گرفتند و تا پیامبر اسلام(ص) لب به سخن باز فرمود: «اللهم هؤلاء اهل بیتی (خدایا اینان خاصان و نزدیکان منند)» اسقف نصارای نجران رو کرد به پیروان خود و گفت: ای جمعیت نصاری من صورتهایی را میبینم که اگر از خدا بخواهند الآن این کوه را از جایش بکند، هر آینه خداوند انجام خواهد داد، با پیامبر مسلمانان مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و تا روز قیامت یک نصرانی به روی زمین نخواهد ماند. (ذخایر العقبی، ص ۹۲/ مسند احمد بن حنبل، ج ۴، ص ۱۶۵/ مناقب احمد بن حنبل بنا به نقل احقاق الحق، ج ۵، ص ۲۹۳/ صحیح ترمذی، ج ۱۳، ص ۱۶۴/ تاریخ طبری، ج ۳/ صحیح بخاری، ج ۴، ص ۲۰۷ و ...) (فاطمه(س) در کلام اهل سنت، ج ۲، ص ۲۷۲)
بیان محمد طلحه شافعی در اینباره: بدان، خداوند به وسیلهی روحی از سوی خود تو را تأیید و پشتیبانی فرماید، پیشوایان پاکی که در این نوشتار سخن از فضایل آنان است و رهبران نیکوکاری که در این کتاب میخواهیم ویژگیهایشان را بازگوئیم، غیر از پیوند نسبی با رسول خدا(ص) مزیتی دیگر به خاطر پیوند از طریق حضرت زهرا(س) دارند، به واسطهی آن حضرت، خداوند رتبهای افزونتر و شرافتی برتر، ارزشی والا و والایی ارزشمندتر، جایگاهی برین و برتری مقام، ریشهای پاک، و پاکیزگی ریشه مقدر ساخته است، پس در پرتو روشنبینی خود، خداوند تو را با هدایتش یاری فرماید، به مفهوم این آیهی شریفه (آلعمران، ۶۱: فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه الله علی الکاذبین) و سبک عبارات و چگونگی اشاراتش به مقام والای فاطمه(س) در درجات شرافت و بزرگواری نگاه کن، خداوند مقام حضرتش را بیان کرده و سر و رمز دقیق آن را در اینجا آورده که او را بین حضرت رسول(ص) و حضرت علی(ع) قرار داده و از پیش رو و پشت سر اطرافش گرفته تا بدینوسیله مقام و رتبهی او را بازگو فرماید، از آنجا که مقصود از کلمهی «انفسنا» نفس علی(ع) به همراه پیامبر(ص) است فاطمه(س) را بین آن دو قرار داده است زیرا بیان نگهداری کسیکه به وسیلهی خود انسان از نگهداری به وسیلهی فرزندان رساتر است. (مطالب السؤول، ایران، ۶-۷)
● فدک، حق اعطایی خدا و رسول خدا(ص) به حضرت زهرا(س)
در معجم البلدان آمده است: «فدک، روستایی است که فاصلهی آن تا مدینه دو روز و بنا بر قولی سه روز است. در آن چشمهای جوشان و درختان نخل فراوانی است. خداوند در سال هفتم هجرت این زمین را از راه انعقاد صلح به غنیمت به رسول خدا(ص) داد. و سرزمینی است که از راه صلح فتح شده است. در برخی موارد جان مردم آن سرزمین حفظ میشود و زمین آنان متعلق به خود آنهاست و در برخی موارد مصالحه میکنند که تمام یا قسمتی از آن سرزمین از آن پیامبر(ص) باشد. این سرزمینی بود که هیچ مرکب و مرکبسواری در آن نتاخته بود و تماماً و خالصاً متعلق به پیغمبر(ص) است.»
بخاری در صحیح در باب «فرض الخمس» از عایشه نقل کرده است که فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) پس از وفات پیامبر(ص) از ابوبکر خواست میراثش را از آنچه که خداوند به پیامبرش بخشیده بود، برایش تقسیم کند. اما ابوبکر به او گفت: رسول خدا(ص) فرموده است: «ما ارث نمیگذاریم و آنچه پس از ما باقی بماند صدقه است.» فاطمه(س) با شنیدن این جواب خشمگین شد و از ابوبکر تا گاه مرگ کناره جست. او شش ماه پس از رسول خدا(ص) زیست. عایشه گوید: فاطمه(س) خواستار بهرهی خود از میراث رسول خدا(ص) از خیبر و فدک و صدقهاش در مدینه شد، اما ابوبکر از دادن آنها امتناع کرد. (سیرهی معصومان، ج ۲، صص ۳۲ و ۳۳)
بسیاری از محدثان اهل سنت اتفاق نظر دارند که وقتی آیهی شریفهی «و آت ذوی القربی حقه و المسکین و ابن السبیل» (اسراء/ ۲۶) نازل شد، پیامبر گرامی اسلام(ص) فدک را به فاطمه(س) بخشید. سند این حدیث ابوسعید خدری و ابن عباس میرسد و از علمای اهل سنت شخصیتهایی این حدیث را نقل کردهاند از جمله:
۱) جلالالدین سیوطی میگوید: وقتیکه این آیه نازل گردید رسول خدا(ص)، فاطمه(س) را خواست و فدک را به او بخشید، او در ادامه میگوید: این حدیث را محدثانی مانند «بزاز» و «ابویعلی» و «ابن ابیحاتم» و «ابن مردویه» از ابن سعید خدری نقل کردهاند و نیز میگوید: ابن مردویه از ابن عباس نقل کرده است وقتیکه آیهی مزبور نازل گردید، پیامبر(ص) فدک را به فاطمه(س) تملیک فرمود. (الدر المنثور، ج ۴، ص ۱۷۷)
۲) متقی هندی که در سال ۹۷۶ وفات کرد و ساکن مدینه بود (کنز العمال، ج ۳، ص ۷۶۷، حدیث ۸۶۹۶ و باب صله الرحم، و میزان الاعتدال، ج ۳، ص ۱۳۵) (رک: کتاب فاطمه(س) در کلام اهل سنت، ج ۲، ص ۴۰۷)
۳) ابو اسحاق احمد بن محمد نیشابوری معروف به ثعلبی که در سال ۴۳۷ وفات کرد در تفسیرش به نام «الکشف و البیان» جریان نزول آیه و اعطای فدک را به فاطمه(س) از سوی پیامبر(ص) نقل کرده است. (ج ۲، ص ۴۰۸)
۴) بلاذری از مورخین مشهور که در سال ۲۷۹ وفات کرده در کتاب فتوح البلدان، این مطلب را مسلّم و ثابت دانسته است که پیامبر(ص) سرزمین فدک را به فاطمه(س) بخشیده و در اینباره دودمان و فرزندان پیامبر(ص) هرگز اختلافی نداشته و فاطمه(س) تا پایان عمر، مدعی مالکیت فدک بود. (همان)
۵) احمد بن عبدالعزیز جوهری میگوید: «هنگامیکه عمر بن عبدالعزیز زمام امور را به دست گرفت، نخستین چیزی را که به زور و ظلم گرفته شده بود به صاحبانش پس داد، فدک بود که آن را به حسن بن حسن بن علی پس داد. (شرح نهجالبلاغه، ج ۱۶، ص ۲۱۶)» (همان) این سخن جوهری دال بر این است که فدک ملک زهرا(س) بوده و در آن تصرف داشته است.
۶) ابن ابیالحدید شأن نزول آیهی ۲۶ سورهی اسراء را دربارهی فدک از ابیسعید خدری و نیز از سید مرتضی نقل کرده است. (شرح نهجالبلاغه، ج ۱۶، ص ۲۶۸ و ۲۸۴)
۷) حلبی در سیرهی خود، موضوع طرح ادعای دختر گرامی پیامبر(ص) و اسامی شهودی که اقامه فرمود یادآور شده و میگوید: خلیفهی وقت قبالهی فدک را به نام زهرا(س) صادر نمود، ولی عمر آن را گرفت و پاره کرد. (سیرهی حلبی، ج ۳، ص ۲۹۹)
۸) مسعودی در مروج الذهب میگوید: فاطمه(س) با ابوبکر پیرامون فدک مذاکره نمود و علی(ع) و حسنین(ع) و ام ایمن را به عنوان شاهد آورد. (مروج الذهب، ج ۲، ص ۲۰۰)
۹) یاقوت حموی در (معجمالبلدان، ج ۴، ص ۲۳۸) به این مطلب اشاره کرده است.
۱۰) سمهودی یکی از مورخین مشهور اهل سنت است که در سال ۹۱۱ از دنیا رفته است میگوید: ابوبکر در زمان خلافت خود فدک را تصرف کرد و عمر در دورهی خلافت خود آن را به علی و عباس واگذار کرد. (معجمالبلدان، ج ۴، ص ۲۳۸)
مسلم در صحیح خود میگوید: وقتیکه ابوبکر فاطمه(س) را از حقش محروم کرد، زهرا(س) بر وی خشمگین شد و از او اعراض کرد و تا دم مرگ (شهادت) با وی سخن نگفت و ۶ ماه بعد از رحلت رسول خدا(ص) از دنیا رحلت فرمود، علی(ع) برحسب سفارشهای فاطمه(س) او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را از دفن و کفن فاطمه(س) خبر نکرد. (صحیح مسلم، ج ۵، ص ۱۵۴)
اکثر دانشمندان اهل سنت گفتهاند که ابوبکر یگانه گوهر تابناک پیامبر(ص)، فاطمه(س) را خشمگین ساخت و به او آزار رساند، به گونهای که وی از ابوبکر و عمر برای همیشه اعراض نمود. اخبار و روایات در این موضوع متواتر است و ناراحتی آن حضرت از ابوبکر و عمر به اندازهای بود که وصیت کرد که جنازهی او را شبانه دفن کنند و غیر از علی(ع) کسی دیگر بر او نماز نخواند. (فاطمه(س) در کلام اهل سنت، ج ۲، ص ۳۶۴)
● نتیجهگیری:
همانطور که آمد دربارهی شخصیت ممتاز زهرای اطهر(ع)، گفتارها و نوشتارها و اظهار نظرها، چه از دوست و چه از دشمن، به ویژه دشمن دانا و باانصاف، بسیار فراوان است. در جهان اندیشه و علم و پژوهش، وجود ذیوجود فاطمه(س)، محور برخورد آراء و افکار گوناگون گردیده و میدانهای گستردهای را برای قلمفرساییهای پرشور ایجاد کرده است.
کتابهای مختلف از نویسندگان و متفکران اطراف جهان وجود دارد که در فصل فصل هرکدام از این کتب و رسالات، شخصیت و زندگی پربار و افتخارآمیز آن حضرت، از ابعاد مختلف مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است.
چراکه شخصیت زهرای اطهر(س) یک شخصیت جهانی و الهی است که عموم مردم در مورد او حق اظهار نظر و قلمفرسایی دارند، و سخن دوست را از هر زبان و قلمی که انسان بشنود و بخواند، زیبا و پسندیده است و مصداق «الفضل ما شهدت به الاعداء» خواهد بود. در اینباره در منابع شیعی و در منابع اهل سنت به فراوانی سخن گفته شده است. اقرار و اعتراف به شخصیت و منزل والای بانوی یگانهی جهان اسلام در میان تمامی فرق اسلامی امری مسلم و قطعی است.
مریم شمس کارشناس ارشدعلوم قرآنی
فهرست منابع:
۱- مجلسی، محمدباقر بن محمد تقی، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، بیروت، لبنان، بیتا.
۲- البخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، دارالفکر، بیروت، لبنان، ۱۹۹۴ م.
۳- السلمی الترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الکبیر، دار الغرب الاسلامی، بیروت، لبنان.
۴- مسلم بن الحجاج النیشابوری، صحیح المسلم، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بیتا.
۵- هاشمی، سید مهدی، فاطمه در کلام اهل سنت، انتشارات حرّ، چاپ اول، ۱۳۸۰.
۶- ماسینیون، لویی، شخصیات قلقله عبدالرحمن بدوی، چاپ میلان، ۱۹۴۴.
۷- امین، سید محسن، سیرهی معصومان، ترجمهی علی حجتی کرمانی، نشر سروش، ۱۳۷۳.
۸- شرفالدین، عبدالحسین، فصولالمهمه، تهران، الزهراء، ۱۳۶۲.
۹- شهابی، محمود، الاسلام و الشیعه، دانشگاه تهران، ۱۳۶۱.
۱۰- سیوطی، تفسیر الدر المنثور.
۱۱- ابن ابیالحدید، شرحی بر نهجالبلاغه.
۱۲- تفسیر فخر رازی، چاپ مطبعهی بهیهی مصر.
۱۳- ابونعیم، احمد بن عبداله، حلیه الاولیاء، دار الکتب العربیه، ۱۴۰۵.
فهرست منابع:
۱- مجلسی، محمدباقر بن محمد تقی، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، بیروت، لبنان، بیتا.
۲- البخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، دارالفکر، بیروت، لبنان، ۱۹۹۴ م.
۳- السلمی الترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الکبیر، دار الغرب الاسلامی، بیروت، لبنان.
۴- مسلم بن الحجاج النیشابوری، صحیح المسلم، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بیتا.
۵- هاشمی، سید مهدی، فاطمه در کلام اهل سنت، انتشارات حرّ، چاپ اول، ۱۳۸۰.
۶- ماسینیون، لویی، شخصیات قلقله عبدالرحمن بدوی، چاپ میلان، ۱۹۴۴.
۷- امین، سید محسن، سیرهی معصومان، ترجمهی علی حجتی کرمانی، نشر سروش، ۱۳۷۳.
۸- شرفالدین، عبدالحسین، فصولالمهمه، تهران، الزهراء، ۱۳۶۲.
۹- شهابی، محمود، الاسلام و الشیعه، دانشگاه تهران، ۱۳۶۱.
۱۰- سیوطی، تفسیر الدر المنثور.
۱۱- ابن ابیالحدید، شرحی بر نهجالبلاغه.
۱۲- تفسیر فخر رازی، چاپ مطبعهی بهیهی مصر.
۱۳- ابونعیم، احمد بن عبداله، حلیه الاولیاء، دار الکتب العربیه، ۱۴۰۵.
منبع : پژوهه دین
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست