پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا
بر هم کنشی دوگانه (Dyadische Interaktion)
رابطه بين نظريه آموزش و نظريه بر هم کنشى ـ بدون اينکه جبرى در کار باشد ـ از طريق انديشههائى برقرار مىشود که بر هم کنشىها را به منزله 'فرآيندهاى مبادله متقابل پاداشها و مجازاتها' تلقى مىکند. با وجود اين، اين امر بهصورت نوعى ديدگاه ويژه و خاص و نوعى پارادايم يا نمونه عالى (نمونه عالى به ترجمه شادروانحميد عنايت) که کم و بيش مىتواند بارور باشد، وجود دارد، آن هم ديدگاهى که به هيچوجه لازم نيست از آن متابعت کرد. ما در ادامه بحث و گفتگو نشان خواهيم داد که بهطور کلى ديدگاههاى ديگرى نيز براى بر هم کنشىها وجود دارد تقريباً مثل تعبير بر هم کنشى به منزله 'مهارت اجتماعي' يا 'ابلاغ تعبيرى و تفسيرى معنا ـ Interpretative Sinnvermittlung' . |
نخست اين موضوع را يادآور مىشويم که ما مفهوم عمل اجتماعى يا رفتار اجتماعى را بر دو ديدگاه و دو برداشت اجتماعى قرار دادهايم. يکبار رفتار بدين سبب اجتماعى است که 'بهطور اجتماعى شکل گرفته ' است، يعنى از طريق فرآيندهاى آموزشى اجتماعى در فرآيندهاى اجتماعى شدن و جذب فرهنگى کسب شده است. بار ديگر ـ از اين لحاظ که اين ديدگاه در معناى بر هم کنشى از اولويت برخوردار است. عمل اجتماعى تا آن حد اجتماعى است که 'در جهت و در مسير اجتماعى بودن' حرکت مىکند؛ يعنى بر پارامترهاى ديگر معامل کم و بيش هماهنگ و منطبق مىباشد. با اين شيوه و با اين ترتيب مفاهيم بر هم کنشى با ارتباط (Kommunilation) پيوند و قرابت مىيابد، اگر چه از لحاظ محتوا يکديگر را کاملاً نپوشانند. فرآيندهاى ارتباطى در درجه اوّل در خدمت مبادله اطلاعات هستند؛ بهعلاوه در مورد ارتباط 'آثار يکطرفه' خبر بيشتر است. ارتباط ـ که يکطرفه است (مثل خيابان يکطرفه) ـ از طريق ابزارها و وسايل ارتباطى و رسانهها، يک حوزه جمعيتى و توده وسيع منفعل مردم را برمىانگيزاند. |
در ميان کتابها و منابع روانشناسى اجتماعي، الگوهاى متعدّد، اشکال گوناگون و تسلسلهاى (Sequenzen) زياد بر هم کنشى را مىتوان از هم تميز داد. يکى از اين معيارهاى تفاوتگذار و تمايزدهنده حجم و تعداد است که از آن بر هم کنشى بهصورت امرى عارضى (Kontingenz) و اتفاقى متقابل جريان دارد، يعنى واقعاً بر يکديگر تطبيق مىکند. يک مورد مهم جامعهشناختى 'بر هم کنشى ناموزون' است که در آن کاهش قدرت ميان پارامترهاى بر هم کنشى بهوجود مىآيد. (رجوع کنيد به: بلاو، ۱۹۶۴) بدين صورت که فىالمثل A بهطور وسيع دنبال برنامههاى خود است و خيلى کم مىتواند بهوسيله بازتابهاى B تحتتأثير قرار گيرد. برهم کنشىهاى ناموزون ميزان داوطلبى انديشههاى قابل مبادله را تقليل مىدهند و در نتيجه با اين کار به قابليت 'کنشهاى متقابل ـ Reziptizität' مناسبات و مبادلات نيز لطمه مىزنند (رجوع کنيد به: بلاو، ۱۹۶۴ و گولدنر ـ Gouldner، در سال ۱۹۶۶). |
بر هم کنشى را مىتوان به منزله مهارت و توانائى (Soziale Fertigkeit) فهميد. در اين مورد بر هم کنشى يک مسئله هوشمندى اجتماعى يا صلاحيت اجتماعى است. در عرصه قبل چينين بر هم کنشىهاى صلاحيتداري، دقت ادراک و فهم کامل قرار دارد (مثلاً من جريان را دقيقاً همانطور ثبت مىکنم که ديگرى آن را مىگويد و مىکند) يا متناسب با بازتاب قرار دارد (مثلاً من از خود به نحوى عکسالعمل نشان مىدهم که مناسب با مشاهده من باشد). چنين فرآيندهائى را مىشود براساس يک الگوى به هم متکى و به هم پيوسته (Rückkoppelungs-Modell) فهميد (رجوع کنيد به: آرجيل، ۱۹۷۲). اصلاحات مداوم و مستمرى از لحاظ ارزشهاى بايدى و هستى (لمّى و انّى ـ يا انشائى و اخبارى در اصطلاح قدماى خودمان - م) در اين مورد ممکن است. مسائل ادراکات و تفکرات مربوط به متناسب بودن را نيز مىشود براساس طرح معّينى از تفسيرها و تعبيرها يا قواعد خاص تفسيرها مورد بحث قرار داد (رجوع کنيد به: بلومر، ۱۹۶۹). تفسير هر وضعيت شيوه حرکت و ادامه کار را در فرآيندهاى بر هم کنشى معيّن مىکند. |
سرانجام هنوز چند تأمل ديگر، قابل بحث است از جمله اينکه چرا انسان بهطور کلى رابطه تعاملى دارد؟ در پاسخ بايد گفت اين کار ممکن است گاهى از لحاظ 'ارزيابى منافع و مصالح او' باشد؛ مثلاً انسان با کمال ميل با انسانها يا گروههاى انسانى ديگرى تماس برقرار مىکند که براى دست يافتن به تصورهاى آنها در مورد هدفهاى او بتواند سودمند و مفيد واقع شود. براساس تصوّرات و برداشتهاى نظريه مبادله، جاذبه يک شخص يا يک گروه به حدى زياد مىشود که در آن جاذبه براى وصول به هدفها، امرى ابزارى مىشود. در مرحله دوّم انسانها نيازهاى اجتماعى نيرومندى را نشان مىدهند (موضوع التصاق و پيوستگى ـ Affiliationـ يا انگيزه الحاق و پيوستن) بهويژه وقتى که 'شرايط خوف و وحشت و بيقراري' وجود داشته باشد (شاختر ـ Schachter، ۱۹۵۹) در مرحله سوّم براى بر هم کنشى در 'فرآيندهاى مقايسهاى اجتماعي' وجود دارد؛ بدين معنا که انگيزهاى وجود دارد تا عقايد خاص خود و توانائىهايش (و نيز احساساتش) را طبقهبندى کند و مورد ارزيابى دقيق قرار دهد. سرانجام 'جاذبيت و همدلى ـ Sympathie' خود انگيزه قوى براى بر هم کنشىهاى اجتماعى هستند که در آنها جاذبه بين اشخاص (Interpersonelle Attraktion) مىتواند براساس شباهتها تحقّق يابد (به مصداق معروف ـ کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز ـ م) يا براساس تکميل کنندگى و تقابل سبب ادغام و جذب مىشود. در مورد جاذبه بين اشخاص موضوع عبارت است از مبادله احساسات که از لحاظ نظريه سودمندى غيرقابل وصول يا فقط به سختى قابل وصول هستند و نمىتوان به سهولت به آنها دست يافت. از اين قرار است که نمىتوان اغلب انسانها را بهطور واضح و مناسب در پديدهاى مثل عشق و عاشقى در مقولهبندىهاى نظرى سودمند، مورد تجزيه و تحليل قرار داد. از اين لحاظ موضوع 'جاذبه بين اشخاص' را مىبايستى در وجوه مختلف آن از لحاظ روانشناسى عميقتر مورد توجه قرار داد و آنها را تقريباً براساس نظريههاى موجود مربوط به عواطف (Emotionstheorien ـ رجوع کنيد به: بلاو، ۱۹۶۴) دنبال کرد. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست