چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

فرهنگ و تکنولوژی در شیوهٔ زندگی کشاورزی


ويران شدن جنگل‌ها، به راه‌هاى گوناگون، مثل توسعهٔ يخچال‌ها، وقوع آتش‌سوزى و غيره، اساسى‌ترين وسيله محل زندگى انسان را از او گرفت، زيرا گاه انفاق مى‌افتاده که انسان به کمک يک قطعه چوب حيوانى را شکار مى‌کرد و آن زمان که توانست، به کمک قطعاتى از سنگ تيز، تغييراتى در چوب به‌وجود آورد، به مرحله خلاقيت ابزارى دست يافت که تحت عنوان مرحله ابزارسازى قابل توصيف است.
پى يرروسو مى‌‌نويسد:
'ميمون آدم‌نما با اختراع ابزار کار اولين قدم را در راه آدميت برداشت' (پى يرروسو، تاريخ صنايع و اختراعات، ترجمه حسن صفاري، ص ۲۳).
گوردون چايلد مى‌نويسد:
انسان روزى که به اراده خود به آتش خوراک داد، و به هنگام بى‌نيازى خيس و خاموشش کرد و آن را از نقطه‌اى به نقطه‌ٔ ديگر نقل مکان داد، با حرکتى انقلابى خود را از رفتار حيوانى وا رهانيد. در اين هنگام بود که او مدعى انسان بودن شد. او مى‌رفت تا خود را بسازد.
به زعم ايشان ابزار سازى چون انسان را وادار مرحلهٔ ديگرى از زندگى کرده، و او را به سمت تسلط بر طبيعت رهنمون ساخته، اين موجود به سوى پرورش توانائى‌هائى گام برداشته که از وجوه مميزه او از ديگر حيوانات است. اين مرحله پيش‌زمينه‌اى براى تحولات بعدى در ساخت و تکامل و ابزار و همچنين تشکيل سازمان‌هاى اجتماعى بوده است.
انسان بدون آنکه با علم فيزيک آشنائى داشته باشد با مالش دادن قطعات چوب به يکديگر توانسته است او را شعله‌ور سازد، که تحقق اين امر انقلاب فرهنگى عمده‌اى را در زندگى او به‌وجود آورده است. اين انقلاب آگاه ساختن انسان به ترکييب دو نيروى بالفعل نهفته در او، يعنى مغز و دست، بوده است.چه اين ترکيب حاکميت غرايز را بر رفتار انسان تعديل ساخته و کم‌کم آنها را به اختيار خود آورده است.
   پیشرفت در ابزارسازی و سازمان اجتماعی انسان در دوره های مختلف
در طى چندصد هزار سال دورهٔ فرهنگ قديم ترقى و پيشرفت مهمى در ابزارسازى و سازمان اجتماعى انسان به‌وجود نيامده است، و انسان موجودى بوده است تسليم محض طبيعت، که به گردآورى خوراک و همزيستى با حيوانات مى‌پرداخته، ولى در طى دوران نوسنگى انسان با استفاده از پيش‌زمينه‌هاى دوران طولانى گذشته زندگى جديدى را پايه‌گذارى نموده است. در اين مرحله که عصر توليد خوراک ناميده شده است، پيشرفت‌هاى مهمى در نظام تکنولوژيک عملى انسان به‌وجود آمده است.
او توانسته‌ است سنگ را صيقل دهد، کشاورزى و گله‌دارى را کشف و توسعه دهد و در بخش صنعت به کوزه‌گرى و ساختن ظروف و بالاخره خانه‌سازى بپردازد.
در تطور مراحل اقتصادى عر عصر انقلابى همانند 'انقلاب صنعتي' سده هيجده با آثارى مشابه پا به ميدان گذاشته، انسان‌ها در عصر پارينه سنگى براى زيست خود يکسره به شکار، ماهيگيرى و گردآورى انواع توت وحشي، ريشهٔ ماکول گياهان، حلزون بى‌صدف و توتياى دريائى متکى بودند، تعداد آنها به مقدار غذائى که طبيعت در اختيار آنها گذاشته بود، که بسيار ناچيز به‌نظر مى‌رسيد، محدود بوده است. در صورتى‌که انسان‌هاى عصر نوسنگى به ارادهٔ خود و با کشف نبات و پرورش دام، غذاى خويش را تهيه مى‌کرده‌اند. جوامع امروزى به شرط سازگارى اوضاع و احوال مى‌توانند فراتر از مصرف خود توليد کنند و توليد خود را آنچنان بى‌افزايد که کفاف احتياجات جمعيت فرآينده‌اى را بدهد.
عامل مسلط تکنولوژيک دورهٔ نوسنگى شيوهٔ معيشتى کشاورزى بوده است، که حتى تا به امروز در بعضى از نقاط جهان با همان شيوه و مشخصات ابتدائى رواج دارد.
بدين‌ترتيب انقلاب کشاورزى هزاران سال طول کشيد تا فرهنگ و تمدن پيشين را محو و نابود ساخته و فرهنگ و تمدن جديدى جايگزين آن ساخته. آنچنانکه انقلاب صنعتى که حدود ۳۰۰ سال طول کشيده همچنان در جهت محو تمدن و فرهنگ منبعث از انقلاب کشاورزى است.
'اگر فرصتى بيش از هزار سال لازم بود که فنون و اقتصاد کشاورزى از بين‌النهرين به اروپا برسد تکنولوژى جديد در کمترين زمان، دور افتاده‌ترين روستاها را در برگرفت و تمدن‌ها و فرهنگ‌ها و نظام‌هاى ارزشى جوامع سنتى را زير و رو کرد' (روح‌الاميني، محمود، زمينه‌ٔ فرهنگ‌شناسي، ص ۵۸).
   انقلاب کشاورزی
پيش از پيدايش کشاورزي، بسيارى از افراد بشر در گروه‌هاى کوچک و بيشتر، مجزا و مهاجر زندگى مى‌کردند و از راه جمع‌آورى خوراک، ماهيگيري، شکار و گله‌دارى ارتزاق مى‌کردند. با انقلاب کشاورزى روستاها، اسکان جمعيت انساني، پيدايش روش‌هاى زراعتى و روى‌هم رفته روش تازه زندگى در روى کره زمين آنجا که شرايط مناسب‌تر بوده گسترش يافته است.
پيدايش انقلاب کشاورزى در همه جوامع انسانى در يک زمان واحد نبوده است، بلکه از شرايط محيط زيست آنان پيروى مى‌کرده است، مثلاً در مناطقى که زمين پر آب و سيلابى و نسبتاً خوش آب و هوا بوده است، پيدايش کشاورزى زودتر امکان‌پذير شده است.
   ویژ گیهای زندگی کشاورزی
شيوهٔ زندگى کشاورزى از ويژگى‌هاى برخوردار بوده است که بعضى از آنها را ذکر مى‌کنيم:
۱. کشاورزى الزاماً با يکجانشينى همراه نبوده است.
۲. روش کشت براساس رعايت اصل تناوب انجام نمى‌گرفته و به زمين نيز کود داده نمى‌شده است، از اين‌رو به مرور، ميزان توليد کاهش مى‌يافته و لاجرم زمين‌هاى ديگرى را زير کشت مى‌آورده‌اند.
۳. استفاده پى در پى از زمين‌هاى موجود سبب تنزل ميزان توليد مى‌شد و در نتيجه کمبود مواد غذائى آنها را مجبور به ترک محل زندگى خود مى‌کرده است.
۴. خانه آنها بسيار ساده و بيشتر از جنس پوشال و شاخ و برگ درختان بوده است.
۵. کشاورزى ابتدائى را تحت عنوان تمدن عصر خويش توصيف کرده‌اند، که ويژگى‌هاى آن در همه مناطق يکسان نبوده است. زيرا گوناگونى عوامل اقليمى مانع از حرکت يکسان جوامع مختلف در اين زمينه مى‌شده است.
۶. در بعضى از مناطق، که به علت طغيان فصلى رودخانه‌ها، ته‌نشست رسوبات سبب حاصلخيزى خاک مى‌شد، کشاورزان کمتر نياز به کوچ را احساس مى‌کرده‌اند.
همين امر زمينه را براى اسکان هميشگى آنها و پيدايش شهرنشينى روستائى فراهم ساخت.
در شيوهٔ کشاورزى سنت‌ها و اعتقادات عمومى نقش عمده‌اى داشته است. در واقع مى‌توان گفت رعايت آداب و رسوم رايج در مورد شيوه کشت و برداشت بخشى از نظام تکنولوژيک آنان بوده است.
سرخ‌پوستان مکزيک معتقد هستند که ضايعات کشاورزى ناشى از مشيت الهى است. ايفيو گاوها (Ifugao)، در کوه‌هاى لوزان معتقد هستند که آفت‌هاى کشاورزى قهر الهى است و براى از بين بردن آن بايد به خدايان ذى‌ربط متوسل شده و به آنها رشوه دهند (Cultural Pattern and Technical Change ed Margaret Mead .P.181).
در بيشتر نقاط جهان کشاورزان در دهکده‌هاى نزديک به هم زندگى مى‌کنند ولى زمين‌هاى آنان در اطراف پراکنده است و گاهى دور از محل زيست آنها قرار دارد. براى آنان زمين جزء سنت‌هاى اجتماعى محسوب شده و وابستگى‌هاى عاطفى شديدى نسبت به آن دارند. آنان زمين را مادرى براى خود مى‌دانند که به آنها غذا مى‌دهد.
   حقوق مالکیت در جوامع کشاورزی اولیه
حقوق مالکيت در جوامع کشاورزى اوليه متفاوت است، مثلاً دوبوهاى (Dobuo)، ساکن منطقه‌ٔ آرچى پلاگو، در گينه جديد، معتقد هستند که اختيار مالکيت کامل زمين در دست مالک نيست و او نمى‌تواند هر تصميمى که دلش بخواهد در مورد زمين بگيرد. زيرا سرانجام زمين، باغ، و خانه به فرزندان خواهر او تعلق خواهند گرفت.


همچنین مشاهده کنید