یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
مجله ویستا
جشن حکومت زن (جشن محصول) ، استان اصفهان
این مراسم در روستای افوس، از توابع شهرستان فریدن، در سالهای قبل به شكلی باشكوه برگزار میشد. این روستا در 38 كیلومتری غرب فریدن قرار دارد.
این جشن مصادف با زمان برداشت محصول است و معمولاً 80 روز بعد از فروردین برگزار میشود. در یكی از روزهای اواخر بهار، انجمنی از ریشسفیدان و بزرگترها و تنی چند از زنان گیس سفید و مسن كه سرد و گرم روزگار را چشیده باشند، تشكیل میشود. وظیفه اصلی این انجمن تعیین روز قطعی برگزاری جشن است. ضمناً، انجمن گروهی را كه میبایست مقدمات جشن را فراهم كند، انتخاب میكند. افراد در این كمیته وظیفه مخصوص دارند. مهمترین وظیفه این گروه انتخاب حاكم است كه پس از مشورت و گفتگوی زیاد از بین زنان ده انتخاب میگردد. این حاكم باید رشید و بلندقامت باشد، جذبه و شهامت داشته باشد، و به حسن خلق و نیكوكاری معروف باشد. آنچه در انتخاب یك حاكم دخالت زیاد دارد، آن است كه بین زنان محبوبیت خاص داشته باشد، خوب حرف بزند و امر و نهی كند و در فرمانش ثابتقدم باشد. زنی كه به عنوان حاكم زن انتخاب میگردد، برای خانواده و همسرش مایه افتخار است. بعد از انتخاب حاكم، زیر نظر او «رجال دولت» و «اعیان مملكت» انتخاب میگردند و جایگاهشان در بارگاه معین میشود. قراولانی نیز برای بارگاه و دروازهها انتخاب میشوند.
شخصی مأمور میشود كه چند روز عصر در ده جار بزند و به مردم اطلاع دهد، با اعلان و تعیین روز جشن، شور و شوق مردم را فرا میگیرد. همه با میل و علاقه آماده برگزاری جشن میشوند و از بستگانشان در دهات مجاور و شهرها نیز دعوت میكنند. در این جشن، زنان وظایفی خاص و مردان نیز مراسمی مخصوص دارند كه باید دور و جدا از هم انجام دهند. میدان بزرگ ده چراغانی میشود و دیوار و كف میدان با قالی مفروش میگردد. كرسیها و تخت و بارگاه برپا میشود و روی تخت به زیباترین وجه تزئین میگردد.
در روز جشن نباید هیچ مردی در ده باشد. بنابراین، روز قبل از جشن عدهای از مردان وسایل خواب و خوراك خود را بر میدارند و راهی سرچشمه میشوند. بقیه مردان و پسران باید صبح روز جشن از ده خارج شوند. در این روز اداره امور ده به دست زنان است.
با شروع جشن، دروازههای ده قرق میشوند و هیچ مرد یا پسری حق ورود به ده را ندارد. اگر كسی ندانسته وارد شود، قراولان او را به حضور حاكم میآورند. حاكم یا یكی از وزراء با او صحبت میكنند و علت آمدن او را جویا میشوند. دومین سئوال از او این است كه : مگر نمیدانستی امروز جشن حكومت زن است و هیچ مردی حق ندارد كه وارد شود. بسته به نوع جوابی كه مرد تازهوارد میدهد، او را میبخشند یا تنبیه میكنند.
در صبح روز جشن، زنان بهترین لباس خود را میپوشند و دسته رامشگران زن در گوشهای از بارگاه مینوازند. مدعوین و درباریان به دستور حاكم با چای و شربت پذیرایی میشوند. همه زنان ده، به هر ترتیب كه بتوانند، خود را به میدان میرسانند و اگر در میدان جایی نیافتند، به بام خانهها مشرف به میدان میروند. همه زنان شاد و مسرورند. به جلال و جبروت حاكم یكروزه غبطه میخورند، كف میزنند و شادی میكنند، با صدای بلند شادباش میگویند. زنان مسن كه رقص چوبی را به استادی میدانند در وسط میدان حاضر میشوند و دست در دست یكدیگر حلقه میكنند. سپس، با آهنگ ملایم، رقص چوبی آغاز میشود. زنان مسن، زنان دیگر را به پایكوبی وا میدارند. با اجازه حاكم، زنان جوانتر در میان زنان مسن به رقص میپردازند. وقتی رقص چوبی زنان پایان یابد، به دستور حاكم، رقص دختران آغاز میگردد. لباس دختران در این رقص متحدالشكل نیست، عدهای لباس روستایی و تعدادی لباس شهری به تن دارند. این گوناگونی لباس در رقص آنقدر بدیع است كه زنان دیگر را به تعجب وا میدارد.
این مراسم تا كمی بعد از ظهر ادامه دارد و سپس حاكم به زنان دستور میدهد كه مدعوین و زنان ده برای صرف ناهار به منازل خود بروند. بعد از آن كه بارگاه خالی شد، دستور مرخصی وزراء و درباریان نیز صادر میگردد و حاكم با ندیمههای مخصوص و قراولانِ حاضر به منزل مراجعت میكند و فقط چند نگهبان از بارگاه نگاهبانی میكنند.
در همین روز، در سرچشمه كه در 5 كیلومتری روستا در دل كوهستان است، مراسم دیگری برپا است : مردان به محض ورود به سرچشمه جایگاه مخصوص خانوادگی خود را كه اجدادشان در آن مینشستند، آب و جارو میكنند و چادرها را برپا میدارند. وقتی همه چادرها برپا گردید، چنان منظره بدیع و جالبی به وجود میآید كه انسان را به یاد زیباترین پلاژهای سواحل دریا میاندازد.
رنگ گوناگون چادرها، و این كه در دو طرف دره در امتداد سیصد متر در شیب زمین به طور مطبق نصب شدهاند، نسیم ملایم و خنك كوهستان كه به این چادرها میوزد، مردان دهاتی با شلوارهای گشاد كه داخل چادرها و در كنار منقل و قوری و سماور لمیدهاند، منظره پیران و جوانان و پسربچهها كه به حكم مراسم از مادرانشان جدا شدهاند، چمباتمهزدن عدهای از بچهها در چادرها، بوی غذا كه فضای سرچشمه را در بر میگیرد، آنطرفتر صدای جوشش آب از زمین، هیاهوی عدهای از مردم كه هنوز به دنبال جای مناسب برای استقرار چادر میگردند، منظره كوهستان پربرف افوس و استخری كه در قسمت شمال سرچشمه از انباشته شدن آب به وجود آمده، چشماندازی است كه هر بینندهای را به تحسین وا میدارد.
غذای مردها در سرچشمه از شب پیش آماده شده است و در همانجا گرم میشود. وقتی كسی از نزدیك چادرها عبور میكند، صاحب چادر با كمال خلوص و بدون ریا با صدای گیرا، وی را دعوت به صرف غذا و چای و میوه میكند. بعد از غذا، مردان مسنتر با نشستن به دور سماور و منقل و قوری از گذشتههای این جشن صحبت میكنند.
مردان جوان و پسربچهها از قسمتهای مختلف دره كوهستانی سرچشمه دیدن میكنند و بعضی از آنها برای آوردن برف، راه ارتفاعات را در پیش میگیرند.
وقتی جوانان از بازدید قسمتهای مختلف سرچشمه فراغت یافتند، در حدود ساعت 3 بعدازظهر صدای تكبیر و اللّهاكبر در كوهستان طنین میافكند. این صدای مؤذن است كه مردم را به نماز و دعا دعوت میكنند. مردان و پسران با شنیدن صدای مؤذن به سمت غرب سرچشمه كه مكانی رفیع و مسطح است، میشتابند؛ امام جماعت حاضر است و نماز ظهر و عصر برگزار میگردد. صدای دعا در كوهستان طنین میافكند و دلها را به خدا نزدیك میكند. نماز و دعا ساعت 4 بعدازظهر پایان میپذیرد و سپس مردم با یكدیگر دست میدهند. مراسم سرچشمه از این ساعت به بعد تمام میشود و هر كس میخواهد میتواند بار و بنه خود را جمع كند و عازم ده شود. زنان تا دروازه ده به استقبال مردان میآیند و همراه آنان كوچههای ده را طی میكنند و در پیاده كردن اثاثیه و بار به آنها كمك میكنند. حوالی غروب همه مردان و پسران به خانواده خود ملحق میشوند. زنان از انجام مراسم خود و مردان از رویدادهای سرچشمه برای یكدیگر نقل میكنند. هر طرف با دقت به سخنان طرف دیگر گوش میدهد، تا آنچه میشنود در لوح ضمیرش نقش بندد و در آینده بتواند جشن را بهتر از گذشته اجرا كند.
این جشن مصادف با زمان برداشت محصول است و معمولاً 80 روز بعد از فروردین برگزار میشود. در یكی از روزهای اواخر بهار، انجمنی از ریشسفیدان و بزرگترها و تنی چند از زنان گیس سفید و مسن كه سرد و گرم روزگار را چشیده باشند، تشكیل میشود. وظیفه اصلی این انجمن تعیین روز قطعی برگزاری جشن است. ضمناً، انجمن گروهی را كه میبایست مقدمات جشن را فراهم كند، انتخاب میكند. افراد در این كمیته وظیفه مخصوص دارند. مهمترین وظیفه این گروه انتخاب حاكم است كه پس از مشورت و گفتگوی زیاد از بین زنان ده انتخاب میگردد. این حاكم باید رشید و بلندقامت باشد، جذبه و شهامت داشته باشد، و به حسن خلق و نیكوكاری معروف باشد. آنچه در انتخاب یك حاكم دخالت زیاد دارد، آن است كه بین زنان محبوبیت خاص داشته باشد، خوب حرف بزند و امر و نهی كند و در فرمانش ثابتقدم باشد. زنی كه به عنوان حاكم زن انتخاب میگردد، برای خانواده و همسرش مایه افتخار است. بعد از انتخاب حاكم، زیر نظر او «رجال دولت» و «اعیان مملكت» انتخاب میگردند و جایگاهشان در بارگاه معین میشود. قراولانی نیز برای بارگاه و دروازهها انتخاب میشوند.
شخصی مأمور میشود كه چند روز عصر در ده جار بزند و به مردم اطلاع دهد، با اعلان و تعیین روز جشن، شور و شوق مردم را فرا میگیرد. همه با میل و علاقه آماده برگزاری جشن میشوند و از بستگانشان در دهات مجاور و شهرها نیز دعوت میكنند. در این جشن، زنان وظایفی خاص و مردان نیز مراسمی مخصوص دارند كه باید دور و جدا از هم انجام دهند. میدان بزرگ ده چراغانی میشود و دیوار و كف میدان با قالی مفروش میگردد. كرسیها و تخت و بارگاه برپا میشود و روی تخت به زیباترین وجه تزئین میگردد.
در روز جشن نباید هیچ مردی در ده باشد. بنابراین، روز قبل از جشن عدهای از مردان وسایل خواب و خوراك خود را بر میدارند و راهی سرچشمه میشوند. بقیه مردان و پسران باید صبح روز جشن از ده خارج شوند. در این روز اداره امور ده به دست زنان است.
با شروع جشن، دروازههای ده قرق میشوند و هیچ مرد یا پسری حق ورود به ده را ندارد. اگر كسی ندانسته وارد شود، قراولان او را به حضور حاكم میآورند. حاكم یا یكی از وزراء با او صحبت میكنند و علت آمدن او را جویا میشوند. دومین سئوال از او این است كه : مگر نمیدانستی امروز جشن حكومت زن است و هیچ مردی حق ندارد كه وارد شود. بسته به نوع جوابی كه مرد تازهوارد میدهد، او را میبخشند یا تنبیه میكنند.
در صبح روز جشن، زنان بهترین لباس خود را میپوشند و دسته رامشگران زن در گوشهای از بارگاه مینوازند. مدعوین و درباریان به دستور حاكم با چای و شربت پذیرایی میشوند. همه زنان ده، به هر ترتیب كه بتوانند، خود را به میدان میرسانند و اگر در میدان جایی نیافتند، به بام خانهها مشرف به میدان میروند. همه زنان شاد و مسرورند. به جلال و جبروت حاكم یكروزه غبطه میخورند، كف میزنند و شادی میكنند، با صدای بلند شادباش میگویند. زنان مسن كه رقص چوبی را به استادی میدانند در وسط میدان حاضر میشوند و دست در دست یكدیگر حلقه میكنند. سپس، با آهنگ ملایم، رقص چوبی آغاز میشود. زنان مسن، زنان دیگر را به پایكوبی وا میدارند. با اجازه حاكم، زنان جوانتر در میان زنان مسن به رقص میپردازند. وقتی رقص چوبی زنان پایان یابد، به دستور حاكم، رقص دختران آغاز میگردد. لباس دختران در این رقص متحدالشكل نیست، عدهای لباس روستایی و تعدادی لباس شهری به تن دارند. این گوناگونی لباس در رقص آنقدر بدیع است كه زنان دیگر را به تعجب وا میدارد.
این مراسم تا كمی بعد از ظهر ادامه دارد و سپس حاكم به زنان دستور میدهد كه مدعوین و زنان ده برای صرف ناهار به منازل خود بروند. بعد از آن كه بارگاه خالی شد، دستور مرخصی وزراء و درباریان نیز صادر میگردد و حاكم با ندیمههای مخصوص و قراولانِ حاضر به منزل مراجعت میكند و فقط چند نگهبان از بارگاه نگاهبانی میكنند.
در همین روز، در سرچشمه كه در 5 كیلومتری روستا در دل كوهستان است، مراسم دیگری برپا است : مردان به محض ورود به سرچشمه جایگاه مخصوص خانوادگی خود را كه اجدادشان در آن مینشستند، آب و جارو میكنند و چادرها را برپا میدارند. وقتی همه چادرها برپا گردید، چنان منظره بدیع و جالبی به وجود میآید كه انسان را به یاد زیباترین پلاژهای سواحل دریا میاندازد.
رنگ گوناگون چادرها، و این كه در دو طرف دره در امتداد سیصد متر در شیب زمین به طور مطبق نصب شدهاند، نسیم ملایم و خنك كوهستان كه به این چادرها میوزد، مردان دهاتی با شلوارهای گشاد كه داخل چادرها و در كنار منقل و قوری و سماور لمیدهاند، منظره پیران و جوانان و پسربچهها كه به حكم مراسم از مادرانشان جدا شدهاند، چمباتمهزدن عدهای از بچهها در چادرها، بوی غذا كه فضای سرچشمه را در بر میگیرد، آنطرفتر صدای جوشش آب از زمین، هیاهوی عدهای از مردم كه هنوز به دنبال جای مناسب برای استقرار چادر میگردند، منظره كوهستان پربرف افوس و استخری كه در قسمت شمال سرچشمه از انباشته شدن آب به وجود آمده، چشماندازی است كه هر بینندهای را به تحسین وا میدارد.
غذای مردها در سرچشمه از شب پیش آماده شده است و در همانجا گرم میشود. وقتی كسی از نزدیك چادرها عبور میكند، صاحب چادر با كمال خلوص و بدون ریا با صدای گیرا، وی را دعوت به صرف غذا و چای و میوه میكند. بعد از غذا، مردان مسنتر با نشستن به دور سماور و منقل و قوری از گذشتههای این جشن صحبت میكنند.
مردان جوان و پسربچهها از قسمتهای مختلف دره كوهستانی سرچشمه دیدن میكنند و بعضی از آنها برای آوردن برف، راه ارتفاعات را در پیش میگیرند.
وقتی جوانان از بازدید قسمتهای مختلف سرچشمه فراغت یافتند، در حدود ساعت 3 بعدازظهر صدای تكبیر و اللّهاكبر در كوهستان طنین میافكند. این صدای مؤذن است كه مردم را به نماز و دعا دعوت میكنند. مردان و پسران با شنیدن صدای مؤذن به سمت غرب سرچشمه كه مكانی رفیع و مسطح است، میشتابند؛ امام جماعت حاضر است و نماز ظهر و عصر برگزار میگردد. صدای دعا در كوهستان طنین میافكند و دلها را به خدا نزدیك میكند. نماز و دعا ساعت 4 بعدازظهر پایان میپذیرد و سپس مردم با یكدیگر دست میدهند. مراسم سرچشمه از این ساعت به بعد تمام میشود و هر كس میخواهد میتواند بار و بنه خود را جمع كند و عازم ده شود. زنان تا دروازه ده به استقبال مردان میآیند و همراه آنان كوچههای ده را طی میكنند و در پیاده كردن اثاثیه و بار به آنها كمك میكنند. حوالی غروب همه مردان و پسران به خانواده خود ملحق میشوند. زنان از انجام مراسم خود و مردان از رویدادهای سرچشمه برای یكدیگر نقل میكنند. هر طرف با دقت به سخنان طرف دیگر گوش میدهد، تا آنچه میشنود در لوح ضمیرش نقش بندد و در آینده بتواند جشن را بهتر از گذشته اجرا كند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست