پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا
زن و خشونت در رسانههای غربی
مدارك تحقیقاتی روشنی وجود دارد كه نشان میدهد زنان به نحو نامناسبی مانند قربانیان ترسیم میشوند بنابراین خشونت نسبت به زنان اغلب ماهیتی جنسی دارد و مجازات مهاجم اغلب پنهان است.بررسی CRTC از تحقیق بر روی خشونت رسانهای نشان داده است «روابطی ضعیف اما مثبت بین نمایش خشونتآمیز در تلویزیون و رفتار تجاوزگرانه وجود دارد و معمولاً از میان گروههای مختلف اجتماع، زنان بیشترین قربانیان این رفتارهای خشونتآمیز هستند.این كه آیا قوانین در مورد نمایش چهرهی زنان در رسانهها و خشونت نسبت به آنان بحث كرده است جای سؤال دارد. با توجه به این كه این قوانین تنها برای شنوندگان رادیو و تلویزیون اغلب سرگرمیهایشان را از كشورهای دیگر نیز به دست میآورند، مباحثات در مورد تنظیم این گونه برنامههای خشونتآمیز سختتر میشود.در این راستا برای تعدیل خشونت نسبت به زنان در رسانههای جمعی راهكارهایی پیشنهاد میشود از جمله: حمایت از وزارتخانههای آموزشی برای بالا بردن سواد جنسی، ایجاد دورههای تحصیلی، آگاه كردن والدین، حمایت از طرحهای پژوهشی، تولیدات مناسب و سازنده و تنظیم قوانین ملی و بینالمللی و …
مقدمه
مسأله خشونت نسبت به زنان پیش از آن كه یك مسأله خانگی، محلی، شهری، كشوری یا منطقهای باشد یك مسأله جهانی است و جهانی شدن معضلات و مشكلات، حداقل دستاورد قدرتطلبی سردمداران است. آنان برای جهانی كردن مشكلات و معضلات از هیچ كوششی فروگذار نمیكنند.امروزه انواع خشونت نسبت به زنان از خشونتهای «نرم» تا خشونتهای «سخت» با یك سازماندهی مرموز در رسانههای گروهی نمود پیدا كرده است و رسانهها با نشر این اطلاعات افكار، ذهنیات و فرهنگ جامعه را شكل دادهاند. در این میان نقش انتخابكنندگان و تدوینكنندگان پیام در چگونگی شكلگیری این فرهنگ و تحولات آن حایز اهمیت بوده است (راوردراد، ۱۶۷: ۱۳۸۲).از دیدگاه اغلب صاحبنظران ارتباطات، ابزارهای فرهنگی و رسانههای جمعی اعم از نوشتاری، دیداری و شنیداری قادرند به واسطه انتشار محتوا، تصاویر و اصوات مخرب، آسیبهای فرهنگی از جمله خشونت نسبت به زنان را در جامعه ترویج كنند. به عبارت دیگر برخورد رسانهها در جوامع مختلف با مسأله زنان از طرفی به دلیل فقدان یك جایگاه شایسته و هویت مستقل برای آنان و از طرف دیگر به دلیل ابزاری دیدن زن برای تولید، عرضه و فروش بیشتر كالاها، یك نگاه خرد و توأم با خشونت است، از این رو بحث در مورد جنسیت و خشونت نسبت به زنان در رسانههای گروهی، مطالعه در مراحل جدید توسعه، تحقیق و پژوهش را ایجاب میكند. در این میان حضور كسانی كه از اندیشه خلاقیت و نگرش مناسب به موضوع برخوردار باشند عامل بسیار مهمی در چگونگی طرح مسائل زنان و نهادینه شدن ارزشها و هنجارهای آن در سطح جامعه خواهد بود.
ابعاد و جنبههای مسأله
همواره این سؤال مطرح بوده است كه «آیا نمایش خشونت در رسانهها موجب ایجاد خشونت در جامعه میشود؟» خشونت چیست؟ آیا خشونت صرفاً مانند شلیك كردن و مشت زدن است، یا شامل تهدیدات كلامی یا خودداری از كمك مورد نیاز و نیز میشود؟ «موجب شدن» به چه معناست؟ آیا همه بینندگان عمل مشاهده شده در رسانه را تقلید میكنند؟ یا اینكه فقط ممكن است «بعضی بینندگان» تحت «بعضی شرایط» به اقدامات تهاجمی روی آورند و به اظهارات خشونتآمیز متوسل شوند؟ منظور از جامعه چیست؟ آیا ما به دنبال تأثیرات جهانی هستیم یا خیر؟در جواب باید گفت: تحقیقات در مورد كلیه جنبههای این مسأله هنوز به پاسخهای جامع دست نیافته است. از طرف دیگر پاسخ مختصر به این پرسش همه جانبه كار دشواری است با این حال تعداد زیادی از بررسیها نشان میدهد كه خشونت نسبت به زنان كم و بیش در رسانهها نمایش داده میشود و این امر میتواند در بینندگان موجب رفتار تهاجمی شود.(Spears. Seydegart, ۱۹۹۳. ۴-۵)
خشونت چیست؟
در گذشتهی نه چندان دور، بحث در مورد «خشونت» در رسانهها به توصیف زد و خوردهای شدید فیزیكی، تیراندازی و امثال آن محدود میشد. هنگامی كه شخصی با استفاده از نیروی تهدید و خشونت فیزیكی بر دیگری غلبه مییافت این تعریف شامل «خشونت روانی» میشد. سپس این تعریف گسترش بیشتری یافت تا شامل «بیحرمتیها»، هم از نوع حقیقی و هم تهدیدی شد.(Media Development, ۱۹۹۱-۲)خشونت را ما هم در مورد مردم عادی كه با موقعیتهای خشونتبار مانند حمله فیزیكی روبهرو هستند و هم در مورد كسانی كه ریشهی جنون رذالت و تجاوز دارند به كار میبریم.چك و مالاموت و همكارانش، طی دههی گذشته تحقیقاتی انجام دادند كه نشان میدهد تجاوز به عنف یك فعالیت عادی است كه افراد معمولی انجام میدهند و نشأت گرفته از جنون نیست. مواردی كه بر آموزش رفتارهای متناسب با جنس در افراد معمولی مؤثرند (مانند توصیف جنس در رسانهها) در معادلهی تجاوز به عنف به طور ناگهانی تغییر مییابند. ارتباط بین كلیشهسازی جنسیت در رسانهها و رفتار خشونتآمیز در جامعه بسیار آشكار میشود و ما باز هم دچار تردید میشویم كه آیا تعریف ما از «خشونت» در رسانهها، تعریف مناسبی است؟(Media Development, ۱۹۹۶, ۷۵-۹۲)
آیا خشونت علیه زنان ارزش مطالعه دارد؟
تحقیقات زیادی كه در توصیف خشونت رسانهای انجام شده است به این تصور كه خشونت نسبت به زنان با خشونت در معنای كلی فرقی ندارد معمولاً اعتراضی نمیشود. برای مثال زنان كمیته فرعی دولت فدرال در مطالعهی خشونت نسبت به زنان عنوان میكنند: «به نظر میرسد خشونت رسانهای نسبت به زنان در این كاربرد بسیار خاص و محدود باشد به عبارتی این خشونت در صورتی میتواند تحت طبقهی خاصی از خشونت رسانهای گنجانده شود كه حداقل دو شرط صحیح داشته باشد:راههایی كه در آنها خشونت علیه زنان تصویر شده، ضرورتاً شبیه راههایی باشد كه سایر خشونتها به تصویر كشیده میشوند.توصیف خشونت رسانهای نسبت به زنان مانند توصیف سایر گونههای خشونت، ضرورتاً تأثیرات مشابهی بر بینندگان داشته باشد. (Signorielli, ۱۹۹۰, CRTC)
اما مدارك تحقیقاتی روشنی وجود دارد كه نشان میدهد هر دو مورد فوق اشتباه است. به عبارتی این مدارك نشان میدهد زنان به نحو نامناسبی مانند قربانیان ترسیم میشوند، بنابراین خشونت نسبت به زنان اغلب ماهیت جنسی دارد و مجازات مهاجم اغلب پنهان است(Signorielli, ۱۹۹۰, ۲۳۸)
خشونت و بیحرمتی در رسانهها
محققان در حال موشكافی فرق بین خشونت و بیحرمتی هستند، آنان معتقدند:بیحرمتی به حالتی گفته میشود كه هیچ خشونتی اعمال نشده باشد. ایجاد اختلاف در قدرت یا فرصت شخصیتها میتواند یك بیحرمتی باشد. اعمال خشونت میتواند بدون بیحرمتی اتفاق بیفتد، در اغلب ورزشهای حرفهای خشونت قابل ملاحظهای به چشم میخورد اما حداقل هنگامی كه پای اطاعت از مقررات به میان میآید، بیحرمتی كمتر دیده میشود. (CRTC, ۱۹۹۹)شورای مشورتی وضعیت زنان در سال ۱۹۹۹ مطرح كرد: «بیحرمتی» احساسات و تجاربی را دربرمیگیرد كه تحقیر یك فرد، تحقیر پایههای روحی مشترك افراد، تحقیر جامعه و كاهش توجه به زندگی را شامل میشود».(Federation, ۱۹۹۶ “Canadian Teachels)
ابزارهای فرهنگی و مصادیق آسیبزا
صاحبان قدرت و سرمایه میكوشند با شگردهای تازه، بندهای اسارت را بر دست و پای مردم جهان محكمتر كنند، از این رو به كمك وسایل ارتباط جمعی با تولید داستانها، نمایشها، برنامهها و فیلمهای مبتذل، مخاطب را به ماشینهای مجهز به كنترل از راه دور تبدیل كردهاند تا طبق فرمان آنان حركت كنند و در نتیجه چنین رسانههایی برای مخاطبان خود پیامی جز «سكس به علاوه خشونت» نخواهند داشت. كتابهایی كه با ترویج فساد اخلاقی، سكس و آزادسازی روابط جنسی و نفی ارزشهای دینی و انسانی بستر و زمینهی استثمار زنان را فراهم كرده است. فرهنگسازی از طریق ادبیات، وسیلهای برای ایجاد خلسههای جنسی و آمادهسازی جامعه برای رهایی جنسی است (گلدمن، ۱۳۸۰، ۲۴۷ ـ ۵۹).از طرف دیگر رسانههای جمعی مكتوب را باید یك جامعهی جهانی یا به عبارت دیگر جهانی در یك نشریه نامید، از این رو میتوان هر نوع آسیب را در عرصههای واقعی جامعه، در درون این رسانه مشاهده كرد. تبلیغ تجاری، زشتترین نوع تحقیر زنان در تمام رسانههای مكتوب و تصویری است اما شایعترین استفادهی ابزاری از تصویر زنان، از طریق تبلیغات فیلمهای سینمایی یا كالاهای مصرفی با بهرهبرداری از چهرهی برخی زنان معروف در طرح جلد نشریات صورت میگیرد. طبیعی است كه هیچگونه پاسخ عملی قانونی و غیرقانونی برای رفع این نیاز كاذب وجود ندارد.تداوم این وضعیت یا موجب فشار روانی و روانپریشی بینندهی تصویر میشود یا زمینهی رفتارهای غیرقانونی نظیر مزاحمت خیابانی را برای زنان ایجاد میكند (E. Stem, ۲۰۰۱, ۱۳۸) هرزهنگاری یا پرونوگرافی سابقه دیرینه دارد اما امروزه به هر نوع نمایش تصویری مستهجن یا نوشتههای كتبی گفته میشود كه به قصد انگیزش جنسی بیننده یا خواننده تولید شود. بنا بر گزارش محققان آمار، تصویرگری تجاوز به عنف از طریق كتابهای ویژه پورنوگرافی در فاصله ۱۹۷۴ ـ ۱۹۶۸ دو برابر و تصویرهای نشاندهنده خشونت جنسی در مجلات خاص در فاصله ۱۹۷۷ ـ ۱۹۷۳ پنج برابر افزایش یافته كه نتیجه آن بنا بر اعتراف روانشناسان «ایجاد نگرشهای منفی و رفتار پرخاشجویانه نسبت به زنان» بوده است (ولش، ۱۳۸۲، ص ۲۹۶).ادوارد دونراشتاین در یك بررسی میدانی به همین نتیجه رسید كه مردان بر اثر مشاهده تصاویر صریح پورنوگرافی نسبت به زنان ستیزهجوتر میشوند (همان، ۳۹۷ـ ۳۹۶).از طرف دیگر تلویزیون به مثابه رسانهی صوتی و تصویری از بدو اختراع، در كشورهای مولد، كاركرد منفی داشته است. استرن معتقد است: «با ظهور این پدیده دسترسی مردم به برنامههای سكس و مستهجن توأم با خشونت افزایش یافته است» (E. Stem, ۲۰۰۱, ۳۹۷).در پایان باید گفت بررسی فجایع و آسیبهای فرهنگی غیرقانونی در كشورهای مختلف نشان میدهد اولاً رهاسازی جنسی موجب كنترل و تخلیه روانی نشده بلكه عاملی تشدیدكننده بوده است ثانیاً اگر با معیار انسانی و الهی به حریم و حقوق زنان نگریسته شود، آمارهای آسیب و تجاوز به بیش از آنچه بوده نمیرسد زیرا آسیبپذیری شدیدتر و بیشتر زنان به این دلیل است كه مرد با توجه به نیاز شدید جنسی و برخورداری از قوه قهریه، در یك جامعهی بیبندوبار، زن را به چشم كالایی جنسی میبیند و از این رو او را مورد تعرض قرار میدهد. هر چند چنین كاركرد منفیای میتواند برای مردان نیز آسیبزا باشد برای زنان برابر با از دست دادن هویت جنسی و مخدوش شدن حیثیت انسانی است.
سیمای زن در برنامههای تلویزیونی جوامع غربی
استانلی معتقد است در رسانهها به خصوص برنامههای رادیو و تلویزیونی جوامع غربی، سیمای زن در چهارچوب خنثیسازی نمادین قابل بررسی است. بدین معنی كه:
۱ اساس در غفلت از طرح مسائل جدی زنان است
۲.جزئینگری به مسائل زنان و تبدیل آن به مسائل دیگر
۳.محكوم كردن مسائل آنان
۴.جهت اصلی در ارائه شخصیتی وابسته، منفعل، حاشیهای، ضعیف، ترسو، بدون قدرت و حتی احمق از زنان است.
۵.طرح زن بیشتر در چهارچوب مسائل جنسی است تا مسائل انسانی.
۶. زن قربانی تجاوز و كجرویهاست.
۷. برجسته كردن نقش همسری و مادری زن در مقابل نقشهای ممكن دیگر مورد توجه اساسی است.
(Franswa, ۲۰۰۰, ۳۹۸- ۴۰۲)
تأثیرات رسانهها بر مردم
پیشرفتهای حاصل در فنون اطلاعرسانی با فراهم آوردن تسهیلاتی در شبكهی ارتباطات جهانی، مرزهای ملی را درنوردیده و بر سیاست عمومی و نگرشهای خصوصی افراد اثر گذاشته است.مدلها و فنونی كه محققان برای مطالعهی تأثیرات محتوای رسانهها بر بینندگان استفاده میكنند عموماً در مقایسه با پیچیدگی پدیدهی مورد مطالعه، نارسا هستند. مدلهایی مانند مدل تربیت گربنر (۱۹۸۶) كه به دنبال تأثیرات جهانی بودند تأثیرات كمی را مشاهده كردند. تجارب آزمایشگاهی انتخابیتر كه متشكل از متغیرهای فردی و شغلی به همراه محتوای رسانههاست معمولاً تنوع بیشتری را در رفتار افراد توضیح میدهد اما آنها نوعاً فقط به موقعیت خاص تحت مطالعه میپرداند و به راحتی به نظریههای كلی تأثیرات رسانهها، منجر نمیشوند، شاید به این علت كه تأثیرات رسانهها به اندازه كافی بدیهی، آموزشی و سیاسی نیستند و سایر مؤسسات اولویت كمی به مسأله میدهند (Gerbner, ۱۹۹۸, ۱۰۲)با این حال صاحبنظران امر ارتباطات معتقدند كه پژوهش در زمینهی اثرگذاری وسایل ارتباط جمعی با دشواریهایی مواجه است از جمله:وسایل ارتباط جمعی با دنیای ذهنی و به طور كلی دگرگونی در جهانبینی انسانها سروكار دارند و ورود به ذهنیت انسانی و كنكاش در آن به پیچیدهترین و دشوارترین ابزار تحقیقی نیاز دارد.وسایل ارتباط جمعی تأثیری جدا از دیگر تأثیرات ندارند بنابراین شناخت تأثیر و سپس انتساب آن به وسایل ارتباط جمعی كاری بس دشوار است.سنجش تأثیر وسایل ارتباط جمعی بر جهانبینی انسانها یا ارزشهای حیات انسانی صرفاً با سنجش محتوای تجدید شدهی آنها میسر نیست.تأثیر بر حالات روانی همواره ثابت نمیماند و با گذشت برههای هر چند ناچیز از زمان دستخوش دگرگونی میشود؛ از جانب دیگر همواره میسر نیست كه اثر وسایل خاص ارتباطی بر انسانها در همان لحظه شناخته و ارزیابی شود. بنابراین سنجشهای بعدی در اكثر موارد اثراتی را نشان میدهد كه بر اثر مرور زمان دچار فرسایش یا دگرگونی شده است. پیام خاص یك وسیلهی ارتباطی همواره بعد از شنیدن درك نمیشود، به طور كلی بسیاری از انسانها ممكن است ضمن شنیدن یك پیام در برابر آن موضع بگیرند و حتی آن را طرد كنند اما پس از گذشت مدتی در مواجهه با مسائل حیات روزمره، آرام آرام به جذب و پذیرش آن بپردازند. این نوع تأثیرپذیری به همان نسبت كه عمیق و حساب شده است، سنجشناپذیر نیز به نظر میرسد (دیباچی، ۱۳۷۴، ۱۳۱).با وجود این یقیناً در قلمروی اعتبار علمی پذیرفتن این كه رسانهها تأثیر عمیقی در زندگی ما ایجاد میكنند منصفانه است، این حقیقت كه ما نمیتوانیم از جزییات بسیاری از روشهایی كه از طریق آن رسانهها بر طرز تلقی و رفتار اجتماعی اثر میگذارند، تعریف دقیق داشته باشیم، نباید ما را از یادگیری آنچه میتوانیم در مورد آنها بیاموزیم و تحقیق كنیم، بازدارد.
تأثیرات كلی خشونت رسانهای
اثرات وسایل ارتباط جمعی در مورد خشونت میتواند كوتاه مدت و بلندمدت باشد. اثرات كوتاه مدت در قالب مدل محرك ـ پاسخ بحث میكند. بدین صورت كه رسانههای جمعی قادرند حالت احساسی مخاطبان خود را تغییر دهند و در آنان هیجان، خشم و برخی حالات عاطفی ایجاد كنند و حتی منجر به تهاجم فیزیكی شوند، این اثر را «اثر هیجانی» مینامند. رسانه ممكن است «اثر انگارهسازی» یا «اثر اطلاعاتی» داشته باشد كه به آن یادگیری از طریق مشاهده گفته میشود. در واقع این نوع اثر واكنش مقلدانه است و اطلاعات مربوط به رفتاری را ارائه میكند كه برخی مخاطبان، خواهان پیروی از آن هستند. اما اثرات بلندمدت شامل حساسیتزدایی است كه بر اثر مواجهه مكرر با خشونت حاصل میشود (هاشمی، ۱۳۸۱، ۵۰).به عبارتی نمایش مكرر تصاویر خشونتآمیز و تحقیركننده در رسانهها (تلویزیون، روزنامهها و) از جمله هرزهنگاری و نمایش تصاویر كلیشهای به صورتهای مختلف رقص و آواز در كازینوها، مخاطبان را تحت تأثیر قرار میدهد و باعث ایجاد رفتارهای خشونتآمیز و تحقیركننده نسبت به زنان میشود (فاضلیان، طاهری، ۱۳۸۰، ص ۶۱۴ ـ ۶۱۳)در رسانههای غرب خشونت نسبت به زنان غالباً به صورت یكی از شیوههای عادی زندگی نمایش داده میشود و تصورات نادرستی را كه در این زمینه وجود دارد تقویت میكند. در مجموعههای تلویزیونی تصویرهایی از شوهران و فاسقانی كه زنان را كتك میزنند و به آنان تجاوز میكنند میتوان یافت. در تبلیغ محصولات بازرگانی نیز از موتور سیكلت تا نوشابههای الكلی، غالباً از جسم زنان استفاده میكنند. فیلمهای ویدئویی همراه با موسیقی و تصنیفهای عامهپسند، زنان را طوری نمایش میدهند كه گویی همواره میخواهند به عنوان اشیایی جنسی مورد استفاده قرار گیرند (هاشمی، ۱۳۸۰، ص ۱۳۸).تاكنون تحقیقات زیادی در مورد تأثیر نمایشهای خشونتآمیز نسبت به زنان صورت گرفته اما واضح است كه اكثر آنها كوششی در جهت حل مسائل مربوط به جنسیت نمیكنند. نتایج یك تحقیق ده ساله در مورد تأثیرات خشونت در تلویزیون، كه طی گزارشی ارائه شده است، این مطلب را تأیید میكند كه: «خشونت در تلویزیون میتواند منجر به رفتار تهاجمی در افرادی شود كه چنین برنامههایی را میبینند».بررسی CRTC از تحقیق بر روی خشونت نشان داده است كه: «گرچه خشونت در تلویزیون به تنهایی مسوول گرایشهای تجاوزی و رفتار غیراجتماعی نیست، از جمله عوامل خطرناك به شمار میرود. در حقیقت بیشتر مطالعات بر این توافق دارند كه روابطی ضعیف اما مثبت بین نمایش خشونت در تلویزیون و رفتار تجاوزی وجود دارد». (Signorielli, Morgan, ۱۹۹۰)تحقیقی دیگر در مورد نمایش بیش از حد خشونت در تلویزیون نشان داده است بیش از ۲۰ سال نمایش خشونت در سه شبكهی تجاری مهم ایالات متحده، سطح خشونت را به نحو بارزی افزایش داده است. در پربینندهترین زمان نمایش، میانگین رفتارهای خشونتآمیز در ۲۰ سالهها، ۴/۵% درصد در هر ساعت بوده است (عملكردهای خشونتآمیز اعمالی هستند كه طی آنها یك نفر مصدوم یا كشته میشود). سیگنورلی نتیجه میگیرد در ازای هر ۱۰ مرد مرتكب خشونت، ۱۱ قربانی و در ازای هر ۱۰ زن مرتكب خشونت، ۱۶ قربانی وجود دارد. از این رو معمولاً زنان بالاترین بها را میپردازند. در ازای هر ۱۰ نفر كه مرتكب خشونت میشوند، ۲۱ آسیب و ۲۲ قربانی دیده میشود. در بین ۱۰ گروهی كه احتمال بیشتری برای قربانی شدن آنان وجود دارد فقط یك گروه زن نیست (مرد مسن)». Signorielli, ۱۹۹۹))
پیشرفت فناوری و قوانین دولتی
سهم ما از رسانهها تا اندازهای محدود است، زیرا همه آنها هدف سریعی را دنبال میكنند؛ و این امر نشأت گرفته از آن است كه فناوری در حال تغییر ماهیت رسانههاست. سرعت این تعییر بیش از آن است كه انتقادات بتوانند آن را تعقیب كنند. «مارشال مك لوهان» اظهار داشته است كه: «ما در مطالعهی رسانهها مانند مشاهده از آینهی عقب خودرو محدودیم».با این حال این سؤال مطرح میشود كه آیا قوانین در مورد چهرهی زنان و خشونت نسبت به آنان به نحو مؤثری بحث كرده است؟ در جواب باید گفت قوانین تنها برای چگونگی اجرای برنامههای تلویزیونی و رادیویی و انواع كانالهای تلویزیونی به كار میروند و مسوولیت كنترل اجرای آنها در بین قدرتهای دولتی و بخشهای خصوصی تجزیه و غیرقابل اجرا شده است. از طرف دیگر بینندگان و شنوندگان رادیو و تلویزیون سرگرمیهایشان را علاوه بر رادیو و تلویزیون ملی، از رادیو و تلویزیون كشورهای دیگر، كتابها و مجلات، نوارهای ویدئویی، بازیهای رایانهای به دست میآورند و همهی این رسانهها خشونت نسبت به زنان را به اشكال مختلف ترویج میكنند. به همان نسبت كه با پیشرفت فناوری، پخش ماهوارهای از دیگر كشورها، قابلت دسترسی بیشتری مییابد، مباحثه در مورد تنظیم برنامههای تلویزیون و رادیو سختتر میشود. محققان میكوشند با دلیل ثابت كنند كه قوانین جاری در برابر رقابت لجام گسیخته یك مانع ناعادلانه ایجاد میكند، از این رو تغییر قوانین به طور اساسی و اصولی لازم و ضروری است.(Singer, ۱۹۹۶, ۱۳۰) (Williams, ۱۹۹۸, ۱۹۸)
راهكارها
حمایت از وزارتخانههای آموزشی در بهرهبرداری از سیاست سواد رسانهای كه بر توصیف شیوههای استفاده از سكس و خشونت نسبت به زنان تأكید دارد؛حمایت از توسعهی منابع درسی دورههای تحصیلی در مدارس و دانشگاهها با افزایش سرمایهگذاری و سایر ابزارها (۱۹۹۲، (Report of Campel؛حمایت از یكپارچگی آموزش سواد رسانهای، متمركز بر مسائل جنسی، در آموزش پیش از خدمت و ضمن خدمت معلمان همهی سطوح؛توسعهی یك راهكار برای رسیدگی به گروههای خارج از سیستم آموزشی مانند والدین؛فراهم آوردن مدلها و منابع توصیف رسانهای مسائل جنسی به شكل كلی برای یكپارچه كردن قوانین دولتها به منظور ممانعت از ترویج و نمایش خشونت نسبت به زنان؛حمایت مستقل از طرحها برای هدایت تحقیقات و تولید منابع در مورد سكس و خشونت در رسانههای جمعی؛حمایت از تأسیس مركز ملی برای توصیف سكس و خشونت رسانهای، ترجیحاً نظیر بخشی از امكانات موجود مانند دانشگاه؛حمایت و پیگیری تلاش برای شناخت سكس در رادیو و تلویزیون و بسط آن به توصیف خشونت / بیحرمتی نسبت به زنان و دختران (۱۹۹۸، Briss)؛ممنوعیت نمایش تصاویر خشونتبار مانند قتل، تجاوز و كشتارهای فجیع یا صحنههایی كه به نوعی زمینهی تحریك رفتارهای خشن و جنسی را فراهم میكند (برای نمونه پورنوگرافی و سكس)؛ زمینهسازی برای تقویت باورهای دینی و تشویق به رعایت دستورهای دینی در خصوص رعایت حقوق مسلم سایر انسانها (به ویژه زنان) و نیز یادآوری نظام حسابرسی اعمال و رفتار در محكمه عدل الهی. (هاشمی، ۱۳۸۱، ص ۵۳ـ۵۲)در پایان باید گفت همان گونه كه توصیف رسانهای از خشونت، به سرعت تغییر میكند، تحقیق در این حوزه نیز میتواند به سرعت كهنه شود، از این رو تحقیق و پژوهش باید متناسب با زمان تغییر یابد.
پینوشتها:
دیباجی، فاطمه، مقاله: نقش تلویزیون در چگونگی شكلگیری شخصیت اجتماعی زن، ارائه در كتاب زن و رسانهها (مجموعه مقالات سمینار زن و رسانهها)، دفتر امور زنان در نهاد ریاست جمهوری، چاپ اول، زمستان ۱۳۷۴.
راورد راد، اعظم، مشاركت زنان در رادیو و تلویزیون، ارائه در فصلنامه پژوهش زنان، مركز مطالعات و تحقیقات زنان دانشگاه تهران، شماره ۵، بهار ۱۳۸۲.
فاضلیان، پوراندخت، طاهری ـ معصومه، مقاله بررسی تحلیلی حقوق زنان و شیوههای برخورد با معاهدات بینالمللی، ارائه در مجموعه مقالات هماندیشی بررسی مسائل و مشكلات زنان، اولویتها و رویكردها، ۲، مركز مدیریت حوزههای علمیه خواهران، قم، پاییز ۱۳۸۰.
لوسین گلدمن و دیگران، «جامعه ـ فرهنگ ـ ادبیات»، ترجمه محمد پوینده، نشر چشمه، چاپ دوم، تهران، ۱۳۸۰.
هاشمی، مقالهی حق انسانی زنان در سیاست، زندگی عمومی و رسانههای گروهی، تهران، خرداد ۱۳۸۰
ولش، پاتریشیا، «روانشناسی اینترنت»، ترجمهی بهنام اوحدی، نشر نقش خورشید، تهران، ۱۳۸۲.
نویسنده:آمنه بختیاری
منبع: فصلنامه پژوهش، شماره ۳۸
منبع : باشگاه اندیشه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست