|
| خرمايله (خواستگارى از شرف نسا)
|
|
اين بازى نمايشى بسيار قديمى است و نشاندهندهٔ مراسم خواستگارى دختران کوچک است و اشعارى که در اين بازى خوانده مىشود نوع خاصى از اشعار هفت هجائى است. خرمايله يعنى موخرمائى که اشاره به عروس است. بازيکنى که نقش عروس را بازى مىکند در جمع دختران سر بهزير مىنشيند و دو نفر از دختران دستهٔ داماد دست به گردن هم مىاندازند و جلو مىآيند و شعرى را مىخوانند که در آن از عروس تعريف و به او سلام مىکنند. اطرافيان عروس جواب سلام را مىدهند. فرستادگان داماد مىگويند که طشت طلا هديه آوردهاند تا شرف نسا را ببرند آنوقت چشم عروس را مىبندند و او را بههمان شکل که نشسته از زمين بلند مىکنند، در حالىکه انگشتهاى بزرگ پاى خود را در مشت گرفته است. او نبايد انگشتهاى خود را رها کند. سپس او را به مکانهائى که قبلاً مشخص کردهاند بهنام بهشت و دوزخ و برزخ مىبرند و مىپرسند که کداميک را مىخواهد.
|
|
اگر دوزخ را انتخاب کند برسرش مىکوبند و او را دوزخى مىنامند. اگر برزخ را انتخاب کند برسرش مىکوبند و مىگويند 'گِل برسرت برزخي' ولى اگر بهشت را انتخاب کند مىگويند 'گُل برسرت بهشتي' که اين نشانهٔ خوشبختى عروس است. اين بازى امروزه بهشکل ديگرى اجراء مىشود. بدين صورت که خانوادهٔ عروس و داماد دو دسته مىشوند و در مقابل هم قرار مىگيرند. خانوادهٔ داماد مىگويند هديه آوردهاند که عروس را ببرند ولى خانوادهٔ عروس هديه را رد مىکنند. خواستگارها عقب مىنشينند و دوباره با هديهٔ ديگرى برمىگردند. پس از چندبار پيشنهاد دادن و رد شدن پيشنهاد، يکى از خواستگارها سعى مىکند يکى از افراد عروس را به دستهٔ خود بکشاند. اين وضع ادامه مىيابد تا در دستهٔ عروس بازيکنى باقى نماند.
|
|
| زوران قچله (کشتى محلي) (کردستان)
|
|
اين بازى از نظر نحوهٔ انجام آن، فنونى که در آن بهکار گرفته مىشود و چگونگى برنده شدن مشابه کشتى 'پاتوله' است.
|
|
دو کشتىگير مقابل هم مىايستند. هر کشتىگير يک دست از رو و دست ديگر را از زير بازوى حريف قفل مىنمايد و سعى مىکند با قدرت و فشار کمر، حريف را خم کرده و تعادل او را برهم زده و پشت او را به خاک برساند. در اين کشتى نيز کشتىگير مىتواند با 'پاش قل' تعادل حريف را برهم زند يعنى يک پاى خود را پشت پاى حريف قفل نمايد.
|
|
| کتکپرانى (اسلامآباد غرب)
|
|
بههنگام آوردن عروس به خانهٔ داماد، جوانان و بزرگان ورزيده و سوارکار دست به عمليات نمايشى جالبى مىزنند. هر سوار يک کتک خوشخط و خال و زيبا در دست گرفته و شروع به تاختن در اطراف کاروان عروس مىکند و با پرتاب کتک خود در حين تاختن به زمين و گرفتن مجدد آن باعث حيرت و شگفتى بيننده مىشود. به ازاء هر پرتاب کتک و گرفتن يا عدم گرفتن آن، از سوى سر سوارکاروان امتيازى به سوارکار داده و يا امتيازى از او کم مىشود. البته اين امتيازها فقط لفظى است و از نظر مورد توجه قرار گرفتن سوارکار نزد مردم اهميت دارد.
|
|
|
ابتدا پولها را در يک ستون بهطور ايستاده مىچينند، يعنى لبهٔ پول را در زمين فرو مىبرند که بتواند بايستد. آنگاه بازيکنان دور از پولها ايستاده و سنگهاى گردى را (گلولهها) که در دست دارند بهسمت پولها قِل مىدهند. گلولهٔ هرکس بههرکدام از پولها که برخورد کند، او برندهٔ آن پول خواهد بود.
|
|
| گوى پچرينه (گوش پارهکن) (مهاباد)
|
|
يک نفر استاد (رئيس) بازى مىشود. استاد يک سکه در دست گرفته و آن را با قدرت تمام به جلو پرتاب مىکند. بازيکنان براى برداشتن سکه بهطرف آن مىدوند. کسى که سکه را پيدا کرده، اگر بتواند بلافاصله فرار کند و آن را بهدست استاد برساند، سکه مال خودش مىشود و در غير اينصورت بقيه افراد آنقدر گوشهاى او را مىکشند تا سکه را بىاندازد. بعد دوباره هرکس که زودتر سکه را برداشت آن را نزد استاد مىبرد و بازى را همانطور که در بالا گفته شد بههمان ترتيب ادامه مىدهند.
|
|
| هنورى ، منورى (انگورى) (قروه)
|
|
بازيکنان به دو گروه تقسيم مىشوند و در مقابل يکديگر در دو صف قرار مىگيرند. هريک از افراد براى خود نامى انتخاب مىکند مانند: انار، سيب، انگور و ... بعد نفرات اول هر دو صف بهوسط مىآيند و يکى از آن دو چشم ديگرى را مىبندد. پس از خواندن عبارتى شعرگونه و ذکر نام ميوهاى مثل انار توسط بازيکن اول، انار از صف خود بيرون آمده و با انگشت بر پيشانى بازيکن چشم بسته مىزند و مىرود و در جاى خود قرار مىگيرد. در اين هنگام بازيکن چشم بسته، چشمان خود را باز مىکند و پس از نظرى به هر دو صف فردى را که حدس مىزند نامش انار باشد، ذکر مىکند. اگر حدس او درست بود همان فرد (انار) را خر خود مىکند و سوارى مىگيرد و در غير اينصورت از بازى اخراج مىشود و بازى بههمين ترتيب ادامه پيدا مىکند.
|