|
|
|
مجموعه افرادى که اغلب با يکديگر رابطه تعاملى داشته و يکى مىشوند اکثراً با عنوان 'گروه اجتماعي' ناميده مىشوند. با وجود اين مفهوم گروه بهطور دقيق، روشن نشده است. اگر انسان به گروهها يا حوزههاى زير بىانديشد اين موضوع را مىتوان در مثالهائى چنين توضيح داد: دريافتکنندگان حقوق بازنشستگى يا بازنشستگان، ساکنان منازل، کارمندان، امتحانشوندگان، انجمنهاى فوتبال، شرکتکنندگان در يک ميزگرد، افراد متأهل، احزاب و غيره. مفهوم گروه در شيوه تحقيق و بررسى گروههاى کوچک خواه جامعهشناسى باشد و خواه روانشناسى اجتماعى - بسيار محدودتر از آنچه در گذشته بهصورت 'گروهبندي' مصطلح بوده بهکار برده مىشود چه در مفهوم گروهبندى تنها اکثريت افرادى بههم پيوند مىيابند که معيار يا ضابطه خاص و يا معيار شکليابى معين و مشترکى داشته باشند؛ مثلاً کارمند يا افراد، عينکى (عينکدار) باشند يا به يک حزب متعلق باشند و غيره.
|
|
برحسب پيشنهاد هومانز، گروه را بهصورت اکثريت افرادى مشخص مىکنند که در فاصله زمانى معين بيشتر با هم ارتباط دارند و در هم ادغام مىشوند و تعداد آنان نيز محدود بهحدى است که هر فرد با همه افراد ديگر گروه مىتواند بهطور 'رودررو' (face to face) ارتباط برقرار کند. در برابر اين 'تعريف حداقلي' (Minimaldefinition) که بهطور اساسى در کثرت برهمکنشى اعضاء، بازتاب و تبلور دارد، مىتوان 'تعريف حداکثري' (Maximaldefinition) را قرار داد که معيارهاى ساختارى خاصى را ثابت مىکند. بر اين منوال (طبق نظر آنگر در سال ۱۹۶۶) معيارهاى زير براى يک گروه مطرح مىشود:
|
|
۱. داشتن هدف مشترک يا انگيزه مشترک که علىالقاعده يک گروه را مىسازد.
|
|
۲. سيستم کم و بيش تدارک ديده شده از ضوابط مشترک براى نظمدهى مناسبات بين افراد و فعاليتهاى مشترک داراى هدف واحد که بيانگر کارکردهاى گروهى است.
|
|
۳. در ارتباط با ضابطه قبلى وجود سيستم کم و بيش متفاوت نقشها و پايگاهها.
|
|
۴. شبکه کم و بيش پيچيده سرشار از عاطفه (يا عاطفي) روابط متقابل بين اشخاص شرکتکننده بهويژه وجود احساس تعلق بههم يا احساس پيوند متقابل بههم داشتن.
|
|
بهطور کلى تعريف حداقلى تقريباً در مفهوم ارائه شده توسط هومانز از لحاظ روش تحقيق مناسبتر است؛ زيرا از طريق داخل کردن ضوابط مشخص (مثلاً قالببندىها و تشکلهاى ساختاري) (Strukturausprägungen) در تعريف فرآيندهاى گروهى معين (مثلاً تشکيل يک ساخت) نمىتوان آنها را بهطور تجربى مورد بررسى قرار داد. اين موضوع بهويژه در مورد گروههاى تشکيلشدهاى صدق مىکند که ديگر بههيچوجه گذشته برهمکنشى را ارائه نمىدهند (مثلاً گروههاى آزمايشگاهى يا گروههاى مناظرهاي، تيمهاى کارى تازه تشکيليافته و غيره). همچنين براى تعريف حداقلى اين امر معتبر است که اين تعريف کثرت برهمکنشى را بهمنزله معيار نخستين بهکار مىبرد. در اينصورت هنجارها، ساختارها، پيوستگىها (Kohäsion) و غيره بهصورت معيارهاى مشتق شده و فرعى درمىآيند (پيامدهاى تعامل).
|
|
سنت تحقيقى ديگر مىکوشد گروهها را بهصورت 'سيستم اجتماعي' درک و فهم کند احتمالاً نيز بهصورت پارهسيستمها يا خردهسيستمها که زير چتر سيستم اجتماعى قرار مىگيرند. حتى هومانز نيز از 'سيستم داخلي' گروه در برابر تأکيد بر 'سيستم خارجي' سخن مىگويد که پوششهاى خارجى گروهها بهويژه در بههم پيوستگى و ادغام شبکههاى گسترده روابط اجتماعى را دربر مىگيرند. به اين ترتيب به پيشنهادى از سوى نايدهارد (Neidhardt) در سال ۱۹۸۳ مىتوان گروه را بهمنزله سيستم مينياتورى اجتماعى تعريف کرد. اگر انسان برهمکنشى را بهمنزله عناصر مرکبه سيستم برگزيند، در اينصورت لازم نيست بين دو نمونه تعريف شده بالا اختلاف نظرى وجود داشته باشد؛ چه انسان گروهها را در آنصورت بهمنزله سيستم برهمکنشىها، با حداکثر مبادلات، مشخص مىکند.
|
|
آنچه از لحاظ بزرگى و کوچکى گروهها در مفهوم تعريف لازم است، باز ممکن است در آن باره عقايد متفاوتى از سوى متفکران وجود داشته باشد. در اين مورد مشکلاتى هم از لحاظ توجه به 'بالا' يعنى زيادى و هم از لحاظ توجه به 'پائين' (يعنى کمي) ايجاد و مطرح مىشود. چند جفت رابطه را نمىشود بهطور عام 'گروه' ناميد هرچند انديشههاى برهمکنشى موجود که فرآيندهاى گروهى را نيز بهطور مناسب توصيف و تشريح کنند ابتدا براساس دو رابطه شکل گرفتهاند. حتى رابطه سهطرفه (Triade) نوعى گروه غيرنمونهاى (atypisch) بهشمار مىآيد؛ زيرا در اينجا ويژگىهائى (در معناى شخص ثالث) (tertius miserabilis) ديگرى بروز مىکنند. بهعنوان حد نهائى شناخت گروه امکان تجلى آن بيشتر بهصورت تماس رودررو مهم و مطرح است اما در اين مورد هم فقط استنباطات و محدودسازىهاى دلخواهى وجود دارد. (the groupness of group is a matter of degree)
|
|
با مفهوم گروه کموبيش مفاهيم محدود کردن يا مفاهيم شبيه آن بهکار برده شدهاند؛ مثلاً مفهوم توده عوام، قشر، مجامع و غيره و 'جمعيت' (Menge) با اکثريت مردمى نشان داده مىشود که برحسب اتفاق و تصادف از لحاظ مکانى در يک جا وجود دارند (مثل عدهاى افراد پراکنده در يک جا). بهعنوان 'توده مردم' (Masse)، تعدادى از مردم منظور است که تاحدى از لحاظ عاطفى بهدور هم جمع شدهاند (مثل توده تحريک شده طرفداران فوتبال) که بر اثر سرايت جريان آثار عمليات مشترک با يکديگر تمايل به تحقق گروهبندى نشان دادهاند (رجوع کنيد به: نظريه رفتار اشتراکى از اسملزر، ۱۹۶۳). در لغت منظور از قشر (Kategorie) آن عده از افراد است که حامل و ناقل مشخصات دسته و صنف واحدى هستند (مثل دريافتکنندگان حقوق بازنشستگي، معلولان جنگي، کارمندان بازنشسته، صاحبان اوراق سهام، سرخمويان) و اما 'مجمع' (Verband) ترکيب سازمانيافته افرادى است که منافع مشترک دارند و البته مىتواند شکل و چهره گروهى قابل تشخيص بهخود بگيرد (بهطور عام مجامع عبارتند از: واحدهاى بزرگتر اجتماعى و اعضاء مجمع گاهگاهى دور هم جمع مىشوند تا منافع خود را برسى و مطرح کنند و حق عضويت مجمع يا اتحاديه و تشکيلات آن را بپردازند).
|
|
مسأله خاص تحقيقى در مناسبات گروههاى اجتماعى گرايش بهسوى 'بلوغ و تکامل گروهي' است. اين موضوع مربوط مىشود به منازعه و مباحثه قديمى بين دو برداشت فردگرايانه و جمعگرايانه: بدين معنا که آيا گروه وجود و ماهيت خاص خود (sui generis) است، يعنى آيا مىتوان بهطور مؤثر از عمل گروهى و از روح گروهى و يا از اهداف گروهى سخن گفت؟ البته در پس اين مفاهيم کلى و کلى گرايانه (Holism) (نظير دولت، مجمع، گروه، سازمان) رمزهاى مختصر زباني، مخفى و مستتر شدهاند، که بهطور فردگرايانه قابل حلشدن هستند. همچنين گروهها تنها براى اعضاء آن موجوديت مىيابند با وجود اين بين اين افراد، مناسبات معينى برقرار است. شيوه بيان ساده شده گروه - تقريباً از لحاظ هدفهاى گروهى - چيزى جز بيان اين واقعيت نيست که عدهاى از اعضاء گروه (اعضاء قدرتمند گروه) هدفهاى خاصى را بيان و فرمولبندى مىکنند يا قبلاً آنها را طرح مىکنند يا آنها را اعلام مىکنند و بقيه اعضاء با آن هدفها کم و بيش موافق هستند و آنها را دنبال مىکنند.
|